دلبرم رخ گشاده مي‌آيد

دلبرم رخ گشاده مي‌آيد شاعر : عطار تاب در زلف داده مي‌آيد دلبرم رخ گشاده مي‌آيد کو چنين لب گشاده مي‌آيد در دل سنگ لعل مي‌بندد مي‌رود کو پياده مي‌آيد شهسوار سپهر از پي او خلق برهم فتاده مي‌آيد زلف برهم فکنده مي‌گذرد وز لبش بوي باده مي‌آيد اي عجب چشم اوست مست و خراب عقل کل بر چکاده مي‌آيد پيش سرسبزي خطش چو قلم چرخ بر سر ستاده مي‌آيد ماه سر درفکنده مي‌گذرد بر خطش سر نهاده مي‌آيد آفتابي که سرکش است چو تيغ گهر پاک‌زاده مي‌آيد...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دلبرم رخ گشاده مي‌آيد
دلبرم رخ گشاده مي‌آيد
دلبرم رخ گشاده مي‌آيد

شاعر : عطار

تاب در زلف داده مي‌آيددلبرم رخ گشاده مي‌آيد
کو چنين لب گشاده مي‌آيددر دل سنگ لعل مي‌بندد
مي‌رود کو پياده مي‌آيدشهسوار سپهر از پي او
خلق برهم فتاده مي‌آيدزلف برهم فکنده مي‌گذرد
وز لبش بوي باده مي‌آيداي عجب چشم اوست مست و خراب
عقل کل بر چکاده مي‌آيدپيش سرسبزي خطش چو قلم
چرخ بر سر ستاده مي‌آيدماه سر درفکنده مي‌گذرد
بر خطش سر نهاده مي‌آيدآفتابي که سرکش است چو تيغ
گهر پاک‌زاده مي‌آيددر صفاتش ز بحر جان فريد


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط