قطره گم گردان چو دريا شد پديد

قطره گم گردان چو دريا شد پديد شاعر : عطار خانه ويران کن چو صحرا شد پديد قطره گم گردان چو دريا شد پديد هر که در قطره هويدا شد پديد گم نيارد گشت در دريا دمي قطره ماند گرچه دريا شد پديد گر کسي در قطره بودن بازماند کان که اينجا گم شد آنجا شد پديد گم شو اينجا از وجود خويش پاک کين چنين شد هر که فردا شد پديد ناپديد امروز شو از هرچه هست خاصه دايم روي زيبا شد پديد روي‌هاي زشت فاني محو به کان که پنهان گشت پيدا شد پديد دوشم از پيشان خطاب آمد...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
قطره گم گردان چو دريا شد پديد
قطره گم گردان چو دريا شد پديد
قطره گم گردان چو دريا شد پديد

شاعر : عطار

خانه ويران کن چو صحرا شد پديدقطره گم گردان چو دريا شد پديد
هر که در قطره هويدا شد پديدگم نيارد گشت در دريا دمي
قطره ماند گرچه دريا شد پديدگر کسي در قطره بودن بازماند
کان که اينجا گم شد آنجا شد پديدگم شو اينجا از وجود خويش پاک
کين چنين شد هر که فردا شد پديدناپديد امروز شو از هرچه هست
خاصه دايم روي زيبا شد پديدروي‌هاي زشت فاني محو به
کان که پنهان گشت پيدا شد پديددوشم از پيشان خطاب آمد به جان
کان که از خود محو، از ما شد پديدناپديد از خويش شو يکبارگي
پر برآور هين که بالا شد پديدبسته‌ي پستي مباش اي مرغ عرش
لا چه وزن آرد چو الا شد پديدگم شدن فرض است هر دو کون را
کز ثري تا بر ثريا شد پديدخرد مشمر لا که از لا بود و بس
در عدد بنگر چه اسما شد پديددر احد چون اسم ما يک جلوه کرد
در مسما رفت و تنها شد پديدترک اسما کن که هر کو ترک کرد
تا ابد در يک تماشا شد پديداز هزاران درد دايم باز رست
سود وافر بود سودا شد پديددر چنين بازار چون عطار را


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط