غيرت آمد بر دلم زد دور باش

غيرت آمد بر دلم زد دور باش شاعر : عطار يعني اي نااهل ازين در دور باش غيرت آمد بر دلم زد دور باش ورنه بر جان تو آيد دور باش تو گدايي دور شو از پادشاه از وجود خويشتن مهجور باش گر وصال شاه مي‌داري طمع کز ضلالت نفس را مزدور باش ترک جانت گوي آخر اين که گفت خواه ماتم باش و خواهي سور باش تو درافکن خويش و قسم تو ز دوست دايما نظارگي نور باش چون بسوزي همچو پروانه ز شمع مست لايعقل مشو مخمور باش گر مي وصلش به دريا درکشي نه به يک دردي همه...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
غيرت آمد بر دلم زد دور باش
غيرت آمد بر دلم زد دور باش
غيرت آمد بر دلم زد دور باش

شاعر : عطار

يعني اي نااهل ازين در دور باشغيرت آمد بر دلم زد دور باش
ورنه بر جان تو آيد دور باشتو گدايي دور شو از پادشاه
از وجود خويشتن مهجور باشگر وصال شاه مي‌داري طمع
کز ضلالت نفس را مزدور باشترک جانت گوي آخر اين که گفت
خواه ماتم باش و خواهي سور باشتو درافکن خويش و قسم تو ز دوست
دايما نظارگي نور باشچون بسوزي همچو پروانه ز شمع
مست لايعقل مشو مخمور باشگر مي وصلش به دريا درکشي
نه به يک دردي همه معذور باشنه چو بي مغزان به يک مي مست شو
تا ابد از تشنگي رنجور باشور به درياها درآشامي شراب
يا حسيني باش يا منصور باشهمچو آن حلاج بدمستي مکن
روح پاکي فوق نفخ صور باشچون نفخت فيه من روحي توراست
پس به کنجي درشو و مستور باشکنج وحدت گير چون عطار پيش


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط