ما درد فروش هر خراباتيم

ما درد فروش هر خراباتيم شاعر : عطار نه عشوه فروش هر کراماتيم ما درد فروش هر خراباتيم وانگشت‌نماي اهل طاماتيم انگشت‌زنان کوي معشوقيم دردي‌کش و کم‌زن خراباتيم حيلت‌گر و مهره دزد و اوباشيم در شيوه‌ي دين خر خرافاتيم در شيوه‌ي کفر پير و استاديم گه صومعه‌دار عزي و لاتيم گه مرد کليسياي و ناقوسيم گه مستمعان التحياتيم گه معتکفان کوي لاهوتيم گه مست شراب عالم الذاتيم گه مست خراب دردي درديم ما کي ز مقام رسم و عاداتيم با عادت و رسم نيست...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ما درد فروش هر خراباتيم
ما درد فروش هر خراباتيم
ما درد فروش هر خراباتيم

شاعر : عطار

نه عشوه فروش هر کراماتيمما درد فروش هر خراباتيم
وانگشت‌نماي اهل طاماتيمانگشت‌زنان کوي معشوقيم
دردي‌کش و کم‌زن خراباتيمحيلت‌گر و مهره دزد و اوباشيم
در شيوه‌ي دين خر خرافاتيمدر شيوه‌ي کفر پير و استاديم
گه صومعه‌دار عزي و لاتيمگه مرد کليسياي و ناقوسيم
گه مستمعان التحياتيمگه معتکفان کوي لاهوتيم
گه مست شراب عالم الذاتيمگه مست خراب دردي درديم
ما کي ز مقام رسم و عاداتيمبا عادت و رسم نيست ما را کار
چه مرد مساجد و عباداتيمما را ز عبادت و ز مسجد چه
چه بابت قربت و مناجاتيمبا اين همه مفسدي و زراقي
زيرا که نه مرد اين مقاماتيمبرخاست ز ما حديث ما و من
پروانه‌ي شمع نور مشکاتيمدر حالت بيخودي چو عطاريم


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط