بر هرچه که دل نهاده باشيم

بر هرچه که دل نهاده باشيم شاعر : عطار در مشرکي اوفتاده باشيم بر هرچه که دل نهاده باشيم حالي ز دو خر پياده باشيم گر بر کامي سوار گرديم داد نفسي نداده باشيم صد عمر اگر به سر باستيم غم نيست که مست باده باشيم مستي و غرور سخت کاري است کين باد ز سر نهاده باشيم زان پيش که سر نماند آن به بيني که ز مرد زاده باشيم هرگه که ز زاد و بوم رستيم در پيش خود ايستاده باشيم چون سايه در آفتاب روشن از هستي خويش ساده باشيم آن به که درين قفس چو عطار...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بر هرچه که دل نهاده باشيم
بر هرچه که دل نهاده باشيم
بر هرچه که دل نهاده باشيم

شاعر : عطار

در مشرکي اوفتاده باشيمبر هرچه که دل نهاده باشيم
حالي ز دو خر پياده باشيمگر بر کامي سوار گرديم
داد نفسي نداده باشيمصد عمر اگر به سر باستيم
غم نيست که مست باده باشيممستي و غرور سخت کاري است
کين باد ز سر نهاده باشيمزان پيش که سر نماند آن به
بيني که ز مرد زاده باشيمهرگه که ز زاد و بوم رستيم
در پيش خود ايستاده باشيمچون سايه در آفتاب روشن
از هستي خويش ساده باشيمآن به که درين قفس چو عطار


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط