ساقيا خيز که تا رخت به خمار کشيم شاعر : عطار تائبان را به شرابي دو سه در کار کشيم ساقيا خيز که تا رخت به خمار کشيم اوفتان خيزان از خانه به بازار کشيم زاهد خانهنشين را به يکي کوزه درد خيز تا پيش مغان دردي خمار کشيم هوست هست که صافي دل و صوفي گردي به يکي جرعه ميش در صف کفار کشيم هر که را در ره اسلام قدم ثابت نيست انا گويان خودي را به سر دار کشيم هر که دعوي اناالحق کند و حق گويد وقت نامد که خط اندر خط زنار کشيم چند داريم نهان زير مرقع زنار...