اي به روي تو عالمي نگران شاعر : عطار نيست عشق تو کار بيخبران اي به روي تو عالمي نگران ناگزيري چو جان و ناگذران بي نظيري چو عقل و بي همتا کي بدانند قدر مختصران گوهري را که کس نداند قدر دايما در جمال خود نگران مرد عشق تو هم تويي که تويي جز يکي نيست ديده ديدهوران چون دويي راه نيست در ره تو پردهي عاشقان خود مدران پرده بردار و بيش ازين آخر با تو در باختند پاکبران هرچه صد سال گرد آوردند پس چه سنجند هيچ اين دگران پاکبازان چو...