اي يک کرشمهي تو صد خون حلال کرده شاعر : عطار روي چو آفتابت ختم جمال کرده اي يک کرشمهي تو صد خون حلال کرده هر سال ماه رويت با ماه و سال کرده نيکوييي که هرگز ني روز ديد ني شب اجسام خيره گشته ارواح حال کرده خورشيد طلعت تو ناگه فکنده عکسي چون روي تو بديده پشتي چو دال کرده ماهي که قاف تا قاف از عکس اوست روشن وآخر ز شرم رويت خود را هلال کرده اول چو بدرهي سيم از نور بدر بوده هم دست خوش گرفته هم پايمال کرده يک غمزهي ضعيفت صد سرکش قوي را ...