اي کاش درد عشقت درمان‌پذير بودي

اي کاش درد عشقت درمان‌پذير بودي شاعر : عطار يا از تو جان و دل را يک‌دم گزير بودي اي کاش درد عشقت درمان‌پذير بودي گر در همه جهانت مثل و نظير بودي در آرزوي رويت چندين غمم نبودي ور بر فشاندمي جان چيزي حقير بودي مي‌خواستم که جان را بر روي تو فشانم يا پايمرد گشتي يا دستگير بودي عشقت مرا نکشتي گر يک‌دمي وصالت گر ني به گرد ماهت زلف چو قير بودي کي پاي دل به سختي در قير باز ماندي بر دار صد هزاران برنا و پير بودي زان مي که خورد حلاج گر هر کسي بخوردي...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اي کاش درد عشقت درمان‌پذير بودي
اي کاش درد عشقت درمان‌پذير بودي
اي کاش درد عشقت درمان‌پذير بودي

شاعر : عطار

يا از تو جان و دل را يک‌دم گزير بودياي کاش درد عشقت درمان‌پذير بودي
گر در همه جهانت مثل و نظير بوديدر آرزوي رويت چندين غمم نبودي
ور بر فشاندمي جان چيزي حقير بوديمي‌خواستم که جان را بر روي تو فشانم
يا پايمرد گشتي يا دستگير بوديعشقت مرا نکشتي گر يک‌دمي وصالت
گر ني به گرد ماهت زلف چو قير بوديکي پاي دل به سختي در قير باز ماندي
بر دار صد هزاران برنا و پير بوديزان مي که خورد حلاج گر هر کسي بخوردي
اين وعده بس خوشستي گر دلپذير بوديگفتي که با تو روزي وصلي به هم برآرم
نه جان نژند گشتي نه دل اسير بوديگر شاد کرديي تو عطار را به وصلت


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط