گر يک شکر از لعلت در کار کني حالي شاعر : عطار صد کافر منکر را ديندار کني حالي گر يک شکر از لعلت در کار کني حالي تسبيح همه مردان زنار کني حالي ور زلف پريشان را درهم فکني حلقه گلزار ز چشم من گلزار کني حالي روزي که ز گلزاري بي روي تو گل چينم از ناوک مژگانش پر خار کني حالي چون ديدهي من هر دم گلبرگ رخت بيند بر من به جوانمردي ايثار کني حالي صد گونه جفا داري چون روي مرا بيني ما را چو زبون بيني در کار کني حالي صد بلعجبي داني کابليس نداند آن...