مباني اسلامي حقحاكميت مردم در قانون اساسي جمهوري اسلامي(1)
نویسنده : علي صباغيان
چكيده:
مقدمه:
به طوري كه از اصول فوق مشخص مي شود، قانوناساسيجمهورياسلامي به عنوان يك قانون اساسي مدرن در تبيينمنشأ قدرتنظامسياسيجمهورياسلاميتوجه خاصي بهحقحاكميتمردمدارد.با اين حال اين پرسش مطرح مي شود كه محورهايدمكراتيكقانوناساسيجمهورياسلاميايران همچون پذيرش انتخابات از جملهانتخابرهبر در يكانتخاباتدو درجهايتوسطخبرگانمنتخبمردم، انتخابرئيسجمهور، انتخابنمايندگانمجلسشوراياسلاميو انتخاباعضايشوراهاو نيزپذيرش آزادي هاي فردي كهروححاكميتمردمدر آنساريو جارياستبر چه مبناييپايه گذاري شده است؟فرض اين مقاله اين است كه چون قانوناساسيجمهورياسلاميايران توسط علماي اسلام تدوين شده ماهيتو محتواياسلاميدارد و بر مبناياصولو احكامديناسلاماستوار است. پس مبانيحقحاكميتمردمبهعنوانيكياز اساسيترينمحورهايقانوناساسيجمهورياسلامينيز بر آموزه هاي اسلامي و عقلي مبتني است. بنابرايندر اين مقاله بهبررسيآندستهاز اصولو قواعد اسلاميكهميتواند زيربنايتفويضحقحاكميتمردمبر سرنوشتخويشاز سويخداوند بهآنها و چگونگياعمالاينحقتوسطمردمدر چارچوبنظامجمهورياسلاميقرار گيرد، پرداختهميشود.
1 . اصلخلافتانسان
خليفهبهمعنيجانشيناست. اما اينكهدر بحثخلافتانساندر قرآنمنظور از آنچهنوعجانشينيو يا جانشينيچهكسيو چهچيزياست، مفسراناحتمالاتگوناگونيمطرحكردهاند. بعضيگفتهاند منظور جانشينيفرشتگانياستكهقبلاًبر رويزمينزندگيميكردهاند و عدهاينيز آنرا جانشينانسانها يا موجوداتديگريتلقيكردهاند كهقبلاًدر زمينميزيستهاند. صاحبتفسير الميزاندر اينخصوصچنينگفتهاست:
\"وليانصافايناستكه... همانطور كهبسيارياز محققانپذيرفتهاند- منظور خلافتالهيو نمايندگيخدا در زميناستزيرا سواليكهبعد از اينفرشتگانميكنند و ميگويند نسلآدمممكناستمبدأ فساد و خونريزيشود و ما تسبيحو تقدستو ميكنيممتناسبهمينمعنياستچرا كهنمايندگيخدا در رويزمينبا اينكارها سازگار نيست\"(تفسير نمونه ،1375، ص172).
همچنينوقتيخدا مسئلهخلقتجانشيندر زمينرا خطاببهفرشتگانمطرحميكند پاسخآنها مبنيبر اينكه«آيا ميخواهيكسيرا در زمينقرار دهيكهدر آنفساد و خونريزيميكند، در حالي كهما تسبيحو تقدستو ميكنيم؟»، اشعار بر اينمعنا دارد كهملائكهاز كلامخدا (كهفرمود \"ميخواهمدر زمينخليفهبگذارم\") چنينفهميدهاند كهاينعملباعثوقوعفساد و خونريزيدر زمينميشود. چونميدانستهاند كهموجود زمينيبهخاطر اينكهمادياستبايد مركباز قواييغضبيو شهويباشد و چونزمينمحلتزاحمو محدودالجهاتاست، لاجرمزندگيدر آنجز به صورتزندگيدستهجمعيو اجتماعيفراهمنميشود و بقأ در آنبه حد كمالنميرسد. معلوماستكهايننحوهزندگيبالاخرهبه فساد و خونريزيمنجر ميشود(طباطبايي ،1363 ص177). اشارتفساد و خونريختنهر چند كهاز رويلفظبهحضرتآدمميشود اما از رويمعنيبا فرزنداناو نيز است؛ زيرا آدمنهخونريختو نهتباهكاريكرد بلكهفرزنداناو اينكار را كردند . اينچنينامريدر زبانعربيجايز استهمانطوريكهدر بحثخلقتانساناز گلقرآنلفظعامبهكار ميگيرد و ميگويد \"آنكسياستكهشما را از گلآفريد\" اما در واقعخلقتاز گلفقطمخصوصحضرتآدمبود(رشيدالدينميبدي، 1371، ص ).
وقتيخدا در آيات تا33 سورهبقرهرسماًمسئلهجانشينيانسانرا مطرحميكند موقعيتمعنوياو را كهشايستهچنينموهبتياست،آشكار ميكند.(تفسير نمونه،1375،ج1، ص171). مقامخلافتهمانطوريكهاز نامآنپيداستمصداقنمييابد مگر اينكهخليفهو جانشيننمايشگر مستخلفباشد و شئونوجوديو آثار و احكامو تدابير او را كهبخاطر تأمينآنها خليفهو جانشينبرايخود معينكردهاست، حكايتكند.(شريعتي، بي تا ،ص16) چنينموجوديميبايستسهموافرياز عقلو شعور و ادراكو استعداد داشتهباشد كهبتواند رهبريو پيشواييموجوداتزمينيرا بر عهدهگيرد.
متفكر شهيد سيدمحمدباقر صدر در تبيينمسئلهخلافتنوعبشر بر رويزمينمقتضاياصل\"جانشينيانساندر زمين\" را حاكميتسياسياو تلقيميكند و معتقد استكهاساسحكومتمردمبرخويشو مشروعيتحكومتجامعهبشريبا اينعنوانكهانسانجانشينخداستپايهريزيشدهاست.زيرا در اينجانشينيتمامآنچهرا كهجانشينكنندهدر اختيار داشته بهجانشينواگذار كردهاست. قرآننيز برهميناساسخلافتانسانرا اساسحكومتميشمرد.( صدر،1403،صص136-133) بنابراينانسانميتواند براساستفويضخلافتدر محدوده شريعتعملكند و در جامعهو زمين، قدرتخود را اعمالنمايد و در زمانغيبتامام(ع) كهشخصخاصيتعييننشدهاستبرايخود حاكماصلي فقيهجامعالشرايط- و حاكمانيبا اختياراتمحدودتر- رياستجمهوي، وكيلمجلسو... برگزيند.(مجلهحوزه، شماره10 ،تيرماه صص 103-102 )
2. اصلكرامتانسان
در دايرهخلقت كائناتانسانمخلوقويژهاياستكهبا خصائصو استعدادهايگوناگونخود از ساير حيواناتكاملاًمتمايز است. قرآنمجيد65 بار از انسانياد كردهو او را در مياندو بينهايتتوصيفنمودهاست. قرآنمجيد و ساير متوناسلاميآكندهاز آموزههايارزندهايهستند كهبرايرشد و تكاملانسانو بالندگيجامعهاسلامي، از جانبخدايمتعال، پيامبر گرامياسلامو ائمهمعصومينعليهمالسلامصادر شدهاست. توجهديناسلامبهكرامتانسانتا آنحد استكهپيامبر اسلام(ص) اساساًفلسفهرسالتو بعثتخويشرا تكميلمكارماخلاقو فضايلانسانيبيانداشتهاست.
در تفكر ديني، تعاليميالهيدر جهتتعاليانسانو تقويتكرامتاخلاقياوست. از ديدگاهقرآنهمهانسانها دارايكرامتذاتياند، چونكهانسانموجوديبرگزيدهالهياست.(فرهاديان،1378 ،ص231) بنابراينكريمبودنتنها يكصفتانسانينيستبلكهامرياستكهاز ذاتانسانسرچشمهميگيرد و براساسذاتانسانياستكهبر تماميموجوداتعالممقدمو برتر شناختهشدهاست (شعباني،1373،ص83 ).
هر چند كرامتنوعانسانكرامتذاتياستكهاز سويخالقجهانبهاو اعطا شدهاستاما مقتضاياصلكرامتو نيز تحققاينكرامتدر عالمواقعنيازمند انتخابآگاهانهراهكمالتوسطاوست.(فرهاديان،1378 ،ص231) برهميناساساستكهقانوناساسيجمهورياسلاميتوجهخاصيبهاصلكرامتانسانكردهو در مقدمهتوجهبهآزاديو كرامتابنأ بشر را سرلوحهاهدافخود دانستهو گوشزد ميكند كهامتمسلمانبايد با انتخابمسئولينكاردانو مؤمنراهرشد و تكاملرا بر رويانسانها بگشايند. اهميتاصلكرامتو ارزشوالايانسانيو آزاديتوأمبا مسئوليتافراد ملتدر برابر خداوند تا آنحد استكهاينشرطاستمرار جمهورياسلامياست.(هاشمي ،1374،ص 75 )
آموزههاياسلاميعلاوهبر آنكهبر اصالتو اهميتكرامتو ارزشوالايگوهر انسانيتاكيد ميكند در طرفمقابلاستخفافو خوار شمردنانسانرا به شدتتقبيحميكند و آنرا امريميداند كهخداوند در آياتمتعدد (روم /6 ، غافر/26 و طه /63 )رسولخود را بدانهشدار دادهاست.(جوادي آملي،1363، صص66 -65) از جملهآيات و54 سورهزخرفخداوند نفياصلكرامتانسانيو استخافانسانها را از ويژگي هايحاكمانطاغوتيبيانميكند كهسعيدارند ديگرانرا در غفلتنگهدارند تا بدينطريقفرمانبريو اطاعتآنانرا حاصلنمايند.
منبع: www.lawnet.ir
ادامه دارد...
/ج