بیائید با حسن ظن خود ، به خدا نظر کنیم
در خیال های خود اسطوره های زیادی از جنس انواع مختلف در ماده و معنا خلق کرد و در هر منطقه و یا در هر دوره زمانی ، اسم خاصی به او داد و توانائی های خاصی به او منتسب گرداند . تا آنکه همگان او را خدا نام دادند و جایگاهی برایش قائل شدند که دیگر کسی او را یارای دیدن و قرب نبود .
حال بایستی واسطه ای پیدا شود تا خلا ارتباطی بین بشر خاکی و خدای ملکوتی را پر کند و آنهم همه چیز بود ، از موجود غیر جاندار بت گونه تا همنوعانی با قدرت های روحی والاتر و امکانات و توانائی های برتر .
این گذشت تا آنکه بشر به بلوغی رسید که خداوند او را سزاوار هدایت تشریعی دید . آدم را از بین آنها انتخاب کرد 2 ، تعلیم داد 3 و به جمع همنوعان خود برگرداند 4 و جانشین خود در زمبن قرارش داد 5 .
همه چیز ادامه یافت ، انسان روزبروز در کشف و خلق پیشرفت کرد و در غرور این پیشرفت ، سرکش و طاغی تر 6 . خدا را به غلط در تصور و تصویر خود فراموش کرد 7 و در فریبی که بایستی خود را راضی کند ، خداهای جدیدی ساخت و بهانه کرد که آنها تنها رابط او با خدای حقیقی هستند 8 .
اما خداوند به لطف همه مهربانیهایش ، یک آن او را رها نساخت و در مسیر رو به رشد وتعالی درک و عقل او ، پیامبرانی با اعجازها یی بسیار فراتر از حد توان و درک هر عصر فرستاد ، باشد به خدای حقیقی بازگردند 9 .
و این نیز ادامه یافت تا انسان به عصر بلوغ عقل و درک پای گذاشت و خداوند آخرین رسولش را با معجزه قرآن 10 ، از جنس درک و فهم او ، فرستاد و پیغام داد که به من عشق بورز که من عاشق توام 11 چرا که جانت از روح خودم آمیخته است 12 .
ولی افسوس از زمانی که خداوند ، متعلق درک و فهم گروهی خواص شد 13 که دیگران به عدد کل بشریت ، بایستی به تقلید ، همانرا بفهمند و بپرستند ، خداوند وجودی شد که در جایگاهی بس رفیع و نایافتنی قرار گرفت با ویژگی قهاری که در کمین نشسته 14 تا بشر خاکی را به سبب آنچه تقصیر می نامند ، به جهنم خود بیندازد 15 ، گویی که هدف از خلقتش همین بوده و بس ، و نگران و در خشم که چرا این انسان راه به خلاف رفته است ! و این در حالیست که خداوند مال هیچکس نیست و تعریف کسی خاص را برنمی تابد 16 .
پس جایگاه خداوند در تصور و درک ما کجاست ؟
آری " کسی که خوش بین است ، باطنش به خالقش گمان خوب دارد و حسن ظن دارد ؛ نباید ببافد . پیغمبر (ص) فرمود : فاحسنوا بالله الظن 19 . به خالق خودتان گمان خوب داشته باشید . حالا وقتی بنده خدا این را بشنود چه می گوید ؟ می گوید قربان این کلامت ! من همیشه احساس روسیاهی می کردم که این نامه ( عملم ) را چه طور بخوانم و شما چه جور بخوانید ! از بس که قلم برده بودم و دروغ نوشته بودم و آن را کم و زیاد کرده بودم . هر روزی که حالم خوب بود با یک قلم نوشته بودم و هر روزی که حالم خراب بود ، وارو زده و یک صورت حسابی درست کرده بودم که اگر به خودم هم می گفتی بخوان ، نمی توانستم ؛ چه رسد به اینکه آن را کسی از ملائک بخواند ! حالا تا فرمودی خودت بخوان 20 ، با خیال راحت ، پرونده را پاره کردم و دور انداختم . حسن ظن این کار را می کند ." 21
نگاه بالا به جایگاه خداوند ، بنده را به لطف و محبتش چنان امیدوار می کند که راهش به بهشت برین ختم خواهد کرد که رسول رحمت می فرمایند " من در بهشت هر چه دیدم خوش باورانی بودند 22 " که خدای را از دریچه های تفلسف و استدلال نشناخته بودند23 و 24 .
و " انسان در این حسن ظن است که به اخلاص عمل می رسد و امیدوار به رحمت حق 25 ".
هر چند شخص راجی ( امیدوار به رحمت حق ) و خائف ( ترسان از گناهان سابق ) هر دو مزد مي گيرند، لكن خائف ممكن است از شدت خوفش از مولاي خود دور شود و «راجي » جز قرب و نزديكي چيزي نمي بيند. چرا که رحمت و عفو حضرت ربوبی بر غضب او مقدم است . 26 و 27
پس بیائیم جز گمان نیک به او نبریم 28 و خود را در محضر او نزدیکتر از هر واسطه ای بیابیم که او قبل از ما ، مشتاق حضور در دل های ماست 29 .
بقول مرحوم دولابی :
" خداوند از هر چه فکر کنیم به ما نزدیکتر و ما از هر چه فکر کنیم از خداوند دورتریم .
خداوند می فرماید : اذا سئلک عبادی عنی فانی قریب 29 . ای پیامبر هنگامی که بندگانم در مورد من سوال می کنند ، من نزدیکم . نفرمود قل ان الله قریب . خدا آنقدر نزدیک است که جایی برای واسطه نمی گذارد . اجیب دعوه الداع اذا دعان 29. یعنی وقتی دعوت کننده مرا به خانه دلش دعوت کند اجابت می کنم . اول اجابت را ذکر فرموده بعد دعا را . اجابت خدا جلوتر از دعای دعا کننده است . یعنی خواست شما از آثار اجابت ماست . فلیستجیبوا لی 29 . پس بپذیرند و مرا اجابت کنند . مثل اینست که العیاذ بالله دارد التماس می کند که این پیغام را از من بپذیرید . و لیومنوا بی 29 . یعنی همان طور که من خدا به تو ایمان دارم تو هم به این حرف من ایمان بیاور . لعلهم یرشدون 29 . تا شاید به رشد برسند . خداوند مرشد است . " 30
پي نوشت ها :
1 – بشرنخستین – قبل از حضرت آدم - هل اتی علی الا نسان حین من الدهر لم یکن شیئا مذکورا . سوره انسان– آیه 1- مجمع البیان
2 - ان الله اصطفی ادم و نوحا و... علی العالمین . سوره ال عمران – آیه 33
3 - علم ادم الاسما کلها . سوره بقره – آیه 31
4 - قال اهبطا منها جمیعا – هود - آیه 123
5 - انی جاعل فی الارض خلیفه . سوره بقره – آیه 30
6 – ان الانسان لیطغی ان راه استغنی . سوره - آیه
7 – الذین نسواالله فانساهم انفسهم . سوره حشر – آیه 19
8 – یقولون هولا شفعاونا عندالله . سوره یونس – آیه 18
9 – لقد ارسلنا رسلنا باالبینات . سوره حدید – آیه 25
10 – ان هذا القرآن یهدی للتی هی اقوم . سوره اسرا – آیه 9
11 – قل ان کنتم تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله و یغفر لکم ذنوبکم . سوره آل عمران – آیه 31
12 - نفخت فیه من روحی . سوره حجر – آیه 29
13 – اشو ، عارف هندی – کتاب راز – ص 17 " مذاهب باصطلاح سازمان یافته در دنیا، نوعی دوگانگی را تعلیم می دهند که خالق از مخلوق جداست و خالق بالاتر از مخلوق است و در دنیا نوعی اشتباه وجود دارد که باید از آن پرهیز کرد و ترک آنرا کرد . "
14 – ان ربک لبالمرصاد . سوره فجر – آیه 14
15 – یوم نقول لجهنم هل امتلات و تقول هل من مزید . سوره ق – آیه 30
16 – فان الله غنی عن العالمین . سوره آل عمران – آیه 97
17 - بحار ج67 ص385 / عيون اخبار الرضاج2 ص20 - . در حديثي از امام هشتم (ع) از قول خداوند نقل شده است كه « ... انا عند ظن عبدي المومن بي ...» ميزان الحكمه /ح11580 // - در روايت است : روزي حضرت عيسي (ع ) و حضرت يحيي (ع ) با هم مقاوله و گفت وگويشان شد. حضرت يحيي (ع ) به حضرت عيسي (ع ) گفت : «تو اين قدر اميدوار به رحمت خدايي گويا كه خود را ايمن از آتش مي داني ؟»
حضرت عيسي (ع ) فرمود: «تو هم اين قدر از خدا خائف و ترساني گويا او را آمرزنده و غفار نمي داني ؟» پس اين دو پيغمبر منتظر وحي شدند تا جواب آنها معلوم شود. حضرت جبرئيل (ع ) در اين اثنا نازل شد. عرض كرد:«هر دو راست مي گوييد و هر دو داراي كمال هستيد، لكن خدا مي فرمايد: «انا عند حسن ظن عبدي المؤمن »، «من نزد حسن ظن بنده مؤمنم مي باشم.»
18 - سخنرانی حجت الاسلام سید محمد انجوی نژاد
19 – مستدرک الوسایل ج 11 ص 250
20 – اقرا کتابک کفی بنفسک الیوم علیک حسیبا . سوره اسرا – آیه 41
21 – عارف بزرگ مرحوم دولابی – کتاب طوبای محبت 4 – ص 164 و 165
22 - " دخلت الجنّة فإذا أكثر أهلها البله ". ببهشت در آمدم و بيشتر اهل آن ابلهان بودند. پیامبر اکرم - نهج الفصاحه 1556- یا " اكثر اهل الجنة البله ". كنز العمال ، ج ۱۴ ، ص ۴۶۷ ، ح ۳۹۲۸۳
23 - مولوی می فرمایند :
عقل قربان كن به پيش مصطفی
حَسْبِیَ الّلهْ گو كه اللّهام كَفی
خويش ابله كن تبع می رو و سِپَس
رستگی زين ابلهی يابی و بس
اَكثر اَهلُ الجنَّه اَلْبُلْهای پسر
بهر اين گفتست سلطانُ البشر
(مثنوی ، دفتر چهارم، ابيات ۱۴۱۹ ـ ۱۴۱۸ و ۱۴۰۷)
ای بسا علم و ذكاوت و فطن
گشته ره رو را چو غول و راهزن
بيشتر اصحاب جنت ابلهند
تا زشر فيلسوفی می رهند
خويش را عريان كن از فضل و فضول
تا كند رحمت به تو هر دم نزول
زيركان با صنعتی قانع شده
ابلهان از صُنع در صانع شده
24 – اشو عارف هندی – کتاب شکوه آزادی – ص 85 و 86 – " اگر واقعا می خواهید بدانید که خدا چیست ، باید همه نوع ترس و آز را از خود دور کنید . باید این خصلت های روانشناختی و تمام انباشته های ذهنی خود را دور بیندازید . خدا تجربه ای از حالت بی ذهنی و فناست ؛ هنگامی که در خدا حل نشده باشید ، نمی توانید او را بشناسید . ...خدا از همه تفسیرها و نظریه ها و فلسفه ها جداست . خدا از هر نوع اندیشه ای جداست ، زیرا اندیشیدن خود یک مانع است . "
25 - حسن الظن ان تخلص العمل و ترجو من الله ان يعفو عن الزلل . ميزان الحكمه /ح11590
26 - يا من سبقت رحمته غضبه – دعا ی جوشن کبیر – 19
27 – حافظ می فرمایند – دیوان قزوینی ص 192
هاتفی از گوشه میخانه دوش
گفت ببخشند گنه ، می بنوش
لطف الهی بکند کار خویش
مژده رحمت برساند سروش
این خرد خام به میخانه بر
تا می لعل آوردش خون به جوش
گرچه وصالش نه به کوشش دهند
هر قدر ای دل که توانی بکوش
لطف خدا بیشتر از جرم ماست
نکته سربسته چه دانی خموش
28 – " حسنوا ظنونکم بالله و اصلحوا نیاتکم " و یا " انا عند ظن عبدی بی فلا یظن بی الا خیرا " – مرحوم دولابی – کتاب مصباح الهدی ص 173
29 – سوره بقره – آیه 186
30 – عارف بزرگ مرحوم دولابی – کتاب مصباح الهدی – ص 172
ارسال توسط كاربر محترم:m_salehy