بهائيت در گذر زمان(2)

بهائيت مولود مشترک دشمنان خارجي با اهداف استعماري و ايجاد تفرقه و اختلاف در صفوف ملت مسلمان و غارت سرمايه هاي ملت ايران و به عبارت دقيق تر ادامه و مشابه «فرقه وهابيت» به شمار مي آيد و همواره توسط استعمارگران...
چهارشنبه، 26 مرداد 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بهائيت در گذر زمان(2)

بهائيت در گذر زمان(2)
بهائيت در گذر زمان(2)


 

نویسنده: احمد اللهياري




 

بهائيت پس از پيروزي انقلاب اسلامي
 

بهائيت مولود مشترک دشمنان خارجي با اهداف استعماري و ايجاد تفرقه و اختلاف در صفوف ملت مسلمان و غارت سرمايه هاي ملت ايران و به عبارت دقيق تر ادامه و مشابه «فرقه وهابيت» به شمار مي آيد و همواره توسط استعمارگران و مغرضان، به عنوان پايه هاي پيدايش اين فرقه، حمايت شده است و اگر نبود اين حمايت ها و پشتيباني هاي مجامع و دولت هاي استکباري از اين طفل ديوانه و عقب افتاده، يقينا در همان روزها و حداکثر سال نخست پيدايش نابود و از صحنه روزگار محو شده بود.
با آغاز تحرک و خيزش انقلابي مردم مسلمان ايران به رهبري حضرت امام خميني (ره) سران و کلان سرمايه داران بهايي، سرمايه هاي خويش را از ايران خارج کردند و يکي پس از ديگري از ايران گريختند. اين گريز با پيروزي انقلاب اسلامي در 22 بهمن 1357 و پس از آن اوج گرفت. بهائيان ايران با گذرنامه يا بدون گذرنامه خود را به کشورهاي ترکيه يا پاکستان مي رساندند و بلافاصله از سوي دولت هاي انگليس، آمريکا، کانادا و... به عنوان پناهنده سياسي پذيرفته مي شدند. البته عده بسياري از آنها هم که از اقشار محروم و بي اطلاع از ماهيت اين فرقه بودند و متوجه فريبکاري سران اين فرقه شده بودند، دست از بهائيت کشيدند و به دامان پاک اسلام بازگشتند. بهائيان ايران پس از گريختن از کشور، بار ديگر با حمايت دول غربي در کنار يکديگر جمع شدند. آنان بويژه در آمريکا با يهوديان صهيونيست متحد شدند و با استخدام روزنامه نگاران مزدور و ايجاد فرستنده هاي راديويي در طول دوران جنگ تحميلي و پس از آن با رساندن امواج آن از طريق ماهواره به فضاي کشور، تهاجم فرهنگي و جنگ رواني گسترده اي را عليه نظام مقدس اسلامي ايران آغاز کردند. اين فرقه که از ابتداي پيدايش و بويژه در دوره پهلوي ها توسط برخي درباريان و دولتيان - و البته با حمايت عوامل خارجي - مورد حمايت رژيم قرار گرفته بود، پس از انقلاب اسلامي، به برکت زحمات خالصانه مرجع عاليقدر شيعيان حضرت امام خميني (ره) و خون هزاران شهيد، از آنجا که ارتباط علني اين حزب با حاميان اصلي اش در خارج از مرزها قطع و برخي روابط آلوده اقتصادي داخلي آنها با اختلال روبرو شد، اوضاع آنان رو به وخامت نهاد و به بيان ديگر و به قول سخنگوي بهائيان به حال مرگ افتادند:
«تاريخ :20 ژوئن 79
... 2- جناب رابرت پرايور... کارمند سفارت را مطلع گردانيد که يکي از 9 نفر از «مردان متفکر» جامعه بهائيت براي بحث در مورد اعمال اخير رژيم جديد ايران، سري به او زده است. سخنگوي بهايي گفت که جامعه، احساس مي کند که از جهات اداري، اجتماعي و مالي در حال مرگ است و با بدترين بحران در تاريخ 128 ساله اش مواجه شده است.»(216)
پس از پيروزي انقلاب اسلامي و قطع حمايت حکومتي از اين فرقه، غربي ها و دشمنان، از اين فرقه هم حربه اي براي مبارزه تبليغاتي عليه نظام اسلامي ساختند و طي اين سال ها هنوز هم به دنبال آسايش اين جاسوسان دست آموز هستند. به عنوان نمونه مي توان به حمايت رونالد ريگان - رئيس جمهور وقت آمريکا - از چند جاسوس بهايي که به جرم ستون پنجم بيگانگان در جنگ عراق عليه ايران دستگير شده بودند اشاره کرد. حضرت امام خميني ( ره ) در پاسخ به آن حمايت ها فرمودند:
«نمي دانم که در بعضي از راديوها که پخش کردند صحبت رئيس جمهور آمريکا را ملاحظه کرديد که ايشان از همه دنيا استمداد کردند براي اينکه اين بهايي هايي که در ايران هستند و مظلومند و جاسوس هم نيستند و بجز مراسم مذهبي به کار ديگر اشتغال ندارند و ايران براي همين که اينها مراسم مذهبي شان را به جاي مي آورند 22 نفرشان را محکوم به قتل کرده اند، ايشان از همه دنيا استمداد کرده که اينها جاسوس نيستند، اينها يک مردمي هستند دخالت در هيچ کاري ندارند و روي انسان دوستي ايشان اين مسائل را مي گويند.»( 217)
آن گاه حضرت امام (ره) با درايت و ذکاوت الهي خود مطلب را چنين تبيين و تحليل مي کنند:
«اگر ايشان [ريگان] اين مسائل را نمي گفت، خوب - ما - گاهي اذهان ساده احتمال مي دادند که خوب اينها هم يک مردمي هستند که ولو اعتقاداتشان فاسد است لکن مشغول کار خودشان هستند... لکن بعد از اينکه آقاي ريگان گفته اند، شهادت دادند به اينکه اينها جز مراسم مذهبي چيزي ديگري ندارند، باز هم مي توانيم باور کنيم؟ از آن طرف وقتي که حزب توده را [به جرم جاسوسي] مي گيرند شوروي صدايش بلند مي شود که يک عده مردم بي گناهي که با جمهوري اسلامي هم موافق بودند... دولت ايران بيخودي آمده است اينها را گرفته و حبس کرده. از آن طرف هم آقاي ريگان مي گويد که اين بهايي ها، بيچاره ها مردم آرامي، ساکتي مشغول عبادت خودشان هستند... و ايران براي خاطر همين که اينها اعتقاداتشان مخالف با اعتقاد آنهاست، گرفتند.
اگر اينها جاسوس نيستند شما صدايتان در نمي آمد. شما براي خاطر اينکه اينها يک دسته اي هستند که به نفع شما هستند، و الا ما... آمريکا را مي شناسيم که انسان دوستي اش گل نکرده که حالا براي خاطر 22 نفر بهايي که در ايران به قول ايشان گرفتار شدند، براي انسان دوستي يک وقت همچو صدا کرده و فرياد کرده و به همه عالم متشبث شده است که به فرياد اينها برسيد. مردم شما را مي شناسند... اگر دليلي ما نداشتيم به اينکه اينها جاسوس آمريکا هستند... طرفداري ريگان از آنها... کافي بود... بهايي ها يک مذهب نيستند، يک حزب هستند، يک حزبي که در سابق انگلستان پشتيباني آنها را مي کرد و حالا هم آمريکا دارد پشتيباني مي کند. اينها هم جاسوسند مثل آنها... مسئله اين است که طرفدار اينها شما آقاي ريگان هستيد... و اين دليل بر اين است که اينها يک وضع خاصي دارند که آنها به اينها نفع مي رسانند و اينها نفع مي رسانند. نفع رساندن اينها غير از اين مي تواند باشد که اخبار ما را به آنها بدهند، جاسوسي بکنند بين ملت ايران و دولت ايران با آنها...»(218)
طي اين سال ها بهائيان گريخته از ايران از هر فرصتي براي وارد کردن ضربه به نظام اسلامي و به شکست کشاندن آن استفاده کردند و در اين راه سرمايه گذاري هاي کلاني کردند.
به طور کلي جمعي از بهائيان تا سال 1362 به طور کاملا مخفيانه به فعاليت تشکيلاتي خود در ايران ادامه مي دادند. اما پس از اينکه در اين سال با دستگيري تعدادي از آنان و افشاي عملکرد جاسوسي آنان براي بيگانگان، دادستاني کل کشور به طور رسمي هر گونه فعاليت حزبي، تشکيلاتي بهائيت در ايران را ممنوع اعلام کرد، «محفل روحاني ملي بهائيان ايران» که جامعه بهائيان ايران را تحت پوشش تشکيلاتي داشت، با انتشار اعلاميه هشت صفحه اي علي الظاهر اعلام انحلال نمود.
اما اين اعلام انحلال تنها بر روي کاغذ و با هدف فريب افکار عمومي انجام شد. زيرا از آن زمان تاکنون فرقه ضاله بهائيت با حمايت محافل غربي از بيرون و درون به طور مداوم در انديشه ضربه زدن به جمهوري اسلامي است. سران اين فرقه به بخش شايعات روي آوردند و از ايران به مجامع جهاني شکايت بردند و دولت هاي غربي با به کار گرفتن رسانه هاي خود با آنها همصدايي کرد و افرادي چون گاليندوپل و کاپيتورن به عنوان نمايندگان «حقوق بشر» سازمان ملل متحد اعلام داشتند که بهائيان در ايران مورد آزار قرار مي گيرند. آنان اعدام چند نفر مجرم بهايي نظير هويدا در آغاز انقلاب را مستمسک قرار دادند؛ اما هرگز به مخاطبين خود و افکار عمومي جهان نگفتند که بهائياني در ايران بازداشت يا اعدام شدند که جنايات و فعاليت جاسوسي آنها و نيز تلاش آنان براي حيف و ميل اموال مسلمين و سرازير کردن بيت المال به جيب صهيونيست ها محرز شده بود.
البته تمام اين مظلوم نمايي ها در حالي است که به اعتراف خود آمريکايي ها در اسناد به دست آمده، در دوران انقلاب که اوج هرج و مرج و مخالف آزاري در هر انقلابي است، مردم مسلمان با وجود اطلاع از بسياري جنايت ها و فسادهاي بهائيان هيچ تعرضي به آنها نداشته اند:
«تاريخ 28 نوامبر 1978
از: سفارت آمريکا تهران
به: وزارت امورخارجه واشنگتن دي - دسي- فوري
موضوع: موقعيت بهايي ها
... در حال حاضر هنوز خشونت هاي خياباني عليه فرقه بهايي ها نشان داده نشده است. پرستشگاه بهايي ها به هنگام آشوب هاي اخير تحت محافظت گاردهاي نظامي بود، ليکن تا آنجا که مي دانيم در ماه هاي اخير عليه آن حمله اي صورت نگرفته است.
... بهايي ها در حال ترک ايران هستند...
ضريب پيچيده اي که در شرايط حاضر وجود دارد اين واقعيت است که بعضي از بهايي ها در چند سال گذشته در اعمالي دست داشته اند که به نظر آنها (مخالفين مسلمان - م [مترجم]) جنايت ها و فساد خوانده مي شود...
سوليوان» ( 219)
به گفته عبدالبهاء نيويورک براي بهائيان شهر ميثاق است و مقامات بالاي آمريکا همواره پشتيبان بهائيان بوده اند. پس از انقلاب اسلامي نيز، آمريکا پناهگاه رسمي و جولانگاه شديد و آشکار اين فرقه به عنوان آلترناتيو تشيع در ايران!! گرديد، به نحوي که آيت الله مصباح يزدي در بازگشت از سفر آمريکا در دهه 60 در سخنراني خود در موسسه باقرالعلوم (عليه السلام) قم گفتند:
«آن ايام در آمريکا کنفرانسي راجع به تشيع و انقلاب اسلامي ايران برگزار شده بود که همه گردانندگان آن، حتي خدمتگزاران و چاي دهندگانش، بهايي بودند.»(220)
جالب توجه آنکه فردي همچون ستاره ثابتي، بهايي زاده فمينيستي که در روزنامه هاي آمريکا با هويت ايراني مطالب فمينيستي و ضد اسلامي مي نويسد و بالاخره معلوم نيست که خود را آمريکايي مي داند يا ايراني، در سخنراني که در جمع آمريکايي هاي ايراني و افغاني تبار در اوهايو داشت، بارها واژه هاي (ما ملت آمريکا) و (ما آمريکايي ها) را به کار مي برد و آنجا که همه مردم جهان بر ضد آمريکا و جنايت هايش واکنش نشان مي دهند، او با فحاشي و جملات خلاف اخلاق و عفت کلام به مسئولان نظام اسلامي و دانشمندان ديني حمله مي کند. ثابتي در بخشي از سخنان خود مي گويد:
«ما آمريکايي هاي [!!] مطلع از فرهنگ فارسي و دري مسئوليت بزرگي براي مقابله با تحريکات ضد منافع ملتمان [!!] از ناحيه ارتجاع حاکم بر ايران و افکار مشابه آنان در منطقه داريم.»( 221)
جرج بوش رئيس جمهور وقت آمريکا در سال 1371، به مناسبت صدمين سالگرد مرگ بهاء پيامي مبني بر حمايت از بهائيان به دومين کنگره جهاني بهائيت فرستاد.( 222) در اين پيام نام ايران در «فهرست سياه» لطمه زدن به حقوق بهائيان قرار گرفت.(223)
همچنين در سال 1373 بيل کلينتون - رئيس جمهور وقت آمريکا - گفت: «ايالات متحده مي کوشد يک همکاري بين المللي براي زير فشار قرار دادن حکومت اسلامي ايران به منظور رعايت حقوق اقليت هاي مذهبي به وجود آورد.» ( 224)
و در همان سال گاليندوپل - گزارشگر ويژه سازمان ملل - در گزارش جانبدارانه خود خواستار توقف سرکوب جامعه مذهبي !! بهايي در ايران شد.( 225)
در سال 1374 نيز کشورهاي غربي با حمايت قاطع خود از بهائيت در پيش نويس قطعنامه حقوق بشر سازمان ملل عليه ايران (226)، بار ديگر به منافع حاصل از وجود جاسوسان خود در کسوت بهايي اعتراف کردند.
در سال 1375 مجلس نمايندگان آمريکا قطعنامه اي را تصويب کرد و در آن از دولت ايران خواست که از اعمال تبعيض عليه بهائيان ايران خودداري کند. در نامه نمايندگان آمريکا تاکيد شده بود:
«بهائيان ايران عاملي مهم در هر گونه روابط آينده آن کشور با ايالات متحده است.»(227)
همچنين برايان کسيدي، نماينده انگليسي پارلمان اروپا که با سعه صدر برخي مسئولان به ايران آمده بود، پس از بازديد از ايران و بازگشت به لندن، از رفتار با بهائيان انتقاد کرد و حمايت بين المللي از بهائيان جاسوس در ايران را به نمايش گذاشت.(228)
علاوه بر آن موريس کاپيتورن - نماينده کميسيون حقوق بشر- نيز در جريان بازديد از ايران مدعي نقض حقوق بهائيان در ايران شد.( 229)
در حال حاضر، 400 پايگاه اينترنتي در جهان به تبليغ مسلک بهائيت مشغولند که بعضا در پوشش عنوان مقدس «مهدويت» با ارائه اطلاعات وارونه و غلط درباره امام زمان (سلام الله عليه) جستجوگران ناآگاه را به بيراهه مي کشانند.(230)
و البته اين در حالي است که شوراي فقه اسلامي در پنجمين اجلاس کنفرانس سران اسلامي اسلامي 1987 ميلادي (1365 شمسي) که در کويت برگزار شد، ضمن بررسي همه جانبه ادعاهاي باب و بهاء و اظهارات کفرآميز آنها، فرقه ضاله بهائيت را تکفير کرد و نظر خود را درباره اين فرقه ضاله چنين بيان نمود:
«واجب است گروههاي اسلامي در تمامي نقاط جهان، خطر اين گروه و جريان الحادي را که دستيابي به اسلام را در ابعاد اعتقادات، احکام شريعت و حيات طيبه اسلامي مورد هجمه قرار داده است با تمام امکانات خود از بين ببرند. و مقرر مي دارد:
آنچه را که بهاءالله ادعا کرده از رسالت و نزول وحي و... تغييراتي را که به وجود آورده و در فرع دين به تواتر ثابت شده است، انکار ضروريات و مسلمات دين به شمار مي رود و منکر اين ضروريات به اجماع همه مسلمانان، مشمول احکام کفار مي شود.»(231)
بهائيان به کمک صهيونيسم جهاني، در سال 1380 باغ مقدس! خود را در حيفا با حداقل 250 ميليون دلار هزينه افتتاح کردند که مسئول اجرايي اين پروژه، فريبرز صهبا، مجري پروژه معبد عظيم بهائيان در هند بود.( 232)
بهائيان پس از ناکامي در ايران، معبد بسيار بزرگي در پايتخت هندوستان، دهلي نو، با عنوان نيلوفر آبي ساخته اند که آريل شارون نخست وزير سابق و خون آشام اسرائيل، در ديدار پنج روزه خود از هند در شهريور 1382 (233) از آن بازديد کرد.(234)
لازم به يادآوري است حزب سبزهاي آلمان نيز جزو حاميان بهائيان ايران هستند.(235) آلماني ها که آنان نيز از حاميان اصلي بهائيان هستند پس از صدور فتواي حضرت امام (ره) عليه سلمان رشدي که روابط ايران با آلمان و ديگر کشورهاي غربي تيره شده بود، بهبود وضع بهائيان ايران را پيش شرط آلمان براي عادي سازي روابط با ايران قرار دادند.(236) در جريان اين تنش سياسي، با ابتکار و دورانديشي رهبر فرزانه انقلاب حضرت آيت الله خامنه اي «مدظله العالي» غربي ها و از آن جمله آلماني ها دست از پا درازتر با سرافکندگي مجددا- آن گونه که عزت مسلمين است و نه آن گونه که آنها مي خواستند - روابط خود را با ايران برقرار نمودند.
در بسياري از آمارها که غربي ها طي سال هاي اخير مي دهند با ارائه آماري مضحک تعداد بهائيان ايران را حتي از تعداد مسيحيان و و يهوديان و زرتشتي ها بيشتر مي دانند و مدعي هستند جامعه بهايي ايران بزرگ ترين اقليت مذهبي غيرمسلمان در ايران است.(237)
در مجموع با توجه به جهت گيري ها و نوع برخوردها مي توان آمريکا، آلمان، اتحاديه اروپا، سوئد، استراليا، سوئيس، کانادا و انگليس را به عنوان حاميان اصلي بهائيان معرفي کرد و اتريش را پايگاه بهائيان دانست. علاوه بر اينها راديو بي بي سي، راديو فرانسه، راديو آمريکا، راديو اسرائيل نيز با تمام امکانات در اختيار اين فرقه صهيونيستي هستند و سعي مي کنند اين فرقه ضاله در رسانه ها به عنوان يک مذهب معرفي شود.
آمريکا بهائيت را يک «دين» نام مي نهد، آن هم يک دين جهاني! و براي جا انداختن اين طرز تفکر به همراه کشورهاي اروپايي اقدام به چاپ تمبرهايي با عنوان معرفي اديان الهي کرد که يکي از آنها معرفي بهائيت به عنوان دين بود.
همچنين وقتي بعضي از ايرانيان به صورت غير قانوني و به منظور يافتن کار يا ادامه تحصيل و يا زندگي در اروپا و آمريکا به کشور ترکيه و يا پاکستان مي روند و از آنجا براي گرفتن اجازه اقامت و يا مسافرت به آمريکا به نمايندگي آمريکا در پاکستان و ترکيه مراجعه مي کنند، به صراحت به آنان اعلام مي شود که در صورتي اجازه مسافرت يا اقامت براي شما صادر مي شود که از دين اسلام روي برگردانيد و بهايي شويد و گواهي رسمي از مرکز بهائيان پاکستان و ترکيه ارائه کنيد!(238)
ردپاي بهائيان را در دولت آمريکا نيز به وضوح مي توان مشاهده کرد. فيروز کاظم زاده دبير اجرايي محفل ملي بهائيان - که در سال 1924 در مسکو از پدري ايراني، متولد شد - در سال 1994 به آمريکا رفت و در پست هايي مانند مشاور دولت آمريکا و استاد دانشگاه هاي «هاروارد» و «ييل» مشغول به کار شد. او استاد امور شوروي سابق و اروپاي شرقي در دانشگاه ييل آمريکا بود.
پس از فروپاشي نظام کمونيستي شوروي، کشورهاي تازه استقلال يافته و همچنين ديگر کشورهايي که نظامشان کمونيستي بود به عنوان بهترين طعمه براي استکبار مطرح شدند. مردم اين کشورها که سال ها در اختناق به سر برده بودند و هنوز زمينه هاي مذهبي خود را داشتند با برآمدن هر ندا و صدايي در مورد مذهب به آن جذب مي شدند و اين بهترين فرصت براي انحراف مردم ستمديده بود. آمريکا، انگليس و... با پول هاي بادآورده حاصل از غارت سرمايه هاي ديگر کشورها و اغلب مسلمانان، در همه جا شروع به تبليغ وهابيت و بهائيت نمودند که از آن جمله مي توان به آذربايجان، قرقيزستان، تاجيکستان و آلباني، اشاره کرد. آنها با فرستادن ميسيونرهاي بهايي و پخش پول، کتاب، بورس تحصيلي و... ميان مردم و خريدن برخي مسئولان بلندپايه و نشريات خائن آنان توانستند بخشي از اهداف فرقه ضاله را در آنجا ترويج کنند و عده اي از مردم آنجا را از اسلام حقيقي دور نگه دارند.
آنها در آلباني با تدوين کتب درسي جديد ملي در زمينه تربيت اجتماعي و اخلاقي که با نفوذ متخصصين موسسه «امور توسعه و تربيت بين المللي»(239) به عنوان مشاور در موسسه تحقيقات نظارت آموزشگاهي آلباني همراه است سعي در تغييرو تحول در روحيات آلبانيايي ها دارند و به همين منظور مجله اي براي کودکان 3 تا 7 سال چاپ کردند. کاري گريلو، رئيس موسسه نظارت آموزشگاهي آلباني، مي گويد: «موسسه در پي تلاشي است که چگونه اصول بهائيت در چهارچوب برنامه کاري جديد تربيت اخلاقي ملي گنجانده شود.»(240)
فرزام اربابي کارشناس موسسه امور توسعه و تربيت بين المللي نيز مي گويد:
«معلمين و تحصيلکرده هاي کشور آلباني که در سمينارهاي موسسه امور توسعه و تربيت بين المللي شرکت جسته بودند به طور کاملا آشکار در ارتباط با اهميت گنجاندن بعضي از اصول اخلاقي دين بهايي در هر گونه برنامه اخلاقي آموزشي مردم آلباني صحبت به ميان مي آوردند.»(241)
فعاليت هاي خارج از اصول اعضاي فرقه ضاله بهائيت در قزاقستان نيز به حدي بود که اسقف اعظم شهر آلماتي از فعاليت بهائيان تحت حمايت رژيم صهيونيستي که در اين کشورها سفارتخانه اي فعال دارند نگران شد و در مصاحبه اي گفت:
«فرقه هاي مشکوک خيلي ثروتمند هستند، با اهداي وسايل زندگي، ماشين و خانه به هوادارانشان افکار خود را تبليغ مي کنند. آنها روي گرداندن از والدين، پايبندي به سازمان و حتي فداکردن خود براي سازمان را تبليغ مي کنند.»(242)
بهائيان که سال ها مشرق الاذکارشان در عشق آباد ترکمنستان توسط کمونيست ها به موزه تبديل شده بود، پس از فروپاشي شوروي، مجددا مشرق الاذکار را بازگشايي کردند و با نفوذ بهائيان معروفي چون احسان يارشاطر در دولت به فعاليت هاي تخريبي خود ادامه مي دهند. احسان يار شاطر به عنوان مشاور فرهنگي رئيس جمهور ترکمنستان در اين کشور فعاليت مي کند (243) و اين در حالي است که رئيس بزرگترين کتابخانه اين کشور نيز بهايي است.( 244)
بهائيان گريخته از ايران با حربه پول سعي در جذب و جلب و سازماندهي يک جبهه مخالف عليه جمهوري اسلامي را دارند. آنها از طريق دادن وام، کمک براي گرفتن پناهندگي و ديگر تمهيدات سعي در جذب برخي از عناصر ساده انديش دارند. آنان شبکه هاي خبري، ماهواره اي وابسته به صهيونيسم را در اختيار گرفته اند و به زعم خود مي کوشند تا از بهائيان يک چهره مظلوم که در جمهوري اسلامي مورد آزار و تعدي هستند، ارائه کنند.
و البته ناگفته نماند که طي سال هاي 84-1375 به مدد سياست تسامح و تساهل و تغافل مسئولان ذي ربط جمهوري اسلامي ايران، حتي در تاريخ نگاري براي دانش آموزان کشور نيز دست کاري شد. به طوري که در حرکتي مشکوک عمادالدين باقي در سايه تحولات وزارت آموزش و پرورش و وزارت ارشاد دولت آقاي خاتمي موفق شد به عنوان نويسنده تاريخ معاصر، قسمت مربوط به «فرقه سازي استعمار» که تاريخچه بابيت در نيم ستون بود را حذف کند. البته تحريف وقايع تاريخي بخش مهمي از حيات اين فرقه استعماري را تشکيل مي دهد، به عنوان مثال در تاريخ نگاري دوران احمدشاه و پهلوي درباره نقش مثبت ميرزا نصرالله خان بهشتي (ملک المتکلمين) و سيد جمال واعظ (پدر محمد علي جمال زاده) در انقلاب مشروطه اغراق فراوان صورت گرفته و اين در حالي است که اين دو شخصيت ازلي نقشي کاملا مخرب و منفي داشتند. درباره اين دو، به عنوان سخنگويان و وعاظ انقلابي مشروطه، تبليغات و بزرگنمايي فراوان صورت گرفته در حالي که نسل کتابخوان ما حتي نامي از حاج شيخ محمد واعظ سلطان المحققين و حاج شيخ مهدي سلطان المتکلمين، دو واعظ بزرگ و انقلابي و بسيار موثر دوران مشروطه و مورد اعتماد مراجع عتبات، نشنيده است و متاسفانه در تواريخ مشروطه حتي برخي از نطق هاي سلطان المتکلمين به نام ملک المتکلمين بابي ثبت شده است.
همچنين در سررسيد سالنامه زنان که از سوي «دفتر نشر و توسعه» تهران به کوشش نوشين احمدي خراساني در سال 1380 به چاپ رسيد، بيوگرافي مختصر طاهره قره العين و رستمه از سران شورش بابي ها در 1299 قمري و برخي ديگر از زنان فرقه ضاله بهايي کارگزار رژيم طاغوت درج و چاپ شده و سعي شده است براي اين افراد در کنار ساير زنان برجسته اديب و هنرمند وجهه اي ملي و بين المللي کسب شود.
از ديگر فعاليت هاي بهائيان که در دوران تساهل و تغافل فرهنگي و سياسي در جمهوري اسلامي ايران صورت گرفت، مصاحبه کريستين امانپور (245)- خبرنگار جاسوس و بهايي زاده - با آقاي محمد خاتمي رئيس جمهور وقت و مطرح کردن فريدون فروغي مبتذل خوان و ترانه سراي بهايي در قالب انتشار کتب و کاست هاي او بوده است.
و در سايه همين ديدگاه فرهنگي بيمار دوران تساهل، گروه هنري تريون وابسته به بهائيان از يازدهم تا چهاردهم آبان 1379 در محل تالار سوره اصفهان متعلق به حوزه هنري اقدام به برگزاري کنسرت کردند.
من به اين دليل که خارج از کشور اقامت طولاني نداشته ام، از جزئيات و چگونگي فعاليت بهائيان عليه جمهوري اسلامي اطلاع کافي ندارم. به همين سبب شايسته است تا ايرانيان مسلمان خارج از کشور تجارب و اطلاعات خود در اين مورد را به رشته تحرير درآوردند و مردم را از عملکرد خائنانه آنها آگاه کنند.

پي نوشت:
 

216- اسناد لانه جاسوسي، شماره 37، مسلک هاي استعمار، سند شماره 3، ص 12.
217- صحيفه نور، ج17، ص266، مورخه 1362/3/7.
218- صحيفه نور، ج17،صص 266و267، مورخه 1362/3/7.
219- اسناد لانه جاسوسي، شماره 37، مسلک هاي سياسي استعمار، سند شماره 2، صص 10و9.
220- حاميان شيطان، پيشينه عملکرد بهائيت و تکاپوي آن در جهان معاصر بر ضد اسلام و ايران، بي نا، 1384، ص 8.
221- حاميان شيطان، پيشينه عملکرد بهائيت و تکاپوي آن در جهان معاصر بر ضد اسلام و ايران، بي نا، 1384، ص 28، به نقل از سايت پينک فلاور، 1381/7/14.
222- خبرگزاري آسوشيتدپرس، مورخه 1371/9/3.
223- نيمروز، شماره 575، 1378/11/29.
224- راديو اسرائيل، مورخه 1373/7/21.
225- گزارش گاليندوپل به سازمان ملل، مورخه 1373/12/1.
226- خبرگزاري جمهوري اسلامي، مورخه 1374/9/17.
227- خبرگزاري جمهوري اسلامي،به نقل از بخش فارسي راديو آمريکا، مورخه 1357/1/10.
228- خبرگزاري جمهوري اسلامي،مورخه 1375/3/30.
229- خبرگزاري ج.ا.ا، مورخه 1375/8/19.
230- حاميان شيطان، پيشينه عملکرد بهائيت و تکاپوي آن در جهان معاصر بر ضد اسلام ايران، 1384، بي نا، ص 14.
231- تسخيري، محمدعلي، تقارير عن الموتمرات الدوليه، محورالاول مع موتمرات مجمع الفقه الاسلامي، داراحياءالتراث العربي، الطبعه الاولي، 1424ه 2003 ميلادي، صص 327-326.
232- کيهان لندن، شماره 859، مورخه 1380/3/16.
233- گفته مي شود که در اين ديدار شاون با دولت وقت هند که از سازمان ها و احزاب افراطي و ضد اسلام هند و مثل B.J.P تشکيل شده بود، بر سر امکان حمله موشکي اسرائيل به نيروگاه اتمي بوشهر از هند به توافق رسيد.
234- حاميان شيطان، پيشينه عملکرد بهائيت و تکاپوي آن در جهان معاصر بر ضد اسلام و ايران، بي نا، 1384، ص 13.
235- خبرگزاري ج.ا.ا، مورخه 1375/9/2.
236- خبرگزاري ج.ا.ا، مورخه 1376/3/24.
237- بخش فارسي راديو فرانسه، مورخه 1375/11/14.
238- روزنامه جمهوري اسلامي، مورخه 1382/12/25، ص 12.
239- هر دو موسسه «امور توسعه و تربيت بين المللي» ديناچ سوئيس و آکادمي کاندج با حمايت مالي و مديريت اجرايي بهايي اداره مي شود. ايرج آيمن رئيس موسسه امور توسعه و تربيت بين المللي است و فرزام ارباب کارشناس موسسه و پرن وراي کلماني بازرس کل آموزش پيش دبستاني، در تاسيس موسسه نقش کليدي ايفا کرده اند.
240- فعاليت بهائيان در کشور آلباني، ترجمه دکتر مهدي کافي، بي تا، بي نا.
241- همان.
242- خبرگزاري ج.ا.ا،بولتن «ايران در رسانه هاي بيگانه »، ش 299، مورخه 1374/10/23.
243- حاميان شيطان، پيشينه عملکرد بهائيت و تکاپوي آن در جهان معاصر بر ضد اسلام و ايران، بي نا، 1384، ص 12.
244- همان.
245- کريستين امانپور، خبرنگار شبکه تلويزيوني «سي.ان.ان» آمريکا، يک بهايي است. پدرش که از اهالي منطقه سروستان فارس بود به «کاپيتان امانپور» شهرت داشت. بر اساس گزارش خبرگزاري فارس به نقل از عبدالله شهبازي، محقق و مورخ تاريخ معاصر، پدر کريستين در زمان رضاخان، با بهره گيري از نفوذ دوستان و آشنايان خود به استخدام دولت در مي آيد. در دوران جنگ جهاني دوم به دليل قحطي و کمبود شديد غله، مامور خريد گندم از کشاورزان مي گردد. بر اساس مدارک موجود، او در اين مأموريت با صداقت عمل نمي کند و با دريافت رشوه به برخي از گندمکاران اجازه مي دهد تا گندم خود را احتکار کنند و در بازار آزاد به چند برابر قيمت به فروش برسانند. کاپيتان امانپور به زودي و از رهگذر دريافت همين رشوه ها ثروت فراواني به چنگ مي آورد و با بخشي از آن يکي از تپه هاي واقع در حوالي خيابان فرشته به نام «امانيه» را خريداري مي کند، اما بزودي رشوه گيري وي افشا مي شود و او با کيفرخواست صادره روانه زندان مي گردد. اما مدت زيادي در زندان نمي ماند و به مدد بهائيان با نفوذ از زندان رهايي مي يابد و به خارج از کشور مي رود و در کشور مصر سکني مي گزيند و به جاسوسي براي رژيم اشغالگر قدس مي پردازد. کاپيتان امانپور که قبل از خروج از ايران همسرش را طلاق داده بود در خارج از کشور با يک زن انگليسي ازدواج مي کند که « کريستين» و يک دختر ديگر به نام « ليزي» محصول اين ازدواج هستند.« ليزي» خواهر کريستين امانپور به کار تهيه کنندگي فيلم اشتغال دارد و با شبکه جهاني تلويزيوني انگليس همکاري مي کند. « ليزي» پس از مدتي تصميم به تحصيلات دانشگاهي گرفت و در دانشگاه «رودآيلند» آمريکا ثبت نام کرد، اما بزودي پشيمان شد، ولي چون شهريه دانشگاه را پرداخت کرده بود و نمي توانست آن را پس بگيرد، خواهر خود کريستين امانپور را به جاي خود به اين دانشگاه فرستاد. کريستين امانپور در آمريکا به روزنامه نگاري روي آورد و در سال 1983 به عنوان خبرنگار شبکه خبري تلويزيون «سي.ان.ان» استخدام شد. وي در زمان جنگ بوسني به اين سرزمين رفت و از صحنه هاي نبرد گزارش هاي زنده اي براي تماشاگران اين تلويزيون ارسال داشت. همين امر موجب شهرت کريستين امانپور شد. او در سال 1998 با جيمز رويين سخنگوي وقت وزارت امور خارجه آمريکا ازدواج کرد.
 

فهرست اعلام
اشخاص
آذر، عباس (سرهنگ)؛124
آرام، غلامعباس؛ 125،132
آريانا، بهرام (ارتشبد) ؛ 148، 165
آرين پور، ايرج ؛ 78
آرين، غلامرضا (سرهنگ) ؛124
آزادگان، فرهنگ؛ 62
آزادي، نوذر؛ 116
آزردگان، کامبيز؛ 108 ،112
آغداشلو ، آيدين؛ 93
آغداشلو ، شهره؛ 93 ،95، 96
آل احمد ، جلال؛ 12 ،22 ،27 ،69 ،71
آليانس ، داود؛ 158
آمبا سادور ، سوپر؛ 56
آموزگار ، جمشيد؛ 44، 48 ، 78 ، 190
آوانسيان ، آربي؛ 59 ، 91 ، 92
آهنچيان ، جلال ؛ 164
آهي (ايمن) ، ليلي ؛ 64
آهي ، مجيد ؛ 30، 64
آهي ، مهري ؛ 64
آيتي ، عبدالحسين خان ؛ 34
اباصلتي ، پري ؛ 106
ابتهاج ، ابوالحسن ؛ 22، 194، 195
ابراهيمي ، نادر ؛ 115
ابن ابهر ، ميرزا محمدتقي ؛ 141
احسان ، هما؛ 86
احسني ؛ 139
احمد پور ميلاني ، عنايت الله ؛ 39
احمدشاه ؛ 243
احمدي ، امير (سپهبد)؛ 147
احمدي خراساني ، نوشين ؛ 244
احمدي نژاد ، محمود (رئيس جمهور) ؛ 82
احيايي ، زينب ؛ 126
اربابي ، فرزام ؛ 242
اربابي ، فروزنده ؛ 71
ارجمند ، ابراهيم ؛ 187
ارجمند ، جمشيد ؛ 75
ارجمند (خاندان) ؛ 141
ارجمند ، سياوش ؛ 187
ارجمند ، سيروس ؛ 162
ارجمند ، مسيح ؛ 187
ارجمند ، مسيح خان (دکتر) ؛ 141
ارجمند ، مهرانگيز ؛ 141
ارجمند ، ميرزا رحيم خان ؛ 187
اردلان ، عزالممالک ؛ 137
ارسنجاني ، (حجت الاسلام ) ؛ 214
ارفع ، (سرلشکر) ؛ 132
ازهاري ، غلامرضا (ارتشبد)؛ 148 ، 169 ، 197
اسد آبادي ، سيد جمال الدين ؛ 103
اسد اللهي ، مسعود؛ 94
اسدي ، مينا ؛ 113
اسدي ، هوشنگ ؛ 14
اسکات ، براند ؛ 122
اشراقي ، قاسم ؛ 130
اصغري ، سيد محمد ؛ 10
اصفهاني ، پرويز ؛ 79
اعتمادالدوله ، ميرزا داودخان (وزير لشکر) ؛ 201
اعتمادزاده ، (به آذين) محمود؛ 22
اعتمادي ، رجبعلي (ر. اعتمادي) ؛ 79 ، 80 ، 81 ، 82، 114
افراسيابي ، علي اصغر ؛ 79
افشار ، ايرج ؛ 70، 72
افندي ، شوقي ؛ 37 ، 41، 44، 118، 174، 213
افندي ، عباس (عبدالبهاء) ؛ 37 ، 40، 48، 118، 129، 167، 174
اقبال ، منوچهر ؛ 132 ، 157، 205
اقدسيه ، (سرهنگ) ؛ 190
اللهياري ، (اللهيار خراساني) احمد؛ 9، 10، 11، 13، 14، 15، 17، 24، 28
الياسي، حميد؛ 54
امام خميني (ره) ؛ 152، 154، 162، 180 ، 230، 231، 232
امامي ، روح الله ؛ 100
امامي ، سيد حسن ؛ 45، 46، 47
امانپور ، کاپيتان ؛ 244
امانپور ، کريستين ؛ 244
امانت ، عباس ؛ 103 ،118
امير جاهد ، محمد علي ؛ 35
امير کبير ، ميرزا تقي خان ؛ 201
امين امين ، غلامرضا ؛ 38 ، 39، 43
امين ، حاج امين ؛ 40
اميني ،(دکتر) ؛ 199
انصاري ، مينو ؛ 67
انصاري ، هوشنگ ؛ 158
انور ، ايرج ؛ 88 ، 89 ، 92
انور ، منوچهر ؛ 89
انهاري ، جهانبخش ؛ 197 ، 199
اونيک (خواننده طاغوتي)؛ 108
اويسي، غلامعلي (ارتشبد)؛ 165،148،122
اويسي ، محمدرضا ؛ 122
ايادي ، عبدالرحيم (سرتيپ)؛ 124
ايادي ، عبدالکريم (ارتشبد)؛ 61، 141، 142، 143، 144، 145 ، 147، 152، 154، 156، 157، 158، 162 ، 187، 194، 190 ، 199، 215، 225
ايادي ، منيره ؛ 141
ايرن ؛113
ايقاني ؛ 63
ايقاني ، امير کيوان ؛ 103 ، 104
ايقاني ، بهروز ؛ 199
ايقاني ، علي ؛ 199
ايمبري ، ماژور رابرت ؛ 53
ايمن ، ايرج ؛ 64
ايمن ، ليلي - ر.ک: آهي ، ليلي
باب ، سيد علي محمد؛ 58 ، 118
باتمانقليچ ، (سرلشکر)؛ 220
بازرگان ، مهدي ؛ 22 ،136
باقي ، عمادالدين ؛ 243
بامداد ، مهدي ؛ 57
باني پال بابلا ، آشور؛ 91 ،93
بخارايي ، شهيد محمد ؛ 171
بختيار ، تيمور ؛ 203 ، 218 ، 220، 224،226
براهني ، رضا ؛ 22، 69 ، 137
برجيس ، دکتر ؛ 214
برق آسا ، دکتر ؛ 66
برمن ، ادوارد ؛ 54
بروجردي (آيت الله العظمي)؛ 214 ، 215، 216، 218 ، 222، 223، 225،
بروجردي ، سيد حسن ؛ 217
بقايي ، مظفر ؛ 165
بوش ، جرج؛ 236
بولارد ، سرريدر ؛ 31
به آذين ،-ر.ک:اعتمادزاده ، محمود
بهار ، موسي ؛ 187
بهاءالله ، ميرزا حسينعلي - ر.ک: نوري ، ميرزا حسينعلي
بهبهاني ، سيمين ؛ 71
بهجت ، محمدتقي (آيت الله العظمي) ؛ 225
بهرامي ، ويکتوريا ؛ 60
بهشتي ، ميرزا نصرالله خان ؛ 243
به نژاد ، بهروز ؛ 172
بيضايي ، بهرام ؛ 65
بيضايي ، پرتو ؛ 65
پارساي ، فخر آفاق ؛ 50، 51
پارساي ، فرخ دين ؛ 49 ، 50، 51، 52، 53، 54، 59، 60، 61
پارساي ، فرخ رو (اسفند)؛ 51 ، 62، 132
پاشا بهادري ، کريم ؛ 69
پاکروان ، حسن (سرلشکر) ؛ 155 ، 169
پرپين ، پرويز ؛ 81
پرپين ، پروين ؛ 81
پرتو ، اعظم ؛ 162
پرتو ، منوچهر ؛ 163
پسيان ، نجفقلي ؛ 77
پورداود ، ابراهيم ؛ 102
پورنگ ، هوشنگ ؛ 109
پهلوان ، عباس ؛ 75
پهلوي ، اشرف ؛ 79 ، 148، 156، 160
پهلوي ، رضاخان (ميرپنج) ؛ 25 ، 30، 33، 36، 37، 50 ، 51، 55، 56، 57، 59، 134، 150، 188
پهلوي ، عليرضا ؛142
پهلوي ، فرح ؛ 69 ، 71 ، 88، 115 ، 129، 139، 181
پهلوي ، محمدرضا ؛ 25 ، 26، 30، 88 ، 131، 134 ، 135، 142، 143، 151، 157 ، 181، 188 ، 189 ، 218 ، 219
پيشه وري ، جعفر ؛ 168
تابش ، علي ؛ 108
تاييدي ، فرزانه ؛ 171
تاييدي ، منوچهر ؛ 171
تبيانيان ، ورقا ؛199
تدين ، عطاءالله ؛ 78
ترقي ، لطف الله ؛ 176
تسخيري ، محمد علي ؛ 238
تسليمي ، منوچهر ؛ 132
توزيع ، هوشنگ ؛ 90 ، 91 ، 92 ، 93 ، 94 ، 98
تهراني ، زهرا ؛ 27
تيمورتاش ، عبدالحسين ؛ 35 ، 37
ثابت ، باهره ؛ 187
ثابت، حبيب(ثابت پاسال)؛ 42 ، 43، 44، 47، 67، 80، 104، 107، 130 ، 174، 175، 177، 178، 179 ، 180، 184، 185 ،189، 226
ثابت ، حسين (سرگرد) ؛ 124
ثابت ، ذکرالله ؛ 118
ثابت ، زويا ؛ 109
ثابتي ، پرويز ؛ 85 ، 136 ، 137 ، 138
ثابتي ، روح الله ؛ 138
ثابتي ، ستاره ؛ 236
ثمر بخش ؛ 128
جامعي ، عباس ؛ 209
جاويدان ، فروغ ؛ 99
جاهد ، محمد علي امير ؛ 37
جباري ، بيژن ؛ 100
جباري ، شيرين ؛ 100
جباري ، غلامحسين ؛ 100
جزايري ، دکتر ؛ 216
جعفريان ، محمود ؛ 22 ، 86، 98
جمال زاده ، محمد علي ؛ 243
جم ، فريدون (سپهبد) ؛ 125 ، 126، 156، 215
جم ، محمود ؛ 125 ، 126 ، 156
جواهر کلام ، علي ؛ 75
چوبک ، صادق ؛ 68
حاتمي ، علي ؛ 94
حاج رضايي ، طيب؛ 191
حسينيان ، روح الله ؛ 217
حکمت ، علي اصغرخان ؛50
حمدان ، شيخ ؛ 138
حنانه ، شهين ؛ 113
خاتمي ، محمد (ارتشبد محمد خاتم)؛ 61 ، 165 ، 243 ، 245
خادم ، ذکرالله ؛ 42
خادمي ، علي محمد (سپهبد) ؛ 61
خامنه اي ، سيد علي (رهبر معظم انقلاب) ؛ 239
خاوري ، اشراق ؛ 118
خراساني ، الف - ر.ک: اللهياري ، احمد
خردمند ، شهرو ؛ 91 ، 92
خرسند ، بيژن ؛75
خسرواني ، پرويز (سپهبد)؛ 32 ،118، 159، 160، 161، 162، 163
خسرواني ، عطاءالله ؛ 118 ، 128، 132، 161، 162
خسرواني ، کيوان ؛ 89
خلج ، اسماعيل ؛92
خواجه نوري ؛ 46 ، 128
خواجه نوري ، سليمان ؛ 45
داريوش ، اقبالي (خواننده طاغوتي)؛ 108
دالکورکي ، پرنس ؛ 30
دانين ، عزرا ؛ 147
داور ، علي اکبر ؛ 30
داور ، ميرزا علي اکبر خان ؛55
درخشاني ، علي اکبر (سرتيپ)؛ 167 ، 168
دري ، کمال ؛ 128
دواچي ، غلامعباس ؛ 211
دوامي ، مجيد ؛ 110
دولت آبادي ، صديقه ؛ 54 ، 55 ، 57
دولت آبادي ، ميرزا يحيي ؛ 55 ، 56 ، 57
دولتشاهي ، پروين؛ 116
دولو ، علامير -ر.ک: علاميردلو ، جواد
ديبا ، فريده ؛ 88
ديهيم ، مهين ؛ 101
ذوقي ، عنايت الله (سرتيپ) ؛ 125
راسخ ، شاپور ؛ 134 ، 141، 162 ، 211
راسخ ، ويولت ؛ 211
رايين ، اسماعيل ؛ 39 ، 40، 44 ، 45 ، 200
رباني ، شوقي ؛ 33 ، 38 ، 45 ، 58
رحماني ، هادي ؛ 42
رزم آرا ، حاجيعلي (سپهبد)؛ 168 ، 216
رستگار نامدار ، حسين (سپهبد) ؛ 164
رستمه ؛244
رستمي، فرهاد؛ 187
رشتي ،(دکتر)؛ 133
رشدي ، سلمان ؛239
رشيدي ، حبيب الله ؛151
رشيدي مطلق ،احمد ؛ 78
رضازاده ؛103 ، 104
رضايي ، سناتور علي ؛200
رضوان ، مهدي ؛ 159
رفعت ، علي ؛61
رفيع زاده ،سميرا ؛ 112
رفيع زاده ،منصور ؛ 112
رفيعي ، (سرهنگ) ؛ 151
رمزي ، داود؛ 67 ، 68 ، 69 ، 72، 73، 184
رمزي ، فرشيد ؛ 108 ، 112 ، 113 ، 114
روبين ، جيمز ؛ 244
روحاني ، 127 ، 128
روحاني ، منصور ؛ 132 ، 193 ، 199
روستاييان ، احمد ؛ 212
رهنما ، حميد ؛ 71
رهنما ، زين العابدين ؛ 71
رهنما ، فريدون ؛ 115
رهنورد ، زهرا؛ 203
رياحي ، احمد ؛ 104
ريگان ، رونالد ؛ 232 ، 233
زرنگار ،(دکتر)؛ 78 ،79
زماني ، محمدرضا ؛ 70
زنجاني ، سيد رضا (آيت الله)؛ 136
زندنيا ، شاپور ؛ 77
زيبا حالت ، رويا ؛ 81
زيبايي ،(سرهنگ )؛ 138
ژنه ،ژان ؛ 89
سادات ، انور ؛ 137
سازگار ، ژيلا ؛ 108 ، 110، 111 ، 117
ساعدي ، غلامحسين ؛ 69 ، 70 ، 137
ساعدي ، مهندس ؛ 128
سام ، محمد؛ 128
سپاسکار ، نادر ؛ 115 ، 116
سجادي ، محمد؛ 48 ، 203
سحابي ، يدالله ؛ 136
سرشار ، هما ؛ 106 ، 109 ، 200
سرفراز ، حسين ؛ 75 ، 76
سرمد ، مصطفي (سرهنگ) ؛ 122
سعادتمند ، ابوالحسن (سپهبد)؛ 169
سلطان المتکلمين ،حاج شيخ مهدي ؛ 244
سلطان المحققين ، حاج شيخ محمد واعظ ؛ 244
سلطاني ،پروين ؛ 81
سلطاني ، عباس ؛ 81
سلي ، ( خواننده طاغوتي) ؛ 108
سوکارنو ، احمد ؛ 188
سوليوان ، ويليام ؛ 192 ، 235
سهراب ، ميرزا احمد ؛ 167
سهراب ، هدايت الله (سرتيپ)؛ 42 ، 167
سيحون ، هوشنگ ؛ 118
شارپ، ادليد ؛ 42
شارون ، آريل ؛ 239
شاملو ، احمد ؛22 ،75
شاهدي ، مظفر ؛ 192
شاهقلي ، (سرهنگ) ؛ 170
شاهقلي ، عباسقلي ؛ 42
شاهقلي ، منوچهر ؛ 132 ، 170
شاهکار ، محمد ؛ 204
شايانفر ، حسن؛ 15 ، 17 ، 27
شايسته سرهنگ؛ 151
شب پره، شهرام (خواننده طاغوتي)؛ 178
شجوني ، جعفر (حجت الاسلام )؛ 227
شريعتمداري ،حسين؛ 9، 10، 11، 19، 22، 23، 27
شريعتمداري، سيد کاظم (آيت الله)؛ 195 ، 196
شريعتي ،علي ؛22
شفقت ،جعفر (ارتشبد)؛ 148 ، 149 ، 150
شکوري، مهرداد؛ 106 ،107
شهبازي، عبدالله؛31
شهرزاد، حسن ؛ 76
شهره (خواننده طاغوتي)؛ 108
شيباني، مهدي ؛144
شيرزاد، منوچهر؛83
شيرزاد ،ناصر ؛82 ، 84
شيروانلو، (سرهنگ)؛ 139
شيروانلو، فيروز؛22 ،139
صابونچيان، مهدي ؛186
صاحب الزمان(عج)؛ 179 ، 180
صادقيان ، (سرهنگ)؛ 151
صبح ازل ،ميرزا يحيي؛ 56
صبحي مهتدي ،فضل الله ؛ 40 ، 174، 205
صفار ،عزت الله؛ 133
صفاري، بيژن ؛ 88 ، 89 ، 90
صفاري،محمد علي (سرتيپ)؛ 88
صنيعي، اسدالله (سپهبد)؛ 30 ، 125 ، 126 ، 132، 150، 151، 152 ، 154 ، 155
صهبا ، فريبرز ؛ 238
صياد ، پرويز ؛ 93 ، 116
ضرغام ، (سرلشکر)؛ 156
طالعي ، جواد ؛14
طالقاني ، محمود (آيت الله) ؛136
طاهري ، امير؛ 68
طباطبائي ، سيد ضياءالدين ؛33 ، 52
طبيب ، ميرزا خليل ؛ 141
طوفانيان ، حسن (ارتشبد)؛ 165 ، 166
طهوري ، فريدون ؛ 81
عاصمي ، محمد ؛ 113
عاليخاني ، علي نقي ؛ 128
عاملي ، باقر ؛ 133
عاملي ، (دکتر) ؛ 128
عبادي ، شيرين ؛ 95
عراقي ، زهرا ؛ 199
عزري ، مئير ؛ 126 ، 129 ، 143 ، 174
عطري ، ملا مهدي ؛ 39
عقيلي ، مرتضي ؛ 93
علامه زاده ، رضا ؛ 94
علامير دولو ، جواد؛ 107 ، 148
علايي ، شعاع الله ؛ 42
علايي ، عطاءالله (سرلشکر)؛ 42 ، 125
علاء، حسين ؛ 52 ، 132، 184 ، 215
علم ، امير اسد الله ؛ 102 ، 132 ، 152 ، 154 ، 174 ، 191
علوي مقدم ،(سرلشکر) ؛ 224
عهديه ، (خواننده طاغوتي)؛ 81 ، 108
عهديه ، (سرگرد) ؛ 125
عيسي خاني ، شهرام ؛ 67
عين الملک ، حبيب الله ؛ 129
غفاري ، فرخ ؛ 98
غني ، قاسم ؛ 187
فتح اعظم ، نورالدين ؛ 133
فتح اعظم ، هوشمند ؛ 155
فتحعلي شاه ، قاجار ؛ 201
فخر آرايي ، ناصر ؛ 88
فخر ، داود ؛ 133
فرازمند ، تورج ؛ 110
فرخزاد ، فريدون ؛ 108
فردوست ، حسين (ارتشبد)؛ 141 ، 142 ، 159 ، 193
فردوس ، (سرهنگ) ؛ 170 ، 179
فرمانفرمائيان ، بهرام ؛ 177 ، 178
فرمانفرمائيان ،محمد ولي ميرزا ؛ 204
فروتن ، امير ؛ 87
فروتن ، عباس ؛ 83 ، 84 ، 133
فروزان ؛ 114
فروغي ، فريدون ؛ 108 ، 113 ، 114 ، 116 ، 245
فروغي ، محمد علي ؛ 30
فروهر ، ليلا ؛ 108
فرهنگي ؛ 131
فقيهي ، محمد مهدي ؛ 96
فلسفي محمد تقي (حجت الاسلام )؛ 216 ، 217 ، 221 ، 222 ، 223 ، 224
فنائيان ، مسعود ؛ 66
فني زاده ، پرويز ؛ 116
فولادوند ، لي لي ؛ 108
فومني ، (آيت الله)؛ 18
فيروزي ، خانم ؛ 66
قائم مقامي ، سعيد ؛ 110
قاسمي ، ابوالفضل ؛72
قبادياني ؛ 157
قربان ، ذبيح الله ؛ 58، 59
قربان ، کيا ؛ 58 ، 59
قره العين ، طاهره ؛ 63 ، 244
قريب افشار ، پرويز ؛ 108 ، 110
قطبي ، رضا ؛ 22، 71 ، 98 ، 108 ، 181
قنبري ، شهريار ؛ 114
قوام السلطنه ؛ 52
قويمي ، فخري ؛ 64
قيامي ، شهين ؛ 98
کاپيتورن ، موريس ؛ 234 ، 237
کاردان ، پرويز ؛ 171
کار ، مهرانگيز ؛ 109
کاشاني، سيد ابولقاسم (آيت الله)؛ 136
کاشاني ، سيد محمود (آيت الله )؛ 88
کاشاني ، عطاءالله ؛133
کاظم زاده ، فيروز ؛ 240
کاظميه ، اسلام ؛ 22
کافکا ، فرانتس ؛ 74
کافي ، مهدي ؛ 242
کاولين ، بورا ؛ 48
کريمي آشتياني ؛ 127
کريمي ، نصرت الله ؛ 116
کسرايي ، سياوش ؛ 22
کسروي ، احمد؛ 21
کسري ، ليلي ؛ 105 ، 106
کسيدي ، برايان ؛ 237
کلالي ، (دکتر ) ؛ 133
کلباسي ، حسين ؛ 125
کلهر ، مهدي ؛ 117
کليمي ، ميرزا خليل ؛ 187
کلينتون ، بيل ؛ 236
کوچک خان ، ميرزا ؛ 31 ، 168
کوش آبادي ، جعفر ؛ 137
کوشان ، اسماعيل ؛ 101
کوشانفر ؛ 157
کولک ، تدي ؛ 144
کيارستمي ، عباس ، 93
کيانپور ، غلامرضا ؛ 191
گاليندوپل ؛ 234 ، 237
گرگين ، ايرج ؛ 98 ، 106 ، 111
گريلو ، کاري ؛ 241
گل آرا ، امير ؛ 75 ، 103
گلپايگاني ، (آيت الله) ؛ 195 ، 196
گلچين ؛ 101 ، 102
گلستان ، ابراهيم 22
گلستان ، لي لي ؛ 22
گلسرخي ، ناصر ؛ 163 ، 164
گنجي ، منوچهر ؛ 132
گوهري ، شمس الله ؛ 199
گيلاني ، فريدون ؛ 115
ل. استيسون ، هنري ؛ 43
لاشايي ، کورش ؛ 68 ، 137
لقايي ، ستار ؛ 73 ، 74 ، 75 ، 78 ، 79 ، 81 ، 105 ، 107 ، 111 ، 112 ، 113 ، 187
لقماني ؛ 62
لقماني ، ولي الله ؛ 62
لمبتون ، ميس آن ؛ 31
مارتيک (خواننده طاغوتي )؛ 108
ماليک ، آدام ؛ 188
ماهاريک ، ايسرائل ؛144
مبشري ، اسدالله ؛ 141
مجد ، سيروس ؛ 162
محبوبيان ، هوشنگ ؛ 101
محبوبي ،(دکتر )؛ 99 ، 101
محجوبي ، منوچهر ؛ 111
محرري ؛ 200
محسني ،(مهندس)؛ 202 ، 205
محمد شاه ، قاجار ؛ 150 ، 212
محمودي ، کامبيز ؛ 108 ، 114
مدرسي چهاردهي ، نورالدين ؛ 209 ، 210 ، 216
مرجان ؛ 114
مستعان ، ايرج ؛ 60
مستمند شيررازي ، عباس ؛ 158
مستوفيان ، علي امير ؛ 205
مسعودي خميني ،(آيت الل )؛ 122
مسعودي ، قدسي ؛ 60
مصباح زاده ؛ 104
مصباح يزدي ، محمدتقي (آيت الله)؛ 235
مصدق ، محمد ؛ 151 ، 216
مطهري ، علي (آيت الله) ؛ 117
مظهري ، خانم ؛ 66
معنوي ، داود؛ 200 ، 201 ، 202 ، 203 ، 204 ، 205 ، 206
معنوي ، سليمان ؛ 200
معينيان ، نصرت الله ؛ 83 ، 84 ، 128 ،129
معيني ، علي اکبر ؛ 199
مفيد ، اردوان ؛ 93
مفيد ، بهمن ؛ 93
مفيد ، بيژن ؛ 91 ، 93
مقربي ،(سرلشکر) ؛ 166
مکانيک ، (مهندس)؛ 108
مکي ، حسين ؛ 84
ملکم خان ارمني ، ميرزا؛ ؛ 103
ملک مطيعي ، ناصر ؛ 101
منتخب نيا ، رسول (حجت الاسلام )؛ 95
منتصري ، عطاءالله ؛125
منتظر قائم ، حسن ؛ 10 ، 27
منصور ، حسنعلي ؛ 128 ، 132 ، 152 ، 171
منصوري ، جواد؛ 63 ، 121 ، 127 ، 128 ، 138
منصوري ، ذبيح الله ؛ 165
موقرالدوله ، علي محمدخان ؛ 33
موقر باليوزي ، حسن ؛ 33
مونتسکيو ، شارل ؛ 116 ، 166
مهتدي ، علي اکبر (سرهنگ) ؛ 165
مهرجويي ، داريوش ؛ 90
مهر ، فرهنگ ؛ 130
مهر ، مهربان ؛ 130
مهري ، حسين ؛ 129
ميثاقيه ، مهدي ؛ 114 ، 116
مير آفتابي ،(دکتر )؛ 66
مير ، حسين ؛ 131
ميلاني ، عنايت الله ؛ 39
مومني ، باقر ؛ 70
نائيني ، جلال ؛ 196
نادري ، بهيه ؛ 42
ناصرالدين شاه ، قاجار ؛ 30 ، 150، 201 ، 212
نبوي ، ايرج ؛ 75 ، 76 ، 105
نبيل ، رضوان ؛ 117
نبيلي ، احمد ؛ 121
نجم آبادي ، شکوه ؛ 116
نراقي ، احسان ؛ 68 ، 70 ، 71 ، 198
نصيري ، نعمت الله (ارتشبد)؛ 198
نعلبنديان ، عباس ؛ 91
نعيم ، ميرزا محمد؛ 30
نعيمي ، عبدالحسين ؛ 30 ، 31 ، 161
نعيمي ، محسن ؛ 32
نعيمي ، مليحه ؛ 32 ، 161
نلي (خواننده طاغوتي) ؛ 108
نمازي ،(سناتور)؛ 144
نمازي ،محمد؛ 158 ، 159
نمازي ، مهين ؛ 144
نورالديني ، ميثاق الله ؛ 125
نوراني ، جعفر ؛ 199
نوري زاده ، عليرضا ؛ 13
نوري ، ميرزا آقا خان ؛ 201
نوري ، ميرزا حسينعلي ؛ 102
نوري ، ميرزا حسينعلي (بهاءالله) ؛ 30 ، 37 ، 56 ، 118 ، 1921
نوش آفرين (خواننده طاغوتي) ؛ 114
نونو، سليم ؛ 42
نهاوندي ، هوشنگ ؛ 134
نير سينا ، هدايت الله ؛ 134
نيک بخت ، رحيم ؛ 67
نيکخواه ، پرويز ؛ 22 ، 137
نيک دل ، ديانا ؛ 111
نيکو خواه ، فرهاد ؛ 73 ، 77 ، 78
واعظ ، سيد جمال ؛ 243
والا ، عبدالله ؛ 76
وثوق ، امان الله (سرهنگ) ؛ 125
ورقا ، علي محمد ؛ 32 ، 39 ، 42 ، 161
ورقا ، محمد علي ؛ 45
ورقا ، ولي الله ؛ 38 ، 39
وزيري تبار ، شهره - ر.ک: آغداشلو ، شهره
هاشمي ،(استواريکم )؛ 125
هايده (خواننده طاغوتي )؛ 106
هدايت ،صادق؛ 74 ، 75 ، 103 ، 116
هدايت ، عبدالله (ارتشبد)؛ 151
هدايتي؛ 128
هريتاش ، خسرو ؛ 112
هلمز ؛ 48
همايون ، داريوش ؛ 78 ، 199
هندوجا ، ناراننداس ؛ 101
هوشمند ؛ 131 ، 190
هوشمند ، محمدعلي ؛ 131
هولگيبت ، استيو ؛ 97
هويدا ، امير عباس ؛ 51 ، 62 ، 68 ، 69 ، 72 ، 73 ، 77 ، 78 ، 79 ، 111، 126 ، 128 ، 129 ، 130 ، 131 ، 132 ، 143 ، 152 ، 153 ، 163 ، 169 ، 170 ، 175 ، 179 ، 183 ، 190 ، 226
يار شاطر ، احسان ؛ 102 ، 242
ياسايي ، عبدالله ؛ 203
يزداني ؛ 66
يزداني ، بديع ؛ 199
يزداني ، پرويز ؛ 199
يزداني ، هژبر ؛ 165 ، 193 ، 194 ، 195
يگانه ؛ 128
يگانه ، دکتر ؛ 133
يگانه ، ناصر ؛ 69 ، 132 ، 133
يوشيج ، نيما ؛ 71
رسانه ها (ديداري و شنيداري)
تلويزيون تپش ؛ 109
راديو آمريکا ؛ 97 ، 237 ، 240
راديو اسرائيل ؛ 237 ، 240
راديو بي بي سي ؛ 33، 240
راديو فرانسه ؛ 239 ، 240
فيلم بدون دخترم هرگز ؛ 172
فيلم برهنه تا ظهر ، با سرعت ؛ 112
فيلم خانه اي بر روي ماسه و مه ؛ 95
فيلم کاروان ها ؛ 110
فيلم محلل ؛ 113 ، 116 ، 117
فيلم ميهمانان هتل آستوريا ؛ 94
رسانه هاي مکتوب (روزنامه ، هفته نامه ، مجلات ، فصلنامه ها)
خبرگزاري جمهوري اسلامي ؛ 237
روزنامه آتش ؛ 83
روزنامه اطلاعات ؛ 60 ؛ 82
روزنامه اعتماد ملي ؛ 95
روزنامه باني فيلم ؛ 95
روزنامه جمهوري اسلامي ؛ 240
روزنامه کيهان ؛ 10 ، 12 ، 75 ، 103 ، 104 ، 186 ، 196 ، 198
روزنامه نسيم صبا ؛ 95
سالنامه پارس ؛ 35 ، 36
سايت انتخاب (سايت اينترنتي)؛ 97
فصلنامه تاريخ معاصر ؛ 31 ، 53
فصلنامه ياد؛ 117
ماهنامه زنان ؛ 51
مجله تاج ورزشي ؛ 117
مجله تايم ؛ 110
مجله ترقي ؛ 176
مجله تلاش ؛ 72 ، 99 ، 111
مجله جهان زنان ؛ 51
مجله جهان زنان ؛ 59
مجله لايف ؛ 110
مجله نقش جهان ؛ 86
هفته نامه آهنگر ؛ 111
هفته نامه اطلاعات بانوان ؛ 60 ، 111
هفته نامه اميد ايران ؛ 105 ، 117
هفته نامه اين هفته ؛ 107
هفته نامه تماشا ؛ 11، 27 ، 99، 111، 112
هفته نامه توفيق ؛ 89، 111
هفته نامه تهران مصور ؛ 44، 46 ، 75، 76، 79
هفته نامه خواندني ها ؛ 75 ، 76، 83
هفته نامه خوشه ؛ 75 ، 99
هفته نامه صبح امروز ؛ 11
هفته نامه فردوسي ؛ 11، 75، 99، 105
هفته نامه مجله جوانان ؛ 79
هفته نامه نگين ؛ 99
هفته نامه نيمروز (چاپ لندن)؛ 79
کتاب ها (عناوين کتاب ها)
اسنادي از مطبوعات و احزاب دوره رضا شاه ؛ 34
انتهاي تاريکي ؛ 62
انحطاط و سقوط ؛ 134 ، 174 ، 205
انشعاب در بهائيت ؛ 39 ، 47
انقلاب اسلامي به روايت اسناد ساواک ؛ 193 ، 196 ، 198 ، 229
بزم اهريمن ؛ 100، 230
بهائيت چگونه پديد آمد ؛ 211، 216
بيست سال تکاپوي اسلام شيعي در ايران ؛ 214 ، 221
پهلوي ها ؛ 187
تاريخ قيام 15 خرداد به روايت اسناد ساواک ؛ 122، 188
تشکيلات فراماسونري در ايران ؛131
جنبش دانشجويي تبريز به روايت اسناد و خاطرات ؛ 66
چهره مطبوعات معاصر ؛ 51
حاميان شيطان ، پيشينه عملکرد بهائيت و...؛ 236
حيات يحيي ؛ 55
خاطرات و مبارزات حجت الاسلام فلسفي ؛ 217 ، 222
رجال عصر پهلوي به روايت اسناد ساواک ؛ 199
روايت سانسور (از مجموعه کتاب هاي نيمه پنهان)؛ 13
روح القوانين ؛ 166
روزنامه نگاران جاسوس (از مجموعه کتاب هاي نيمه پنهان)؛ 77، 107
صحيفه نور (مجموعه آثار امام خميني «ره») ؛ جلد 17 ، 181 ، 233
صديقه اي از خورشيد ؛ 75
ظهور و سقوط سلطنت پهلوي ؛ 130
فرهنگ ناموران معاصر ايران ؛ 64
فعاليت بهائيان در کشور آلباني ؛ 242
کابينه حسنعلي منصور به روايت اسناد ؛ 162
کارنامه زنان مشهور ايران ؛ 64،63
کشف الحيل؛ 36،34
کنترل فرهنگ؛ 54
مستشاران آمريکايي در ايران؛ 126
مسلک هاي سياسي استعمار (اسناد لانه جاسوسي آمريکا)؛ 127 ، 156 ، 192 ، 207 ، 215 ، 232
معماران تباهي (مجموعه پنج جلدي)؛ 59 ، 61
احزاب و بنيادها (موسسات ، کلوب ها و...)
اتاق تجارت ايران ؛ 60
ارتش رهايي بخش ايران (آرا) ؛ 148
انجمن ايران فردا ؛ 87
انجمن زنان ؛ 202
انجمن قلم ؛ 71
ايرانيکا (دايره المعارف)؛ 103
باشگاه ورزشي تاج ؛ 32 ، 118 ، 160
بنياد امناء؛ 37 ، 38
بنياد پهلوي ؛ 132
بنياد راکفلر ؛ 52 ، 53
بيت العدل ؛ 44 ، 47 ، 48 ، 54 ، 58 ، 122، 131، 153 ، 154 ، 155
بيت العدل ايران ؛ 188
بيت العدل عکا ؛ 32
جمعيت راه نو ؛ 65
حزب ايران نوين؛79 ، 128 ، 133
حزب توده ايران ؛ 83 ، 111، 128 ، 136 ، 222
حزب راديکال ؛ 30
حزب رستاخيز ؛ 78 ، 79
حزب زحمتکشان ؛ 165
حزب سبزهاي آلمان ،؛ 239
دربار شاهنشاهي ؛ 133
دفتر پژوهش هاي موسسه کيهان ؛ 9 ، 11، 12، 14، 27 ، 59 ، 61 ، 68 ، 75 ، 76، 102 ، 104 ، 118 ، 132 ، 152 ، 187 ، 193، 226
سازمان اطلاعات و امنيت کشور (ساواک)؛ 134
سازمان تامين اجنماعي ؛ 133
سازمان سيا ؛ 142
سازمان ويکتوريا ، 58
سازمان هواپيمايي ملي ( هما) ؛ 61
ساواک ؛ 63 ، 84 ، 135 ، 136 ، 139 ، 161 ، 169
سفارت انگليس ؛ 31 ، 59
سنديکاي نويسندگان و خبرنگاران مطبوعات ؛ 27 ، 60 ، 79
شرکت امناء(مرکز موقوفات بهايي)؛ 32 ، 41، 43، 157 ، 180 ، 182 ، 183 ، 193
شرکت فيروز ؛ 104 ، 175
شرکت (موسسه) فارس فيلمکوي ؛ 99 ، 101
شرکت نفت ؛ 42
شوراي کتاب کودک ؛ 64
فرقه دموکرات ؛ 168
کارگاه نمايش ؛ 89 ، 90
کافه فيروز ؛ 92
کافه (هتل) نادري ؛ 12 ، 92
کانون مترقي ؛ 171
کانون مترقي ؛ 171
کانون نويسندگان ايران ؛ 11 ، 22، 27 ، 28 ، 71 ، 79
کلوب روتاري ؛60 ، 188
کلوب روتاري رنچو پارک ؛ 106 ، 150
کلوب زونتا ؛ 60
کيهان فرهنگي ؛ 9 ، 12 ، 27
مجمع روحانيون مبارز ؛ 95
محفل ملي بهائيان ايران ؛ 35 ، 38، 41 ، 47 ، 54
مرکز پژوهش هاي تلويزيون ملي ايران ؛ 27
مرکز تئاتر تجربي ايران ؛ 89
موسسه اطلاعات ؛ 80
موسسه فرانکلين ؛ 64
موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران ؛ 189
نهضت ملي مقاومت ؛ 136
وزارت اطلاعات و جهانگردي ؛ 84
وزارت خارجه اسرائيل ؛ 145
وزارت فرهنگ و هنر ؛ 72
بانک ها
بانک اصناف ؛ 157
بانک انگليس ؛ 133
بانک ايران ؛ 133
بانک ايرانيان ؛ 165
بانک سپه ؛ 133
بانک صنعت و معدن ؛ 176 ، 177
بانک عمران ؛ 61 ، 132
بانک ملي ايران ؛ 177
بانک نونهالان ؛ 41 ، 42 ، 157
متفرقه
اداره مميزي ؛ 50
اعلاميه حقوق بشر سازمان ملل ؛ 237
انتشارات امير کبير ؛ 102
انتشارات کيهان ؛ 9
باغ اويسي ؛ 122، 123
جشن هنر شيراز ؛ 88
حضيره القدس ؛ 61 ، 122، 170، 175، 192 ، 220، 221 ، 225 ،
حضيره القدس تهران ؛ 219
حيفا ؛ 58 ، 129
عکا ؛ 58 ، 129، 154 ، 213، 222
فيلمکو فيلمز ؛ 101
قرارداد دارسي ؛ 52
گارخانه آر-سي- آ ؛ 180
کتابفروشي نيل ؛ 69
کوه کرمل ؛ 118
لايحه کاپيتولاسيون ؛ 152
مدرسه تربيت ؛ 42
مدرسه فيضيه ؛ 192
مشرق الاذکار ؛ 73 ، 118
مشکات الممالک ؛ 215
واحد مرکزي خبر ؛ 27
هتل مرمر ؛ 92
هتل نادري ؛ 92
منبع:اللهياري،احمد، نیمه پنهان31-بهاییان در عصر پهلوی ها،تهران،انتشارات کیهان،1389ش



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط