نمادهاي رفتاري؛‌ افكار ملموس

با وجود اين كه استفاده از نمادهاي رفتاري ( مانند خم كردن سه انگشت وسط و نمايش حرف زدن با تلفن با انگشت شست و انگشت كوچك) به نوعي انتقال پيام از طريق حركات هستند و با وجودي اين كه زبان بدن برخي از خصوصيات اصلي زبان را داراست ( منظور از زبان در اين جا صرفاً‌ زبان گفتاري نيست بلكه زبان اشاره را هم شامل مي شود ) براي مثال هر دو به محض خلق شدن يا ادا شدن ناپديد مي شوند، ‌اما تفاوت هاي عمده اي نيز بين آن دو وجود دارد كه نمي توان به سادگي از كنار آن گذشت .
دوشنبه، 11 مهر 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نمادهاي رفتاري؛‌ افكار ملموس

 نمادهاي رفتاري؛‌ افكار ملموس
نمادهاي رفتاري؛‌ افكار ملموس


 

ترجمه و تنظيم: نيوشا صدر




 
با وجود اين كه استفاده از نمادهاي رفتاري ( مانند خم كردن سه انگشت وسط و نمايش حرف زدن با تلفن با انگشت شست و انگشت كوچك) به نوعي انتقال پيام از طريق حركات هستند و با وجودي اين كه زبان بدن برخي از خصوصيات اصلي زبان را داراست ( منظور از زبان در اين جا صرفاً‌ زبان گفتاري نيست بلكه زبان اشاره را هم شامل مي شود ) براي مثال هر دو به محض خلق شدن يا ادا شدن ناپديد مي شوند، ‌اما تفاوت هاي عمده اي نيز بين آن دو وجود دارد كه نمي توان به سادگي از كنار آن گذشت .
اگر كسي از نمادهاي آگاهانه ي رفتاري كه براي ايجاد ارتباط ساخته شده اند استفاده كند و از شما بخواهد حركت او را تكرار كنيد،‌ شما به سرعت رفتار او را باز سازي مي كنيد .علت اين است كه اين نمادها مشخص اند و حد و حدود معيني دارند و مهم تر از همه اين كه مي توانند به صورت كلمه يا عبارتي شفاف و كوتاه به گفتار بيايند و يا ثبت شوند . اما كلمات زبان بدن اينگونه نيستند و نمي توانيد آنها را با كلمه اي قابل بيان و يا حتي عبارتي كاملاً‌ دقيق مشخص و هم معني قرار دهيد. نمي توانيد به طور آگاهانه در يك گفتگوي پيش بيني نشده انتخابشان كنيد و يا حتي نمي توانيد آگاهانه از آنها استفاده نكنيد.
جالب اينجاست كه اين رفتار حتي به حضور يا عدم حضور مخاطب هم بستگي ندارد . كافيست به كساني كه دركوچه و خيابان از طريق هندزفري مشغول صحبت اند نگاه كنيد . با وجود اين كه مخاطبشان آنها را نمي بيند دستهايشان حركت مي كند.اگر شخص طرف گفتگوي شما جايي نشسته باشد كه دستها و پاهايش پشت ميز پنهان باشد و شما قادر به ديدن آن نباشيد باز هم هنگام صحبت دست ها و پاها به كمكش مي آيند... آنها توجهي ندارند كه آيا پشت ميز پنهان هستند يا در برابر ديدگان شما مشغول هنر نمايي اند .
اكنون اگر صحبت طرف مقابل را قطع كنيد و از او بخواهيد كه رفتار چند ثانيه پيش خود را تكرار كند به احتمال زياد او قادر به اين كار نيست يا به دشواري حركاتي شبيه به آن ( و نه خود آن را ) انجام مي دهد و از آن سو تقليد كردن از حركات آنان نيز بسيار دشوار است .
روانشناسان همچنان به دنبال يافتن اين موضوع هستند كه آيا رفتارهايي كه اكنون از آن به عنوان زبان بدن ياد مي كنيم در نخستين فرايند پيدايش خود حركاتي در جهت ابراز احساسات يا برون ريزي احساسات و درونيات شخص بوده اند يا به عنوان عملي در جهت برقراري روابط اجتماعي به كار مي رفته اند و يا هر دو ...

محدوده شخصي ( قلمرو )
 

تا به حال در صد ها كتاب در مورد اهميت تعيين قلمرو در انواع حيوانات مانند گربه سانان ،‌سگ سانان ،‌ماهيها و پرندگان و حتي انسان هاي نخستين مطالبي خوانده ايم اما نه تنها در سال هاي اخير به اهميت اين موضوع در انسان ها پي برده ايم . در يافتن اين موضوع دستاورد مهمي در شناخت انسان و شناخت روابط ميان انسان ها به شمار مي آمد .
ادوارد تي . هال ـ مردم شناس آمريكايي ـ از نخستين كساني بودكه به اهميت اين موضوع اشاره كرد و واژه poroxemics با معنايي معادل شناخت طرز استفاده افراد از مكان يا « جاكاربرد شناسي » را ابداع نمود .تحقيقات او نقطه عطفي در شناخت و بهبود ارتباطات ميان انسان ها به شمار مي رود .انسان ها نيز مانند اكثر حيوانات نياز به فضاي خالي امني در اطرافشان دارند كه حد و حدود اين فضا با تغيير كردن جنس روابط كم و زياد مي شود اما به طور كل ارتباط مستقيمي با محيطي كه در آن رشد كرده اند و تعداد جمعيت آن محيط دارد . براي مثال مردم ژاپن به دليل اين كه از لحاظ فرهنگي به شلوغي و حضور اين جمعيت زياد در اطرافشان عادت كرده اند نياز به فضاي خالي كمتري نسبت به افرادي كه در اروپا رشد كرده اند احساس مي كنند . غير از اين مقام و موقعيت و طبقه اجتماعي نيز در تعيين ميزان اين فضا نقش مهمي ايفا مي كند.

جمعيت
 

فشرده بودن جمعيت در كنسرت ها ،‌سينما و آسانسور موجب شكستن فضاي امن آدم ها مي شود. به همين دليل آنها قواعدي نانوشته براي اينگونه مكان ها خلق كرده اند كه ناشي از ورود غير مجاز ديگران به محدوده آنهاست. قواعد از اين قرارند:
1)بهتر است شما در اين شرايط با كسي صحبت نكنيد حتي اگر آن شخص با شما آشنا باشد.
2) شما تمام مدت از برخورد چشم در چشم با ديگران پرهيز مي كنيد.
3) تا جاي ممكن تلاش مي كنيد صورتتان هيچ حسي را بروز ندهد.
4) اگر كتاب يا روزنامه اي در دست داريد وانمود مي كنيد كه عميقاً‌ در مطالب آن غرق شده ايد و توجهي به اطراف نداريد .
5) هر چه جمعيت بيشتر و فضا تنگ تر باشد شما حق كمتري براي حركت كردن و جنبيدن خواهيد داشت.
6)در آسانسور بهترين كار اين است كه شما به صفحه اي زل بزنيد كه شماره طبقات را نشان مي دهد.
اغلب ما تصوري يكسان از آدمهايي داريم كه با وسايل نقليه عمومي و غالباً‌ شلوغ تردد مي كنند. آنها اكثراً‌ خوشحال نيستند و بيشتر افسرده و سيه روز به نظر مي رسند،‌اما اين نگرش جمعي دليل ديگري غير از مشكلات تردد با وسايل نقليه پرجمعيت نيز دارد . آن دليل اين است : تمامي آنها در حال تبعيت از قانون رعايت فاصله در نقاط پرجمعيت هستند و به همين دليل فضاي ساكن و خالي از واكنش هاي پررنگ انساني در اينگونه وسايل كاملاً‌ محسوس است.
منابع: افكار ملموس / جفري بيتي زبان بدن / آلن پيز
منبع: نقش آفرينان شماره 64



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.