يکي از پرقدرت ترين و تأثيرگذارترين سلاح هاي امروز، موشک است که قدمتي چند هزار ساله دارد
خيلي از ما جنگ افزارهاي زيادي را مي شناسيم و بعضاً با کاربردهاي آن ها هم آشنا هستيم، از توپ و تانک گرفته تا انواع و اقسام بمب و تفنگ و اسلحه هاي رزمي و دوش پرتاب و ... از ميان همه اين اسلحه ها، موشک ها از اهميت زيادي دارند. حتي در بيرون دنياي جنگ افزارها هم مردم موشک ها بيشتر از بقيه انواع سلاح ها مي شناسند يا حداقل، در رسانه ها بيشتر از موشک ها مي شنوند تا باقي اسلحه ها. دليل اين امر اين است که براي مقابله با قدرت هاي نظامي به جنگ افزارهاي بازدارنده و مؤثر نياز است و موشک سلاحي است که اين ويژگي ها را دارد. براي همين موشک فقط مانند تفنگ يا تانک ابزارهاي نظامي نيست، بلکه ابزاري سياسي هم هست. داشتن يک موشک هدايت شونده، دقيق، سريع و با قدرت مانور و تغيير مسير بالا که در واکنش هاي سريع کاربرد دارد. مي تواند مهم ترين ابزار نظامي يک کشور باشد. برد و توان موشک ها نيز با ديگر جنشگ افزارها قابل مقايسه نيست. افزون بر آن، رديابي و منهدم کردن موشک ها به دلايل گوناگون، بسيار مشکل بوده و منحرف کردن موشک از مسيرش – اگر سيستم هاي جنگ الکترونيک آن، مناسب باشد – مشکل است. شايد همين دلايل، علاقه کشورها در سال هاي اخير به موشک و فناوري هاي آن را توجيه کند. از طرفي ديگر، با نگاهي به جنگ هاي چند ساله اخير در يوگسلاوي، کوزوو، عمليات توفان صحرا و جنگ در افغانستان و عراق، نقش کليدي موشک ها در اين جنگ ها، نشان مي دهد که «موشک ها، تجهيزاتي استاندارد براي آفند و پدافند (حمله و دفاع) در آينده نه چندان دور خواهند بود.» از اين رويگان موشکي و پدافنده موشکي، يکي از بخش هاي نظامي مؤثر بسياري از کشورهاست. مي دانيد که ارتش جمهوري اسلامي هم مدتي است از سه نيرو تبديل به چهار نيرو شده و نيروي پدافند موشکي هم به نيروي زميني، هوايي و دريايي ما اضافه شده است. آغاز عصر موشک به جنگ جهاني دوم برمي گردد. زماني که موشک هاي دهشتناک رده «وي 1» و «وي 2» نازي، با وجود خطاي بسيار زيادشان خواب را از مردم لندن گرفته بودند. سير تکاملي موشک ها براي خطاي کم تر بسيار سريع طي شد و امروزه به عنوان جنگ افزارهايي مخرب، مؤثر و در سطح بالا، در هر دو زمينه «هسته اي» و «متعارف» ظهور کرده اند. موشک ها به عنوان يک جنگ افزار مخرب و تهديدآميز، در نفوذهاي نظامي محدود، مي توانند نقشي ضربتي ايفا کنند. از آن هنگام که آلمان براي نخستين بار از موشک استفاده کردند (1944)، بيش از 17000 موشک در جنگ هاي مختلف استفاده شده است. در تجربه جنگ افغانستان (اشغال توسط شوروي 1980 تا 1988) و جنگ اول خليج فارس (1991) تأثير بسيار زياد موشک ها، اثبات شد. از 1991 به بعد حدود 1500 آزمايش موشکي در دنيا انجام شده و بر مبناي بررسي هاي يک مؤسسه پژوهشي اروپايي، امروزه 33 کشور توانايي فرستادن موشک هاي بالستيک را دارند. در حالي که نوع فناوري هاي مورد استفاده در موشک ها ممکن است از کشوري به کشور ديگر، بسيار متفاوت و گاه عقب مانده باشد. ناتواني سيستم هاي دفاع هوايي در ره گيري موشک ها، تمام کشورها را تهديد مي کند. اين آسيب پذيري، ابرقدرت ها و کشورهاي پيشرو را بر آن داشته تا تبادل توانايي ها موشکي را محدود کنند تا اين ابزار استراتژيک، به دست تروريست ها نيفتد.
نيروي موشکي، پيش از ميلاد مسيح
تقريباً 2400 سال پيش، در شهر تارنتوم در جنوب ايتالياي امروزي، نمايش کبوتر چوبي آرچيتاس در حضور ده ها نفر برگزار شد. يک کبوتر چوبي که به يک سيم آويزان بود و به خاطر خروج بخار به جلو رانده مي شد. اين نمايش همه را هيجان زده کرد. جمعيت با تعجب از نيرويي که باعث حرکت کبوتر مي شده صحبت مي کردند. دليل حرکت کبوتر چيزي جز قانون «عمل و عکس العمل» نيوتن نبود؛ قانوني که 20 قرن بعد کشف شد! کبوتر چوبي آرچيتاس نقطه آغازي بر نيروي پيشرانش موشکي شد؛ درست همان نيرويي که امروزه موشک هاي غول پيکر را به فاصله هاي بسيار دور هدايت مي کند.
تولد موشک ها
زمان نخستين استفاده از موشک واقعي دقيقاً معلوم نيست. در بين ملل مختلف داستان هايي در اين باره وجود دارد. مثلاً مي گويند که در قرن اول ميلادي چيني ها يک نوعي باروت ساده داشتند که در جشن ها از آن استفاده مي کردند. آن ها چوب هاي خيزران را از اين باورت پر مي کردند و داخل آتش مي انداختند. بر اثر انفجار چوب ها آن ها به هيجان مي آمدند. بنابراين احتمال دارد که بعضي از اين چوب ها که قوي تر بودند منفجر نشده باشند و به خاطر خروج گازهاي حاصل از سوختن باروت، به اطراف آتش پرت شده باشند. چيني ها از اين اتفاق ايده گرفتند و به اين فکر افتادند که اين چوب ها را به تيرهايشان وصل کنند و با کمان آن ها را پرتاب کنند. سپس آن ها متوجه شدند که اين تيرها قدرت بيشتري دارند و تصميم گرفتند بدون استفاده از کمان، آن ها را پرتاب کنند. اين گونه بود که نخستين موشک ها متولد شدند. براي همين مي گويند چيني ها نخستين موشک ها را درست کرده اند.
سوخت جامد موشک هاي چيني!
در جنگ چيني ها و مغول ها در 1232، چيني ها براي دفع متجاوزان مغول، باراني از «پيکان هاي پرنده آتشين» را سر آن ها فرو ريختند. اين پيکان ها لوله هايي توخالي بودند که يک طرف آن ها بسته و طرف ديگرشان باز بود. داخل آن ها را باروت مي کردند و آن ها را به يک تکه چوب دراز وصل مي کردند. بعد از آتش زدن با باروت، بر اثر خروج سريع گازهاي پرانرژي از طرف باز لوله، پيکان پرتاب مي شد. از نگاه امروزي اين پيکان ها نوعي موشک سوخت جامد بودند. معلوم نيست که قدرت تخريب اين راکت هاي ابتدايي چقدر بوده است؛ ولي هرچه بوده، اعصاب مغول ها را بدجوري خرد کرده بودند. در داستان هاي قديمي چيني آمده که وقتي اين موشک هاي کوچک روشن مي شدند؛ صدايي از خود درمي آورند که تا 24 کيلومتر شنيده مي شده و وقتي هم زمين مي خوردند محل اصابت را تا شعاع 600 متر در تمام جهات، ويران مي کردند. البته اين گزارش هاي باستاني به شدت اغراق آميز است. همچنين ممکن است نخستين بار «محفظه احتراق» در اين راکت ها استفاده شده باشد، چون در گزارش ها صحبت از ديگ آهني شده است.
ورود موشک به اروپا
پس از حملات موشکي چيني ها، مغول ها هم بيکار ننشستند و نوعي موشک براي خود درست کردند. احتمالاً آن ها اولين کساني بودند که پاي راکت را به اروپا باز کرده اند. در 1258 مغول ها براي تصرف بغداد، از موشک استفاده کردند و باعث شدند پاي راکت به دنياي عرب باز شود. به همين خاطر بود که سال 1268 عرب ها در جنگ هفتم صليبي از راکت عليه صليبيون استفاده کردند. نام «راکت» هم برمي گردد به يک کلمه ايتاليايي به نام راکتا به معني فيوز کوچک که به يک ترقه کوچک وصل مي شد و فردي ايتاليايي در سال 1379 آن را ساخته بود. در قرن هاي 13 تا 15 آزمايش هاي موشکي زيادي انجام شد؛ مثلاً يک راهب انگليسي به نام راجر بيکن روي نوعي باروت کار کرد که برد راکت ها را افزايش مي داد. در فرانسه، جين فرويسارت فهميد که اگر موشک از داخل يک لوله پرتاب شود، دقيق تر به هدف خواهد خورد؛ بعدها از اين ايده استفاده شد و «بازوکا» ساخته شد. جوانز دي فونتاناي ايتاليايي نوعي از در طراحي کرد که مثل موشک به جلو حرکت مي کرد و کشتي هاي دشمن را به آتش مي کشيد.
تولد موشک هاي چند مرحله اي
تقريباً همه موشک هايي که امروزه به خارج از جو مي روند، دو يا چند مرحله اي هستند؛ يعني مسيرشان به چند بخش تقسيم مي شود و در هر بخش، بعد از اين که موتور (به اصلاح سيستم پيشران) بخش قبلي خاموش و احتمالاً جدا شد، موتور مرحله جديد شروع به کار مي کند. اين کار باعث افزايش برد موشک مي شود. زيرا موشک در انتهاي مسير، سبک تر حرکت مي کند. پس سوختي که از اين راه ذخيره مي شود، صرف افزايش برد خواهد شد. ايده اوليه اين راکت ها به يک آلماني، به نام يوهان اسميدلپ برمي گردد که در قرن شانزدهم براي اين که بتواند وسايل آتش بازي را به ارتفاع بالاتري پرتاب کند، وسيله اي چند مرحله اي اختراع کرد. در موشک او، يک بخش اوليه بزرگ (مرحله اول) بخش کوچک تري (مرحله دوم) را حمل مي کرد و بعد از اين که بخش بزرگ تر خاموش مي شد اين بخش کوچک تر به ارتفاع بالاتري مي رفت.
يگان موشکي تيپوسلطان
داستان تيپوسلطان را تقريباً 20 سال پيش تلويزيون خودمان نشان داد. اواخر قرن 18 بود که تيپوسلطان هندي – با سربازان مغولش – از راکت عليه استعمارگران انگليسي استفاده کرد و دوباره آن را به عنوان يک سلاح مهم مطرح کرد. تعداد نفرات يگان موشکي ارتش تيپوسلطان 5 هزار نفر (يک هفتم کل ارتش هند) بود. بعد از نبردهاي سال هاي 1792 و 1799، انگليسي ها يک افسر توپخانه به نام کلنل ويليام کانگريو را مأمور به طراحي موشک هايي براي ارتش شان کردند. موشک هاي کانگريو، در جنگ موفق بودند اما دقت موشک ها نسبت به قبل بهتر نشده بود. براي همين، اهميت موشک ها به قدرت با دقت شان نبود، بلکه تعداد زياد آن ها مهم بود. کانگريو از يک تکه چوب متصل شده به موشک براي افزايش دقت استفاده کرد. بزرگ ترين راکت او 14/5 کيلوگرم وزن داشت که يک تکه چوب 4/6 متري به آن وصل بود. ديگر موشک ها براي بسياري از کشورهاي جهان مهم شده بودند و پژوهش هاي زيادي در سراسر جهان براي بهبود دقت آن ها انجام شد. در انگلستان «ويليام هال» روش پايدارکننده چرخشي را به وجود آورد که مشکل پايداري موشک ها را تاحدود زيادي حل کرد. در اين روش گازهاي خروجي به پره هايي در عقب راکت مي خورد که باعث مي شد راکت مانند يک گلوله بچرخد و جلوي بادها و اغتشاش هاي مزاحم مقاومت بيشتري نشان دهد. موشکي که هال ساخت، دقيق تر از مال مانگريو بود و به خاطر نداشتن چوب هدايت، نيروي مقاومت کمتري هم از طرف هوا به آن وارد مي شد و مي توانست مسير بيشتري برود. اين روش ستايش برانگيز، نبوغ آميز و درخشان، با تغييراتي، هنوز هم استفاده مي شود.
ايده کاوش فضا به کمک موشک ها
در 1898، يک معلم روسي به نام کنستانتين زيولکوفسکي (1857 – 1935) ايده کاوش در فضا با کمک موشک را طرح کرد. او در رساله اي (انتشار 1903) ايده سوخت مايع براي راکت را طرح کرد تا بتوان به برد بيشتري رسيد. نام اين رساله «کاوش فضايي کيهاني با دستگاه هاي عکس العملي» بود. اين رساله «نخستين کار علمي در زمينه سفرهاي فضايي» است. او اظهارکرد که سرعت گازهاي خروجي است که سرعت و برد موشک را محدود مي کند. به خاطر اين ايده هاي بي نظير، پژوهشه اي دقيق و ديدگاه گسترده، زيولکوفسکي را «پدر فضانوردي نوين» ناميده اند.
***
کنستانتين زيولکوفسکي در 17 سپتامبر 1857 در دهکده ايزوسک در شهر کوچک کالوگا در 160 کيلومتري مسکو در جنوب غربي روسيه به دنيا آمد. اين دانشمند ضمن اين که در روسيه پدر راکت شناخته شده است، به دليل ارائه نظريات و تئوري هاي باارزش نسبت به گذشتگان خود در زمينه چگونگي دسترسي به ستارگان، پدر غيرقابل انکار فضانوردي نيز هست. از نوجواني به فيزيک و هوانوردي علاقه داشت و در 16 سالگي براي شرکت در سميناري در مورد علوم و رياضيات به مسکو رفت و به خاطر علاقه مندي به اين دو رشته، در مدرسه دهکده بوروسک در 90 کيلومتري جنوب شرقي مسکو، معلم رياضيات و فيزيک شد. او از جمله نخستين انسان هايي بود که دريافت موشک مي تواند وسيله اي براي گريز از زمين باشد. زيولکوفسکي، سال 1897 اصول موتورهاي کنترلي را تعريف و در سال بعد کتابي تحت عنوان ورود به مدارات ماهواره اي از زمين و سپس کتاب معروفش درباره کيهان نوردي با استفاده از موتورهاي عکس العملي را به رشته تحرير درآورد. در اين زمان با مندليف معروف نيز تماس هايي داشت ولي مندليف به او گفت که کارهايش اتلاف وقت است و به عنوان انجمن شيمي از او خواست که از محاسبات آينده مطلع شود ولي زيولکوفسکي دست از فعاليت هاي خود بر نداشت و در سال 1989، قانون هاي ديگر رياضي حرکت موشکي که اساس طرح همه سفينه هاي فضايي است را به دست اورد. وي در سال 1903، نتايج اصلي کار خود را منتشر کرد و پايه هاي دانش فضانوردي را به بنا نهاد و ثابت کرد براي ورود به مدار زمين رسيدن به سرعت هشت کيلومتر در ثانيه ضروري است. در همان سال دستگاه کاملي را معرفي کرد که قادر به حمل انسان به فضا بود و نيروي محرکه آن را اکسيژن مايع و هيدروژن تشکيل مي داد. زيولکوفسکي با درک مشکلات نيروي محرکه، موتورهاي چندمرحله اي را پيشنهاد و فرمول قوانين حرکت در فضا ارائه کرد و در سال 1881 اولين تونل باد روسيه را ساخت. زيولکوفسکي در 11 سپتامبر 1935 در سن 78 سالگي در کالوگا در حالي که نزديک به 50 اثر علمي به صورت مقاله و کتاب از خود بر جاي گذاشته چشم از جهان فرو بست.
موشک ها در جنگ هاي جهاني و ظهور گدارد
در جنگ اول جهاني از موشک ها استفاده مي شد تا بالون هاي ديده باني دشمن را بزند. اين موشک ها از هواپيما پرتاب مي شدند ولي موفقيت شان کم بود. مشکل اصلي آن ها «سوخت» بود. در قرن بيستم رابرت گدارد آمريکايي (1882 – 1945) آزمايش هاي عملي گسترده اي درباره موشک هاي کوچک انجام داد. او دنبال راهي بود که بتوان به ارتفاع بالاتر رسيد. گدارد، سال 1919 رساله اي با عنوان «روشي براي رسيدن به ارتفاع هاي بي نهايت» و در آن چند موضوع مهم در زمينه موشک ها را بيان کرد. او گفت که «موشک هاي چندمرحله اي» راه رسيدن به ارتفاع بالاتر است و با آن ها مي توان از محدوده جاذبه زمين خارج شد. اين رساله در تمام جهان مورد توجه قرار گرفت و باعث تحسين گدارد شد. البته اسباب مسخره بازي عده اي هم شد چون در آن مطلبي درباره اين که «از لحاظ تئوري، چگونه موشک مي تواند به ماه برسد» وجود داشت! با وجود اين که در آن زمان، بيشتر مردم فکر مي کردند موشک ها براي حرکت، نياز به جو دارند ولي گدارد بود که فهميد بازده موشک ها براي حرکت، نياز به جو دارند ولي گدارد بود که فهميد بازده موشک ها براي حرکت، نياز به هوا بيشتر هم است. براي همين «نيويورک تايمز» در سرمقاله اي گدارد را مسخره کرد و از پيشنهاد او به عنوان اشتباه بين المللي ياد کرد و نوشت که به نظر مي رسد، گدارد در حد دبيرستان هم سواد ندارد! پس از اين ماجرا، گدارد ديگر هيچ وقت کارهايش را منتشر نکرد. امروز نام پايگاه فضايي ناسا در ايالت مريلند، گدارد است. در همان سال، در روسيه کار زيولکوفسکي تجديد چاپ شد. آزمايش هاي اوليه گدارد روي موشک هاي سوخت جامد بود. او در آزمايش هايش دنبال موشک هاي بزرگ تر و با ارتفاع بيشتر بود. همچنين يک سيستم ژيروسکوپي و يک محفظه براي تعبيه وسايل علمي در موشک، در نظر گرفت. او علاوه ايده استفاده از چتر براي يازيافت موشک را هم امتحان کرد. به خاطر اين دستاوردها، گدارد را «پدر عمل موشک هاي نوين» مي نامند. موشک هاي نوين زماني متولد شدند که گدارد يک نازل مافوق صوت را به محفظه احتراق يک موشک سوخت مايع وصل کرد. نازل ها با تبديل گازهاي داغ محفظه احتراق به يک جت سردتر (ولي با سرعتي فراصوت) نيروي جلوبرندگي (پيشرانش) را دو برابر کردند و بازده موتور موشک را از دو درصد به به 64 درصد رساندند. موشک هاي پيشين بسيار ناکارآمد بودند چون انرژي گرمايي در گازهاي خروجي آن ها، هدر مي شد. در سال 1926، گدارد نخستين موشک سوخت مايع جهان را پرتاب کرد.
موشک هاي بالستيک و کروز
جايگاه سوم طلايه داران عصر فضا به هرمان ابرث (1894 – 1989) آلماني مي رسد که سال 1923 کتاب «[حرکت] موشک ها به سوي فضاي بين سياره اي» منتشر کرد. اين کتاب رساله دکتراي او بود که در دانشگاه مونيخ پذيرفته نشد! اما نوشته هاي او جريان علمي مهمي را در جهان به وجود آورد؛ مثلاً ابداع وي 2 که نخستين موشک درست و حسابي جهان است و شباهت زيادي به موشک هاي امروزي دارد نتيجه يکي از اين انجمن هاي علمي آلماني بود. وي 2 پدر موشک هاي بالستيک امروزي است و در جنگ دوم، عليه مردم لندن به کار رفت و چون سلاح جديدي بود، حسابي اعصاب انگليسي ها را به هم ريخت. اين موشک را «فون براون» براي هيتلر ساخت؛ مردي که بعدها کندي را به فضا برد! موشک وي 2 (اي 4 از نظر آلماني ها) يک موشک سوخت مايع بود که هر هفت ثانيه، يک تن اکسيژن مايع و الکل مي سوزاند. متفقين خيلي خوش شانس بودند که اين موشک، در اواخر جنگ عملياتي شد وگرنه ممکن بود سرنوشت جهان تغيير کند. کلاهک اين موشک، حدود 900 کيلوگرم بود و برد و سرعتش هم به ترتيب 350 کيلومتر و 5800 کيلومتر در ساعت بود. بيشترين ارتفاعي که وي 2 به آن مي رسيد، تقريباً 160 کيلومتر بود و با شيرجه زدن از اين ارتفاع، به سرعتي بيشتر از سرعت صوت مي رسيد و متفقين راهي براي مقابله با آن نداشتند. مهندسان نازي در اواخر جنگ دنبال ساخت موشک هايي بودند که از روي اقيانوس آتلانتيک گذشته و آمريکا را بزند. علاوه بر اين، آلماني ها در اين جنگ، نخستين موشک کروز جهان را عليه انگليسي ها استفاده کردند که وي 1 نام داشت. به سرعت حدود نيم ماخ مي رسيد و متفقين براي نابودي اش، ميانگين 2500 گلوله از هواپيمايي شان به کلاهک آن، شليک مي کردند. با شکست آلمان موشک هاي دست نخورده وي 2 نصيب متفقين شد، مهندسان و دانشمند نازي را آمريکايي ها بردند و تجهيزات آلماني هم غنيمت روس ها بود. آلمان ها اين گونه باعث پيشرفت آمريکا و شوروي شدند.
جنگ سرد
براي آمريکا و شوروي استفاد از موشک به عنوان يک جنگ افزار قدرتمند بديهي بود. در آمريکا طرح موشک هاي کاوشگر تغييرات جوي در ارتفاع هاي زياد (يکي از ايده هاي اوليه گدراد) شروع شد. سپس يک سري پژوهش ها درباره موشک هاي قاره پيماي با برد متوسط و بلند، انجام شد. اين ها نقطه شروع برنامه هاي فضايي آمريکا بود که سرانجام در آن ها موشک هايي چون رداستون، اتلس و تايتان، فضانوردان را به فضا بردند. در طراحي رداستون، فون براون نقش اساسي داشت. اما چهارم اکتبر 1957 تيتر اول روزنامه پراودا، ارگان حزب کمونيست شوروي، خبر «پرتاب نخستين ماهواره ساخت دست بشر توسط اتحاد شوروي» جهانيان را شگفت زده کرد. پرتاب ماهواره اسپوتنيک 1، نقطه شروع مسابقه فضايي بين دو ابرقدرت آن زمان بود. کمتر از يک ماه بعد، شوروي ماهواره اسپوتنيک 2 را پرتاب کرد که نخستين موجود زنده را به فضا مي برد. اين موجود زنده، سگي به نام لايکا بود. لايکا 100 ساعت در فضا زنده بود تا اين که اکسيژنش تمام شد و کنترل زميني با تزريق سم، مرگ راحتي را براي او رقم زد. چند ماه بعد، 31 ژوئن 1958، آمريکايي ها اکسپلورر 1 را پرتاب کردند. اکتبر همان سال «آژانس ملي هوانوردي و فضانوردي» ناسا (National Aeronautics And Space Administration) را تأسيس کردند. رکوردها همه از آن اتحاد شوروي بود. در بهار 1961 شوروي نخستين انسان (يوري گاگارين) را با موفقيت به فضا فرستاد. سپس در تابستان همان سال، تيتوف روس، يک روز کامل را در فضا سپري کرد. يک سال بعد، روس ها به فاصله چند ساعت، دو انسان را با هم به فضا فرستادند. اولين غوطه وري در فضا، اولين پياده روي فضايي خارج از فضاپيما، اولين پرواز چند سرنشينه و ... همه افتخاراتي بود که نصيب اتحاد شوروي شد. اما اين لاک پشت ايالات متحده بود که سرانجام از خرگوش اتحاد شوروي جلو زد و از خط پايان گذشته عقاب آمريکايي در 1969 در ماه فرود آمد، در حالي که خرس هاي سيبري فقط چشم هايشان رو به ماه بود. پس از آن سفرهاي مداري بسياري انجام شد، ايستگاه هاي فضايي در مدار ساخته شد، روبات هاي فضاپيما، به سوي سياره هاي منظومه شمسي، فرستاده شدند، ماهواره ها در مدارهاي زمين قرار گرفتند و با استفاده از آن ها وضيعت آب و هوا پيش بيني شد و امکان ارتباط با همه جاي زمين ميسر شد. اين ها همه مرهون پيشرفت فناوري موشک ها بود.
***
ورنو فون براون يکي از مشهورترين طراحان موشک و فعالان صنايع هوافضايي از دهه 1930 تا دهه 1970 بود. نام کاملش ماگناس ماکسيمليان فون براون بود. در بيست و سوم مارس 1912، در ويلينتز آلمان به دنيا آمد. از کودکي با خواندن کتاب هاي ژول ورن و اچ جي ولز و نوشته هاي علمي هرمان اُبرث، مشتاق فضا شد. سال 1929 و در نوجواني، عضو انجمن موشک آلمان شد که از جريان هاي عملي اي بود که کتاب اُبرث راه انداخت. به خاطر علاقه اش به ساخت موشک، در 1929 به ارتش آلمان پيوست. هنگامي که هيتلر در 1933 به قدرت رسيد، فون براون رد آلمان ماند و به فعاليتش در ارتش نازي ادامه داد. او دکتراي خود در مهندسي هوافضا را ضمن خدمت در تابستان 1934 گرفت. 1941، سال خوش يمن فون براون بود. بالاخره تلاش هاي فراوانش در طراحي و ساخت وي 2 به سرانجام رسيد.
وقتي براي فون براون آشکار شد که آلمان در مقابل متحدين پيروز نخواهد شد، شروع کرد به برنامه ريزي براي پس از جنگ. قبل از آن که متحدين (روس ها) به مجموعه موشک وي 2 برسند، فون براون ترتيب انتقال 500 نفر از بهترين دانشمندان موشکي نازي به همراه طرح ها و تجهيزات تست را به آمريکا داد. سال 1950، تيم فون براون پس از تصفيه فراوان و تحت نظارت شديد دوران مک کارتيسم در ايالات متحده، به پايگاه رداستون آرسنال در نزديکي هانتس ويل منتقل شد. در همين مکان او و گروهش، موشک بالستيک ژوپيتر را ساختند.
وقتي در مرکز 1960، مرکز توسعه موشک فون براون از ارتش به ناسا منتقل شد، مجوز ساخت موشک عظيم ساترن را گرفت. رياست مرکز فضايي مارشال ناسا هم به فون براون واگذار شد. افسر ارتش نازي، حالا سر طراح موشک ساترن پنج بود که قرار بود آمريکا را به فضا ببرد و ساترن پنج به موشکي افسانه اي تبديل بدل شد که در دهه 1960 و اوايل 1970، آمريکايي ها را به فضا برد. سلطان موشک جهان، سرانجام در شانزدهم ژوئن 1977 در الکساندرياي (اسکندريه) ايالت ويرجينيا از دنيا رفت.
ناپديد شدن وان هوي چيني و صندلي موشکي او
تا قرن 17، همه کاربردهاي موشک به ميدان جنگ و آتش بازي محدود مي شد. ولي يک افسانه چيني وجود دارد که مي گويد: «وان هو» از موشک براي حرکت يک وسيله حمل و نقل استفاده کرده است. وسيله وان هو يک صندلي بود که 47 موشک کوچک به آن وصل بود. روز پرتاب، اون هو خودش روي صندلي نشست و به دستيارانش دستور داد تا موشک ها را روشن کنند. در يک لحظه، انفجار مهيبي رخ داد و همه جا را دود و گرد و خاک فرا گرفت. بعد از فرونشستن گرد و غبار اثري از وان هو و وسيله اش ديده نشد! چيني که گفتند وان هو به آسمان رفت، ولي به احتمال زياد بنده خدا تکه تکه شده است!
نيوتن و قانون هايش
در قرن 17، نيوتن (1642 – 1727) سه قانون معروف حرکتش را وضع کرد و با استفاده از اين قوانين، خصوصاً قانون سوم، طرز کار موشک ها دقيقاً شناخت شد. سير تکامل موشک ها تحت تأثير شناخت اين قوانين به سرعت بهتر شد. طوري که سال 1720 يک پروفسور هلندي به نام ويلم گراوساند، ماشين هايي ساخت که از نيروي حاصل از جت خروجي بخار، براي جلو رفتن استفاده مي کردند. همچنين آزمايش هايي روي موشک هايي با نيروي پيشران (تراست) بالا در آلمان و روسيه شروع شدند. در بعضي از آن ها قبل از بالا رفتن موشک، چاله هاي بزرگي روي زمين به وجود مي آمد.
اولين تصوير زمين از فضا
عکس دوربين موشک وي 2، زمين را در برابر سياهي فضا به خوبي نمايان ساخت. اين عکس در زمان خود از زيباترين عکس ها بود و از نخستين اکتشافات موشک وي 2 تا اواخر دهه 1940 بود. اين عکس هاي سياه و سفيد و نقطه نقطه از ارتفاع 104 کيلومتري و با دوربين 35 ميلي متري گرفته شد.
نازي ها آمريکا را به فضا بردند
در 24 اکتبر 1946، پيش از آن که ماهواره اسپوتنيک روس ها عصر فضا را افتتاح کند، گروهي از سربازان و دانشمندان در صحراي نيومکزيکوي آمريکا، چيزي نو و شگفت انگيز ديدند؛ نخستين تصوير زمين از فضا! دوربيني روي موشک وي 2 سوار بود و موشک از پايگاه «وايت سند ميسل رنج» پرتاب شد. دوربين پس از عکس گرفتن با سرعت 550 کيلومتر در ساعت به زمين خورد و له شد ولي فيلمش که در جعبه اي فولادي بود، سالم ماند.
اولين موتور جت
درست 300 سال بعد از پرنده آرچيتاس ، هيرو اسکندريه اي (Hero of Alexandria)، رياضي دان و مخترع يوناني، يک گوي کروي را بالاي يک ظرف آب نصب کرد و آب را جوشاند. بخار به داخل گوي هدايت شد و خروج بخار از لوله هاي کوچکي که در جهت هاي عکس روي گوي نصب شده بودند، باعث شد که گوي بچرخد. اين وسيله ساده، جد موتورهاي جت امروزي شد.
منبع: مجله دايرة المعارفي دانستنيها (همشهري) / شماره 17