ارتباط ميان سبك هاي عشق و ويژگي هاي شخصيتي (3)

آيا الگوي عشق زنانه و مردانه با هم تفاوت دارند يا خير؟ تحقيق حاضر نشان مي دهد كه مردان و زنان تنها در دو مؤلفه عشق نمايشي و عشق ايثارگرانه با هم تفاوت دارند و در هر دو عشق مردان ميانگين بالاتري دارند. براي مقايسه ي سبك هاي عشق بين زنان و مردان از آزمون t مستقل استفاده شد.
شنبه، 29 بهمن 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ارتباط ميان سبك هاي عشق و ويژگي هاي شخصيتي (3)

ارتباط ميان سبك هاي عشق و ويژگي هاي شخصيتي (1)
ارتباط ميان سبك هاي عشق و ويژگي هاي شخصيتي (3)


 

نويسندگان: حمزه عبدي* / محمود گلزاري**




 

يافته هاي تحقيق
مقايسه ي سبك هاي عشق مردان و زنان
 

آيا الگوي عشق زنانه و مردانه با هم تفاوت دارند يا خير؟ تحقيق حاضر نشان مي دهد كه مردان و زنان تنها در دو مؤلفه عشق نمايشي و عشق ايثارگرانه با هم تفاوت دارند و در هر دو عشق مردان ميانگين بالاتري دارند. براي مقايسه ي سبك هاي عشق بين زنان و مردان از آزمون t مستقل استفاده شد.
در سبك عشق نمايشي، همان طور كه در جدول 2 نشان داده شده است، نمره ي t، 2/231 مي باشد. آلفاي مشاهده شده 0/023 است كه در سطح 0/05 معنادار است. اختلاف بين دو ميانگين 1/45 و انحراف استاندارد ميانگين 0/67 است.
در سبك عشق ايثارگرانه نمره ي t ، به دست آمده 2/22 است. آلفاي مشاهده شده 0/029 است كه در سطح 0/05 معنادار است. اختلاف بين دو ميانگين 2/39 و انحراف استاندار خطاي ميانگين 1/7 است.
پس در هر دو سبك عشق يعني نمايشي و ايثارگرانه، ميانگين مردان به صورت معناداري بالاتر از زنان است.
در عشق نمايشي فرد وانمود مي كند كه معشوقش را دوست دارد، اما معمولاً انگيزه هاي ديگري مانند انگيزه هاي جنسي يا مالي در كار است و حتي گاهي اين افراد براي رسيدن به اهداف خود با چندين معشوقه يا معشوق ارتباط دارند و در صورت لزوم اين ارتباطات را مخفي نگه مي دارند.
بر اساس فرضيه هاي دوگانه خود كه در دل خود چندين فرضيه جزئي تر را دارد تحليل مي شود. ابتدا دو فرضيه كلي را مطرح مي كنيم.
فرضيه ي اول: بين عشق و شخصيت رابطه ي همبستگي وجود دارد؛
فرضيه ي دوم: بين سبك هاي عشق و عوامل شخصيت رابطه همبستگي وجود دارد. فرض همبستگي شش سبك عشق با عوامل و اختلالات شخصيت كه در تحقيق حاضر از دو تست NEO و MMPI استفاده شده است، به دوازده فرضيه ي كوچك تر تقسيم مي شود.
چنان كه بيان شد، نخستين پرسش كلي و مهمي كه طرح شد اين بود كه آيا اساساً بين عشق و شخصيت رابطه وجود دارد؟ اين پرسش كلي ترين پرسش تحقيق حاضر است كه پاسخ آن در مورد تست شخصيت نئو مثبت است. تحقيقاتي كه با نرم افزار spss صورت گرفته بيانگر همبستگي مثبت بين نمره ي كلي شخصيت ( NEO) و نمره ي كلي عشق (las) مي باشد. همبستگي آنها با 0/320 (با ضريب خطاي 0/01 ) معنادار است.
البته بين نمره كلي MMPI با نمره كلي las همبستگي معناداري يافت نشد و تنها يك همبستگي 0/144 بدست آمد كه معنادار نيست.
قبل از گزارش تحقيقات و جداول مربوط، يادآوري مي كنيم كه آزمون شخصيتي NEO از پنج عامل اصلي تشكيل مي شود. اين پنج عامل در بالاي جدول ها ذكر شده است و آزمون MMPI در آزمون خلاصه ي شده 71 سوالي از هشت اختلال بحث مي كند كه در دومين جدول به آن اشاره شده است.
نخستين همبستگي كه مورد ارزيابي قرار مي گيرد رابطه ي سبك عشق پرشور با NEO و MMPI است. (بارزترين ويژگي اين سبك از عشق، جذابيت بدني و عاطفي شديد مي باشد).
در (جدول 3) نشان داده شده است كه تنها بين وجدان گرايي و عشق پرشور رابطه ي معنادار 0/258 با ضريب خطاي 0/01 وجود دارد. و در بقيه جداول نمره ي معناداري مشاهده نمي شود.
دومين همبستگي كه ارزيابي مي شود، رابطه ي سبك عشق نمايشي با عوامل NEO مي باشد. (بارزترين ويژگي اين سبك از عشق، نمايش آن مي باشد).
در اين بخش تنها يك همبستگي معنادار نشان داده مي شود و اين رابطه ي معنادار 0/186 - با ضريب خطاي 0/05 بين عامل توافق گرايي و سبك عشق نمايشي است؛ يعني افرادي كه اين سبك عشق را دارند، در ويژگي توافق، به ويژه مخصوصاً در درازمدت، مشكل دارند و رابطه 0/186- از اين مسئله حكايت دارد.
سومين همبستگي كه ارزيابي مي شود رابطه ي سبك عشق دوستانه با NEO است. (بارزترين ويژگي اين سبك از عشق، دوستانه بودن آن مي باشد).
نكته ي در خور توجه در جدول 3 آن است كه سبك عشق دوستانه در سه ويژگي با عوامل شخصيت همبستگي دارد. نخستين مورد آن رابطه ي معنادار اما معكوس 0/210- بين اين سبك از عشق با روان رنجوري در سطح 0/01 است و مورد دوم رابطه ي معنادار 0/226 بين اين سبك از عشق با برون گرايي در سطح 0/05 مي باشد كه هر دوي آنها حائز اهميت است. اما سومين همبستگي كه مثبت است، بين وجدان گرايي و سبك عشق دوستانه مي باشد، اين رابطه 0/289 در سطح 0/01 است و اين هر سه رابطه حرف هاي جالبي را در دل خود دارند كه در فصل پنجم به آنها اشاره خواهد شد.
چهارمين همبستگي كه ارزيابي مي شود، رابطه ي سبك عشق منطقي با NEO و MMPI است. (بارزترين ويژگي اين سبك از عشق ارزيابي عاقلانه و منطقي در آن مي باشد).
با توجه به جدول (3) دو همبستگي بين عشق منطقي و توافق گرايي و وجدان گرايي قابل رؤيت است. همبستگي توافق گرايي 0/246 در سطح 0/01 و همبستگي وجدان گرايي 0/247 در سطح 0/01 مي باشد.
پنجمين همبستگي مورد ارزيابي، رابطه ي سبك عشق وابسته ي وسواسي با NEO و MMPI است. (اين سبك از عشق را عشق رمانتيك نيز مي گويند كه از ويژگي هاي آن، انحصار طلبي، وسواس، اضطراب، و رفتارهاي پرشور است). با توجه به جدول (3) دو همبستگي مثبت و منفي بين عشق وابسته ي وسواسي و روان رنجوري و توافق گرايي ديده مي شود. اندازه اين رابطه ها از اين قرار است: رابطه ي عشق وابسته ي وسواسي و عامل روان رنجوري 0/392 در سطح خطاي 0/01 مي باشد و رابطه ي همبستگي عشق وابسته ي وسواسي و عامل توافق گرايي كه رابطه اي معكوس است، برابر با 0/209- در سطح معناداري 0/05 مي باشد. در سطح صفات آسيب شناسانه فراواني بالايي دارد و اين همان سؤال و نقطه ي عزيمت اين رساله بود و با شواهد باليني همخواني دارد.
از نكات جالب توجه اين است كه چهار سبك نخست عشق با هيچ يك از اختلالات موجود در تست MMPI همبستگي نشان ندادند و تنها دو سبك از سبك هاي عشق يعني سبك عشق وابسته ي وسواسي (Mania) و سبك عشق ايثارگرانه (Agape) با برخي از اختلالات MMPI همبستگي نشان مي دهد كه اكنون به جزئيات آنها اشاره مي شود:
رابطه ي همبستگي بين (مانيا) و عشق وابسته ي وسواسي 0/350 و در سطح 0/01 است.
رابطه ي همبستگي بين (اسكيزوفرنيا) و عشق وابسته ي وسواسي 0/381 و در سطح 0/01 است.
رابطه ي همبستگي بين (سايكاستني) و عشق وابسته ي وسواسي 0/426 و در سطح 0/01 مي باشد.
رابطه ي همبستگي بين (پارانوئيا) و عشق وابسته ي وسواسي 0/292 و در سطح 0/01 است.
رابطه ي همبستگي بين (سايكوپات) و عشق وابسته ي وسواسي 0/244 و در سطح 0/01 است.
در واقع يكي از پرسش هاي اصلي رساله، تا حدود زيادي پاسخ داده مي شود و فرضيه ي مربوط اثبات مي گردد كه ان شاء الله به آنها خواهيم پرداخت.
پنجمين همبستگي مورد ارزيابي، رابطه ي سبك عشق ايثارگرانه با NEO مي باشد (بارزترين ويژگي اين عشق ايثارگرانه بودن آن است).
از جدول (3) متوجه مي شويم كه بين روان رنجوري و عشق ايثارگرانه رابطه ي 0/215 برقرار است.
و در سطح آسيب شناسانه جدول 4
رابطه ي همبستگي بين مانيا و عشق ايثارگرانه 0/236 و در سطح 0/01 است.
رابطه ي همبستگي بين اسكيزوفرنيا و عشق ايثارگرانه 0/196 و در سطح 0/05 است.
رابطه ي همبستگي بين سايكاستني و عشق ايثارگرانه 0/196 و در سطح 0/05 است.

بحث و نتيجه گيري
 

چنان كه بيان شد، اولي پرسش اين بود كه آيا اساساً بين عشق و شخصيت رابطه وجود دارد؟ تحقيق حاضر بيانگر همبستگي مثبت بين نمره ي كلي شخصيت (NEO) و نمره ي كلي (LAS) است.

متغیر

جنس

تعداد

میانگین

انحراف استاندارد

میانگین خطای استاندارد

سبک عشق نمایشی

مرد
زن

38
88

2895/20
8295/18

05718/3
63008/3

496/0
387/0

سبک عشق ایثارگرانه

مرد
زن

41
91

6829/25
2857/23

5966/5
0264/6

87404/0
63174/0


جدول 1: مقایسه آماری سبک های عشق مردان و زنان (سبک عشق نمایشی و سبک عشق ایثارگرانه)

متغیر

جنس

T

انحراف استاندارد خطای میانگین

معنادار a

سبک عشق نمایشی

مرد
زن

168/2
321/2

67338/0
62905/0

032/0
023/0

سبک عشق ایثارگرانه

مرد
زن

161/2
223/2

10928/0
07844/0

033/0
029/0


جدول 2: مقایسه سبک های عشق مردان و زنان

متغیر

روان رنجوری

گشودگی به تجربه

برون گرایی

توافق گرایی

وجدان گرایی

سبک عشق پرشور

-0/057

0/020

0/115

0/04

0/258
a=0/003

سبک عشق نمایشی

0/047

0/87

0/037

-0/186
a=0/04

0/121

سبک عشق دوستی

a=0/021-0/021

-0/035

0/226
a=0/012

-0/117

0/289
a=0/001

سبک عشق منطقی

0/037

0/038

0/148

0/247
a=0/005

0/246
a=0/500

سبک عشق وابسته وسواسی

0/0329
a=0/003

-0/165

0/153

-0/209
a=0/003

-0/006

سبک عشق ایثارگرانه

0/215
0/000

-0/092

0/56

-0/59

-0/147


جدول 3: همبستگی بین تست شخصیت NEO و سبک های ششگانه عشق اين تحقيق با تحقيقات بسياري همخواني دارد، ده ها تحقيق دقيقاً در حوزه هاي شبيه اين رساله انجام شده است كه از پايه هاي شخصيتي عشق نشان دارد. «قصه هاي عشق» استرنبرگ كه حاصل سال ها تحقيق اوست، بي ارتباط با يافته ي اين رساله نيست؛ چراكه در آنجا نيز قصه هايي كه افراد انتخاب مي كردند بسيار شبيه هم بود. هيچگاه قصه هاي يك فرد با گشودگي به تجربه ي بالا با فردي كه گشودگي پاييني دارد هماهنگ نيست و اگر قصه- كه منظور همان ساختار شناختي و روان بنه هاي افراد است- شبيه هم نباشد، عشق آنها بسيار زود خواهد گسست و عشق هايي براي مدتي پايدار مي ماند كه قصه هاي عشق آنها شبيه به يكديگر باشد.
تحقيقات بين رابطه ي دلبستگي و عشق نيز مي تواند براي درك رابطه ي شخصيت و عشق ياري رسان باشد. علت آن نيز ثبات نسبي سبك شخصيت تا بزرگ سالي است كه بعضي تحقيقات مثل تحقيق هازان و شيور (1987) ثبات نسبي آن را تا بزرگسالي به اثبات رسانده اند. شيور و هازان معتقدند كه عشق رمانتيك را بايد شكلي از دلبستگي در نظر گرفت. الگوي دلبستگي هاي اوليه ي كودكان، دلبستگي هاي دوران بزرگسالي آنها را تحت تاثير قرار مي دهد. براي مثال كودكان در صورتي كه عاطفي (1) و مستقل (2) باقي بمانند، به احتمال زياد به مادران خود دلبستگي ايمن پيدا مي كنند. اين كودكان به بزرگسالي تبديل مي شوند كه با احساس صميميت آرامش مي يابند و مي توانند به كساني كه به آنها علاقه دارند، اعتماد و تكيه كنند. (3)
البته اين مسئله به شكل هاي مختلف در كانون آزمايش قرار گرفته است و هاتفيلد و راپسون (2000) در مقاله اي مي گويند، طرحواره هاي عشق تعيين كننده هاي متعددي دارند، اما تا اندازه ي زيادي، چنان كه نظريه پردازان دلبستگي گفته اند، با تجارب اوليه كودكي ارتباط دارند؛ از اين رو، نسبتاً ثابت اند.
تحقيقات مستقل نيز بسيار انجام شد؛ يعني رابطه مستقيم عشق و شخصيت مورد ارزيابي آنها قرار گرفته است؛ مانند تحقيق آرنولد مارجري. او با استفاده از LAS سبك هاي عشق خود را ارزيابي و بين اين سبك ها و شخصيت رابطه برقرار كرده است.
تحقيقات در اين زمينه بسيار است كه ذكر آنها باعث طولاني شدن متن مي شود. اما نتيجه اي كه از اثبات اين فرضيه مي گيريم آن است كه اگر شخصيت در شكل گيري عشق و سبك هاي آن تاثير دارد، تمام متغيرهايي كه بر شخصيت اثر مي گذارند نيز حائز اهميت اند؛ لذا بخشي از آنها ژنتيكي و ارثي است و بخش ديگر تاثير مستقيم يا غيرمستقيم محيط مي باشد. به همين دليل براي آموزش مهارت هاي ارتباطي، به خصوص مهارت مقابله با عشق و درمان آن، بايد به مؤلفه هاي شخصيتي توجه كرد.

رابطه ي سبک عشق پرشور (4) با شخصيت
 

اين اولين فرضيه از فرضيه هاي ششگانه است كه به سبك هاي عشق مي پردازد و در رابطه ي سبك عشق پرشور با NEO . (بارزترين ويژگي اين سبك از عشق، جذابيت بدني و عاطفي شديد مي باشد). در اينجا فقط بين وجدان گرايي (5) و سبك عشق پرشور رابطه معنادار وجود دارد.
اگر به مؤلفه هاي وجدان گرايي با دقت نظر كنيم، صفاتي مانند منظم، قابل اعتماد، سخت كوش، خود تنظيم، وقت شناس، دقيق، تميز، برانگيخته و پر استقامت (6) را در ذيل اين عامل خواهيم ديد. از سويي ديگر افراد با اين سبك عشق از روابط خود بسيار رضايت دارند و فرايند عاطفي آنها مثبت و پر حرارت است.
از اينكه همبستگي اين سبك از عشق با وجدان گرايي بالا است نشان گر آن است كه افراد با عشق پرشور استعداد مسئوليت پذيري بالايي دارند كه در ادبيات استرنبرگ با مفهوم تعهد از آن ياد شده بود لذا براي ازدواج مخصوصا در فرهنگ ايراني بسيار مناسب اند. البته اين همبستگي موجود، بيان عليت نمي كند به همين دليل نياز بايد به صورت خاص بررسي شود.

رابطه ي سبك عشق نمايشي با شخصيت
 

در پاسخ به يكي از فرضيات رابطه ي سبك عشق نمايشي با توافق گرايي است (7) كه يكي از عامل هاي بزرگ شخصيت مي باشد (بارزترين ويژگي اين سبك از عشق، نمايش عشق است). در اين بخش بين آن دو رابطه ي همبستگي منفي وجود دارد؛ يعني اين فرد در صفاتي مانند خوش قلب بودن، قابل اعتماد بودن، داراي حس همكاري، با گذشت بودن، خوش باور و مصمم بودن (8) ضعيف اند. چراكه به خود اجازه مي دهد فرد ديگر را فريب دهد و صادقانه با او برخورد نكند و در نهايت اين فرد در رابطه پارتنر (شريك) خود به نيازهاي جسمي خود فكر مي كند و دائم در تلاش است كه با افراد جديدي رابطه برقرار كند و هميشه اين رابطه از نگاه پارتنرهاي جايگزين مخفي مي ماند. (9)

رابطه ي سبك عشق دوستانه با شخصيت
 

يكي ديگر از رابطه هاي مورد ارزيابي، رابطه ي سبك عشق دوستانه با NEO است. (بارزترين ويژگي اين سبك از عشق، دوستانه بودن آن مي باشد).
نكته ي در خور توجه آن است كه سبك عشق دوستانه در سه ويژگي با تست شخصيت همبستگي دارد. نخستين مورد آن رابطه ي معنادار منفي بين اين سبك از عشق با روان رنجوري است. و مورد دوم، همبستگي مثبت بين برون گرايي و سبك عشق دوستانه. آخرين رابطه بين سبك عشق دوستي و شخصيت، همبستگي مثبت سبك عشق دوستانه با وجدان گرايي (مسئوليت پذيري) است.
اگر اين سه يافته را كنار هم بگذاريم نتايج بهتري مي گيريم. افرادي كه سبك عشق دوستانه دارند چند خصلت شخصيتي دارند كه عبارت است از ثبات هيجاني، برون گرايي، و مسئوليت پذيري. وقتي مي گوييم فرد ثبات هيجاني دارد و روان رنجور نيست يعني صفاتي مثل نگران، عصبي، هيجاني، نامطمئن، بي كفايت و ترسو بودن (10) در او كمتر است. اين صفات با بهداشت رواني در تعارض است و لذا از همين يافته متوجه مي شويم افرادي كه قادرند روابط دوستانه داشته باشند، از بهداشت روان بالايي برخوردار هستند.
از همبستگي بين سبك عشق دوستانه و عامل شخصيتي وجدان گرايي متوجه مي شويم كه اين افراد معمولاً افرادي با احساس مسئوليت بالا مخصوصاً در قبال دوستان خود هستند. اين خصلت در كنار برون گرايي و پايين بودن گشودگي به تجربه مي تواند در استمرار روابط دوستانه ياري بخش باشد، به ويژه اگر سبك عشق فرد مقابل نيز از همين سنخ باشد.
وقتي گشودگي به تجربه پايين باشد به اين معناست كه فرد خيلي علاقه اي به تجارب جديد ندارد ولذا در مسائل دوست يابي تنوع طلبي بالايي ندارد. اين افراد چون برون گرا هستند با افراد زيادي رابطه دارند و معمولاً روابط آنها خيلي عميق نمي شود؛ از اين رو، اگر شرايط عمومي دوستيابي فراهم آيد، دوستي عميق شكل خواهد گرفت.

رابطه ي سبك عشق منطقي با شخصيت
 

نخستين نكته ي در خور توجه، همبستگي مثبت بين سبك عشق منطقي و دو عامل شخصيتي توافق گرايي و وجدان گرايي مي باشد. (بارزترين ويژگي اين سبك از عشق ارزيابي منطقي در آن است.) در فرهنگ ما و بسياري از فرهنگ هاي دنيا اين سبك از عواطف در نوعي از خواستگاري هاي سنتي وجود دارد كه فرد مشخصات و شرايطي را براي شريك زندگي خود مشخص و بر اساس اين مشخصات فرد مورد نظر انتخاب مي كند. چنين افرادي بر اساس اين تحقيق از توافق بالا و همچنين وجدان گرايي و حس مسئوليت پذيري بالايي برخوردارند. در واقع اين سبك از عشق، نوعي انتخاب عاقلانه است.

رابطه سبك عشق وابسته وسواسي با شخصيت
 

مهم ترين همبستگي مورد ارزيابي، رابطه سبك عشق وابسته ي وسواسي با NEO مي باشد. (اين سبك از عشق را عشق رمانتيك نيز مي گويند كه از ويژگي هاي آن انحصارطلبي، وسواس، اضطراب، و رفتارهاي پرشور است).

الف. همبستگي مثبت با روان رنجوري
 

افراد با سبك عشق وابسته ي وسواسي با صفات روان رنجورانه يعني صفاتي مثل نگران، عصبي، هيجاني، نامطمئن، بي كفايت و ترسوبودن همبستگي مثبت دارند. (11) اين تحقيق شبيه تحقيقي است كه كنماسا در ژاپن انجام داده است. افراد عاشق (عشق وابسته ي وسواسي) به شدت با صفات اضطراب، (12) حسادت (13) و دشمني (14) همبستگي نشان مي دهند. او از لي (1988) نقل مي كند كه عاشقان وابسته ي وسواسي احساس نياز شديدي به عاشق شدن و نشان دادن حساسيت شديد نسبت به معشوق دارند. (15)
در تحقيق آرنولد نيز شواهدي براي تاييد روان رنجوري مشاهده مي شود. مثلاً همبستگي مثبت عشق وابسته ي وسواسي (mania) با تحقير(16)، افسردگي مهاد، (17) اجتنابي (18) و اضطراب نشان داده است. (19)

ب. همبستگي منفي با توافق گرايي
 

پذيرش اين همبستگي منفي در ابتداي امر كمي سخت است؛ چراكه عاشق وابسته ي وسواسي در مسير رسيدن به معشوقش گاهي تا حد بيمار شدن و خودكشي پيش مي رود چگونه ويژگي توافق گرايي اش پايين است. علت اين امر آن است كه با توجه به همبستگي مثبت اين سبك از عشق با صفات روان رنجورانه، و بعضي از صفات بيمارگونه، در واقع بي تابي او در قبال معشوق جنبه ي وابستگي دارد كه فرد براي فرار از اضطراب دروني به چهره اي كه گمان مي كند كه مي تواند موضوع دلبستگي او باشد پناه مي برد. به هر حال احساس حسادت او، و عدم تحمل ديدن معشوقش با ديگران، و ... هم در سطح مشاهدات معمولي قابل مشاهده است و هم برخي محققان مانند كنماسا آن را نشان داده اند. معمولاً اين افراد پيوسته نگران از دست دادن معشوق خود هستند، در حالي كه توافق گرايي مشتمل بر صفاتي مانند خوش قلب، خوش خلق، قابل اعتماد، داراي حس همكاري، با گذشت، خوش باور و مصمم بودن مي باشد كه عاشق وابسته وسواسي به ويژه در حالت هاي شديد از آنها دور است. تحقيق آرنولد (1995)،‌ كنماسا (2004)، لي (1988) با يافته هاي بالا همسو هستند.

رابطه ي سبك عشق ايثارگرانه با شخصيت
 

آخرين همبستگي مورد ارزيابي، رابطه ي سبك عشق ايثارگرانه (Agape) با NEO مي باشد (بارزترين ويژگي اين عشق، ايثارگرانه بودن آن است). يافته ها نشان مي دهد بين روان رنجوري و عشق ايثارگرانه رابطه ي همبستگي مثبت معنادار وجود دارد.
احتمالاً اين همبستگي از نوعي زيرساخت هاي اضطرابي حكايت دارد؛ يعني افرادي كه به طور كامل خود را وقف كس ديگر مي كنند گرايش هاي روان رنجورانه دارند كه اين مسئله در تحقيقات متعددي خود را نشان داده است.
تحقيق كنماسا (2004) نيز همبستگي مشابهي را بين سبك عشق ايثارگرانه و دشمني، حسادت و اضطراب نشان مي دهد. يافته ي كنماسا مشابه بخشي ديگر از تحقيق او درباره ي سبك عشق وابسته ي وسواسي است؛ يعني كنماسا در هر دو سبك عشق ايثارگرانه و وابسته ي وسواسي اين سه همبستگي را يافته است.
در تحقيق ديگري مالانداين و ديويس (1994) بين عزت و سبك عشق ايثارگرانه رابطه ي معكوس يافته اند. يعني اين افراد عزت نفس پاييني دارند.
آرنولد (1995) نيز بين سبك عشق ايثارگرانه و بعضي از ويژگي هاي منفي اختلال شخصيت مثل وابستگي (20) و اجبار (21) و ... همبستگي مثبت معناداري را برقرار كرده است. تحقيقات ديگري نيز در اين باره هست كه اين اطلاعات را تاييد مي نمايد.
عاشق ايثارگر حاضر است تمام دارايي خود را فداي معشوق خود نمايد، حاضر است تمام يا اكثر اوقات خود را مصروف معشوق خود كند و ... افراط و نبودن كنترل از مؤلفه هاي شاخص آن است.

پي نوشت ها :
 

* دانشجوي دكتري پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
** استاد دانشگاه علامه طباطبايي.
1. Affectionate.
2. Independent.
3. C.f: Hazan, C & shaver, p. R. "A biased overview of the study of love"
, Journal of social and Relationship, vol.5.
4. Erose.
5. Responsibility.
6. پروين، شخصيت (نظريه و پژوهش)، ص281.
7. Agreeableness.
8. پروين، همان، ص218.
9. Hendrick, S & Hendrick, c, Ibid.
10. پروين، همان.
11. همان.
12. Anxiety.
13. Jealousy.
14.Envy.
15. Kanemasa, Yuji, social bebavior and personality , love style and romantic love Experinces in Japan. vol 32(3)و p. 265-281.
16. Debasement.
17. Major Depres.
18. Avoidanct.
19. Arnold, Margery. E. Love style perception in Relation to personality function. p:23.
20. Dependent.
21. Compulsive.
 

منابع:
ازخوش، كاربرد آزمون هاي رواني و تشخيص باليني، تهران، روان، 1379.
دادستان، پريرخ، روان شناسي مرضي تحولي از كودكي تا بزرگسالي، تهران، سمت، 1380.
راس، آلن، روان شناسي شخصيت، ترجمه سياوش جمالفر، تهران، بعثت، 1375.
فروم، اريك، هنر عشق ورزيدن، ترجمه پوري سلطاني، چاپ هيجدهم، تهران، مرواريد، 1376.
گروسي فرشي، ميرتقي، «هنجاريابي شخصيتي NEO و بررسي تحليلي ويژگي ها و ساختار عاملي آن بين دانشجويان دانشگاه هاي ايران»، پايان نامه دكتري دانشگاه تربيت مدرس، 1377.
گلمن، دانيل، هوش هيجاني، ترجمه نسرين پارسا، تهران، رشد، 1380.
لورنس اي، پروين، اوليور پي. جان، شخصيت (نظريه و پژوهش)، ترجمه محمدجعفر جوادي، تهران، آييژ، 1381.
Aron, A, love , Ensyclopedia of psychology, Oxford: OXFORD, 1998.
Arnold, Margery, E,Love Style perception in Relation to personality function, www. eric. ed. gov, 1995.
costa, p.T. Jr & McCrae, R. R. Revised NEO personality Inventery(NEO-pi-R)&(NEO-FFI): professoinal manual. odessa, FI: psychological Assessment Resource, 1992.
Hatfield, E, "The effect of selfesteem on romantic linking", Journal of Experimintal social psychology, 1965.
Hatfield, E,The passionat love scale, Handbook of sexulity related measures: A compendium Thousand Oaks. CA: saga pablication, 1986.
Hatfield, E, ea al, "passionat love: How early it began?" Journal of psychology and Human sexuality, 1988.
Hatfield, E,Rapson, R. love and Attachment processes, Handbook of Emotions , New York, London: The Guilford press, 2000.
Hazan, c & shaver , p.R، Abiased overview of the study of love ،journal of social and Relationship ،vol.5،1988
.Hazan, c & shaver , p. "Romantic Love conceptualize as an Attachment process", Journal of personality and social psychology, 1987.
Hendrick, s & Hendrick, c, "A Theory and Method of love" Journal of personality and social psychology, 1986.
Hendrick, s & Hendrick, c,Journal of personality and social psychology? Does it measure up: Research on love, 1989.
Hendrick, S & Hendrick, c, Rommantic love , Thousand Oaks, CA: saga, 1992.
Hendrick, S & Hendrick, c, Love, Handbook of positive psychology, Oxford: oxford, 2002.
Kanemasa, Yuji, social Behavior and personality, love style and Romantic love Experiences in Japan, 2004.
Lee, J. A. Colours of lofe:An exploration of the ways of loving , Toronto, New perss, 1973.
Reik, T. straus, Farrar: New York, love and lust of Rubin, Z, Measurment of romantic love. Journal of personality & social psychology, 1970.
sternberg, R. F. & Barnes, M. L(Eds), the psychology of love. New Haven, CT: Yale University press 1988.
Waller, N. G & shaver, p. R. The importante of nongenetic influences on romantic love style, psychological science, 1994.
منبع: نشريه روان شناسي و دين شماره 11



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.