زنون رواقی

خاستگاه زنونZeno و تأثيراتش با هم‌عصر او اپيكوروس متفاوت بود، و مكتب رواقيان را او بنا نهاد. زنون يوناني نبود، دانسته‌هاي ما از زندگانی وي اندك است و می‌گویند فرزند بازرگاني فنيقي از مردمان كيتیومCitium در سرزمين قبرس بود. بسيار زشت بود و پوستي تيره‌رنگ داشت و مردم او را مصري می‌نامیدند. در روايتي در سال 314 پيش از ميلاد پس از ورشكستگي و شكسته شدن كشتي به پيرائوسPiraus رسيد و از آن جا به آتن راه يافت. می‌گویند وقتي اندوهگين به آتن
شنبه، 6 اسفند 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
زنون رواقی

زنون رواقی
زنون رواقی


 

نويسنده:استیوارد پرون
ترجمه‌ی باجلان فرخی




 
خاستگاه زنونZeno و تأثيراتش با هم‌عصر او اپيكوروس متفاوت بود، و مكتب رواقيان را او بنا نهاد. زنون يوناني نبود، دانسته‌هاي ما از زندگانی وي اندك است و می‌گویند فرزند بازرگاني فنيقي از مردمان كيتیومCitium در سرزمين قبرس بود. بسيار زشت بود و پوستي تيره‌رنگ داشت و مردم او را مصري می‌نامیدند. در روايتي در سال 314 پيش از ميلاد پس از ورشكستگي و شكسته شدن كشتي به پيرائوسPiraus رسيد و از آن جا به آتن راه يافت. می‌گویند وقتي اندوهگين به آتن رسيد به يك كتاب‌فروشي رفت و شروع به مطالعه براي يافتن راهي براي رهايي از مشكلات خويش كرد. نخستين كتابي كه انتخاب كرد به تصادف خاطرات كسنوفون درباره سقراط [خاطرات سقراطی] و آپولوژي يا كتاب محاکمه‌ی سقراط بود. از آن پس زنون كه دل‌بسته نيروي اخلاقي سقراط شده بود به فلسفه روي آورد. ازكتاب‌فروش پرسيد: «اكنون بزرگ‌ترین فيلسوف شما كيست؟» و كتاب‌فروش از كراتسKrates نام برد كه از كلبيون يا سگ‌واران بود. زنون نخست نزد كراتس به شاگردي پرداخت و كراتس پس از آزمودن وي را به شاگردي پذيرفت. سيزده سال شاگرد كراتس و فلاسفه ديگر [چون استيلون مگاري، كسنوكراتس و پولمون] بود و 310 پيش از ميلاد خود به تعليم فلسفه پرداخت. از آنجا كه ثروتي نداشت تا جايي را خريداري يا اجاره نمايد، در رواق يا سرپوشيده‌اي كه پولي‌گنوتوسPolygnotus [نقاش يوناني حدود 450 پيش از ميلاد] داستان شكست ايرانيان را بر ديوار آنجا نقاشي كرده بود، به تعليم فلسفه پرداخت و چنين شد كه شاگردان او را رواقيونStoics ناميدند؛Stoa به معني رواق است. زنون همانند اپيكور مورد توجه شاگردان خويش بود و آتنی‌ها او را امين شهر می‌خواندند.
زنون سامي بود و آموزه پيامبران سامي از عيسي تا پيامبراسلام اعتقاد راسخ به نظمي جاودانه و ابرام بر احساس گناه در خطاكاري بود. از ديد زنون و رواقيون در جهان هيچ چيز به تصادف هستي نيافته و جهان را فرمانروا و قانوني است كه سرپيچي از آن گناه است. [ازاين ديد «فلسفه همانا كوششي به سوي دانايي است و دانايي همانا دانش چيزها و كارهاي خدايي و انساني است».] رواقيون بر فرمانروايي قانون تأكيد داشتند و همين انديشه بود كه بر رومن‌ها تأثير می‌نهاد. از ديد رواقيون فرزانه كسي است كه از خطا به دور و رهرو راه درست است. در فيزيك [یا فلسفه طبيعت] به هراكليتوس توجه داشتند و براي آنان جوهر و اصل جهان و از ديدي ديگر همانا لوگوسLogos بود. در فلسفه هراكليتوس، لوگوس يك است و اين يك از ديدي آتش و ازديدي ديگر خرد يا سخن است. به عقیده‌ی رواقيون پيدايي لوگوس يعني خرد وnous يعني هوش در انسان بسته به تحول انسان و اين تحول از كودكي آغاز و در چهارده سالگي به اوج می‌رسد و با خرد و هوش است كه كل جهان و اجزاي آن شناختني است ازاين ديد خردي كه بر جهان فرمان می‌راند، همانند خردي است كه در دل جا دارد و بر زندگاني انسان فرمان می‌راند و بدين سان قانون طبيعت نيز قانون سرشت انسان و تنها از طريق خدا است كه انسان خود و آزادي خويش را درك می‌کند. اين انديشه ايده‌اي سامي و كاملاً غيريوناني است چرا كه براي يونانيان انسان معيار همه چيز بود.
اين مفهوم كه متكي بر منطق رواقيون بود به جهان‌وطن شدن انسان انجاميد. سنه‌كاSeneca مفسر بزرگ فلسفه رواقيون در سده‌ی اول ميلادي گفته است كه «هر يك از ما را دو سرزمين پدري است، يكي سرزميني كه در آن متولد می‌شویم و ديگر قلمرو امپراتوري كه خورشيد هرگز در آن غروب نمی‌کند.»
[ديوگنس لائرتيوس می‌گوید: «به گفته رواقيون، خدا زنده و جاويد و خردمند و هوشمند يعني كامل است و در نيك‌بختي به سر می‌برد و بدي را بدو راه نيست و كار او نيست كه جهان و هر چه در آن است با پيش‌انديشي اداره كند. خدا انساني شكل نيست، خدا آفریننده‌ی جهان و پدر همه چيز است و اين كه نام‌های بسيار بدو داده‌اند از اين جاست كه توانایي‌هاي بسيار دارد... جوهر خدا همانا كل جهان و آسمان است]
[ازديد رواقيان پيش‌انديشي همانا پيش‌بيني و از اين ديد خدا ازآينده جهان باخبر است؛ چرا كه جهان سازماني قانون‌مند و منظم و خدا خود هستي‌بخش اين نظم و قانون است. كلئانتس در سرودي كه براي زئوس پرداخته او را هادي و ناظم جهان می‌نامد:

زنون رواقی

زئوس بخشاینده‌ی همه و روشني‌بخش ژرفاي تاریکی‌ها
رهاينده انسان از كژانديشي است
زئوس! كژانديشي از جان انسان بيرون كن
و انسان را به دانايي رهنمون ساز
دانايي كه تو با آن جهان را اداره می‌کنی...](1)
تأثير رواقيان قرن‌ها ادامه می‌یابد و چنين است كه دو فرهيخته مدرن انگليسي الكساندر پوپ [شاعر كاتوليك انگليسي 1744-1688] را بهترين مفسر دين و متافيزيك رواقيان می‌داند و بدين‌سان انديشه سامي رواقيان است كه به مسيحيت راه می‌یابد و شعر پوپ نيز بازتاب خداپرستي بدون توجه به راه و روال رايج در سده هيجده است:
آن چه هست چيزي جز بخشي از كل شگفت‌انگيز نيست
آن كه طبيعت است و خدا و روح
آن كو به هرجا ديگرگون و باز به هر جا همان است
در گستره بزرگ زمين و آسمان نيز
گرمي خورشيد و شادابي نسيم
نور ستارگان و شكوه گل‌ها ...

پي‌نوشت‌ها:
 

(1) قسمت‌های داخل کروشه، به اختصار از کتاب تاریخ فلسفه دکتر محمود هومن، جلد اول، انتشارات طهوری نقل شده‌اند.
 

منبع: پرون، استیوارد؛ (1381) شناخت اساطیر روم، ترجمه باجلان فرخی، تهران، اساطیر، چاپ نخست.




 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط