«امنيت»؛ ابعاد و سازو کارهاي تأمين آن درروايات (1)
چکيده
واژگان کليدي
مقدمه
اگرچه در فقه و معارف اسلامي، کتاب و باب مستقلي در موضوع امنيت وجود ندارد، اما در حوزه ي موضوعاتي؛ مانند ايمان، صفات مؤمنين، جهاد، امر به معروف و نهي از منکر، دفاع فردي و عمومي، جهاد، برقراري قسط و عدل، قضاوت، اجراي حدود الهي، امانت و امانتداري، برخورد با اشرار، محاربان، باغيان، ياغيان، مفسدان و جاسوسان، رفع فقر و محروميت، عدم سلطه ي بيگانگان، نوع تعامل با کفار و مشرکين و ...مطرح شده است. پژوهش حاضر نيز بيشتر در راستاي تنوير، تفصيل، تبويب و تدوين ديدگاه هاي اسلامي در مورد امنيت، بر اساس روايات انجام شده است. بر همين مبنا در پاسخ به اين سؤال که از منظر روايات اسلامي، چه ارتباط و پيوندي ميان ابعاد امنيت وجود دارد، خواهيم گفت: به نظر مي رسد به گونه اي که روايات معصومين (عليه السلام) آمده است، ايمان و امنيت معنوي، سرچشمه و مبناي اصلي کليه ي ابعاد امنيت و سازوکارهاي تأمين آن بوده و بين اين ابعاد، هم پيوندي و توازن عميقي برقرار است و هر گونه قوت يا ضعف و ناامني در يک بُعد بر ساير ابعاد و حوزه ها تأثير مي گذارد.
در راستاي بررسي اين فرضيه، موضوع امنيت و ابعاد و انواع آن در روايات بررسي شده، سازوکارهاي روايي تأمين امنيت ذکر خواهد گرديد. (1)
1ــ ارزش و اهميت امنيت
در سخنان معصومين (عليه السلام) مطالب فراواني درباره ي اهميت و ضرورت امنيت وجود دارد که در بخش ابعاد امنيت، به طور تفصيلي به آنها اشاره خواهد شد و در اينجا از باب شناخت اهميت اين موضوع، چند نمونه ذکر مي شود. پيامبر اکرم (صل الله علي و آله) مي فرمايند:
«من اصبح معافي في بدنه آمناً في سربه عنده قوت يومه فکانّما خيرت له الدنيا بحذافيرها» (تنکابني، 1374: 59)؛ هر که تنش سالم است و در جماعت خويش ايمن است و قوت روز خويش دارد، جهان سراسر مال اوست.
همچنين فرموده اند: «الاَمنُ و العافيهُ نعمتان مغبون فيها کثيرٌ من الناس» (همان)؛ امنيت و سلامت دو نعمت است که بسياري از مردم در آن مغبونند.
در مورد اهميت و جايگاه برجسته ي امنيت در اسلام، همين نکته کافي است که امنيت در روايت مشهوري در زمره ي يکي از دو نعمتي قرار گرفته است که انسان قدر آن را نمي شناسد، مگر اينکه به مصيبتي گرفتار شود: «النعمتان مجهولتان الصحة و الامان». (2) امنيت در اين روايت شامل کليه ي ابعاد اين مفهوم مي باشد.
نهج البلاغه نيز مشحون از اشارات وافر امام علي (عليه السلام) در زمينه ي اهميت امنيت است. حضرت امير (عليه السلام) يکي از ويژگي هاي عصر جاهليت را فقدان امنيت و پر فتنه بودن اين دوران ميداند؛ عصري که به تعبير ايشان، فتنه ها، مردم را لگدمال وبا سُم هاي محکم خود، نابودشان کرده بود. مردم حيران و سرگردان، بي خبر و فريب خورده، در کنار بهترين خانه (کعبه) و بدترين همسايگان (بت پرستان) زندگي مي کردند و خواب آنها بيداري و سُرمه ي چشم آنها اشک بود. در چنين وضعيتي، اسلام با ماهيتي امنيت آور، توسط پيامبر نازل و معرفي شد (سيد رضي، 1351: 34-37). در اين وضعيت بود که «خداوند اسلام را وسيله ي امنيت براي گروندگانش قرار داد (3) (همان: 146) و براي امنيت از ترسها» (همان: 494) (4).
امام صادق (عليه السلام) زندگي بدون امنيت را ناقص و ناگوار شمرده است: «خمس خصال من فقد منهن واحدة لم يزل ناقص العيش، زائل العقل، مشغول القلب؛ فالاولها صحة البدن و الثانية الأمن و ...» (مجلسي، بي تا، ج 78: 171)؛ پنج چيز است که حتي اگر يکي از آنها برقرار نباشد، زندگي ناقص و ناگوار است؛ عقل نابود مي شود و مايه ي دل مشغولي مي گردد. اولين اين پنج چيز، سلامتي و دومين آن امنيت است.
در روايتي در تحف العقول از امنيت در کنار عدالت و فراواني به عنوان نيازهاي
مردم ياد شده است: «ثالثة اشياء يحتاج الناس طرّاً اليها: الامن و العدل و الخصب» (ابن شعبه الحراني، 1404ق: 334)؛ سه چيز است که همه ي مردم به آن نياز دارند: امنيت، عدالت و فراواني.
امام علي (عليه السلام) در بحث اهداف عاليه ي حکومت، يکي از دلايل پذيرش حکومت از سوي خويش را تأمين امنيت براي بندگان مظلوم و محروم و حمايت از آنها بر مي شمارد. همچنين در بيان نقش و اهميت امنيت مي فرمايد: «رفاه زندگاني در امنيت است» (5) (تميمي آمدي، 1360، ج 4: 100) و «هيچ نعمتي گواراتر از امنيت وجود ندارد» (6) (همان: 435).
در نامه ي 53 (عهدنامه ي مالک اشتر)، صلح از آن جهت از سوي امام، مقدس و مطلوب به حساب آمده که راهي براي برقراري امنيت است: «فان في الصلح دعة لجنودک و راحة لهمومک و امناً لبلادک» (سيد رضي، 1351: 424)؛ به درستي که آسايش رزمندگان و آرامش فکري تو و امنيت کشور در صلح تأمين مي گردد.
در روايات اسلامي، يکي از اصلي ترين ويژگي هاي عصر آرماني پس از ظهور امام عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) برقراري ا منيت است؛ به گونه اي که امام مهدي خود را مايه ي امنيت اهل گيتي مي نامند. «واني امان لاهل الارض کما ان النجوم امان لاهل السماء» (مجلسي، بي تا، ج 78: 380)؛ و به درستي که من مايه ي امان اهل زمين هستم؛ همچنان که ستارگان، مايه ي امنيت اهل آسمانها مي باشند.
امام علي (عليه السلام) درباره ي ايمني عصر ظهور و سرشاري آن دوره از امنيت فرموده اند:
«لوقام قائمنا لا نزلت السماء قطرها و لا خرجت الارض نباتها و ذهبت الشحناء من قلوب العباد و اصطلحت السبع و البهائم حتي تمشي المرأه بين العراق و الشام ....لا يهيحها سبع و لا تخافه» (ابن شعبه الحراني، 1404ق: 110)؛ زماني که قائم ما قيام کند ــ به واسطه ي ولايت و عدالت او ــ آسمان، چنان که بايد ببارد، مي بارد و زمين نيز رستني هايش را بيرون مي دهد و کينه از دلهاي بندگان زدوده مي شود و بين دد و دام آشتي برقرار مي شود؛ به گونه اي که يک زن ميان عراق و شام پياده راه خواهد رفت و آسيبي نخواهد ديد...؛ نه ددي او را آزار مي دهد و نه بترساند.
آنچه ذکر شد به خوبي بيانگر اهميت امنيت و جايگاه رفيع آن در اسلام است و بدين لحاظ، امنيت بايد در تمامي برنامه ريزيها و راهبردهاي مهم نظام اسلامي در مقامي
مقدم و به عنوان وظيفه اي اساسي براي حکومت ها در نظر گرفته شود.
2ــ انواع و ابعاد امنيت
2 ــ 1 ــ امنيت معنوي (ايمان؛ سرچشمه ي اصلي امنيت)
در بعضي از روايات از ايمان به شمشير هميشه آماده در آزمون دنيا تعبير شده است (7) (محمدي ري شهري، 1362، ج 1: 299). از پيامبر (صل الله عليه و آله) و امام صادق (عليه السلام) نقل شده که مؤمن، مؤمن ناميده شده است، چون از خدا امان مي خواهد و خدا به او امان مي دهد (8) (مجلسي، بي تا، ج 78: 196 و ج 67: 60). امام علي (عليه السلام) نيز در فرازهاي متعددي، امنيت اساسي و معنوي را ميوه ي ايمان دانسته و آن را به افرادي که خداوند را ملجأ و پناهگاه خود نموده اند، نويد مي دهد: «ايها الناس، انّه من استنصح الله وفّق و من اتخذ قوله دليلاً هدي للّتي هي اقوم فانّ جار الله آمن و عدّوه خائف» (سيد رضي، 1351: 200)؛ اي مردم! هر کس خدا را ناصح و خيرخواه خود قرار دهد، موفق مي شود و هر کسي قول او را دليل و راهنما قرار دهد، به استوارترين راه، هدايت خواهد شد. کسي که خود را در پناه خداوند قرار دهد، در امنيت و آرامش خواهد بود و هر کس دشمن خدا باشد، خائف و هراسناک است.
امير مؤمنان، نتيجه ي ايمان پويندگان راه خدا و مؤمنين را احياي عقل و قلب و ميراندن شهوات و دستيابي به امنيت و آرامش روح و جسم مي داند (همان: 326). ايشان مسائلي مانند فقر، مرض و بيماري قلب را بزرگترين محروميت ها مي داند؛ همان گونه که بزرگ ترين دردهاي باطني انسانها را کفر و شقاق و ضلال و نفاق مي شمارد و اين امر را از عوامل تهديد کننده ي ايمان و طمأنينه ي نفس وامنيت روح و روان وجسم و
جان انسانها معرفي مي کند: «الا و انّ من البلاء الفاقه و اشدّ من الفاقه مرض الجسم و اشد من مرض الجسم مرض القلب» (همان: 524).
بر اساس روايات، ريشه ي امنيت معنوي فرد مؤمن و متقي، خوف الهي است. اين خوف نيز با تأمين و تحصيل امنيت مذکور، تعامل کاملاً مستقيمي دارد؛ هر قدر که مؤمن از خدا ترسان باشد از غير خدا نمي ترسد و ديگران او را صاحب هيبت مي دانند. پيامبر اکرم (صل الله عليه و آله) فرموده که خداي متعال مي فرمايد: «به عزت و جلالم سوگند که يک بنده را دو امنيت و دو ترس با هم ندهم؛ اگر در دنيا از من ايمن است، در روزي که بندگانم را جمع کنم او را بترسانم و اگر در دنيا از من بترسد، روزي که بندگانم را جمع نمايم، ايمنش کنم» (9) (تنکابني، 1374: 59) «...هر که از خدا ترسد، خدا همه چيز را از او بترساند» (10) (همان: 139).
نبيّ خاتم، اميد و خوف را براي مؤمن، سرچشمه ي سعادت و امنيت معرفي مي کند:
«من رجأ الله سعد و من خاف الله امن و الهالک المغرور من رجا غير الله و خاف غير الله و خاف سواه» (مجلسي، بي تا، ج 7: 222).
حضرت علي (عليه السلام) نيز ضمن اينکه ايمان را مايه ي امنيت مي داند (11) (همان، ج 40: 163)، خوف الهي را عاملي براي رسيدن به امنيت مي شمارد و مردم را به محاسبه ي نفس، عبرت گيري و بصيرت ورزي و تفهم و تعلّم ــ که در يک راستا و متعامل با هم هستند ــ توصيه مي نمايد (همان، ج 73: 70).
امام موسي بن جعفر (عليه السلام) اعتقاد به وحدانيت الهي و جمله ي لا الا اله الله را مايه ي امنيت دنيوي و اخروي مؤمن مي داند: «ان لا اله الا الله امن للمؤمن في حياته و عند موته و حين يبعث» (همان، ج 93: 203).
2 ــ 1 ــ 1 ــ سازوکارهاي تأمين امنيت معنوي
1ــ امام علي، چهار رکن ايمان را توکل بر خدا، واگذاشتن کارها به خدا، گردن نهادن به فرمان خدا و راضي بودن به قضاي الهي، ذکر کرده است (12) (همان، ج 78:
63 و ج 72: 33). به بيان آن حضرت، عزت نفس، خويشتن داري و خرسند بودن به قدر کفاف، از پايه هاي ايمان است (محمدي ري شهري، 1362، ج 1: 319).
به فرمايش پيامبر اکرم (صل الله عليه و آله) ايمان داري ده رکنِ شناخت، فرمانبري از خدا، علم، عمل، پاکدامني، سخت کوشي، شکيبايي، يقين، خشنودي و تسليم (در برابر خدا) است که اگر هر يک از اين ده رکن، کم شود، رشته ي ايمان از هم پاشيده مي شود (مجلسي، بي تا، ج 69: 175).
از نظر امام صادق (عليه السلام) پارسايي، ايمان را در بنده، استوار و طمع و آزمندي، ايمان را از دل بيرون مي کند؛ همچنان که علايم پنجگانه ي مؤمن از ديدگاه امام سجاد (عليه السلام)، پارسايي در خلوت، صدقه دادن هنگام تنگدستي، صبر هنگام مصيبت، حلم ورزي هنگام عصبانيت و صداقت در زمان خوف مي باشد (محمدي ري شهري، 1362، ج 1: 34).
البته اين ارکان و ويژگي هاي ايمان و مؤمنين از باب نمونه ذکر شد که کسب آنها، شرط اصلي دستيابي به امنيت معنوي است و شرايط متعددي براي تحقق اين امنيت وجود دارد که بايد به کتب روايي مراجعه نمود.
2 ــ 2 ــ امنيت فردي و اجتماعي
از سويي از ديدگاه روايات، ريشه و اساس کليه ي ابعاد امنيت از جمله امنيت فردي و اجتماعي نيز در ايمان و باورهاي عميق ديني و امنيت معنوي نهفته است که آنها را نيز بايد در تقويت بنيادهاي معنوي جامعه جست و جو کرد.
در بحث امنيت فردي و اجتماعي، شايد اولين نکته اي که در روايات، جلب توجه مي کند، حرمت و کرامت و ارجمندي مؤمنين به طور خاص و انسانها به طور عام است. امام صادق (عليه السلام) مي فرمايد: «حرمت مؤمن از کعبه بيشتر است» (13) (مجلسي، بي تا، ج 67: 71 و ج 68: 16). روايت شده که پيامبر اکرم (صل الله عليه و آله) به کعبه نگاه کرد و فرمود: «آفرين به تو خانه؛ چقدر نزد خدا ارجمند و محترمي! به خدا قسم حرمت مؤمن از تو بيشتر است؛ زيرا خداوند از تو يک چيز را حرام کرد و از مؤمن سه چيز را: مالش را، خونش را و گمان بد بردن به او را ...(همان، ج 67: 71)؛ همان گونه که مرد را زن و فرزندانش مي شناسند، مؤمن در آسمان شناخته مي شود. او نزد خدا از فرشته ي مقرب گرامي تر است» (همان، ج 68: 19).
در احاديث قدسي متعددي نيز خداوند متعال بر حرمت ومقام والاي مؤمن تصريح نموده است. از جمله مي فرمايد: «به عزت و جلالم سوگند، آفريده اي نيافريده ام که نزد من محبوب تر از بنده ي مؤمنم باشد» (14) (همان، ج 71: 158).
پيامبر اکرم در حديث بليغي حرمت مسلمان را چنين بيان فرموده اند: «همه چيز مسلمان، از مال و آبرو و خونش بر مسلمان حرام است. براي مرد همين شر بس که برادر مسلمان خويش را تحقير کند» (15) (تنکابني، 1374: 138).
در بسياري از روايات، حفظ امنيت ساير افراد و به تعبير ديگر، عدم ايذاء و آزاررساني از نشانه هاي مومنين به شمار آمده است؛ تا جايي که صفاتي مانند تعرض، خشونت، آبروريزي سايرين، ايجاد ناامني و رعب و هراس در تقابل کامل با ايمان و رفتار مومنانه به حساب آمده است. به عنوان نمونه به چند روايت اشاره مي کنيم:
ــ امام حسين (عليه السلام) فرمود: «مؤمن کسي است که همسايه اش از شرّ او در امان باشد. راوي از امام پرسيد: منظور از شر چيست؟ امام فرمود: يعني از ظلم و جور وغضب او [ايمن باشد]» (الحرالعاملي، 1409ق، ج 12: 126).
ــ پيامبر اکرم (صل الله عليه و آله) مي فرمايد: «به شما بگويم که چرا مؤمن، مؤمن ناميده شده است؛ چون جان و مال مردم از (تعرض) او در امان است» (16) (همان، ج 67: 60).
ــ امام صادق (عليه السلام) فرموده اند: «شش چيز در مؤمن نباشد؛ تنگدستي، تيره روزي (يا بي خيري)، حسادت، لجبازي، دروغ، تجاوزگري و زورگويي» (همان، ج 78: 262).
ــ پيامبر اکرم (صل الله عليه و آله) مي فرمايد: «کمترين کفر اين است که انسان از برادرش سخني
بشنود و آن را نگه دارد تا با آن، او را رسوا سازد. اين افراد بهره اي از خوبي نبرده اند» (همان، ج 77: 193).
ــ همچنين فرموده اند: «روا نيست که مسلماني مسلمان ديگر را بترساند ...مسلمان را مترسانيد که ترسانيدن مسلمان، ستمي بزرگ است ...هر که به خدا و روز جزا مؤمن است، مسلماني را نترساند ...هر که مؤمني را بترساند بر خدا واجب است روز قيامت ايمنش نکند» (تنکابني، 1374: 139).
ملاحظه مي شود که امنيت در تفکر اسلامي، نه تنها در مورد جان ومال و عمل و حقوق وآزاديهاي مربوط به اين موارد صادق است، بلکه شامل شخصيت و شرف و حيثيت نيز مي باشد؛ تا جايي که پيامبر خاتم فرموده است: «کسي که به مؤمني اهانت کند، به تحقيق با من به جنگ پرداخته است» (17) (قمي، بي تا، ج 1: 41) و «سَبّ مؤمن مايه ي فسق است و جنگ با او مايه ي کفر؛ خوردن گوشت وي [غيبت]، گناه و حرمت مالش همانند حرمت خونش مي باشد» (همان).
اين گونه احاديث به طور کامل و صريح بر حرمت و حفظ امنيت اشخاص تأکيد دارند؛ به گونه اي که حتي لطمه وارد کردن به حيثيت، شرف و شخصيت مؤمن براي خودش نيز جايز نيست (18) (الحرالعاملي، 1409ق، ج11: 424).
چنين نگرشي نسبت به حرمت داشتن امنيت فردي و اجتماعي افراد، تنها شامل مسلمانان نيست؛ بلکه تمامي کساني که در ذّمه و پناه کشور اسلامي زندگي مي کنند؛ اعم از اينکه مسلمان باشند يا غير مسلمان. بهترين نمونه ي اين نگرش، اظهار ناراحتي و تأسف امام علي (عليه السلام) از تعدي به زنان مسلمان و غير مسلماني مي باشد که در جنگ مورد ه جوم قرار گرفته و زيورها و خلخالهاي آنان تتوسط مهاجمين ربوده شده است. امام علي از نبردهاي موسوم به غارات به دليل آنکه حرمت انسانها، از مسلمان و غير مسلمان شکسته مي شد، رنج مي برد. آن حضرت هنگامي که نيروهاي فرماندار معاويه (سفيان بن عوف غامدي) به شهر انبار حمله بردند و پس از قتل فرمانده ي منطقه (اشرش)، دست به تعدي و تجاوز نسبت به مردم زدند، چنين فرمود: «و اينک، فرمانده ي معاويه (مرد غامدي) با لشگرش وارد شهر انبار شده و فرمانده [منصوب] من (حسان بن حسان بکري) را کشته و سربازان شما را از مواضع مرزي بيرون رانده است. به من خبر رسيد که مردي از لشگر شام به خانه ي زني مسلمان و زني غير مسلمان که در پناه حکومت
اسلام بوده وارد شده و خلخال و دستبند و گردنبند و گوشواره هاي آنها را به غارت برده است؛ در حالي که هيچ وسيله اي براي دفاع، جز گريه و التماس کردن نداشته اند ... . اگر براي اين حادثه ي تلخ، مسلماني از روي تأسف بميرد، ملامت نخواهد شد و از نظر من سزاوار است» (سيد رضي، 1351: 58).
2 ــ 2 ــ 1 ــ سازوکارهاي تأمين امنيت فردي و اجتماعي
1ــ تأکيد بر اصل کرامت و ارزش والاي انسان و حفظ حرمت، شرافت، شخصيت، حيثيت و حريم او چه در حوزه ي فردي و چه در حوزه ي اجتماعي و مخالفت با هر گونه تعدي به اين کرامت و حرمت؛ به ويژه از سوي نظام سياسي و نهادهاي آن.
2ــ تمهيد و بسترسازي حيات معنوي و حيات مادي افراد جامعه و تلاش در جهت تقويت، بالندگي و تکامل ايمان مردم در حيات فردي و اجتماعي و افزايش تربيت، تهذيب و تزکيه ي آحاد اجتماع و تشويق آنها به انجام اعمال صالح؛ مانند: ايثارگري، امانتداري، آبروداري، خيرخواهي، سودرساني، ملايمت در رفتار، رازپوشي، چشم پوشي از انتقام و مسالمت جويي؛ حتي در برخورد با جاهلان.
3ــ تأمين نظم متکي بر عدالت که در آن حقوق انسانها از هر نوع تجاوز و تعرضي مصون باشد.
4ــ مقابله با ظلم، فساد و اِفساد و ايجاد هر نوع بي نظمي و اختلال در روابط فردي و اجتماعي و محيط نظام سياسي و مقابله ي قانوني با خائنين، منافقين، مجرمين، بزهکاران و توطئه گران و تهديد کنندگان امنيت.
بديهي است که نظام سياسي، وظيفه دارد تا با انجام بهينه ي وظايف محوله و با برنامه ريزيهاي صحيح و وضع قوانين تشويقي و تنبيهي، زمينه هاي لازم براي تحقق اين راه کارها را در حوزه ي فردي و اجتماعي فراهم نمايد.
پينوشتها:
* دانشيار دانشکده ي حقوق و علوم سياسي دانشگاه شيراز (kazemi@shirazu.ac.ir)
1.نگارنده، اين پژوهش را در جاي ديگر بر اساس آموزه هاي قرآني نيز انجام داده است. براي اطلاع بيشتر ر.ک: اخوان کاظمي، امنيت در نظام سياسي اسلام: 149 ــ277؛ اخوان کاظمي، «مفهوم امنيت و جايگاه آن در قرآن»، فصلنامه مطالعات اسلامي، ش 75، بهار 1386: 11 ــ 38.
2.اين روايت، بدين صورت نيز نقل شده است: «نعمتان مکفورتان، الأمن و العافيّه»؛ دو نعمت است که مورد قدرناشناسي و ناسپاسي است؛ يکي نعمت امنيت و دومي نعمت سلامتي (مجلسي، بحار الانوار، ج 78: 170).
3.«فجعله الاسلام آمنا لمن علقه» (خطبه ي 106، بند 1).
4.حکمت 252، «و السلام (و الا سلام) اماناً من المخاوف».
5.«رفاهية العيش في الأمن».
6.«لا نعمة أهناً من الأمن».
7.«الايمان اصل الحق و الحقّ سبيل الهدي و سيفه جامع الحليه، قيم العدّة، الدنيا مضماره...».
8.«انما سميّ المؤمن مؤمناً، لانه يؤمن علي الله فيجيزا امانه».
9.«قال الله تعالي: و عزّتي و جلالي لا اجمع لعبدي امنين و لا خوفين ان هو أمئني في الدنيا اخفته يوم اجمع عبادي و ان هو خافني في الدنيا امنته يوم اجمع عبادي».
10.«مَن خاف الله خَوَّف الله من کلِّ شيءٍ».
11.«من آمن امن»، روايت 54، باب 93.
12.همچنين امام علي (عليه السلام) در جاي ديگر، چهار ستون ايمان را صبر، يقين، جهاد و عدالت ذکر کرده اند. ر.ک: (مجلسي، بحار الانوار، ج 68: 288).
13.«المؤمن اعظم حرمة من الکعبه».
14.«و عزتي و جلالي ما خلقت من خلقي خلقاً احبُّ اِليَّ مِن عبدي المؤمن».
15.«کل المسلم علي المسلم حرام ماله و عرضه و دمه، حسب امرء من الشرّ ان يحقر اخاه المسلم».
16.«الا اُنَبئکم لم سمّي المؤمن مؤمناً؟ لايمانه الناس علي انفسهم و اموالهم».
17.«من اهان مؤمناً فقد بارزني بالحرب».
18.«ان الله فوض الي المؤمن اموره کلها و لم يفوض اليه ان يکون ذليلاً».
/ج