بازتاب عاشورا در فقه سياسى شيعه (6)

پيشتر نيز در ارزيابى سخن صاحب‏جواهر، به اين مبناى حضرت امام‏خمينى اشارهكرديم كه برخى مصالح اسلامى، در درجه‏اى از اهميت قرار دارند كه عناوينى چون عسر وحرج و ضرر نمى‏تواند در تعارض يا تزاحم با آنها قرار گيرد. برخى مصاديق معروف و منكراز اين گونه‏اند. دفع منكر بزرگى چون حكومت فاسد بنى‏اميّه و تلاش براى تشكيل حكومتاسلامى از بارزترين نمونه‏ها است. امام«قده» مبناى خويش را اين گونه توضيح دهند:
جمعه، 19 اسفند 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بازتاب عاشورا در فقه سياسى شيعه (6)

بازتاب عاشورا در فقه سياسى شيعه (6)
بازتاب عاشورا در فقه سياسى شيعه (6)


 

نویسنده : سيدضياء مرتضوى




 

3. تقدم مصالح عاليه
 

پيشتر نيز در ارزيابى سخن صاحب‏جواهر، به اين مبناى حضرت امام‏خمينى اشارهكرديم كه برخى مصالح اسلامى، در درجه‏اى از اهميت قرار دارند كه عناوينى چون عسر وحرج و ضرر نمى‏تواند در تعارض يا تزاحم با آنها قرار گيرد. برخى مصاديق معروف و منكراز اين گونه‏اند. دفع منكر بزرگى چون حكومت فاسد بنى‏اميّه و تلاش براى تشكيل حكومتاسلامى از بارزترين نمونه‏ها است. امام«قده» مبناى خويش را اين گونه توضيح دهند:
«تمام انبيا براى اصلاح جامعه آمده‏اند، تمام. و همه آنها اين مسأله را داشتند كه فرد بايد فداىجامعه بشود. فرد هر چه بزرگ باشد، بالاترين فرد كه ارزشش بيشتر از هر چيز است در دنيا،وقتى كه با مصالح جامعه، معارضه كرد اين فرد بايد فدا شود. سيدالشهدا روى همين ميزانآمد رفت و خودش و اصحاب و انصار خود را فدا كرد، كه فرد بايد فداى جامعه شود، جامعه بايداصلاح بشود. ليقوم الناس بالقسط. بايد عدالت در بين مردم و در بين جامعه تحققپيدابكند.»
[66]
اهدافى را كه سيدالشهدا(ع) در وصيت خويش به محمد بن‏حنفيه بر شمرد همه در يكنقطه مشترك است و آن عبارت است از «اصلاح امّت». اين حركت اصلاح‏طلبانه در جامعه وفداكارى براى آن، همان است كه به عنوان «فداى فرد براى جامعه» مورد تأكيد امام(قده) قرارگرفته است. چنان كه حضرت امام صادق(ع) به نقل از صفوان بن‏مهران، در زيارت اربعين،در بيان فلسفه جانفشانى ابى‏عبداللَّه(ع) فرموده است:
«اللّهم انى أشهد أنّه وليّك و ابن‏وليّك و صفيّك و ابن‏صفيّك، الفائز بكرامتك، أكرمته بالشهادة
... و بذل مهجته فيك ليستنقذ عبادك من الجهالة، و حيرة الضلالة؛
[67]
...[حسين(ع)] خون قلبش را در راه تو داد تا بندگانت را از نادانى و سرگردانى گمراهىنجات‏دهد.»
همين حقيقت را در متن ديگرى كه ابوحمزه ثمالى از امام صادق(ع) براى زيارت امامحسين(ع) نقل كرده نيز آمده است:
«اللّهمّ انّى أشهد أنّ هذا قبر ابن‏حبيبك و صفوتك من خلقك، و أنّه الفائز بكرامتك، أكرمتهبكتابك، و خصصته و ائتمنته على وحيك، و أعطيته مواريث الانبياء، و جعلته حجة علىخلقك، فأعذر فى الدعوة، و بذل مهجته فيك ليستنقذ عبادك من الضلالة و الجهالة و العمى والشك و الارتياب الى باب الهدى من الردى؛
[68]
... و خون قلبش را در راه تو داد تا بندگانت را از گمراهى و نادانى و نابينايى و شك و دودلى بهدروازه هدايت، در آورده و نجات دهد».
چنان كه حضرت امام، همين حقيقت را در دوران مبارزه چنين بيان مى‏فرمايد:
«محرم، ماه نهضت بزرگ سيد شهيدان و سرور اولياى خداست كه با قيام خود در مقابلطاغوت، تعليم سازندگى و كوبندگى به بشر داد و راه فناى ظالم و شكستن ستمكار را به فدايىدادن و فدايى شدن دانست و اين خود سرلوحه تعلميات اسلام است براى ملت ما تاآخردهر.»
[69]
امام(قده) در فتاواى خويش، از جمله در كتاب تحريرالوسيله، فصل دفاع و امر بهمعروف و نهى از منكر به گونه‏اى روشن مبناى فقهى مذكور را پذيرفته و فتاواى خود را براساس آن صادر كرده است. نمونه‏اى از آن را پيشتر آورديم.
4. عاشورا الگويى براى همه
اگر پذيرفتيم كه قيام سيدالشهدا(ع) در چارچوب قواعد و ادله موجود فقهى قابل تحليلو تفسير مى‏باشد، قهراً نبايد آن را تكليفى ويژه حضرت(ع) دانست. علاوه بر اينكه دلايلبسيارى نيز در دست است كه به وضوح نشان مى‏دهد حركت و قيام سيدالشهدا(ع) يكمصداق كامل از ادله و قواعد عامى است كه در متون اسلامى ما موجود است و خود به عنوانيك الگو و حجت شرعى براى ديگران به‏شمار مى‏رود. طبعاً در محدوده اين بحث جاىپرداختن تفصيلى به همه مبانى اسوه بودن حركت سيدالشهدا(ع) نيست. اما ذكر مواردىچند، مى‏تواند شاهدى بر مدّعاى يادشده باشد و دستمايه‏اى براى بررسى بيشتر. و طبعاً اگرحضرت امام‏خمينى، به روشنى تمام و با تأكيد زياد، بارها بر اين حقيقت پاى فشرده‏اند كهحركت سيدالشهدا(ع) يك الگو و حجت به شمار مى‏رود، از جمله بر اساس همين
نمونه‏هاست.
امام‏خمينى قيام سيدالشهدا(ع) را يك اسوه تمام‏عيار مى‏داند كه از نقطه‏نظر فقهى و عملبه وظايف و تكاليف دينى، كاملاً بايد سرمشق قرار گيرد. امام نه تنها فلسفه قيام و شهادتسيدالشهدا(ع) را قابل درك و منطبق بر موازين جارى در فقه مى‏داند، بلكه به عنوان يك«حجت بالغه شرعى» مى‏شمارد كه بايد ملاك عمل اجتماعى مسلمانان قرار گيرد. و ازهمين‏رو است كه تبليغ و هدايت جامعه به اين حجت شرعى را وظيفه متوليان ارشاد وهدايت جامعه مى‏شمارد:
«آنچه كه سيدالشهدا عمل كرد و آن ايده‏اى كه او داشت و آن راهى كه او رفت و آن پيروزى كهبعد از شهادت براى او حاصل شد و براى اسلام حاصل شد، (روحانيون) به [براى‏] مردم روشنكنند و بفهمانند به همه كه مسأله مجاهده در راه اسلام آن است كه او كرد. مى‏دانست كه با يكعده قليل، كمتر از صد نفر، نمى‏شود مقابله با يك همچو ظالمى داراى همه چيز كرد.»
[70]
و در جايى ديگر مى‏فرمايد:
«مگر نه آن است كه دستور آموزنده «كلّ يوم عاشورا و كلّ ارضٍ كربلا» بايد سرمشق امتاسلامى باشد. قيام همگانى در هر روز و در هر سرزمين. عاشورا قيام عدالت‏خواهان با عددىقليل و ايمانى و عشقى بزرگ در مقابل ستمگران كاخ‏نشين و مستكبران غارتگر بود، و دستورآن است كه اين برنامه، سرلوحه زندگى در هر روز و در هر سرزمين‏باشد.»
[71]
در الگوسازى و معرّفى حركت سيدالشهدا(ع) به عنوان يك سرمشق، اگر نبود جز حجمبسيار وسيع و متنوعى از روايات و رهنمودهايى كه در جهت احيا و زنده داشتن نام و قيامحضرت(ع) و برائت جستن از كسانى كه در مقابل وى ايستادند يا او را يارى نكردند، از طرفاولياى دين، صلوات‏اللَّه عليهم، وارد شده است، همين امر در الگو بودن و قابل احتجاج بودنقيام سيدالشهدا(ع) كفايت مى‏كرد.
تنها مرورى اجمالى بر فهرست رهنمودها، دستورالعملها و تأكيداتى كه از جانب آنبزرگواران در زمينه‏هاى مختلف موضوع كربلا و قيام سيدالشهدا(ع) در كتابهاى حديثىوارد شده و از نظر گذراندن آن همه ارزش، پاداش و ثوابهايى كه براى انواع زيارت، گريه وعزادارى و تربت كربلا و حتى آب فرات، بيان شده است، و نگاهى كوتاه به محتواى متونى كهبه عنوان زيارت حضرت(ع) نقل شده، همه و همه، به خوبى گواه بر حقيقتى است كهحضرت امام‏خمينى بارها بر آن تأكيد ورزيد و آن را مبناى حركت خويش در انقلاب اسلامىقرار داد. اگر ملاحظه شود كه به عنوان مثال، تنها در خصوص خاك كربلا حدود يكصد
روايت به شكلهاى گوناگون، عظمت و ارزش آن را بازگو مى‏كندو توجه شود كه چگونه اين خاك مقدس، قرين حيات يك شيعهاز ولادت تا مرگ، در هر صبح و شام مى‏شود، كام او با آن تربتبرداشته مى‏شود و كفن او با آن بسته مى‏گردد، و حتى نحوهبرگرفتن اين خاك از زمين كربلا آموزش داده شده ودعاى‏ويژه‏اى نيز براى آن منظور مى‏شود، اذعان خواهيم كرد كهحركت امام حسين(ع) تنها يك رمز ميان خداى تبارك و تعالى و
وى نبوده است. بلكه موضوعى قابل فهم، قابل استدلال، و مصداقى از رهنمودهاى كلى ديناست و طبعاً قابل پيروى و احتجاج مى‏باشد.
به عنوان مثال، اگر به مقايسه‏اى كه در خود روايات در خصوص ارزش زيارتسيدالشهدا(ع) و انجام حج و عمره صورت گرفته توجه شود، و يا به معادلهايى كه براى يكقطره اشك و حتى خود را گريان نشان دادن ذكر شده توجه شود حقيقت يادشده بيشتر نمايانخواهد شد.
حجم گسترده‏اى از احاديث و دستورالعملها كه در خصوص سيدالشهدا(ع) و مسايلمربوط به وى در ابواب مختلف كتابهاى حديثى و حتى فقهى ما وجود دارد، منبعىالهام‏بخش و بسيار گويا در تلاش اولياء دين، صلوات‏اللَّه عليهم، براى الگوسازى قيام امامحسين(ع) مى‏باشد.
علاوه بر اين، بازگويى نمونه‏هايى از سخنان خود سيدالشهدا(ع) كه فلسفه و>انگيزه
بنابراين، اگر سيدالشهدا(ع) در تبيين و توجيه حركت خويش به عنوان نمونه، به مسايلىچون لزوم امر به معروف و نهى از منكر، مبارزه با ظلم، استيفاى حقوق، اصلاح جامعه،حق‏طلبى و دفع فساد مى‏پردازد و اينها را مبناى استدلال خود قرار مى‏دهد، روشن استمسايل و احكامى را مبناى استدلال و حركت خود معرفى مى‏كند كه اختصاص به خود اوندارد و جزء ارتكازات دينى و قطعى مخاطبان بوده است.
تلاش حضرت(ع) در اين روشنگرى‏ها اين بود كه حركت خويش را از مصاديق اينكليات معرّفى كند و قهراً از ديگران نيز بخواهد كه در اين قيام به او بپيوندند. و گرنه، اصولاًفراخوانى ديگران، و استدلال به مرتكزات اعتقادى آنان، چه وجهى مى‏توانست داشته باشدو در چارچوب كدام يك از وظايف آنان قرار مى‏گرفت؟
به نظر مى‏رسد نفس دليل آوردن حضرت(ع) و تكيه كردن بر اصول و مبانى پذيرفته شدهدر ارتكازات اسلامى و اعتقادى جامعه آن روز، گواه روشنى بر تلاش امام(ع) در تطبيقحركت خويش بر آموزه‏هاى دينى، و در نتيجه الگو بودن آن مى‏باشد، حتى اگر در اين بحثبه نوع استدلالها و تحليلهاى حضرت(ع) نيز پرداخته نشود. با اين حال، نمونه‏هايى كه بهدنبال مى‏آيد تأكيدى بر اين حقيقت است.
در وصيت‏نامه‏اى كه سيدالشهدا(ع) هنگام خروج از مدينه براى برادرش محمد بن‏حنفيهنوشت و متن كامل آن را پيشتر آورديم، امام(ع) تأكيد مى‏كند كه من از سر مفسده‏جويى ودنياطلبى و هواخواهى و ستم، از اين شهر بيرون نرفتم. آنگاه اصلاح امت پيامبر(ص)، امر بهمعروف و نهى از منكر، و حركت در چارچوب مسير پيامبر(ص) و اميرالمؤمنين(ع) راانگيزه حركت خويش مى‏شمارد.
و اينها همه مفاهيم و حقايقى است قابل فهم و پيروى براى همه مسلمانان. طبعاً كسىنمى‏تواند بگويد كه حركت اصلاح‏طلبانه نكن، يا كارى به امر به معروف و نهى از منكرنداشته باش و يا روش و سيره پيامبر(ص) و على(ع) را پيروى نكن. اگر برخى نيز مخالفتمى‏كردند ناشى از ترديد در ثمربخشى يا تطبيق در مصداق بود. و يا آنگاه كه با سپاهيان حرّ ومحدوديتهايى كه ايجاد كردند مواجه مى‏شود، در ميان ياران خويش به سخنرانى و تحليلوضعيت جامعه و شرايط فراهم آمده مى‏پردازد و خطاب به اصحاب خود، در توجه دادن بهموقعيت و مسؤوليت خطيرى كه در آن قرار دارند، به مسأله حق‏گريزى و باطل‏خواهىموجود در جامعه اشاره مى‏كند و آن را به گونه‏اى مى‏بيند كه مؤمن را مشتاق مرگ مى‏كند و مرگ را براى خود، سعادت مى‏شمارد، و زندگى با ظالمان را ننگ و خوارى. امام(ع) پس ازحمد و ثناى الهى مى‏فرمايد:
«شرايط پيش‏آمده را مى‏بينيد. و دنيا جدّاً دگرگون شده و چهره‏اى ناپسند گرفته و خوبى آنپشت كرده است و از آن جرعه‏اى جز ته‏مانده ظرف، نمانده، و زندگى بى‏ارزشى چون چراگاهىخشك و سنگلاخ. آيا به حق نمى‏نگريد كه عمل نمى‏شود و باطل كه از آن پرهيز نمى‏گردد! بهراستى كه مؤمن بايد مشتاق ملاقات پروردگارش باشد. من كه مرگ را جز خوشبختى، و زندگىبا ستمكاران را جز نكبت نمى‏بينم.»
[72]
چهره‏اى كه امام(ع) از جامعه و شرايط موجود ترسيم مى‏كند، بويژه با توجه دادن يارانخويش به جايگاه حق و باطل در اين جامعه و با تأكيد بر موقعيتى كه يك «مؤمن» در چنينفضايى دارد، طبيعى است كه تنها براى موجه ساختن و تحليل حركتى كه ويژه حضرت(ع)است و ديگران را با آن كارى نيست، نمى‏باشد. و هر چند امام(ع) بينش خويش نسبت بهزندگى در چنين جامعه‏اى را بازگو مى‏كند و مرگ را سعادت مى‏شمارد اما او در واقع يكقاعده ارائه مى‏دهد.
نمونه ديگر سخنى است كه امام(ع) در منزل بيضه، خطاب به كوفيانى كه به همراه حرّبن‏يزيد رياحى براى ممانعت از ورود حضرت(ع) به كوفه آمده بودند، بيان فرمود. امام(ع)در اين سخنان، پس از حمد و ستايش الهى، در تبيين ضرورت مبارزه با دستگاه بنى‏اميه وجلوگيرى از فساد و ستم و احياء حدود و احكام الهى و ايجاد حكومت عدل، سخنى از پيامبراكرم(ص) را بازگو نموده و آن را گواه حقانيت موضع خويش و ضرورت اين قيام مى‏گيرد وخود را بيش از همه مسؤول و موظف به عمل كردن به مفاد سخن رسول خدا(ص)مى‏شمارد. و آنگاه به موضوع نامه‏ها و دعوتهايى كه از جانب آنان ارسال شده و مفاد بيعتى كهبا وى كرده بودند اشاره مى‏كند و يادآور مى‏شود كه اگر بر پيمان خويش هستند كه خوب اوحسين بن‏على است! و اگر چنين نمى‏كنند و پيمان از سر خويش برداشته‏اند، البته از چنينمردمى با آن پيشينه، امرى بعيد نيست و به هر حال نتيجه سوء عهدشكنى به خود آنانبرمى‏گردد.
[73]
استدلال امام(ع) به سخن پيامبر(ص) در خصوص ضرورت مبارزه با حكومت جور وفاسد و معرفى بنى‏اميه و دستگاه يزيد به عنوان مصداقى روشن از اين حديث، به خوبى نشانمى‏دهد كه امام(ع) دست به اقدام و حركتى زده است كه در چارچوب قواعد كلى ومسؤوليتهاى اسلامى تفسير و تحليل مى‏گردد و از اين‏رو از آنان مى‏خواهد كه در همين چارچوب او را يارى كنند. اگر تنها وظيفه‏اى ويژه حضرت(ع) و رمزى ميان او و خداوند بودكه ديگران را با آن كارى نيست، اين بيانات از ناحيه حضرت(ع) چه توجيهى مى‏توانستداشته باشد.
آنچه حضرت امام‏خمينى به گونه‏اى گويا و زيبا با اشاره به دستور آموزنده «كل يومعاشوراء و كل ارض كربلاء» بر آن تأكيد ورزيده است در اشاره به همين حقيقت است كه قيامسيدالشهدا(ع) يك الگوى تمام‏عيار و قابل پيروى براى ديگران در تمام دوره‏ها مى‏باشد.ايشان بار ديگر بر اين حقيقت، اينگونه تأكيد مى‏فرمايد:
«دستور است اين، دستور عمل امام حسين(ع) دستور است براى همه؛ «كلّ يوم عاشوراء و كلّارضٍ كربلاء» دستور است به اينكه هر روز و در هر جا بايد همان نهضت را ادامه بدهيد، همانبرنامه را، امام حسين(ع) با عده كم، همه چيزش را فداى اسلام كرد، مقابل يك امپراتورىبزرگ ايستاد و گفت هر روز بايد در هر جا اين محفوظبماند.»
[74]
آنچه حضرت امام‏خمينى(قده) در باره حادثه كربلا ابراز فرموده است، بسيار بيش ازفرازهاى ياد شده است. از آنچه ذكر شد، به خوبى مى‏توان ديدگاه ايشان را در برابرنقطه‏نظرات و ديدگاههاى فقهاى بزرگى چون مرحوم صاحب‏جواهر به دست آورد و از ايننگاه به نقد و ارزيابى آنها پرداخت. اين مهم را با جمع‏بندى فرازهاى مذكور به پايان مى‏بريم.

جمع‏بندى ديدگاه امام‏خمينى
 

1. حركت سيدالشهدا(ع) يك اقدام كاملاً سياسى بود كه حضرت(ع) شرعاً خود را مكلفبه آن مى‏دانست.
2. هدف نهايى و فلسفه وجودى اين قيام، تلاش براى تشكيل حكومت اسلامى بود وفهم اين فلسفه و درك علل قيام، دور از دسترس و خارج از توان ما نيست.
3. اين حركت، يك اقدام كاملاً انتخابى و به تشخيص خود امام(ع) بود و عملاً راه براىسازش با دشمن نيز براى او باز بود.
4. مصالحه و سازش با دشمن برخلاف مصالح اسلام و جامعه اسلامى بود.
5. حضرت(ع) كاملاً به سرنوشت حركت، آگاهى داشت و به حسب معمول نيز نتيجه‏اىجز كشته شدن پيش‏بينى نمى‏شد.
6. آگاهى امام (ع) از سرنوشت قيام، منافاتى با لزوم جهاد براى برپايى حكومت و مبارزهبا ظلم، ندارد.
7. قيام امام(ع) يك حجت شرعى و الگوى فقهى و عملى براى همه دوره‏ها و تمامسرزمينهاست و نه تكليفى مختص آن حضرت(ع).
8. در تعارض مصلحت فرد و مصالح جامعه، تقدم با جامعه است و فرد بايد فداىجامعه‏گردد.
9. قواعد نفى عسر و حرج و نفى ضرر، در امور مهمى كه اسلام عنايت ويژه به آن داردجارى نيست.
10. حتى با فرض صدق عنوان «القاء در تهلكه» نسبت به قيام عاشورا، دليل حرمت آن،شامل مواردى چون جهاد و ضرورت مبارزه و تشكيل نظام عدل نمى‏گردد.
11. آنچه ملاك اصلى در جنگ و صلح است، انجام تكليف است نه كمى و زيادى نيرو ونه پيروزى و شكست.
12. سيدالشهدا(ع) در هر حال خود را پيروز مى‏دانست، چرا كه ملاك پيروزى، انجامتكليف مبارزه با ظلم و تلاش براى برپايى حكومت عدل بود.
اينك با توجه به محورهاى فوق مى‏توانيم به ارزيابى دقيقترى نسبت به ديدگاههاىفقهى مطرح‏شده بپردازيم. و بدين سان بود كه فقيه بزرگ امت اسلامى، حضرتامام‏خمينى(قده) افق‏هاى جديدى را در تحليل صحيح و بهره‏برى كامل و اساسى از قيامسيدشهيدان عالم، حضرت ابى‏عبداللَّه الحسين(ع)، گشود و روزنه‏هايى را كه فقهاىپيشين‏نشان داده بودند به راههاى هموارى مبدل ساخت تا فقها و صاحب‏نظرانحوزه‏استنباط و فقاهت و ديگر ره‏جويان مباحث دينى - اجتماعى، گامهايى استواربردارند.و فقه سياسى شيعه همواره شاهد بازتاب گسترده منطق حسينى و قيام عاشوراباشد،همان‏گونه كه هويت و حركت سياسى شيعه همواره مرهون كربلا و عاشورا وشهادت‏و اسارت سيدالشهدا(ع) و اصحاب و خاندان وى بوده است. صلوات الله و سلامهعليهم اجمعين.

پي‌نوشت‌ها:
 

[66]. صحيفه نور، ج‏15، ص‏148.
[67]. بحارالانوار، ج‏101، ص‏331.
[68]. همان، ص‏177، و نيز نزديك همين مضمون، ص‏210.
[69]. صحيفه نور، ج‏2، ص‏11.
[70]. همان، ج‏17، ص‏61.
[71]. همان، ج‏9، ص‏57.
[72]. بحارالانوار، ج 44، ص‏381، مقتل خوارزمى، ج 2، ص 5.
[73]. نك: تاريخ طبرى، ج‏4، ص‏304.
[74]. صحيفه نور، ج‏10، ص‏31.
 

منبع: فصلنامه حکومت اسلامی شماره 27




 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.