عاشورا محور سازماندهى سياسى (3)
نهضت عاشورا يا تشكل فراگير حزبالله
خط سرخ خون شهيد بر حقانيت حزبالله مظلوم شهادت داد و بسيارى از گمگشتگانوادى ترديد و دودلى را بيدار نمود و اشك گرم محبت و ولايت بر چشمان متحيرشان جارىساخت و از فرداى روز عاشورا مجالس يادبود و ذكر مصائب كربلا شكل گرفت:
«در آن وقت براى سازمان دادن به فعاليت سياسى اين اقليت، يك راهى درست كردند كه اينراه، خودش سازمانده است و آن نقل از منابع وحى، به اينكه براى اين مجالس اينقدر عظمتهست و براى اين اشكها آنقدر، در حول و بر اين اشكها و عزادارىها. شيعيان با اقليت آنوقت اجتماع مىكردند و شايد بسيارى از آنها هم نمىدانستند مطلب چه هست، ولى مطلب،سازماندهى به يك گروه اقليت در مقابل آن اكثريتها، و در طول تاريخ، اين مجالس عزادارىيك سازماندهى سرتاسرى كشورها هست.»
[46]
نخستين كسانى كه با موانع جنگيدند و ميدان نفوذ حادثه كربلا را به مقدار زيادى گسترش دادند خود اهلبيت بودند. كمترين وسيله و سادهترين راه براى زنده نگهداشتن خاطره كربلاو نام حسين بن على(ع) دو چيز است:
- يكى تشويق به زيارت قبر امام حسين(ع)
- و ديگر گريه براى مصائب آن حضرت.
[47]
و از آن روز ذكر نام حسين(ع) و حديث كربلاى او شعار اتحاد و همبستگى و سرودهمگرايى و تشكل گرديد و مظلومان بى پناه و مستضعفان بىنام و نشان را در خانهها وحسينيهها و مساجد به تشكل فرا خواند و در محرمهاى مكرر كينه مقدس مبارزه با ظلم وانتقاد از ظالم را در دل ستمديدگان ريشهدارتر نمود و عواطف بشرى را در تقويت مبانىاعتقادى و عقلانى به هم پيوند داد و پس از سه قرن - و در 352 هجرى قمرى - بازار بغداد را بهتعطيلى كشاند و هيئتهاى عزادارى را به يك راهپيمايى آرام جهت نمايش قدرت اينتشكل الهى دعوت كرد و از آن پس تشكل حزبالله با ياد و نام عاشورا جاودانه شد و روز بهروز هماهنگ با خاطره عاشورا و محرم زمين و زمان را درنورديد و>: «مگر نه آن است كه دستور آموزنده كلّ يوم عاشورا و كل ارض كربلا بايد سرمشق امت اسلامىباشد. قيام همگانى در هر روز و هر سرزمين. عاشورا قيام عدالتخواهان با عددى قليل و ايمانو عشقى بزرگ در مقابل ستمگران كاخنشين و مستكبران غارتگر بود و دستور آن است كهاين برنامه سر لوحه زندگى امت درهر روز و هر سرزمين باشد».
[48]
اينبار حزبالله تصميم گرفته بود تا نگذارد بار ديگر احزاب همدست شجره ملعونه -حزب شيطان - حادثه كربلا را همچون واقعه شكوهمند غدير و غروب غمگين و نابهنگامبانوى بهشتى سانسور خبرى كنند و با تفسير دلخواه خود ولايت تامه را به معناى محبت وشراره آتش كينه جاهلى را كه از در خانه اهلبيت زبانه مىكشيد يك بلوف سياسى براى حفظامنيت امت! قلمداد كنند. او با تمام توانى كه داشت پرچم سرخ كربلا را بر مىافراشت و برپاى آن بر سر و سينه مىزد و اشك مىريخت، امّا:
«شما انگيزه اين گريه و اين اجتماع در مجالس روضه را خيال نكنيد كه فقط اين است كه ماگريه كنيم براى سيدالشهدا! نه سيدالشهدا احتياج به اين گريهها دارد و نه اين گريه خودشفى نفسه يك كارى از آن بر مىآيد، ليكن اين مجلسها مردم را همچو مجتمع ميكنند و يكوجهه مىدهند. سى ميليون و سى و پنج ميليون جمعيت در دو ماه محرم و خصوصاً دههعاشورا يك وجهه، طرف يك راه مىروند. بيخود بعضى از ائمه ما نمىفرمايند كه براى من درمنابر روضه بخوانند...مسأله مسأله گريه نيست...مسأله سياسى است كه ائمه ما با همان ديدالهى كه داشتند مىخواستند كه اين ملتها را باهم بسيج كنند و يكپارچه كنند».
[49]
ويژگيهاى تشكل عاشورايى
البته در اين اواخر و پس از مشاهده ناكامىهاى تمامى احزابو تشكلهاى سياسى كه تاكنون در كشور اسلامى ما و حتى پس ازپيروزى انقلاب اسلامى و نيز پس از شكست احزاب صددرصدمستقل از گرايشهاى غيردينى و غير ملى، گويا بعضى ازتحليلگران مسائل حزبى به اين نكته توجه نمودهاند كه چهانگيزهتحزب را نياز بشر به اجتماع و مقابله با زمينههاى تفرق بدانيم وچه براى كسب قدرت و مقام و يا براى هدايت بشر به اهدافمتعالى انسانى بشمريم،
[50] در هر سه صورت زمينههاى مشاركتهمگانى براى تمركز بخشيدن به نيروهاى پراكنده مردمى در متن معارف دينى و در ابعادى بسيار ژرفتر و گستردهتر از آنچه كه درغرب با توسعه فرهنگ تحزب و يا سنديكاها و انجمنها ايجادشده و يا مىشود، وجوددارد. اينكه بعضى نوشتهاند: «در فرهنگدينى ما نهادهاى دينى همچون مساجد، روحانيت و...وجود داردو آنان شبيه به حزب عمل مىكند و در مواردى حتى بهتر از حزبعمل مىكنند. حال چه اين نهادهاى دينى را حزب بناميم يا نامديگرى بر آن نهيم».
[51] اين نكته بسيار اميدوار كننده و قابلتحسين است، مشروط بر آنكه تحليلگران ديگر همين موضوع رااز منظر يك آسيب در روند تحقق احزاب ننگرند و اين سخن كه:«مساجد، حسينيهها، تكايا، نمازهاى جمعه و جماعت و سايرنهادهاى سنتى كه به نوعى برخى كار ويژههاى حزبى را ايفامىكنند ضرورت فعاليتهاى حزبى را كمرنگ ساختهاند»
[52]احزاب را به چالش با اين نهادها فرانخواند. ما اميدواريم باتوجهبه عنايتى كه پژوهشگران ما بايستى از سالها پيش به اين موضوعمىداشتند و هنوز فرصت باقى است با طرح تئوريك و تبيين ابعادعلمى آن همگامى خود را با فرهنگ ملى جامعه خود بيش از پيشتقويت بخشند.
در اين قسمت برخى از ويژگها و مؤلفهها و كاركردهاى اينتشكل فراگير را از منظر يك حزب زنده و پويا و نقشآفرين درتحولات سياسى و ساختار حكومتى با استناد به ديدگاههاىحضرت امامخمينى(ره) كه به حق حادثه عاشورا را نه سوگنامهستمديدگان كه سرود ستم سوز مستضعفان خواند، مرور مىكنيم.
1. از كارويژههاى مهم احزاب شكل دادن به افكار عمومى درجهت تأثيرگذارى بر ساختار حكومت و كسب قدرت سياسىاست. انسجام بخشى به منافع و خواستهها و شعارهاى گروههاىاجتماعى و افكار عمومى و انتقال آنها در جهت اصلاح نظامسياسى بخشى از فلسفه وجودى تشكلهاى اسلامى است:
«تمام اين وحدت كلمهاى كه مبدأ پيروزى ما شد، براى خاطر اين مجالس عزا و اينمجالسسوگوارى و اين مجالس تبليغ و ترويج اسلام شد. سيد مظلومان يك وسيلهاىفراهمكرد براى ملت كه بدون اينكه زحمت باشد براى ملت، مردم مجتمعند.
[53] اگردولتهاىديگر بخواهند يك هماهنگى بين تمام قشرها پيداكنند ميسر نيست برايشان، باصدها ميليارد تومان هم برايشان ميسر نيست، ما را سيدالشهدا اينطور هماهنگ كرد.
[54]مجالس بزرگداشت سيد مظلومان و سرور آزادگان كه مجالس غلبه سپاه عقل بر جهل و عدلبر ظلم و امانت بر خيانت و حكومت اسلامى بر حكومت طاغوت است هر چه با شكوهتر وفشردهتر بر پا شود.»
[55]
2. از ديگر مؤلفههاى يك حزب ايجاد فضاى مناسب براى شكوفايى استعدادها، توسعهسياسى، رشد فرهنگ اجتماعى، بروز خلاقيتها، تعديل و تنظيم گرايشهاى متفاوتجامعه است. در اين زمينه هيئات حسينى در محلات و مناطق شهرى و روستايى در اثرمراسمى كه بر پا مىكنند بيشترين تأثير فرهنگى را بر محيط و فضاى منطقه گذاشته و در كنارطرح شعائر و شعارهاى خود به انديشههاى نو و فعال جهت مىدهند.
«بچهها و جوانهاى ما خيال نكنند كه مسأله، مسأله ملت گريه است. اين را ديگران القاكردند بهشماها كه بگوييد ملت گريه. آنها از همين گريهها مىترسند براى اينكه گريهاى است كه گريهبر مظلوم است، فرياد مقابل ظالم است. دستههايى كه بيرون مىآيند مقابل ظالم هستند،قيام كردهاند، اينها را بايد حفظ كنيد. اينها شعائر مذهبى ما است كه بايد حفظ شود، اينها يكشعائر سياسى است كه بايد حفظ بشود.
[56] اين خون سيدالشهد است كه خونهاى همهملتهاى اسلامى را به جوش مىآورد و اين دستجات عزيز عاشورا است كه مردم را به هيجانمىآورد و براى اسلام و براى حفظ مقاصد اسلامى مهيا مىكند.»
[57]
3. اطلاع رسانى و آموزش نظرى و عملى تودهها و فراهم نمودن زمينه شكوفايىاستعدادها به منظور مشاركت عمومى و توسعه نظام سياسى، و به عبارتى كوتاه و مختصر:آموزش سياسى جامعه از كارويژههاى اصلى احزاب سياسى است كه به منظور تأثيرگذارىبر فرايند تصميمسازى و تصميمگيرى و نيز تربيت و رشد نيروهاى كارآمد براى توسعه نظامسياسى به اين وظيفه بيش از وظايف ديگر مىپردازد و بايد گفت از ثمرات بزرگ هيأتحسينى آموزش سياسى جامعه اسلامى است:
«محرم ماه نهضت بزرگ سيد شهيدان و سرور اولياى خداست كه با قيام خود در مقابلطاغوت، تعليم سازندگى و كوبندگى به بشر داد و راه فناى ظالم و شكستن ستمكار را به فدايىدادن و فدايى شدن دانست و اين خود سر لوحه تعليمات اسلام است براى ملت ما تا آخروهله.
[58]
سيدالشهدا و اصحاب او و اهلبيت او آموختند تكليف را، فداكارى در ميدان، تبليغ در خارجميدان، همان مقدارى كه فداكارى حضرت، ارزش پيش خداى تبارك و تعالى دارد و در پيشبرد نهضت حسين(ع) كمك كرده است. خطبههاى حضرت سجاد و حضرت زينب هم به همانمقدار يا قريب آن مقدار تأثير داشته است. آنها به ما فهماندند كه در مقابل جائر، در مقابلحكومت جور نبايد زنها بترسند و نبايد مردها بترسند.
[59] اين مجالس عزاى سيدالشهداستو مجالس دعا و دعاى كميل و ساير ادعيه است كه مىسازد اين جمعيت را اينطور و اساس رااسلام از اول بناكرده است.»
[60]
4. در تحليل اقدامات عملى و رفتارى انسان بايد جايگاه انديشه و قلب تبيين گردد، كمالانسان در اين است كه آنچه را مىفهمد به دل واگذارد تا با دو بال دل و عقل راه را طى كند. عقلبه تنهايى حركتآفرين نيست و احساسات و عواطف و گرايشها نيز بدون هدايت و رهبرىعقل سر به بيراهه مىنهد. در احزاب سياسى تلاش بسيارى صورت مىگيرد تا از طريق ايجادرقابتهاى حزبى و تقابل منافع به تحريك احساسات بپردازند و بر توانايى و تحرك اعضاافزوده و سنگرهاى جديدى فتح كنند ولى اساس در تشكل ولايى مبتنى بر محبت و عشق وعزم است، رونده دل و قلب است و عقل نظرى تنها در حد چراغ راه و راهبر همراه است.
«اين خون سيدالشهدا است كه خونهاى همه ملتهاى اسلامى را به جوش مىآورد و ايندستجات عزيز عاشورا است كه مردم را به هيجان مىآورد و براى اسلام و براى حفظ مقاصداسلامى مهيا مىكند.
[61] هر مكتبى هياهو مىخواهد، بايد پايش سينه بزنند. هر مكتبى تاپايش سينه زن نباشد، تا پايش گريه كن نباشد، تا پايش توى سر و سينه زدن نباشد، حفظنمىشود... ما بايد براى يك شهيدى كه از دستمان مىرود علم به پا كنيم. نوحهخوانى كنيم،گريه كنيم، فرياد كنيم، ديگران مىكنند...فرض كنيد كه از يك حزبى يكى كشته بشودميتينگها مىدهند. فريادها مىكند. اين يك ميتينگ و فريادى است براى احياء مكتبسيدالشهداء».
[62]
5. و باز يكى از كارويژههاى مهم احزاب و شاخص موفقيت آنها در ايجاد تعادل و ثباتسياسى و قانونمند نمودن تحركات سياسى اجتماعى، و از همه مهمتر موفقيت آنها در ايجادوفاق ملى و همگرايى نيروها، توانايى احزاب در دستيابى به پشتوانه مردمى و بسيج تودههادر جهت شعارها و ديدگاههاى خود است. ضريب توانايى سياسى احزاب رابطه مستقيم بااين شاخص دارد و بايد اقرار نمود كه امروزه در ميان شيعيان هيچ تشكل سياسى اجتماعى وحتى دينى در حد مراسم عاشورا از پشتوانه مردمى برخوردار نيست. تشكلى كه بيشترينبازدهى فرهنگى سياسى را بدون تحميل حتى يك ريال بر بيتالمال داشته و خود زمينهسازو تأمين كننده بخشى از هزينههاى فرهنگى در كشور است.
«اين هماهنگى كه در تمام ملت ما در قصه كربلا هست اين بزرگترين امر سياسى است در دنيا وبزرگترين امر روانى است در دنيا. تمام قلوب با هم متحد مىشوند. اگر خوب راهش ببريم. ما براى اين هماهنگى پيروز هستيم...اگر دولتهاى ديگر بخواهند يك هماهنگى بين تمامقشرها پيدا كنند ميسر نيست برايشان، با صدها ميليارد تومان هم برايشان ميسر نيست. مارا سيدالشهداء اينطور هماهنگ كرده....»
[63]
6. از ديگر كارويژههاى احزاب سياسى انعكاس شفاف ديدگاهها و خواستههاى مردم وروىآورى و روىگردانى از برنامههاى سياسى اجتماعى و نظارت و قضاوت آنان نسبت بهسياستهاى جارى و مدون شدن برنامهها است. در اين زمينه هيئات حسينى در محلات ومناطق شهرى و روستايى، تشكلهايى برخاسته از باور اعتقادى مردم با تمام ويژگيهاى يكتشكل مردمى به معناى واقعى كلمه است. و مساجد و حسينيهها و تكايا ميعادگاه و پايگاهبىحاجب و دربانى است كه از همه اقشار و اصناف بىهيچ قيد و بندى در آنجا حضور يافته وبه عنوان يك شهروند دنسبت به هر آنچه در شهر و كشور مىگذرد اظهار نظر نموده وآخرين تحليلهاى تشكيلات را از زبان مبلغ و ذاكر حسينى مىشنود و سپس مواضع خود رابى هيچ محدوديتى اعلام مىنمايد.
«قدرتهاى بزرگ از اين چادرها - خيمههاى عزادارى - مىترسند. قدرتهاى بزرگ از اينسازمانى كه بدون اينكه دست واحدى در كار باشد كه آنها را مجتمع كند. خود به خود ملت را بههم جوشانده است در سراسر كشور، كشور پهناور، در ايام عاشورا و در دو ماه محرم و صفر وماه مبارك، اين مجالس است كه مردم را دور هم جمع كرده است و اگر يك مطلبى بخواهد براىاسلام خدمتى بكند و شخصى بخواهد كه مطلبى را بگويد. سرتاسر كشور به واسطه همينگويندگان و خطبا و ائمه جمعه و جماعت يكدفعه منتشر مىشود و اجتماع مردم در تحت اينبيرق الهى، اين بيرق حسينى، اسباب اين مىشود كه سازمان داده شده باشد.»
[64]
7. و باز از وظايف مهم احزاب و آثار مثبت تحزب، ابهامزدايى از سياستهاى انحرافى وشناخت چهرههاى خودى و غير خودى و ايجاد بستر مناسب دشمن شناسى و تبرّى است تابتواند ضمن حلّ شبهات و گرههاى كور در روند سياستها، گرايشهاى افراطى يا تفريطى وتكروى نيروهاى پر جنب و جوش جوان را در جهت منافع ملى هدايت كند و كشور و نظامرا از گزند نفوذ دشمنان حفظ نمايد. يكى از سياستهاى بارز و هميشگى هيئات حسينىدشمنشناسى در چهرههاى متفاوت و زمان و مكان مختلف است. اين تشكيلات همانگونهكه تولاى خود را در هر عصر با شاخصهاى تعيين شده از جانب خداوند تطبيق مىدهد -معتقد است:
«الشيعة الذين اذا اختلف الناس عن رسول الله اخذوا بقول على و اذا اختلف عن على اخذوابقول جعفر بن محمد».
[65]
و امروز بايد گفت: تنها اسلام ناب محمدى(ص)، قرائت واقعى و صحيح از اسلام استو بس، همانگونه تبرى خود را در هر عصر و زمانى نسبت به چهرههاى متفاوت حزبشيطان ابراز مىنمايد، زيرا مىداند كه هر كه يكسويه بنگرد از ديگرسو ضربه مىخورد.شخصى خدمت حضرت اميرالمؤمنين(ع) آمد و گفت:
«يا اميرالمؤمنين، انّى احبّك و احبّ فلاناً و سمّى بعض اعداءه فقال(ع) امّا الان فانت اعور فاماان تعمى و امّا ان تبصر؛
[66]
يا اميرالمؤمنين من شما را دوست دارم و فلانى را نيز دوست دارم - نام يكى از دشمنانحضرت را برد - حضرت امير فرمود: اكنون تو شخصى دوبين - چپ چشم - هستى! بهتر استيا كور باشى و يا بينا».
و اين شيوه يكسويهنگرى از سياستهاى حزب اموى بود كه: امام صادق (ع) دربارهآنفرمود:
«ان بنىاميه اطلقوا الناس تعليم الايمان ولم يطلقوا تعليم الشرك لكى اذا حملوهم عليه لميعرفوه؛
[67]
بنىاميه راه آموزش ايمان باز نهاده و شناخت شرك را آزاد نگذاشته بودند تا مردم دراثرىآگاهى روش شركآميز آنان را تشخيص ندهند - و آنگاه كه مردم را به شرك فرا خوانندآن را نشناسند».
و نيز سيره تمامى باندهايى است كه از افشاى چهره واقعى خود بيم دارند و تا زمانى كهنيازمند اقبال مردمند دعوت به نرمش و ملاطفت مىكنند تاكسى چنگ بر چهره آنان نكشد وپرده از باطن آنان بر نگيرد.
حضرت امامخمينى مىفرمايد:
«مىدانيد كه لعن و نفرين و فرياد از بيداد بنىاميه لعنة الله عليهم با آنكه آنان منقرض و بهجهنم رهسپار شدهاند فرياد بر سر ستمگران جهان و زنده نگه داشتن اين فرياد ستم شكناست.
[68] امام حسين با عده كم همه چيزش را فداى اسلام كرد مقابل يك امپراطورى بزرگايستاد و «نه» گفت. هر روز بايد در هر جا اين «نه» محفوظ بماند و اين مجالسى كه هستمجالسى است كه دنبال همين است كه اين «نه» رامحفوظ بدارد.»
[69]
8. از ديگر ويژگىهاى اساسى احزاب داشتن سازمان مركزى رهبرى كننده و پايدار وسازمانها و يا هستهها و كميتههاى منطقهاى و محلى، هماهنگى با مركزيت است تا دچارروزمرگى نشده و قائم به شخص نپاشد و با رفتن رهبرى، تشكيلات از هم نباشد و در اثرانسجام و هماهنگى بين مراكز منطقهاى و محلى با سازمان مركزى بتواند تصميمات خود رااعمال نمايد. هيئات حسينى ضمن حفظ مركزيت مساجد جامع شهر و نمايندگى مرجعيت
تقليد و ولايت فقيه، حسينيهها و تكيههاى محلى را هماهنگ با تصميمات و سياستهاىمتخذه در مركزيت دينى شهر هدايت مىكنند. اشاره به اين معنا در تعريفى كه حضرت امامبراى حزبالله نموده و رابطه او را با امام ذكر كرده بودند گذشت.
9. از ويژگيهاى اوليه و انگيزه اساسى در تشكيل احزاب، تلاش در جهت كسب قدرتسياسى و مصمّم بودن بر احراز مناصب حكومتى و به دست گرفتن مديريت كلان جامعهاست، تحليلگران سياسى، فلسفه وجودى احزاب را به عنوان يك روش خردمندانه براىنظارت بر قدرت و تقسيم و تحديد و انتقال سالم آن ارزيابى مىكنند، در اين زمينه هيئاتحسينى به تبع از مولا و سرور خود حضرت اميرالمؤمنين و حضرت سيدالشهداء سلاماللهعليهما اصل قدرت را ناقابلتر از آب بينى بز و يا لنگه كفش پارهاى كه براى اصلاح و دوختمجدد قابليت ندارد، مىدانند و مىگويند:
«اللهم انك تعلم انه لم يكن الذى كان منا منافسة فى سلطان و لا التماس شيئى من فضولالحطام؛
[70]
خدايا تو مىدانى كه آنچه از ما - در مورد دستيابى به حكومت و سياست - سرزد براى مسابقهقدرت و يا دستيابى به ثروت نبود...»
اما اگر از راه احراز قدرت و حاكميت بتوانند به اهداف اساسى خود كه تربيت انسانى وكمال روحى و معنوى بشر و بسط قسط و عدالت است دست يابند از هيچ كوششى براىدستيابى به آن دريغ نمىورزند:
«اينكه در روايات ما و از آن زمان تا حالا اين غدير را آن قدر از آن تجليل كردهاند نه از باباينكه حكومت يك مسئلهاى است، حكومت آن است كه حضرت امير به ابنعباس مىگويد: كهبه قدر اين كفش بىقيمت هم پيش من نيست - آنكه هست اقامه عدل است...زنده نگاهداشتن اين عيد نه براى اين است كه چراغانى بشود و قصيده خوانى بشود و مداحى بشود،اينها خوب است، اما مسئله اين نيست، مسئله اين است كه به ما ياد بدهند كه غدير منحصر بهآن زمان نيست. غدير در همه اعصار بايد باشد.
[71] تمام جنگهايى كه در اسلام واقع شده براىاين بوده است كه اين جنگليها و وحشىها را وارد كنند در حصار ايمان. قدرتطلبى توى كارنبود و لهذا در سيره نبىاكرم و ساير انبيا و اولياى بزرگ، حضرت امير(ع) در سيره آنهامىبينيم كه اصل قضيه قدرتطلبى در كار نبوده و اگر براى اداىوظيفه نبود حتى اين خلافتظاهرى را هم قبول نمىكردند.»
[72]
انگيزههاى هيئات حسينى را در يك كلام بايد همان انگيزههايى دانست كه در خطبه br>131> نهجالبلاغه به آن اشاره شده است. اما آثار و نتايجى كه در طول تاريخ عايد اين تشكيلاتشده و نيز نقشهايى كه امروز به عنوان يك تشكيلات سابقهدار و موفق مردمى ايفا نموده و
مىتواند روز به روز تأثيرات گستردهترى را در ساختار سياسى اجتماعى جامعه اسلامى برعهده گيرد. نيازمند فرصتى ديگر است. ولى نبايد از اين نكته غافل شد كه با نگاهى به تاريخهشت سال دفاع مقدس و نيز تشكيلات بسيج مقاومت مناطق و محلات شهرها و روستاهاخواهيم دريافت كه بيشترين تعداد شركتكنندگان در جبهه و نيز هستههاى اصلىتشيكلدهنده نيروهاى بسيج را هواداران همين تشكلهاى حسينى تأمين نموده و مىكنند.
امتيازها و آفتها
الف. در مورد آفات و ناخواستنىهايى كه در ساختار محتوايى و شكلى احزاب سياسىوجود دارد سخنها بسيار گفته شده است؛ آفتهايى را كه ناگزير مىنمايد مىتوان اينگونهخلاصه نمود:
- احزاب با تشكيلات مجهز و منسجم و مجرب خود اعضا را در خود حلّ نموده و آزادىعمل و اراده را از فرد مىگيرد و فرد ناچار است از تصميماتى كه در حزب گرفته شده استفرمان برد.
- احزاب در مبارزات سياسى و رقابتهاى حزبى رعايت وحدت ملّى را ننموده واعضاى يك جامعه را رو در روى يكديگر قرار مىدهند.
- احزاب سياسى به ناروا همه چيز را با رنگ سياسى مىنگرند و بسيارى از مشكلاتجامعه در كشاكش رقابتهاى حزبى لا ينحل مىنمايد و به جاى حل مشكلات مردم بر مصائبآنان مىافزايد.
- حزب دشمن دموكراسى است - افزون بر آنچه در صفحههفت گذشت - وجود احزاب و گروههاى سياسى و حمايتهاىآنان از نمايندگان خود از برابرى امكانات براى دستيابى بهموقعيتهاى سياسى مىكاهد.
- احزاب تنها زمينه مشاركت سياسى گروه خواص را فراهممىنمايد و فعاليت سياسى را براى توده مردم غير ممكن مىسازدو يا حداقل با مانع مواجه مىسازد. بنابراين احزاب سياسى درمقام عمل نمىتوانند مشاركت سياسى همگانى را فراهم سازند.
- همانگونه كه در پيش اشاره شد تعصب حزبى و التزام بهمنافع حزب انسان را از تعقل و آزاد انديشى باز مىدارد.
[73]
ب. صدور اين حكم كه : «ويژگى عام زندگى سياسى دركشورهاى جهان سوم را مىتوان در ضعف يا نبود نهادهاىسياسى و اجتماعى خلاصه كرد» قضاوتى يكسويه و يا بدبينانهخواهد بود. و گمان نمىرود كسى كه نيمنگاهى به هيئاتحسينىو حسينيهها و تكيهها و مسجدها انداخته باشد اين چنينمعتقد باشد كه «فقدان شعور اجتماعى و سياسى و نبود>انگيزه
[74]
در احاديث اسلامى به نقل از على بن ابىطالب(ع) آمده استكه مىفرمود:
من اختلف الى المسجد اصاب احدى الثمان اخاً مستفاداًفى الله، او علماً مستطرفاً او آية محكمة او يسمع كلمة تدلعلى هدى او رحمة منتظرة او كلمة تردّه عن ردى او يترك ذنباًخشية او حياء؛
[75]
«هر كه به مسجد رفت و آمد نمايد يكى از هشت فائده را ببرد:يا دوستى سودمند در راه خدا بيابد، يا دانشى تازه كسب كند،يا دستورى دينى ياد گيرد، يا سخنى راهگشا بشنود و يا بهسودى مورد نظر دست يابد، يا سخنى بشنود كه او را از خطرىبرهاند، يا گناهى را از ترس مردم و يا شرم از آنان ترك نمايد».
و باز در حديثى ديگر پيامبر(ص) فرمود:
«ان سئلت عمن لم يشهد الجماعة فقل لا اعرفه؛
[76]
اگر از تو درباره كسى كه در نماز جماعت حاضر نمىشود،پرسيدند بگو: من او را نمىشناسم».
مشكلى كه در سده اخير در زندگى سياسى اجتماعى مسلمانانپيش آمده است و ريشهدرعدم رعايت تولى و تبرى - تحزب درحزب خودى و مراقبت از نفوذ احزابشيطانى - دارد، اين استكه مديران و سياستگذاران غربديده و يا غربزدهووابسته بهغرب، اصرار دارند تا زندگى سياسى مسلمانان را بر گردانىيكدستاز نمونه غربى سازند و البته هيچ انسان عزيز و باشخصيتى به چنين تقليد چشمبسته رضا نمىدهد. اين است كهبايد گفت: اساسىترين و مهمترين عامل ناكارآمدى احزاب درنظام اجتماعى مسلمانان ناهماهنگى آن قالبها و بلكه محتواها بامحتوا و ساختار فرهنگ دينى و ملّى مسلمين است. مسلمانانعادت كردهاند تا شعور سياسى - اجتماعى خود را در تشكلهايىكه به تعبير حضرت امام، اسلام و اولياى دين براى آنان تداركديدهاند متبلور سازند.
مؤسسان احزاب سياسى در آغاز بايد نگرش و نيّت خود را ازرقابت براى قدرت به اتحاد براى خدمت تغيير دهند - كه اين خودگردنهاى سخت و توانفرست:
«و ما ادراك ماالعقبة...ثم كان من الذين آمنوا و تواصوابالصبر و تواصوا بالمرحمة؛
[77]
تو چه دانى كه آن گردنه سخت چيست؟...از زمره كسانى باشدكه گرويده و يكديگر را به شكيبايى و مهربانى سفارشكردهاند».
آنگاه با روىآورى به تشكلها و شعاير خودى از استعدادهاىفراوانى كه در آنان نهفته است بهره گيرند. همانگونه كهامامخمينى با متبلور ساختن بخش بسيار ناچيزى از اين همه
سرمايههاى گرانبها توانست انقلاب اسلامى را كه شگفتترين شيوه انتقال قدرت در تاريخمعاصر بود رقم زند و اين درس بزرگى براى ژرفانديشان تاريخ معاصر است اگر نيكبنگرند و در آن بينديشند:
«مجلس عزا نه براى اين است كه گريه بكنند براى سيد الشهداء و اجر ببرند. البته اين همهست...بلكه مهم، آن جنبه سياسىاست كه ائمه ما درصدراسلام نقشهاش را كشيدهاند كه تاآخر باشد و آن، اين اجتماع تحت يك بيرق، اجتماع تحت يك ايده، و هيچ چيز نمىتواند اينكار را به مقدارى كه عزاى حضرت سيدالشهداء در او تأثير دارد تأثير بكند... شما مىبينيد كهبراى همين مجالسى كه مردم را به هم پيوند داده است، اين مجالس عزايى كه مردم را به همجوش داده است، به مجرد اينكه يك مطلبى پيش مىآيد، در يك شهر نه، در سرتاسر كشور،تمام قشرهاى مردم و عزاداران حضرت سيدالشهداء مجتمع مىشوند و احتياج به اينكه زيادزحمت كشيده بشود و تبليغات بشود، ندارد با يك كلمه، وقتى مردم ببينيد كه اين كلمه ازحلقوم سيدالشهداء سلام الله عليه بيرون مىآيد، همه با هم مجتمع مىشوند.»
[78]
پينوشتها:
[46]. قيام عاشورا در كلام و پيام امامخمينى، تبيان سوم، ص68.
[47]. ارزشها از ديدگاه شهيد بهشتى - از انتشارات روزنامه جمهورى اسلامى، 1374، ش28.
[48]. صحيفه نور، ج9، ص57.
[49]. قيام عاشورا، ص66.
[50]. با استفاده از كتاب : حزب سياسى و عملكرد آن، صص 9 - 12.
[51]. مجموعه سهجلدى تحزب و توسعه سياسى از انتشارات روزنامه همشهرى، ج2، ص20 مقاله رجبعلىاختر شهر.
[52]. همان، ج1، ص47، مقاله دكترجواد اطاعت.
[53]. قيام عاشورا در...، ص83، تاريخ سخنرانى، فروردين 42.
[54]. همان: ص84، تاريخ سخنرانى: 29/8/58.
[55]. همان: ص87، تاريخ سخنرانى: 1/9/67.
[56]. همان: ص7، تاريخ سخنرانى: 30/7/58.
[57]. همان: ص74، تاريخ سخنرانى: 4/8/60.
[58]. همان: ص96، تاريخ سخنرانى: 2/11/56.
[59]. همان: ص15، تاريخ سخنرانى: 25/7/61.
[60]. همان: ص78، تاريخ سخنرانى: 30/3/61.
[61]. همان: ص74، تاريخ سخنرانى: 4/8/60.
[62]. همان: ص76، تاريخ سخنرانى: 17/4/58.
[63]. همان: ص83، تاريخ سخنرانى: 29/8/58.
[64]. همان: ص10، تاريخ سخنرانى: 30/3/61.
[65]. رجال النجاشى، ص9.
[66]. بحارالانوار، ج27، ص58، حديث 17.
[67]. اصول كافى، ج2، ص415، حديث 1.
[68]. قيام عاشورا، ص65، از وصيتنامه سياسى الهى.
[69]. همان: ص7، تاريخ سخنرانى: 30/7/58.
[70]. نهج البلاغه، خطبه 131، وبه همين معنا با تفاوتى در الفاظ در تحف العقول از حضرت امامحسين(ع) درخطبه معروف منا وارد شده است.
[71]. صحيفه امام، ج20، ص112، به تاريخ 2/6/65.
[72]. سيماى معصومين در انديشه امامخمينى، تبيان دوازدهم - ص195.
[73]. تحزب و توسعه سياسى، ج3، ص54، برگرفته از مقاله عبدالحسين خسروپناه.
[74]. همان، ج1، مقاله دكتر احمد نقيب زاده، ص240.
[75]. وسائل الشيعه، ج3، ص480، ابواب احكام المسجد، باب3.
[76]. محجة البيضاء، ج1، ص342.
[77]. سوره بلد: 12 و 17.
[78]. قيام عاشورا...، ص69 و 81، تاريخ 30/3/61.
/ج