روح خدا در کالبد «ساي بابا»!

«ساي بابا»... اين واژه را تا به حال چند بار شنيده ايد؟اگر نشنيده ايد چيزي زيادي را از دست نداده ايد و همان بهتر که هيچ وقت در محيطي که در آن زندگي مي کنيد هرگز چنين واژه اي بکار برده نشود. «ساي بابا» نام...
پنجشنبه، 3 فروردين 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
روح خدا در کالبد «ساي بابا»!

روح خدا در کالبد «ساي بابا»!
روح خدا در کالبد «ساي بابا»!


 

نويسنده: زينب جعفري




 

اشاره:
 

«ساي بابا»... اين واژه را تا به حال چند بار شنيده ايد؟
اگر نشنيده ايد چيزي زيادي را از دست نداده ايد و همان بهتر که هيچ وقت در محيطي که در آن زندگي مي کنيد هرگز چنين واژه اي بکار برده نشود.
«ساي بابا» نام يکي از فرقه هاي انحرافي ست که منشأ آن هندوستان است و اخيراً توسط سودجويان فرهنگي و سياسي در مناطق شرقي کشورمان نيز نفوذ کرده است.
«ساي بابا» هم مثل تمام فرقه هاي انحرافي حقايق تلخي پشت پرده خود دارد که چکيده اي از چهره واقعي آن را در اين متن مي توانيد به وضوح مشاهده کنيد:

من روح خدا هستم!
 

استعمارگران براي ايجاد تفرقه ميان مردم و حفظ سلطه خود از راه هاي مختلفي وارد مي شوند. يکي از آسان ترين و بهترين راه هاي فريب مردم، استفاده از فرقه هاي ساختگي و عرفان هاي دروغين است. آن ها از فرقه هايي که هماهنگ با سياست هايشان باشد حمايت کرده و در اين راه پول هاي زيادي هزينه مي کنند. يکي از اين دين هاي ساختگي که با حمايت غربي ها توانست در کشورهاي مختلف پيروان زيادي کسب کند، «شيردي بابا» و «ساي بابا» بود که در کشور ما نيز، اخيراً به وسيله فرقه «مهر بابا» تبليغ شد.
حدود 180 سال قبل فردي به نام «شيردي بابا» در هند زندگي مي کرد که هندوي متعصبي بود. اما مردم توجه زيادي به حرف هاي او نداشتند.
سال ها بعد از مرگش جانشين تازه اي براي او پيدا شد که او را «ساي بابا» مي ناميدند. ساي بابا به معناي همان «شاه باباي» فارسي خودمان است. او که در سال 1926 در يکي از روستاهاي هند به دنيا آمد، در 14 سالگي گفت که روح خدا در جسم من حضور دارد و براي هدايت انسان ها انتخاب شده ام! او ادعا مي کرد که هيچ دين تازه اي نياورده و دين خاصي را هم تبليغ نمي کند، بلکه با زيرکي تلاش مي کرد تا يپروان اديان مختلف، بدون آن که دين شان را رها کنند، مريد او شوند. به همين دليل به مردم مي گفت: « من آمده ام تا هندو، هندوي بهتري و مسلمان، مسلمان بهتري و مسيحي، مسيحي بهتري باشد.»
بر خلاف آن چه تبليغ مي شود، «ساي بابا» نه تنها مرجع معتبري براي انرژي و خالص کردن روح نيست، بلکه روح را نيز به گمراهي مي کشاند. افرادي که به ملاقات با «ساي بابا» مي رفتند همه داراي ضعف هاي شخصيتي بودند که اميد داشتند با ملاقات او، ضعف هاي خود را جبران کرده و از بين ببرند. او که ادعا مي کرد دين خاصي را تبليغ نمي کند، خودش يک هندوي به نام معنا بود که با عرض معذرت از محضر خوانندگان محترم و فقط براي آگاهي دادن به شما از دروغين بودن اين آيين؛ خودش به پرستش «لينگا» و «لينگوم» (آلت تناسلي مرد و زن) مي پرداخت که اين ها از خدايان مهم دين هندو هستند. او نماد لينگا و لينگوم را در خانه نگه مي داشت و مي پرستيد!

ساي باباي جادوگر!
 

«ساي بابا» کارهاي عجيبي مي کرد، همان طور که ساي باباي قبلي يعني «شيردي بابا» هم چنين کارهايي انجام مي داد. کارهايي مثل غيب شدن و ظاهر شدن يا پرواز کردن و خواندن ذهن ديگران و...
افراد ساده لوح و زودباور، اين کارهاي خارق العاده را نشانه بر حق بودن او مي دانستند و «ساي بابا» هم از سادگي مردم سوء استفاده مي کرد و هر پنج شنبه که براي ملاقات هاي عمومي از قصرش بيرون مي آمد، جواهري از هوا برايش مي آمد و او آن را به يکي از مريدانش هديه مي کرد و باز هفته بعد عده زيادي منتظرش مي ماندند تا شايد قطعه طلايي گيرشان بيايد! اما اين کارها خاص «ساي بابا» نيست و همه «برهمنان هندو» اين کارها را انجام مي دهند.
حدود 60 کتاب مقدس و باستاني در دين برهمني وجود دارد که حاوي وردها، جادوها و نفرين هاي متعدد است. اين علم که در حقيقت ريشه در سحر دارد براي همگان ممنوع بوده و فقط و فقط در اختيار برهمنان است که با رعايت دستورات اين کتاب ها، هر برهمني مي تواند از آسمان باران بباراند يا فرزند را در شکم زن حامله بکشد. اما سرچشمه اين جادوها، شيطاني بوده و فقط براي کارهاي شيطاني از آن استفاده مي شود.
برهمنان و ساي بابا از اين قدرت شيطاني براي نادان نگه داشتن مردم استفاده مي کردند. مثلا برهمنان بايد در تمام خانواده هاي هندو، آزادانه وارد و خارج شوند و کسي هم حق مزاحمت ندارد. آن ها هر مقدار پول که بخواهند مي توانند از خانه بردارند، و گرنه نفريني در خانواده مي گذارند که فقط خودشان بتوانند آن را بردارند.

پيش بيني هاي غلط ساي بابا
 

از آن جايي که دست بالاي دست بسيار است و خدا بزرگ تر از آن است که آدمي همچون ساي بابا و هر بني بشر ديگري را به شراکت بپذيرد؛ براي آن که بندگان نادان خود را آگاه کند، ادعاي او را که گفته بود در 99 سالگي از دنيا مي رود، خراب کرد و در آوريل سال2012 (مطابق با فروردين 1390)، در سن 85 سالگي پرونده زندگي اش را بست!
او همچنين گفته بود که هشت سال پس از مرگش روحش در جسم فرد ديگري که در شهر ميسور زندگي مي کند، منتقل خواهد شد. حال ببينيم پس از هشت سال، مردم دوباره فريب ساي باباي ديگري را خواهند خورد يا نه؟!
منبع: ماهنامه ديدار آشنا شماره 131



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط