دستان نگهبان
ترجمه و تنظيم : نيوشا صدر
قسمت اول
پنهان شدن در پناه دست ها رفتاري آشناست که انسان از همان اول کودکي براي محافظت از خود آن را مي آموزد. ما به عنوان کودک مي آموزيم هنگامي که در موقعيتي تهديد آميزقرار مي گيريم پشت اشياء و هر چيز جامد از قبيل ميز، صندلي،مبلمان يا دامن مادر پنهان شويم. با بزرگتر شدن کودک اين رفتار او نيز پخته تر و پيچيده تر مي شود. در حول و حوش شش سالگي زماني که اطرافيان،ديگر پنهان شدن پشت اشياء را از ما نمي پذيرند ياد مي گيريم که دستها را به عنوان محافظ در برابر سينه و صورت خود بگيريم و در سنين نوجواني با تخفيف دادن اين حرکت در دستها وتقويت کردن آن با روي هم انداختن پاها مي آموزيم که از وضوح آن بکاهيم و نمود حالت دفاعي خود را تلطيف کنيم.
در سنين بزرگسالي اين رفتار باز هم خفيف تر مي شود و به خم کردن يک دست يا هر دو دست مقابل بدن يا گره کردن آنها در يکديگر تبديل مي شود. اما ذات و جوهر آن يکي است . فرد بالغ با اين کار ناخودآگاه قصد دارد که در برابر پيشامدهاي ناخواسته يا هجوم فرد مقابل حفاظي ايجاد کند و با ديدن چنين رفتاري يک چيز قطعي است:شخص احساس نگراني مي کند يا نگرشي انتقادي و منفي نسبت به طرف مقابل دارد.
در ايالات متحده تحقيق در مورد اين رفتار نتايج جالبي به همراه داشت. در روند يک سلسله سخنراني دانشگاهي دانشجويان آموخته شد که موقع شنيدن حرفهاي استاد. راحت و با آرامش و بدون خم کردن دستها در برابر بدن يا روي هم انداختن پاها بنشينند و در طول سخنراني ها از نوع نشستن و حالت بدني تک تک آنها تصوير برداري مي شد. همين آزمايش با گروه ديگري نيز تکرار شد و تنها تفاوت اين بود که اين بار از آنها خواستند تا در تمام مدت دست به سينه بنشينند يا به نحوي دستشان را محافظ بدنشان قرار دهند و پاهايشان را روي هم بياندازند. در پايان سخنراني ها از تک تک دانشجويان تستي گرفته شدن تا ميزان يادگيري و اطلاعات آنها از موضوع مورد بحث سنجيده شود. نتايج نشان داد که گروه دوم سي وهشت درصد کم تر از گروه اول قادر به ،به ياد آوردن سخنان استاد هستند و در ضمن گروه دوم نگرش انتقادي بيشتري نسبت به موضوع بحث وسخنران دارند.
اين تست به وضوح نشان داد هنگامي که شخصي از چنين فيگوري استفاده مي کند نه تنها نسبت به طرف مقابل بدبين تر مي شود بلکه نا خواسته توجه کمتري به حرفهاي او نشان مي دهد. با اين حساب بهتر است که مراکز آموزشي از صندليهاي دسته دار و راحت تري براي دانش آموزان خود استفاده کنند که آنها ناچار نباشند هنگام شنيدن درس دست به سينه بنشينند.
افراد زيادي معتقدند دست به سينه ايستادن جزءعادات رفتار ي آن هاست و اينگونه احساس آرامش بيشتري مي کنند. بايد فرامو ش کرد که شما فقط در حالي مي توانيد احساس آرامش کنيد که نگرش و رفتارتان با هم همخواني داشته باشد . پس اگر نگرش غالب شما را بدبيني و نگراني و ترس از مورد تهاجم واقع شدن تشکيل مي دهد در چنين فيگوري احساس آرامش مي کنيد.
به يا د داشته باشيد که ما زبان بدن را ارتباط بدون لغت مي ناميم و گيرنده نيز بخشي از جريان شکل گير ي ارتباط است و نبايد آن را فقط به فرستنده محدود کنيم. ممکن است شما دست به سينه و با عضلات گردن و پشت منقبض احساس آرامش کنيد اما تحقيقات نشان مي دهدکه اين علائم، علائم فردي است که پيامي منفي دريافت مي کند و يا نگرشي منفي و تدافعي است.
دست ها به طريق مختلفي محافظ بدن قرار مي گيرند که در ادامه چند شکل فراگير تر آن را تحليل مي کنيم.
اولين فيگور همان فيگور دست به سينه آشنا است. مردم زماني در ميان جمعي از غريبه ها يا در آسانسور يا صف و يا هر جاي ديگري که احساس غريب بودن وعدم اطمينان دارنداز چنين فيگوري استفاده مي کنند . در آغاز يکي از سخنراني هايم در آمريکا به طور عامدانه بحث را با جملاتي به قصد بد نام کردن چند نفر از افراد معروف. محبوب و شناخته شدهآغاز کرديم. به محض خروج اين کلمات از دهانم از حضار خواستم که همه براي لحظه تي فيگور بدني خود را حفظ کنندو حرکت نکنند. نتيجه براي خود حضار نيز بسيار جالب بود. بيش از نود درصد آنها دست به سينه نشسته بودند!1
بسياري از افراد هيچ گاه سخنراني موفقي ندارند و نتيجه مورد نظرشان را از سخنرانيهايشان نمي گيرند چون هرگز توجهي به دست به سينه بودن شنوندگانشان ندارند اما سخنرانان متبحر مي دانند که در چنين موقعي بايد با استدلال و يا سخني شيرين فضاي دهني مخاطبان را تغيير دهند و آنان را دوباره با خود همراه سازند. . . . . .
منبع: زبان بدن آلن پيز
منبع: نقش آفرينان ش 65
پنهان شدن در پناه دست ها رفتاري آشناست که انسان از همان اول کودکي براي محافظت از خود آن را مي آموزد. ما به عنوان کودک مي آموزيم هنگامي که در موقعيتي تهديد آميزقرار مي گيريم پشت اشياء و هر چيز جامد از قبيل ميز، صندلي،مبلمان يا دامن مادر پنهان شويم. با بزرگتر شدن کودک اين رفتار او نيز پخته تر و پيچيده تر مي شود. در حول و حوش شش سالگي زماني که اطرافيان،ديگر پنهان شدن پشت اشياء را از ما نمي پذيرند ياد مي گيريم که دستها را به عنوان محافظ در برابر سينه و صورت خود بگيريم و در سنين نوجواني با تخفيف دادن اين حرکت در دستها وتقويت کردن آن با روي هم انداختن پاها مي آموزيم که از وضوح آن بکاهيم و نمود حالت دفاعي خود را تلطيف کنيم.
در سنين بزرگسالي اين رفتار باز هم خفيف تر مي شود و به خم کردن يک دست يا هر دو دست مقابل بدن يا گره کردن آنها در يکديگر تبديل مي شود. اما ذات و جوهر آن يکي است . فرد بالغ با اين کار ناخودآگاه قصد دارد که در برابر پيشامدهاي ناخواسته يا هجوم فرد مقابل حفاظي ايجاد کند و با ديدن چنين رفتاري يک چيز قطعي است:شخص احساس نگراني مي کند يا نگرشي انتقادي و منفي نسبت به طرف مقابل دارد.
در ايالات متحده تحقيق در مورد اين رفتار نتايج جالبي به همراه داشت. در روند يک سلسله سخنراني دانشگاهي دانشجويان آموخته شد که موقع شنيدن حرفهاي استاد. راحت و با آرامش و بدون خم کردن دستها در برابر بدن يا روي هم انداختن پاها بنشينند و در طول سخنراني ها از نوع نشستن و حالت بدني تک تک آنها تصوير برداري مي شد. همين آزمايش با گروه ديگري نيز تکرار شد و تنها تفاوت اين بود که اين بار از آنها خواستند تا در تمام مدت دست به سينه بنشينند يا به نحوي دستشان را محافظ بدنشان قرار دهند و پاهايشان را روي هم بياندازند. در پايان سخنراني ها از تک تک دانشجويان تستي گرفته شدن تا ميزان يادگيري و اطلاعات آنها از موضوع مورد بحث سنجيده شود. نتايج نشان داد که گروه دوم سي وهشت درصد کم تر از گروه اول قادر به ،به ياد آوردن سخنان استاد هستند و در ضمن گروه دوم نگرش انتقادي بيشتري نسبت به موضوع بحث وسخنران دارند.
اين تست به وضوح نشان داد هنگامي که شخصي از چنين فيگوري استفاده مي کند نه تنها نسبت به طرف مقابل بدبين تر مي شود بلکه نا خواسته توجه کمتري به حرفهاي او نشان مي دهد. با اين حساب بهتر است که مراکز آموزشي از صندليهاي دسته دار و راحت تري براي دانش آموزان خود استفاده کنند که آنها ناچار نباشند هنگام شنيدن درس دست به سينه بنشينند.
افراد زيادي معتقدند دست به سينه ايستادن جزءعادات رفتار ي آن هاست و اينگونه احساس آرامش بيشتري مي کنند. بايد فرامو ش کرد که شما فقط در حالي مي توانيد احساس آرامش کنيد که نگرش و رفتارتان با هم همخواني داشته باشد . پس اگر نگرش غالب شما را بدبيني و نگراني و ترس از مورد تهاجم واقع شدن تشکيل مي دهد در چنين فيگوري احساس آرامش مي کنيد.
به يا د داشته باشيد که ما زبان بدن را ارتباط بدون لغت مي ناميم و گيرنده نيز بخشي از جريان شکل گير ي ارتباط است و نبايد آن را فقط به فرستنده محدود کنيم. ممکن است شما دست به سينه و با عضلات گردن و پشت منقبض احساس آرامش کنيد اما تحقيقات نشان مي دهدکه اين علائم، علائم فردي است که پيامي منفي دريافت مي کند و يا نگرشي منفي و تدافعي است.
دست ها به طريق مختلفي محافظ بدن قرار مي گيرند که در ادامه چند شکل فراگير تر آن را تحليل مي کنيم.
اولين فيگور همان فيگور دست به سينه آشنا است. مردم زماني در ميان جمعي از غريبه ها يا در آسانسور يا صف و يا هر جاي ديگري که احساس غريب بودن وعدم اطمينان دارنداز چنين فيگوري استفاده مي کنند . در آغاز يکي از سخنراني هايم در آمريکا به طور عامدانه بحث را با جملاتي به قصد بد نام کردن چند نفر از افراد معروف. محبوب و شناخته شدهآغاز کرديم. به محض خروج اين کلمات از دهانم از حضار خواستم که همه براي لحظه تي فيگور بدني خود را حفظ کنندو حرکت نکنند. نتيجه براي خود حضار نيز بسيار جالب بود. بيش از نود درصد آنها دست به سينه نشسته بودند!1
بسياري از افراد هيچ گاه سخنراني موفقي ندارند و نتيجه مورد نظرشان را از سخنرانيهايشان نمي گيرند چون هرگز توجهي به دست به سينه بودن شنوندگانشان ندارند اما سخنرانان متبحر مي دانند که در چنين موقعي بايد با استدلال و يا سخني شيرين فضاي دهني مخاطبان را تغيير دهند و آنان را دوباره با خود همراه سازند. . . . . .
منبع: زبان بدن آلن پيز
منبع: نقش آفرينان ش 65