حديث خوبان

آن مرد هم به همين مقدار قناعت کرد و به قبيله خود برگشت. تصادفا وقتي رسيد که حادثه اي بين قبيله او و يک قبيله ديگر رخ داده بود. هر دو طرف صف آرايي کرده و آماده حمله به يکديگر بودند آن مرد از روي خوي و عادت قديم و تعصب قومي شد و براي حمايت از قوم خود سلاح بست و در صف قوم خود ايستاد. در همين حال گفتار پيامبر اکرم(ص) به يادش آمد که نبايد خشم و غضب را در خود راه بدهد. خشم خود را فرو خورد، به انديشه فرو رفت، تکاني خورد،
شنبه، 9 ارديبهشت 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
حديث خوبان

 حديث خوبان
حديث خوبان


 






 

خشم نگير
 

مردي از اعراب به خدمت رسول اکرم(ص) آمد و از او نصيحتي خواست، رسول اکرم(ص) در جواب او يک جمله کوتاه فرمود و آن اين که:«لاتغضب» يعني: خشم نگير.
آن مرد هم به همين مقدار قناعت کرد و به قبيله خود برگشت. تصادفا وقتي رسيد که حادثه اي بين قبيله او و يک قبيله ديگر رخ داده بود. هر دو طرف صف آرايي کرده و آماده حمله به يکديگر بودند آن مرد از روي خوي و عادت قديم و تعصب قومي شد و براي حمايت از قوم خود سلاح بست و در صف قوم خود ايستاد. در همين حال گفتار پيامبر اکرم(ص) به يادش آمد که نبايد خشم و غضب را در خود راه بدهد. خشم خود را فرو خورد، به انديشه فرو رفت، تکاني خورد، منطقش بيدار شد، با خود فکر کرد چرا بي جهت بايد دو دسته از افراد بشر به روي يکديگر شمشير بکشند. خود را به صف دشمن نزديک کرد، حاضر شد آنچه آنها به عنوان ديه و غرامت مي خواهند از مال خود بدهد، آنها نيز که چنين فتوت و مردانگي از او ديدند از ادعاي خود چشم پوشيدند. غائله ختم شد، و آتشي که از غليان احساسات افروخته شده بود با آب عقل و منطق خاموش گشت.
* حکايت ها و هدايت ها در آثار شهيد مطهري/ محمد جواهر صاحبي

يک حرف بس است!
 

در زمان حضرت رسول(ص) شخصي داخل مسجد شد و گفت: يا رسول الله(ص) به من قرآن بياموز، حضرت او را به يکي از يارانش سپرد. او دست اين تازه وارد را گرفت و به گوشه اي از مسجد برد و براي آن شخص سوره زلزال را تلاوت نمود و آن را به او ياد داد، تا رسيد به آيه:«فَمَن يَعمَل مِثقالَ ذَرَّهٍ خَيراً يَرَهُ وَ مَن يَعمَل مِثقالَ ذَرَهٍ شَرّاً يَرَهُ»
هرکس به مقدار ذره اي کار خير يا شري انجام دهد، (در روز قيامت) آن را خواهد ديد.
شخص تازه وارد کمي به فکر فرو رفت. و رو به معلم کرد و گفت: آيا اين جمله، از جانب خداست؟ معلم گفت: بلي. گفت: بس است، «من درس خود را از همين آيه گرفتم. اکنون که ريز و درشت کارهاي مخفي و آشکار ما در اين جهان حساب دارد، تکليفم روشن شد! اين جمله براي زندگي من کافي است، من رفتم و خداحافظ» و از مسجد خارج شد.
معلم با تعجب، خدمت حضرت رسول خدا(ص) آمد و گفت: يا رسول الله(ص)! اين شاگرد امروز خيلي کم حوصله بود. حتي نگذاشت من بيش از يک سوره کوچک براي او بخوانم و گفت: در خانه اگر کس است يک حرف بس است! من درسم را گرفتم و رفتم! پيامبر(ص) فرمود: او به مقام فقاهت و شناخت عميقي که بايد برسد، رسيد!
*تأثير قرآن در جسم و جان/ نعمت الله صالحي حاجي آبادي

عاقبت انديشي قبل از انجام کار
 

شخصي به خدمت رسول اکرم(ص) آمد و عرض کرد يا رسول الله (ص)، مرا موعظه و نصيحت بفرماييد.
حضرت به او فرمود: اگر من بگويم توبه کار مي بندي؟ شخص گفت: بلي، يا رسول الله(ص). حضرت باز تکرار کرد: براستي اگر من بگويم تو آن را به کار مي بندي؟ شخص گفت: بلي يا رسول الله(ص). باز يک دفعه ديگر هم حضرت فرمود: اين سه بار تکرار براي اين بود که مي خواست کاملاً آماده شود براي حرفي که مي خواهد به او بگويد.
همين که حضرت رسول(ص) سه بار از او اقرار گرفت و آماده اش کرد، فرمودند: «اذا هممت بامر فتدبر عاقبته»؛ يعني هرگاه تصميم گرفتي که کاري و عملي را انجام بدهي، قبل از انجام دادن آن به آخرش و نتايج آن انديشه کن. يعني با عاقبت انديشي و حساب و کتاب دست به هر کاري نزنيد که بعداً پشيماني و ضرر در آن وجود داشته باشد.
* حکايت ها و هدايت ها در آثار شهيد مطهري/ محمد جواد صاحبي

مطلاق
 

رسول خدا(ص)، به مردي رسيد و از او پرسيد: با زنت چه کردي؟ گفت: او را طلاق دادم. فرمود: آيا کاري بدي از او ديدي؟ گفت: نه، کار بدي از او نديدم.
قضيه گذشت و آن مرد نوبت سوم ازدواج کرد.
پيغمبر اکرم(ص) از او پرسيد: باز زن گرفتي؟ گفت: بلي يا رسول الله (ص). مدتي گذشت و پيغمبر اکرم (ص) به او رسيد و پرسيد: با اين زن چه کردي؟ عرض کرد: اين را هم طلاق دادم. حضرت فرمود: بدي از او ديدي؟ گفت: نه بدي از او نديدم. رسول اکرم(ص) فرمود: خداوند دشمن مي دارد و لعنت مي کند مردي را که دلش مي خواهد مرتب زن عوض کند و زني را که دلش مي خواهد مرتب شوهر عوض کند. اسلام با طلاق سخت مخالف است، اسلام مي خواهد تا حدود امکان طلاق صورت نگيرد، اسلام طلاق را به عنوان يک چاره جويي در مواردي که چاره منحصر به جدايي است تجويز کرده است. اسلام مرداني را که مرتب زن مي گيرند و طلاق مي دهند و به اصطلاح «مطلاق» مي باشند دشمن خدا مي داند.
* حکايت ها و هدايت ها در آثار شهيد مطهري/ محمد جواد صاحبي

آيه اي که جبير را به فکر چاره انداخت
 

جبير يکي از کفار مکه بود که بعد از هجرت حضرت رسول (ص) به مدينه مسلمان شد. علت مسلمان شدن او، شنيدن يکي از آيات قرآن بود. در غزوه بدر عده اي از کفار به قتل رسيدند و عده اي هم به اسارت مسلمانان درآمدند و به دستور پيامبر اسلام(ص) با پرداخت جزيه، آزاد مي شدند.
جبير بعد از جنگ بدر از مکه به سوي مدينه آمد تا در مورد اسراي مکه با آن حضرت صحبت کند.
موقع اذان صبح داخل مدينه شد در حالي که پيامبر اسلام(ص) در مسجد مشغول نماز جماعت بودند. جبير چون کافر بود و اجازه ورود به مسجد را نداشت، صبر کرد تا از نماز فارغ شدند.
او در بيرون مسجد به نماز و قرائت آن حضرت گوش مي داد، پيامبر اسلام(ص) در رکعت اول بعد از سوره حمد مشغول سوره طور شد تا به اين آيه رسيد: «إِنَّ عَذَابَ رَبَّکَ لَوَاقِعُ، مَالَهُ مِن دَافِعٍ»؛ به درستي که غذاب پروردگار حتماً (بر کافران) واقع خواهد شد و هيچ کس نمي تواند آن را دفع کند. وقتي جبير اين آيه را شنيد، بر خود لرزيد و بر روي زمين نشست. به فکر افتاد که چاره اي براي عذاب قيامت بينديشد و خود را از آن نجات دهد. لذا اجازه گرفت و بر آن حضرت وارد شد و گفتگوهايي نمودند و به راهنمايي پيامبر اسلام (ص) مسلمان شد و در زمره اصحاب قرار گرفت.
* تأثير قرآن در جسم و جان/ نعمت الله صالحي حاجي آبادي
منبع: ماهنامه راه قرآن، شماره35.



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط