موشکهاي درياپايه
نويسنده:*محسن مرادي
شايد فکر کنيد که با وجود موشکهاي بالستيک قاره پيما، ميان برد و کوتاه برد زمين پايه که از سطح خشکي قابل پرتاب هستند، چه نيازي به موشک «بالستيک دريايي» است. قبل از اين که به مقوله اين موشکها بپردازيم به توضيح است که نيروهاي استراتژيک موشکي قدرتهاي بزرگ به سه شاخه موشکهاي بالستيک زمين پايه، بمب افکنهاي دوربرد (نظير «بي- 52» آمريکا و «بير» و «بي سون») و موشکهاي بالستيک دريا پايه و زيردريايي پرتاب روسيه تقسيم ميشوند.
در غرب، اين سه سيستم به «سه شاخه» مشهور است و اين عبارت به يک نيروي جنگ افراز مختلط اطلاق ميشود و مفهموم آن اين است که دشمن براي پوشش پدافند يا پدافند زميني، دريايي و هوايي در مقابله با نيروي حريف بايد منابعش را به سه قسمت تقسيم کند. با در اختيار داشتن چنين نيروي مختلطي، حتي اگر پيشرفت تکنولوژي کشوري به او امکان دهد که با سيستم پدافندي خود در يک رويارويي متقابل يک يا دو منبع از منابع پيش گفته را خنثي کند، دستكم منبع سوم، براي حمله و به هم زدن تعادل حريف يا بازداشتن آن از عمليات مؤثر باشد.
موشکهاي دريايي قبل از آن که موتور آنها خاموش شود، با استفاده از هواي فشرده يا مولدهاي گاز داخل مقر، تحت فشار لوله محل استقرار به بيرون پرتاب ميشوند. اين روش پرتاب به روش «پرتاب سرد» معروف است که در اين حالت موتور موشک پس از خروج از آب روشن ميشود. از معايب اين روش پرتاب اين است که در محل خروج موشک از آب، امواج متلاطم و حبابهايي پديد ميآيد که تا 15 دقيقه ادامه مييابد. اين پديده به شناسايي محل پرتاب موشک کمک ميکند، با وجود تکنيک پرتاب سرد، داراي مزايايي به شرح زير است:
- گازهاي گداخته شده به ديوار داخلي سيلو آسيب نميرسانند.
- با توجه به اين که مقر موشک بعد از پرتاب با جرثقيل به بيرون پرتاب ميشود، براي بارگيري و پرتاب دوباره موشک به زمان کمتري نياز است.
- موشک در مرحله پرتاب نياز به سوخت کمتري دارد که در نتيجه ميتواند کلاهک بزرگتري حمل کند يا برد بيشتري را بپيمايد.
اساس هدايت اين موشکها و ديگر موشکهاي بالستيک، بيشتر بر مبناي «اينرسي» است. در اين نوع هدايت، تغييرات موشک در ارتفاع، سرعت و سمت در تمامي جهات حس ميشود. در اين سيستم رايانه هدايت، انتگرال شهابهاي اندازه گيري شده را گرفته و بدين ترتيب سرعت و مسافت طي شده را نسبت به زمان محاسبه و با اين اطلاعات موقعيت موشک را به طور دائم محاسبه ميکند. حس کنندههاي اينرسي باعث توليد علايمي در ارتباط با انحراف موشک از مسير (به وسيله کنترل اينرسي) ميشود و نقش مهمي در دقت موشک ايفا ميکند.
موشکهاي بالستيک دريايي همانند ديگر موشکهاي استراتژيک، داراي سه نوع کلاهک هستند که نوع اول داراي سرجنگي منفرد و نوع ديگر آن داراي کلاهک حاوي چندين سرجنگي مخصوص يک هدف است که با علامت (MRV) مشخص ميشوند. نحوه عمل اين موشکها، طوري است که پس از تمام شدن سوخت پيشران اصلي، هر يک از پيکانها يا سر جنگي از محفظه اصلي جدا شده و با تغيير کمي در سرعت پس از طي مسيري منحني، جداگانه در اطراف هدف (حدود 800 متري) فرود ميآيند. اين کلاهکها با يک عيب اساسي رو به رو هستند و آن اين که در صورتي که هر يک از پيکانها در مرحله ورود دوباره به جو، اگر به اندازه کافي از هم جدا نشوند يک انفجار اتمي دفاعي در ارتباط با هر يک از آنها باعث صدمه ديدن بقيه آنها ميشود. از طرفي جدايي بيش از حد آنها باعث ميشود که انفجار «سرهاي جنگي» بعد از فرود در اطراف هدف، پوشش کافي نسبت به هم ايجاد نکنند که در اين صورت درصد صدمه زني کم خواهد شد.
بايد بدانيم که پيشران تمامي اين موشکها داراي موتور اوليه، مرکب از سوخت دو پايه با زمان سوزش چند ثانيه براي رساندن موشک به سرعت لازم جهت شروع کار موتور توربوجت که از سوخت (JP4) استفاده ميکند. ولي گاهي موشکهايي نظير «اکزوست» و «سي-801» داراي موتور سوخت جامد کندسوز هستند. موتور توربوجت براي رسيدن به بردهاي بيشتر و موتورهاي «رم جت» براي موشکهاي بزرگتر و ميان برد به کار ميروند.
سومين نوع کلاهک به کار رفته در اين موشکها کلاهک از نوع سرجنگي مجتمع با طراحي هر پيکان به يک هدف خاص است و با علامت (MIRV) نشان داده ميشوند. مهمترين بخش (MIRV) سيستم کنترل بعد از سيستم پيشران است که به حامل معروف است. حاملها که به تنهايي داراي دستگاه ناوبري اينرسي جهت سنجش سرعت و ارتفاع و محرکه خود است.
در نقطه مشخصي «راکت کمکي» از راکت اصلي جدا ميشود و دستگاههاي ناوبري، محرکه، منحني پرواز حامل را طوري انتخاب ميکنند که ابتدا به طرف نخستين هدف متمايل شود. با قرار گرفتن در موقعيت نخستين هدف، يک پيکان توسط مکانيزم فنري از آن جدا و به طرف هدف حركت ميکند. سپس مسير حامل تغيير يافته و طوري حرکت ميکند که پيکان ديگري به سوي دومين هدف پرتاب شود.
بدين ترتيب تمامي پيکانها که تعداد آنها به 11 فروند نيز ميرسد از کلاهک آزاد ميشوند. اين حاملها ميتوانند پيکانهاي متعددي را بدين طريق در فواصل زياد و با منحنيهاي پرواز خاص، بنابر نياز روانه کنند.
حاملها و پيکانها توانايي مانور نيز دارند. اين مانورها به منظور نفوذ به فضاهاي محافظت شده (فضايي که دشمن در آنجا حضور الکترونيکي دارد) يا عکسبرداري در مرحله ورود دوباره به جو، استفاده ميشوند. هر يک از پيکانها با مانورهاي پرهيزي بر طبق فرماني که از سيستم هدايت صادر ميشود، منحني پروازي خاصي را طي ميکند.
شايان گفتن است سفينههايي که براي ورود دوباره به جو زمين به کار برده ميشوند، بايد قادر به تحمل شتاب کند شوندهاي برابر با 150 برابر نيروي جاذبه زمين و درجه حرارتي معادل 7000 درجه سانتيگراد باشند.
بعضي از اين موشکها که از زير دريايي پرتاب ميشوند، توان حمله به زيردرياييها را نيز دارند. در اين گونه موشکها به جاي سرجنگي يک اژدر قرار ميگيرد. ابتدا موشک همراه اژدر به سوي هدف رها شده و در ارتفاعي عمود بر محدوده محل استقرار هدف کلاهک موشک (اژدر) آزاد ميشود و با استفاده از چتر فرود ميآيد. پس از رسيدن اژدر به سطح آب چتر فرود رها و همزمان سيستم تجسس و هدايت آن فعال ميشود و به سمت زيردريايي حرکت ميکند، تا با اصابت به آن صدمات لازم را وارد آورد.
«موشکهاي ضد کشتي» گروه ديگري از سلاحهاي دريايي هستند که از طريق هلي کوپتر، هواپيما، لانچر زميني (موشکهاي دفاع ساحلي) يا خود شناور دريايي قابل پرتاب ميباشند عليرغم اين که امروزه اين سلاحها در مدلهاي متعددي توليد شدهاند ولي هيچ کدام مشابه يکديگر نيستند و هر يک داراي ساختمان مخصوص به خود هستند.
از مشترکات اين موشکها، مأموريت و پيروي از منحنيهاي خاص پروازي است که در سه مرحله صورت ميگيرد. مرحله «بوست» که موشک از يک راکت سوخت جامد استفاده ميکند، «مرحله هجومي» که موشک روي سطح آب ادامه مسير ميدهد و مرحله نهايي که هدايت نهايي فعال ميشود.
موشکهاي ضد کشتي از نظر ساختماني داراي بخشهاي زير هستند:
- سرکاوشي يا جست و جوگر که ممکن است بر اساس پديده راداري، مادون قرمز (IR) يا ماوراي بنفش يا ترکيبي از آنها کار کند.
- سيستم تعيين «موقعيت خودکار»
- ارتفاع سنج که ممکن است، راداري يا راديويي باشد.
منبع:http://www.ettelaat.com
ارسال توسط کاربر محترم سایت :hasantaleb
در غرب، اين سه سيستم به «سه شاخه» مشهور است و اين عبارت به يک نيروي جنگ افراز مختلط اطلاق ميشود و مفهموم آن اين است که دشمن براي پوشش پدافند يا پدافند زميني، دريايي و هوايي در مقابله با نيروي حريف بايد منابعش را به سه قسمت تقسيم کند. با در اختيار داشتن چنين نيروي مختلطي، حتي اگر پيشرفت تکنولوژي کشوري به او امکان دهد که با سيستم پدافندي خود در يک رويارويي متقابل يک يا دو منبع از منابع پيش گفته را خنثي کند، دستكم منبع سوم، براي حمله و به هم زدن تعادل حريف يا بازداشتن آن از عمليات مؤثر باشد.
موشکهاي دريايي قبل از آن که موتور آنها خاموش شود، با استفاده از هواي فشرده يا مولدهاي گاز داخل مقر، تحت فشار لوله محل استقرار به بيرون پرتاب ميشوند. اين روش پرتاب به روش «پرتاب سرد» معروف است که در اين حالت موتور موشک پس از خروج از آب روشن ميشود. از معايب اين روش پرتاب اين است که در محل خروج موشک از آب، امواج متلاطم و حبابهايي پديد ميآيد که تا 15 دقيقه ادامه مييابد. اين پديده به شناسايي محل پرتاب موشک کمک ميکند، با وجود تکنيک پرتاب سرد، داراي مزايايي به شرح زير است:
- گازهاي گداخته شده به ديوار داخلي سيلو آسيب نميرسانند.
- با توجه به اين که مقر موشک بعد از پرتاب با جرثقيل به بيرون پرتاب ميشود، براي بارگيري و پرتاب دوباره موشک به زمان کمتري نياز است.
- موشک در مرحله پرتاب نياز به سوخت کمتري دارد که در نتيجه ميتواند کلاهک بزرگتري حمل کند يا برد بيشتري را بپيمايد.
اساس هدايت اين موشکها و ديگر موشکهاي بالستيک، بيشتر بر مبناي «اينرسي» است. در اين نوع هدايت، تغييرات موشک در ارتفاع، سرعت و سمت در تمامي جهات حس ميشود. در اين سيستم رايانه هدايت، انتگرال شهابهاي اندازه گيري شده را گرفته و بدين ترتيب سرعت و مسافت طي شده را نسبت به زمان محاسبه و با اين اطلاعات موقعيت موشک را به طور دائم محاسبه ميکند. حس کنندههاي اينرسي باعث توليد علايمي در ارتباط با انحراف موشک از مسير (به وسيله کنترل اينرسي) ميشود و نقش مهمي در دقت موشک ايفا ميکند.
موشکهاي بالستيک دريايي همانند ديگر موشکهاي استراتژيک، داراي سه نوع کلاهک هستند که نوع اول داراي سرجنگي منفرد و نوع ديگر آن داراي کلاهک حاوي چندين سرجنگي مخصوص يک هدف است که با علامت (MRV) مشخص ميشوند. نحوه عمل اين موشکها، طوري است که پس از تمام شدن سوخت پيشران اصلي، هر يک از پيکانها يا سر جنگي از محفظه اصلي جدا شده و با تغيير کمي در سرعت پس از طي مسيري منحني، جداگانه در اطراف هدف (حدود 800 متري) فرود ميآيند. اين کلاهکها با يک عيب اساسي رو به رو هستند و آن اين که در صورتي که هر يک از پيکانها در مرحله ورود دوباره به جو، اگر به اندازه کافي از هم جدا نشوند يک انفجار اتمي دفاعي در ارتباط با هر يک از آنها باعث صدمه ديدن بقيه آنها ميشود. از طرفي جدايي بيش از حد آنها باعث ميشود که انفجار «سرهاي جنگي» بعد از فرود در اطراف هدف، پوشش کافي نسبت به هم ايجاد نکنند که در اين صورت درصد صدمه زني کم خواهد شد.
بايد بدانيم که پيشران تمامي اين موشکها داراي موتور اوليه، مرکب از سوخت دو پايه با زمان سوزش چند ثانيه براي رساندن موشک به سرعت لازم جهت شروع کار موتور توربوجت که از سوخت (JP4) استفاده ميکند. ولي گاهي موشکهايي نظير «اکزوست» و «سي-801» داراي موتور سوخت جامد کندسوز هستند. موتور توربوجت براي رسيدن به بردهاي بيشتر و موتورهاي «رم جت» براي موشکهاي بزرگتر و ميان برد به کار ميروند.
سومين نوع کلاهک به کار رفته در اين موشکها کلاهک از نوع سرجنگي مجتمع با طراحي هر پيکان به يک هدف خاص است و با علامت (MIRV) نشان داده ميشوند. مهمترين بخش (MIRV) سيستم کنترل بعد از سيستم پيشران است که به حامل معروف است. حاملها که به تنهايي داراي دستگاه ناوبري اينرسي جهت سنجش سرعت و ارتفاع و محرکه خود است.
در نقطه مشخصي «راکت کمکي» از راکت اصلي جدا ميشود و دستگاههاي ناوبري، محرکه، منحني پرواز حامل را طوري انتخاب ميکنند که ابتدا به طرف نخستين هدف متمايل شود. با قرار گرفتن در موقعيت نخستين هدف، يک پيکان توسط مکانيزم فنري از آن جدا و به طرف هدف حركت ميکند. سپس مسير حامل تغيير يافته و طوري حرکت ميکند که پيکان ديگري به سوي دومين هدف پرتاب شود.
بدين ترتيب تمامي پيکانها که تعداد آنها به 11 فروند نيز ميرسد از کلاهک آزاد ميشوند. اين حاملها ميتوانند پيکانهاي متعددي را بدين طريق در فواصل زياد و با منحنيهاي پرواز خاص، بنابر نياز روانه کنند.
حاملها و پيکانها توانايي مانور نيز دارند. اين مانورها به منظور نفوذ به فضاهاي محافظت شده (فضايي که دشمن در آنجا حضور الکترونيکي دارد) يا عکسبرداري در مرحله ورود دوباره به جو، استفاده ميشوند. هر يک از پيکانها با مانورهاي پرهيزي بر طبق فرماني که از سيستم هدايت صادر ميشود، منحني پروازي خاصي را طي ميکند.
شايان گفتن است سفينههايي که براي ورود دوباره به جو زمين به کار برده ميشوند، بايد قادر به تحمل شتاب کند شوندهاي برابر با 150 برابر نيروي جاذبه زمين و درجه حرارتي معادل 7000 درجه سانتيگراد باشند.
بعضي از اين موشکها که از زير دريايي پرتاب ميشوند، توان حمله به زيردرياييها را نيز دارند. در اين گونه موشکها به جاي سرجنگي يک اژدر قرار ميگيرد. ابتدا موشک همراه اژدر به سوي هدف رها شده و در ارتفاعي عمود بر محدوده محل استقرار هدف کلاهک موشک (اژدر) آزاد ميشود و با استفاده از چتر فرود ميآيد. پس از رسيدن اژدر به سطح آب چتر فرود رها و همزمان سيستم تجسس و هدايت آن فعال ميشود و به سمت زيردريايي حرکت ميکند، تا با اصابت به آن صدمات لازم را وارد آورد.
«موشکهاي ضد کشتي» گروه ديگري از سلاحهاي دريايي هستند که از طريق هلي کوپتر، هواپيما، لانچر زميني (موشکهاي دفاع ساحلي) يا خود شناور دريايي قابل پرتاب ميباشند عليرغم اين که امروزه اين سلاحها در مدلهاي متعددي توليد شدهاند ولي هيچ کدام مشابه يکديگر نيستند و هر يک داراي ساختمان مخصوص به خود هستند.
از مشترکات اين موشکها، مأموريت و پيروي از منحنيهاي خاص پروازي است که در سه مرحله صورت ميگيرد. مرحله «بوست» که موشک از يک راکت سوخت جامد استفاده ميکند، «مرحله هجومي» که موشک روي سطح آب ادامه مسير ميدهد و مرحله نهايي که هدايت نهايي فعال ميشود.
موشکهاي ضد کشتي از نظر ساختماني داراي بخشهاي زير هستند:
- سرکاوشي يا جست و جوگر که ممکن است بر اساس پديده راداري، مادون قرمز (IR) يا ماوراي بنفش يا ترکيبي از آنها کار کند.
- سيستم تعيين «موقعيت خودکار»
- ارتفاع سنج که ممکن است، راداري يا راديويي باشد.
منبع:http://www.ettelaat.com
ارسال توسط کاربر محترم سایت :hasantaleb
/ج