سلطان نقش

«شير (را) سعي است عظيم و قاهر، بر همه حيوانات غالب و هر حيواني که وي را ديد آوازش منقطع گردد و بترسد... دليري شير به حديست که يک مرد را ببينيد يا لشکري را، پيش وي يکي بود و نگريزد تا ظفر يابد يا هلاک شود.» اين تصورات «محمد بن احمد طوسي» است از شير در کتاب «عجايب المخلوقات» و البته تصور بسياري از ايرانياني که هميشه شير برايشان موجودي افسانه اي بوده. هر چند ساليان سال است که ديگر هيچ شيري در بيشه زارهاي ايران
چهارشنبه، 3 خرداد 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سلطان نقش

سلطان نقش
سلطان نقش


 

نويسنده: محمد مهدي بهمني




 

سلطان نقش

شير ايراني، اسطوره هنر ايران زمين
 

«شير (را) سعي است عظيم و قاهر، بر همه حيوانات غالب و هر حيواني که وي را ديد آوازش منقطع گردد و بترسد... دليري شير به حديست که يک مرد را ببينيد يا لشکري را، پيش وي يکي بود و نگريزد تا ظفر يابد يا هلاک شود.» اين تصورات «محمد بن احمد طوسي» است از شير در کتاب «عجايب المخلوقات» و البته تصور بسياري از ايرانياني که هميشه شير برايشان موجودي افسانه اي بوده. هر چند ساليان سال است که ديگر هيچ شيري در بيشه زارهاي ايران ديده نشده اما همچنان مي توان به راحتي ردپايش را اين طرف و آن طرف پيدا کرد. سراغ شير را مي شود روي لگام ها و دسته شمشيرهاي مفرغين لرستان گرفت، يا بر راه پله هاي کاخ پرستون آپادانا، در حين حمله به گاوي که انگار نه انگار در حال دريده شدن است. يا بر بيرق هايي که در پيشاني سپاهيان فاتح ايراني در اهتزاز است و در مقابل وزش باد بيقراري مي کند. با ورود سپاهيان مسلمان که قصد کرده بودند کلام حق را به گوش جهانيان برسانند. شير ايراني در همه جا و همه چيز پراکنده و منتشر شد؛ از سکه هايي که در بازارهاي خوش رنگ و لعاب و شلوغ اسلامي دست به دست مي شد تا سر در امامزاده ها و ابنيه شيعيان در اقليت مانده قرن چهارم و هجري... شيرهاي نمادين، عمري به درازاي تاريخ ايران دارند. شير نمادي است هميشه زنده که از هر اتفاق و تهديدي جان سالم به در برده و به حيات خود ادامه داده است.
قديمي ترين مفهومي که ايرانيان به شير نسبت داده اند را بايد در علم نجوم جست. شير فلکي که از تجمع چند ستاره شکل گرفته بود. به مردمي که سر به آسمان داشتند. برج اسد را نشان مي داد. شير ساليان متمادي بر ايرانيان نماد قدرت و پهلواني بوده است. قبل از اسلام يلان ايراني را شير صفت مي دانستند و بعد از ورود اسلام حيدر کرار را. پس نمي توان آن را از آن دوره و عصر خاصي دانست. با ورود اسلام نقش شير همچنان سرپا ماند وکم کم تبديل به نشان شيعيان شد. شير آن قدر ميان قالي هاي شکار گاهي نفيس و چشم نواز و مينياتورهاي ظريف و رنگارنگ صفوي در پي صيدش اين طرف و آن طرف مي دود تا سر انجام از حواشي فرش ها و کادر نقاشي ها بيرون بزند و به قبرستان هاي بختياري برسد. بر بالاي سر از دست رفتگان شجاع و دلاور ايل آرام بگيرد و همان جا خوش کند. اينها همه، رد پاي شير ايراني است که در تاريخ و البته هنر اين کشور به دلاوري، شجاعت، جاودانگي، محافظت، تابندگي و پاکي شهر بوده است. شير ايراني همان جانور قوي پنجه مغرور محبوبي است که سال هاي سال است چشم انتظارش هستيم.

سلطان نقش

نشان خانوادگي
 

اين موجود عجيب الخلقه مي توانسته در مراسم مختلف بر جامه اشراف، درباريان يا شاه هخامنشي نصب شود ونشان از ربط و رابطه صاحبش با خاندان پادشاهي باشد. شير بالدار براي اولين بار 1500 سال قبل از ميلاد مسيح (ع) در بين النهرين باستاني ديده شد و توسط ايلامي ها به ايران آورده شد. خشم، درندگي، عجيب الخلقه بودن و تعلق به دنياي ديگر را مي توان در هيبت اين نشان طلايي ديد

سلطان نقش

شير تبر سوار
 

شير با آن سر بزرگ و چشمان گود افتاده اش به سختي بر لبه نازک تبر ايستاده و تعادلش را حفظ کرده. او در اين تبر پيمايي تنها نيست، يک مرد و پرنده اي با بال هاي از هم باز شده او را دنبال مي کنند. اين سر تبر 5/ 24 سانتي متري تا به حال هيچ هيزمي را خرد نکرده است. 3 هزار سال پيش سقزي ها از اين سر تبر استفاده آييني مي کردند.

سلطان نقش

شير استاندارد
 

شير به تمام گوشه و کنارهاي زندگي مردم عصر هخامنشي سرک کشيده است و در هر جايي که فکرش را بشود کرد حضور دارد. حتي در ميان وزنه ها و سنگ ترازوهاي اين دوران، چنين وزنه هايي در عهد کوروش و بعدتر در عصر داريوش در ايران مورد استفاده قرار مي گرفت. شير برنزي در واقع يک معيار و استاندارد براي ديگر وزنه هاي رايج در خاک ايران بود. وزنه اي که چيزي حدود 38کيلوگرم وزن داشته است.

سلطان نقش

نشان آريايي
 

شيرهاي اين ظرف گواهي بر ايراني بودن آن هستند و نشاني آريايي به حساب مي آيند. قدرت و قوت شير باعث شده بود تا ايرانيان باستان آن را به تمام جانوران ريز و درشت دور و برشان ترجيح دهند و آن قدر از رخ و هيبت او بر اسباب و اثاثيه شان استفاده کنند تا شير نزد ديگر ملت ها بشود نماد آرياييان و نشاني جغرافياي ايران زمين را بدهد. بر اساس آثار هنري يافت شده از هخامنشيان مي توان گفت آنها شير دوست ترين مردمان ايران زمين در طول تاريخ بوده اند.

سلطان نقش

شيرهاي محافظ
 

شير سنگي ها به پاس شهامت و شجاعت و غيرت شخص متوفي در پاسداري از ايل، بر گور او حاضر مي شدند و به پاسداري از جسد او مي پرداختند. برپا کردن شيرهاي سنگي بر گور نامداران سنتي است که از قبرستان هاي ايلات و عشاير بختياري به ساير نقاط ايران نشت پيدا کرده است. در اين ميان شير سنگي هاي بزرگ به قهرمانان ايل مي رسيد و نمونه هاي نحيف تر به پهلوانان کم اسم و رسم تر. حتي نوجوانان جوان مرگ بختياري هم از اين شير سنگي ها سهمي داشتند.

سلطان نقش

ترکيب طلايي
 

ترکيب شير و خورشيد در کنار هم يک ترکيب طلايي بود. ايرانيان برج پنجم سال که معادل مرداد ماه است را از آن خورشيد مي دانستند و آن را شير نامگذري کردند. قرار گرفتن خورشيد در برج اسد هميشه به ايراني ها نويد ايام آسايش و آرامش را مي داد و نشان شير، هر جا همراه خورشيد مي شد، فالي بود نيک و خوش يمن. حتي سلجوقي هاي مسلمان هم به اين فال نيک اعتقاد داشتند و آن را روي سکه هايشان ضرب مي کردند.

سلطان نقش

نوشيدني انرژي زا
 

نوشيدني از ظرفي که بر پشت شير بالدار سوار است داراي اثرات معجزه آساست. اين را تمام ايرانيان باستان مي دانستند. آنها که زور بازو را يکي از صفات نيکوي مردان آريايي مي دانستند از چنين ظرف هايي مي نوشيدند تا چيزي از قدرت آن شير طلايي رنگ بالدار نصيبشان شود. ريتون ها و ابريق هاي هخامنشيان را مي توان به شکل حيوانات مختلف ديد اما ظاهرا در اين ميان شير بيشترين اقبال را دارد.

سلطان نقش

ابوالهول هاي ايراني
 

ابوالهول هاي ايراني نماينده قواي موجوداتي هستند که جزئي از بدن آنها را در بردارند. سر انساني آنها نشانه هوش و ذکاوتشان است. بال هايشان به آنها جنبه آسماني داده و تن شير به آنها زور و قوت سلطان حيوانات را، ابوالهول هايي که در کاخ پارسه ديده مي شوند بيشتر به نگهباني و پاسداري از کاخ گمارده شده اند.

سلطان نقش

هيبت ترسناک يک نگهبان
 

اين شير آجري که در موزه لوور غرش مي کند، اصالتا شوشي است و زماني جزئي از ديوار کاخ آپاداناي داريوش بوده. شير هخامنشي با اين هيبت ترسناک و حالت تهديد آميزش زهره هر متجاوزي را آب مي کند. شيرهاي شوشي اندکي مسن سال تر و از هم نوعانشان در کاخ پارسه هستند.

سلطان نقش

همراه هميشگي
 

برمهر 2400 ساله ايراني، شاه هخامنشي در حال کرنش به آناهيتايي است که شيرش را به همراه دارد. شير ساليان زيادي از معابدي که در آن آناهيتا ستايش شد پاسداري کرده است حالا بر اين مهر او را رها نمي کند تا وفاداريش را اثبات کند. مجلس نيايش شاه به ارتفاع 29 ميلي متر با زيرنويسي که آن را به يونانيان نسبت داده است در موزه آرميتاژ سن پترزبورگ نگهداري مي شود.

سلطان نقش

مظهر عجائب
 

شيرهاي هنر ايران، بعد از اسلام علاوه بر تمام نمودهاي باستاني شان، معاني و نمودهاي جديدي پيدا کردند. شير که هميشه براي ايرانيان نماد شجاعت، شهامت و بزرگ منشي بود بعد از اسلام تبديل به نماد امير مؤمنان شد. به همين خاطر است که هنرمند خوش خط اين اثر، هيبت شيرش را با ناد علييا مظهر العجائب... پر کرده، شير با چنين معنايي مي شود نماد دولت هاي شيعه مذهب ايراني و در دوره قاجاريه شمشير به دست راهي خاک عثمانيان مي شود تا فاتحانه بر پرچم سفارت ايران به اهتزاز درآيد.

سلطان نقش

تمهيد دختران خجالتي ايل
 

اين شيرها مي توانند نشانه رضايت يا نارضايتي دختري قشقايي از وصلت با مرد ايلياتي باشند. قاليچه شيري با ارزش ترين جهيزيه اي بود که دختر ايل به خانه بخت مي برد. قاليچه اي که او در دوران نامزدي اش بافته بود براي خانواده ، پر از پيغام و پسغام بود. او با رو به پايين بافتن دم و غضبناک نقش کردن صورت شير، مخالفت خود را با اين وصلت اعلام مي کند و با رو به بالا بافتن دم شير موافقتش را، با اين حساب بسياري از قاليچه هاي شيري موجود در ايران جواب مثبت يا منفي به دختران قشقايي است به خواستگارانشان

سلطان نقش

نشان خوش يمن
 

شيرهايي که به زور در اين قاب آينه جاسازي شده اند قدمتي 2500 ساله دارند. مردماني که در عهد شاهان هخامنشي مي زيستند شير را خوش يمن مي دانستند و شمايل آن را بر هر شيئي که دم دستشان بود نقش مي کردند تا هميشه و همه جا همراهي شان کند. شير بارها بر سکه هاي زرين و سيمين ضرب و بر پرچم ها نقش شد تا، پيروزي و نصرت را نصيب خيل سپاهيان ايران کند.

سلطان نقش

کارزار روي مهر
 

خطوط منظم و انتزاعي يال هاي شير، اندام گاو و چين خوردگي هاي لباس دو مرد را مي شود به وضوح روي اين مهر 4/ 2 سانتي متري ديد. آدم هاي روي اين مهر با گاو و شيري لاغر اندام گلاويزند. اين مهر استوانه اي متعلق به خوزستاني هاي 4200 تا 4300 سال پيش است.

سلطان نقش

نسخه قاجاري
 

شير شرزه حتي در کخ گلستان هم دست از خصومت ديرينه اش با گاو بي پناه بر نمي دارد. شير و گاو درگير، از کاخ پارسه، تا اينجا راه دور و درازي را پيموده اند. کاشي سازان کاخ گلستان در نقش اندازي بر کاشي هاي خشتي کاخ از هر چيز و هر جايي الگوبرداري مي کردند. در اين ميان حجاري هاي استادانه کاخ پارسه سهم زيادي داشته اند.

سلطان نقش

نگهبانان مدرسه
 

به نظر نمي رسد کار کوبه در مدرسه ابراهيم خان فقط دق الباب باشد. شيرهاي برنزي ساليان سال است که طبق يک عادت ديرينه در حال نگهباني از اين مدرسه هستند. ايرانيان ساليان سال شير را بر کوبه در مي گماشتند يا نشانش را بر سر در خانه هايشان مي نشاندند تا نگهبان خانه و اهل بيتشان باشد.

سلطان نقش

عرصه جولان شيران
 

ديوارهاي کاخ گلستان عرصه جولان شيرهاست. شيرهاي مسلح به شمشيرهاي آخته ويا سرگرم شکار را مي توان ميان قاب ها يا در شلوغي گل و بته هاي پيچان ديد. حضور چشمگير شيردر کاخ را مي شود به نماد پادشاهي آن مربوط دانست چرا که کاخ گلستان محل سکونت، تفرج و مقر حکومت شاهان قاجاري بوده است.

سلطان نقش برگرفته از مجله سرزمين من شماره 26 پياپي ؛ شماره جديد 6



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط