مفهوم‌شناسی جهاد از چهار منظر

تلاش و كوششی كه انسان برای مبارزه با نفس خود به عنوان دشمن درونی ، انجام می دهد از دیدگاه اسلام هدفی مهم به نام فلاحت دارد. فلاحت به معنای پیروزی است و از آنجایی كه پیروز شدن و پیروزمندی از شیرین ترین هدفهای هر انسانی
يکشنبه، 7 خرداد 1391
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حجت اله مومنی
موارد بیشتر برای شما
مفهوم‌شناسی جهاد از چهار منظر

مفهوم شناسي جهاد از چهار منظر
 


 

نویسنده : محمدرضا آقازاهدی

 
مفهوم‌شناسی جهاد از چهار منظر

چكیده :
 

تلاش و كوششی كه انسان برای مبارزه با نفس خود به عنوان دشمن درونی ، انجام می دهد از دیدگاه اسلام هدفی مهم به نام فلاحت دارد. فلاحت به معنای پیروزی است و از آنجایی كه پیروز شدن و پیروزمندی از شیرین ترین هدفهای هر انسانی می باشد ؛ لذا جهاد اخلاقی او ضامن نیل به هر هدفی و هر منفعتی است. همانگونه كه در میدان جهاد نظامی این پیروزمندی در هدف والایی به نام شهادت كه حیات ابدی پاك است ، و یا ماندن ، امّا زندگی با عزّت كردن ، جلوه گر می شود. این هدف والا به دو نگرانی همیشگی انسان ، یعنی : حیات و رزق پاسخی شایسته می دهد. و او را ترغیب و تشویق به حضور در این میدان سعی و تلاش می كند. آگاهانه عمل كردن به هر مقوله ای ، یكی از مهمترین علّتهای موفقیّت و پیروزمندی است. لذا باید انسان با حضور در میدان جهاد علمی با بالا بردن سطح آگاهی های خود و نیل به هدف با ارزش و اساسی آن به نام معرفت ، میزان بهره وری خود از سعی و كوشش را افزایش دهد. و از طرف دیگر هر میدان تلاشی نیاز مند به اقتصادی پویا و باروَر است. اسلام با ارائه قوانینی هدفمند در دو حیطه فردی و اجتماعی ، خواسته است كه با سرعت بخشیدن به حركت هر جهادی ، اهداف آنرا فراهم نماید.
 

مقدمه :
 

انسان برای نیل به اهدافش نیازمند به تلاش و كوشش است. و با كاهلی و سستی نمی تواند به مقاصدش دست یابد. اشخاص موّفق نیز به گواهی تاریخ ، برای دست یابی به اهدافشان متحمل زحمات زیاد شده و سعی فراوان نموده اند. و همیشه آن چیزی برای انسان می ماند كه ماحصل سعی و تلاش اوست. در مضامین دینی ما نیز به این مطلب اشاره گردیده و افراد را به وارد شدن در میدان سعی و تلاش ترغیب نموده است. در قرآن كریم خداوند می فرماید : « لَیْسَ لِلاِنسانِ إِلّا مَا سَعَی » یعنی : انسان آنچه كه در زندگانی اش دِرو می كند و به دست می آورد ؛ همان سعی او در همه ابعاد زندگی اش می باشد. طبق این آیه شریفه خداوند ، انسان را مأمور به نتیجه ننموده است. بلكه از او سعی و تلاش برای دین داری و اطاعت و اجرای واجبات و ترك محرّمات ، خواسته است. و این سعی او را جهاد نامیده است. لهذا در زندگانی انسان میدان های تلاش و كوششی چون : جهاد اخلاقی ، جهاد نظامی ، جهاد علمی و جهاد اقتصادی پیش روی او قرار می گیرد. و در هر یك از آنها مورد ابتلا و امتحان قرار می گیرد. نگارنده سعی نموده است به واكاوی مفاهیم هر یك از این چهار نوع جهاد از دیدگاه دین اسلام بپردازد. و نحوه ارتباط هر یك با دیگری را نیز نمایان كند. لذا با استناد به آیات و روایات مربوطه به تحلیل انواع جهاد پرداخته و هدف هر یك از آنها را نیز مشخص نموده است. مطمئناً هدفمند بودن هر تلاشی از بدیهیّات است. ولی معمولاً اهداف ، غیر واقعی و گمراه كننده می گردند. و به همین علّت است كه تلاش مرتبط با اینگونه هدفها بی فایده و ثمر به هَدَر می رود. به همین جهت ذكر هدف صحیح از هر نوع جهادی می تواند انسان را برای دست یابی به منافعش ، بهتر یاری نماید. این نوشتار نیز با تكیه بر مستندات خود ، به ارائه اهداف صحیح چهار گانه جهاد اشاره نموده است. و به تأثیر پذیری هر هدف از اهداف انواع دیگر پرداخته است. كلمه جهاد از ریشه جَهد یا جُهد می باشد. كه جناب راغب اصفهانی در كتاب مفردات خود این مادّه را اینگونه ترجمه می كند : « جَهد و جُهد یعنی طاقت و نیرو و مشقّت و سختی. گفته شده : جَهد یعنی مشقّت و سختی و جُهد یعنی كوشش گسترده و وسیع به اندازه طاقت. »(1)معنایی كه از كلمه جهاد به ذهن متبادر می شود نیز همان مفهومی است كه از ریشه آن بر می آید یعنی سعی و تلاشی كه دارای مشقّت و سختی و نیازمند به نیرو و طاقتی در خورِ آن فعّالیتی كه قرار است انجام گیرد ، می باشد. ما مفهوم جهاد را از چهار دیدگاه مورد توجه قرار می دهیم و به بررسی آن از هر منظر می پردازیم :

1.جهاد اخلاقی :
 

این مفهوم از جهاد در علم اخلاق به عنوان جهاد اكبر معرّفی می گردد. كه موضوع آن تزكیه نفس انسانی از رذایل اخلاقی می باشد. از آنجا كه محبوب ترین چیزها در نزد انسان نفس اوست ، لذا همیشه در جهت تمایلات و خواهشهای نفس خود قدم برمی دارد. و از آنجا كه همه تمایلات انسانی حقّ و صحیح نمی باشد لذا توصیه های مكرّر قرآن كریم و انبیاء و اوصیاء در جهت مستقیم نمودن آنها بوده است. و به همین جهت سعی و تلاش انسان در راه مقابله با این نیروی خود كششی نیرومند ، نیازمند به طاقت و كوشش گسترده دارد. قرآن كریم نیز به این مطلب اشاره دارد و می فرماید : « إنَّ النَّفْسَ لَأَمّارَةً بِالسُّوءِ : به درستی كه نفس امر به بدی می كند » (2)لهذا این جهاد را اكبر گویند و انسان در هر لحظه از لحظات زندگانی اش دائماً در سعی و تلاش مبارزه با نفس أمّاره خود به عنوان دشمن درونی می باشد. در باره اهمیّت و فضیلت این جهاد ، روایات متعدّدی وجود دارد كه به چند مورد به عنوان نمونه اشاره می گردد :امام باقر ( علیه السلام ) در فضل و اهمیّت آن چنین می فرماید : « لا فَضِیلَةَ كَالجهاد وَ لا جَهادَ كَمُجَاهَدَةِ الهَوَی : هیچ فضیلتی چون جهاد و هیچ جهادی چون جهاد با هوای نفس نیست » (3) از میان تمام فضایل انسانی ، فضیلت سعی و تلاش انسان در راستای اهداف مقدّسی چون جلب رضای خداوند و كسب سعادت و كمال با پس زدن هواهای نفسانی ، بالاترین است. آنچه كه در این گفتار والای امام ( علیه السلام ) مشهود می باشد این است كه سعی و كوشش انسان در هر زمینه ای اگر بهره مند از فضایل اخلاقی باشد به نقطه تعالی خود می رسد و انسان را بهره مند از منافع و عواید خود می كند. همچنانكه پیامبر ( صلی الله علیه و آله ) در جواب سؤال جناب ابوذر از ایشان كه بهترین جهاد ها چیست ؟ فرمود : « أَنْ یُجاهِدَ الرَّجُلَ نَفْسَهُ و هَواهُ : این است كه شخص با هوا و هوسِ نفسش مجاهده كند.»(4)گویی چنین اشاره می فرماید كه سرانجام تمامی كوششها در نظامهای اجتماعی ، فردی و در هر گزاره ای از زندگانی او چنانچه دارای پشتوانه مجاهده با نفس باشد ، متضمن اهداف والا و سود آوریِ مطمئن و پایدار است. قرآن كریم هدف از این كوشش و تلاش بزرگ و وسیع را چنین بیان می فرماید : « قَدْ أفْلَحَ مَن زَكَّاهَا : به راستی كسی كه نفس خود را پاك كند رستگار شده است » (5)جناب راغب اصفهانی مادّه فلاحت را به معنای پیروزی و رسیدن به آرزو ترجمه می كند.(6)پیروز شدن در هر سعی و تلاشی ، در هر زمینه ای و با هر موضوعی از آرزوهای هر انسانی است. خداوند متعال آنچه كه ضامن فلاحت و دست یابی به آرزوها می باشد را جهاد با نفس معرّفی می كند. به این معنا كه مجاهده با نفس یكی از مهمترین و اصلی ترین شاخصهای سود آوری و بهره وری می باشد.

2.جهاد نظامی
 

این مفهوم از جهاد ، در مفاهیم دینی و اخلاقی به عنوان جهاد اصغر معرّفی می شود. و در مقابل قسم اول قرار می گیرد. موضوع آن مقابله با دشمن برای راندن و دفع آن می باشد. جناب راغب اصفهانی این نوع جهاد را راندن و دفع دشمن آشكار معنا می كند(7)این ترجمه خود مبیّن تقابل این مفهوم با جهاد اكبر به عنوان مقابله با دشمن درون و پنهان ، می باشد. این نوع از جهاد دارای مفهوم جهاد ابتدایی است. كه در آن به دستور حجّت الهی با مشركین به منظور دعوت آنان به اسلام و یا دفع مشركانی كه قصد حمله به مسلمین دارند ، مقابله می شود. شهید ثانی در كتاب شرح لمعه شهید اول در مورد اقسام جهادِ نظامی می فرماید: جهاد بر چهار قسم است كه یك قسم آن جهاد ابتدایی مسلمانان با مشركین با انگیزه دعوت آنان به اسلام می باشد. قسم دوم جهاد با جمعیّت كفاری است كه قصد حمله به مسلمین دارند به گونه ای كه ترس تسلّط آنان بر شهر های مسلمانان باشد. قسم سوم جهاد با كسی است كه قصد كشتن انسان محترمی و یا قصد گرفتن مال و یا اسیر كردن ناموس محترمی را دارد. قسم چهارم جنگ با گروهی كه بر علیه امام معصوم ( علیه السلام ) خروج كرده اند (8) سپس می فرماید كه مقصود شهید اول از كتاب جهاد در لمعه ، قسم اول است لذا ما نیز همین مفهوم متبادر را در منظر دوم كلمه جهاد مورد توجه قرار داده ایم .علت نامگذاری این نوع از جهاد با توجه به معنای لغوی آن به جهاد اصغر می تواند این باشد كه مدت زمانی كه انسان در آن به سعی و تلاش برای دفع مهاجم بیرونی می پردازد ، نسبت به مدت زمان جهاد اكبر كه لحظه لحظه انسان را شامل می شود ، محدود تر است. البته امروزه این نوع از جهاد دارای دو مفهوم دیگر به نامهای جنگ سخت در قالب ادوات نظامی و جنگ نرم در قالبی فرهنگی و سیاسی می باشد. در بحث جنگ نرم كه دایره آن از جنگ سخت بسیار وسع تر است ؛ تلاشها و كوشش های بیشتری برای دفع تهاجمات فرهنگی و مكاید سیاسی دشمن و حفظ موازین شرع در پهنه اجتماعی كشور اسلامی می طلبد. علت قرار گرفتن این جنگ در این نوع از جهاد این است كه توسط دشمن بیرونی طرّاحی و اجرا می گردد. اگر چه هدف آن تحریك قوای نفس امّاره و ترویج فساد می باشد. و از این منظر خود به خود داخل در قسم اول جهاد یعنی جهاد اكبر می شود. پیامبر ( صلی الله علیه و آله ) می فرماید : « جَاهِدُو الْكُفَّارَ بِأَیْدِیكُم وَ أَلْسِنَتَكُم : با دست و زبانتان با كفار جهاد كنید.» در این روایت جهاد با دست اشاره به جنگ سخت و مبارزه در میدان نظامی می كند و جهاد با زبان اشاره به مقابله با تهاجم فرهنگی و تبلیغاتی همان دشمن می كند. زیرا دشمن گاهی كه توان مقابله با مسلمین را ندارد ، با فراهم كردن زمینه های تضعیف جامعه اسلامی از طریق مكاید و طرّاحیهای شوم فرهنگی ، راه مقابله با مسلمانان را پیدا كرده و استیلای خود را بر جامعه اسلامی می گستراند. از این روست كه جهاد فرهنگی در میدان جهاد نظامی در بخش نرم آن بسیار حائز اهمیّت است. آنچه كه جالب توجه است حضور اخلاقیات حتی در میدان سخت جهاد نظامی است. چنانچه قرآن كریم می فرماید : « جَاهِدُوا بِأمْوَالِكُم وَ أنفُسِكُم فِی سَبِیلِ اللهِ : با اموال و جانتان در راه خدا جهاد كنید .» (9)قرآن این مجاهده پُر مشقّت را متصل به منبع لایزال الهی می كند. به این معنا كه حتی میدان كارزار نظامی ، محلّ تجلّیِ عارفانه ترین تلاشها و كوشش های یك انسان می تواند باشد. مبارزه در جهت هوا و هوس ، كینه توزی ، عصبیّت كور كورانه ، دنیا طلبی و سایر اهداف بی ارزشِ نفسانی نباید باشد بلكه در راه رضای الهی و به خاطر مجموعه دین الهی باید باشد. كه اگر اینگونه شود قرآن كریم حتی كشته شدن را زندگانی جاوید و پیروزی معرّفی می كند كه متضمّن تمامی فواید و سود های متصوّر انسان می باشد. قرآن كریم می فرماید : « وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللهِ أمْوَاتَاً بَلْ أَحْیَاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرْزَقُونَ : كسانی را كه در راه خدا كشته می شوند مرده مپندار بلكه زنده اند و نزد پروردگارشان روزی داده می شوند. »(10)بنابر این آنچه كه به عنوان هدف در این نوع از جهاد معرّفی می شود دو چیز است یا نشر اسلام و دفع دشمن و یا رسیدن به مقام شهادت. كه هر دو بالا ترین انگیزه را برای انسان در جهت شتافتن به این میدان تلاش و كوشش ایجاد می كند.
مقام شهادت ، بالاترین هدفی است كه در میدان نظامی در دنیا و عقبی معرّفی می شود. امیر المؤمنین (علیه السلام) در ضمن روایتی از رابطه تنگاتنگ بین این هدف والای جهاد نظامی و میدان جهاد اخلاقی سخن می گویند. ایشان می فرمایند :« إنَّ المُجاهِدَ نَفْسَهُ عَلَی طَاعَةِ اللهِ وَ عَن مَعَاصِیهِ عند اللهِ سُبحانَه بِمَنزِلَةِ بَرٍّ شَهِیدٍ : كسی كه با نفسش در راه اطاعت و دوری كردن از معاصی خداوند متعال مبارزه كند در نزد خداوند به مانند نیكوكاری شهید است. » (11)
 
ایشان أجر و پاداش میدان جهاد با نفس را شهادتی معرّفی می كند كه بالاتربن هدف كارزار جهاد نظامی است. گویا اینكه سعی انسان برای مهار دشمن درون ، خود مقدّمه ای برای دست یابی به مقام بالای شهادت در تلاش نظامی انسان در مقابل دشمن بیرونی است. از جمله علتهای اهمیّت این مقام در نزد خداوند و انسان می توان به این علت اشاره كرد كه با ملاحظه دقیق آیه شریفه 169 سوره مباركه آل عمران ، متوجه دو واژه كلیدی و اساسی می شویم : اول ، حیات و دوم ، رزق. حیات بالاترین نعمتی است كه خداوند سبحان به انسان عنایت فرموده است. كه عظمت این نعمت را با نسبت دادن آن به خود چنین بیان می كند : « وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِن رُوحِی : و در [كالبد] او از روح خود دمیدم. » (12)كه با نبود این عنایت الهی ، كالبد جسمانی انسان كه خلقتش متوجه تَبارك خداوند شده است ؛ بی ثمر می ماند. خداوند این نعمت را به عنوان نعمتی جاودانه معرفی می كند كه نه تنها در دنیا به انسان عطا شده است بلكه پس از اتمام آن در این دنیا به استدامتش در دیار باقی اشاره می كند : « لَا یَذُوقُونَ فِیهَا الْمَوتَ إِلَّا الْمَوتَةَ الْأُولَی : در آنجا مرگ را نخواهند چشید جز همان مرگ نخستین » (13)و در سوره مباركه نحل می فرماید : « مَن عَمِلَ صَالِحاً مِن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَی وَ هُوَ مُؤمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیوةً طَیِّبَةً : هر كس از مرد یا زن عمل شایسته انجام دهد در حالیكه مؤمن باشد قطعاً او را با زندگی پاكیزه ای حیات حقیقی می بخشیم. »(14)انسان نیز همیشه نگران از دست دادن این نعمت عظیم بوده است به گونه ای كه دائماً از انقضای آن یعنی فرا رسیدن مرگ ، در حال فرار و ترس به سر می برد. قرآن به این جنبه روانی انسان اینگونه اشاره می كند: « قُلْ لَن یَنْفَعَكُم الفِرارُ إِنْ فَرَرْتُم مِنَ الْمَوتِ أَوِ الْقَتلِ : بگو اگر از مرگ یا كشته شدن فرار می كنید این فرار سودی به حال شما ندارد. » (15)و یا در قالب اینكه انسان هیچ گاه آرزوی انقطاع حیات خود را ندارد به آن اشاره می كند : « قُل یَا أَیُّها الَّذِین هَادُوا إِنْ زَعَمْتُم أَنَّكُم أَوْلِیاءُ لِلّهِ مِن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنََّوُا المَوتَ إِنْ كُنتُم صَادِقینَ : بگو ای كسانی كه یهودی شدید اگر گمان می كنید كه شما دوستان خدایید نه مردمان دیگر پس آرزوی مرگ كنید اگر راست می گویید .»(16) و در پاسخ به این حالت چنین می فرماید : « قُلْ إِنَّ المَوتَ الَّذِی تَفِرُّونَ مِنهُ فَإنَّهُ مُلاقِیكُم : بگو به درستی مرگی كه از آن فرار می كنید قطعاً شما را ملاقات می كند. »(17)همچنین می فرماید : « كُلُّ نَفسٍ ذائِقَةُ المَوتِ : هر جانی طعم مرگ را خواهد چشید. » (18)و برای تأكید و اتمام حجّت با بیانی بسیار قوی و خاتمه دهنده چنین می فرماید : « أَیْنَمَا تَكُونُوا یُدْرِكْكُمُ الْمَوتَ وَ لَو كُنتُم فِی بُرُوجٍ مُشَیَّدَةٍ : هر كجا باشید مرگ شما را در می یابد هر چند در برجهای مستحكم باشید. » (19)آنچه كه در كنار این نعمت بزرگ حیات برای انسان حائز اهمیّت است ، رزق اوست. رزق و روزی آنقدر برای انسان مهم است كه اگر نگوییم تمام همّ و غمّ او در این دنیاست ، اعظم آن است. كه خداوند به این صفت اینگونه اشاره می فرماید : « إِنَّ الْانسانَ خُلِقَ هَلُوعَاً : به درستی كه انسان بسیار حریص خلق شده است. » (20)لذا خداوند متعال همیشه در كنار بیان نعمتِ خلقت یا حیات به انسان گوشزد می كند كه خودش متكفّل رزق او نیز شده است. « اللهُ الَّذی خَلَقَكُم ثُمَّ رَزَقَكُم : خداست كه شما را خلق كرد سپس روزی داد .» (21)و برای دادن اطمینانِ خاطر به او اینگونه دلداری می دهد كه : « وَ مَا مِن دابَّةٍ فِی الأرضِ إِلّا عَلَی اللهِ رِزْقُهَا : هیچ جنبنده ای در زمین نیست مگر اینكه روزی او بر عهده خداست.» (22)پس از توجه به این جنبه روانی انسان و القاء اطمینان و آرامش به او اینگونه توصیه می كند :« وَ كُلُوا مِمَّا رَزَقَكُم اللهُ حَلَالَاً طَیِّباً : از آنچه خدا روزی شما كرده حلال و پاكیزه بخورید. » (23)حال كه به وی‍‍ژگی خاصّ این دو واژه كلیدی در وجود انسانی آگاه شدیم متوجه آیه 169 سوره مباركه آل عمران می شویم. خداوند سبحان در این آیه بیان می فرماید كه در مقام شهادت ، حیاتی جاودانه همراه با رزقی فراوان و تمام نشدنی نهفته است. یعنی اگر كسی می خواهد برای همیشه به این دو نگرانی اش در حیات و رزق تمامی ببخشد ، وارد میدان سعی و تلاش جهاد اخلاقی و جهاد نظامی هر كدام كه مُیَّسر باشدش ، وارد گردد.

3.جهاد علمی
 

این مفهوم از جهاد در عرصه های گوناگون ، تلاش گرانش را به اسامی متفاوتی چون مجتهد ، دانشمند ، فیلسوف ، حكیم و غیره می شناسانند. اهمیّت این نوع از جهاد بسیار بالا می باشد به گونه ای كه تمامی انواع جهاد را در تحت الشُعاع خود قرار می دهد. زیرا كوششها و تلاشهای انسان وقتی مُثمرِ ثَمر واقع می شود كه آگاهانه صورت گیرد. و این آگاهی ، همان تحصیل علم و اشراف علمی انسان بر هر موضوع مدِّ نظرش می باشد .وجه تمایز انسان از سایر جانداران نیز همین است كه سایر جانداران اعمال و كوششهایشان بر طبق غریزه و نه رفتاری برآْمده از آگاهی و شعور و علم می باشد. ولی انسان به جهت دارا بودن قوّه عاقله قدرت كسب علم و آگاهی از تمام مدركات خود را دارد. رسول اكرم ( صلّی الله علیه و آله ) این برتری و اهمیّت كسب علم را در ضمن حدیث زیر این گونه بیان می فرماید : « طَلَبُ العِلمِ أَفْضَلُ عِندَ اللهِ مِنَ الصَّلَوةِ وَ الصِّیامِ وَ الحَجِّ وَ الجِهادِ فِی سَبِیلِ اللهِ تعالی : به دست آوردن علم در نزد خدا از نماز و روزه و حج و جهاد در راه او با فضیلت تر است. » (24) تلاشی كه انسان در میدان مبارزه با نفس « جهاد اكبر » در قالب نماز و روزه و حج انجام می دهد و همچنین كوششی كه انسان در میدان كارزار جهاد نظامی انجام می دهد ؛ در برابر زحماتی كه او برای افزایش آگاهیهایش و توان علمی اش می برد ناچیز است از این روست كه خداوند به پیامبر خود در قرآن كریم چنین توصیه می كند : « قُلْ رَبِّ زِدْنِی عِلْماً : بگو پروردگارا علم مرا زیاد كن. » (25) و حضرت موسی را در جهت كسب علم از محضر عالِم هم عصر خود به سعی و تلاش گسترده وا می دارد كه تا مجمع البحرین عزیمت نماید. « فَوَجَدَا عَبدَاً مِن عِبادِنا ءَاتَیْناهُ رَحْمَةً مِن عِندِنَا وَ عَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلماً : بنده ای از بندگان ما را یافتند كه از جانب خود به او رحمتی عطا كرده و از نزد خود به او علمی آموخته بودیم. » (26)و همچنین علّت انتخاب جناب طالوت برای جنگ با جالوت را علم داشتن وی معرفی می كند. « قَالَ إِنَّ اللهَ اصْطَفَاهُ عَلَیكُم وَ زَادَهُ بَسْطَةً فِی العِلمِ وَ الجِسمِ : گفت خدا او را بر شما برگزیده و او را در دانش و جسم فزونی داده است. » (27) پیامبر اكرم نیز مسلمانان را برای وارد شدن در میدان تلاش علمی تشویق و ترغیب نموده است و چنین فرموده است : « أُطْلُبُوا العِلمَ وَ لَو بِالصِّینِ فَإِنَّ طَلَبَ العِلمِ فَرِیضَةٌ عَلَی كُلِّ مُسلِمٍ : علم را بجویید هر چند در چین باشد پس به درستی كه به دست آوردن علم بر هر شخص مسلمانی واجب است. » (28)به راستی كدام ویژگی این نوع از جهاد است كه آنرا برتر و ارزشمند تر از هر نوع جهادی قرار داده است ؟! آنچه كه می توان به عنوان علت امتیاز و برتری جهاد علمی بر سایر انواع جهاد متصوّر شد ، هدفِ آن است این هدف ، اهداف سایر انواع جهاد را در خود خلاصه می كند به گونه ای كه اگر هدفِ این جهاد تحصیل نشود سایر جهاد ها تلاشی عَبَث و حتّی مُضِلّ خواهد بود. همانگونه كه اشاره شد بالا ترین هدفِ جهاد اخلاقی ، سعادت و پیروزمندی در دنیا و آخرت است كه این هدف بزرگ خلاصه در جهاد علمی می شود. همانگونه كه امیر المؤمنین این مطلب را چنین بیان می فرماید : « لِطَالِبِ العِلمِ عِزُّ الدُّنیا وَ فَوزُ الآخِرَة : جوینده علم ، دارای عزت دنیا و پیرزوی آخرت است. » (29)و مقدس ترین هدف جهاد نظامی نائل شدن به مقام شهادت و دست یابی به حیات ابدی است. این هدف والا نیز در میدان تحصیل علم میسور است. همانطور كه رسول اكرم ( صلّی الله علیه و آله ) چنین می فرماید : « إِذا جاءَ المَوتُ لِطالِبِ العِلمِ وَ هُوَ عَلَی هذِهِ الحَالَةِ مَاتَ وَ هُوَ شَهِیدٌ : هنگامی كه مرگ جوینده علم فرا رسد و او در حالت تحصیل علم بمیرد ؛ وی شهید است. » (30) حتی ایشان بیان می دارند كه جوهر و مداد عالمان ، برتر و با فضیلت تر از خون شهداء می باشد. « یُوزَنُ یَومَ القیامةِ مِدادُ العُلَماء وَ دِماءُ الشُهَداءِ فَیَرجَحُ مِدادُ العُلماءِ عَلَی دِماءِ الشُّهَداءِ : در روز قیامت مداد علما و خون شهدا وزن می شوند كه نتیجتاً مداد علما بر خون شهدا می چربد. »(31) و فرمود : « وُزِنَ حِبرُ العُلماءِ بِدَمِ الشُّهداءِ فَرَجَحَ عَلَیهِ : جوهر قلم علماء در برابر خون شهداء وزن شد نتیجتاً جوهر بر خون شهداء چربید. »(32) برای تبیین هدف از جهاد علمی به كلام شریف امام كاظم ( علیه السلام ) استناد می نماییم. ایشان چنین می فرمایند : « وَجَدْتُ عِلمَ النَّاسِ فِی أربَعٍ : أَوَّلُهَا أَنْ تَعْرِفَ رَبَّك وَ الثانیّةُ أنْ‌ تَعرِفَ مَا صَنَعَ بِكَ وَ الثَّالِثةُ أَنْ تَعْرِفَ مَا أرَادَ مِنكَ وَ الرابِعةُ أنْ تَعْرِفَ مَا یُخْرِجُكَ مِنْ دِینِكَ : علم مردم را در چهار چیز یافتم : اول اینكه خدایت را بشناسی و دوم بدانی با تو چه كرده است و سوم اینكه بدانی از تو چه می خواهد و چهارم اینكه بدانی چه چیزی تو را از دینت خارج می كند. » (33)همانطور كه ملاحظه می شود امام ( علیه السلام ) در این روایت غایت و منتهای علم آموزی را معرفت می دانند و این هدف را در چهار چیز خلاصه می كنند. اولین معرفت ، معرفت به خداست به این معنا كه تلاش علمی انسان باید به شناخت خداوند متعال منتهی گردد .همانطور كه قرآن كریم بارها انسان را دعوت به دقّت و مشاهده عالَمِ مادّی و نظام حاكم برآن و تفكّر و تدبُّر در آن می كند « وَ هُوَ الَّذی مَدَّ الارضَ وَ جَعَلَ فِیهَا رَوَاسِیَ وَ أَنهَاراً وَ مِن كُلِّ الثَّمَراتِ جَعَلَ فِیهَا زَوجَیْنِ اثْنَینِ یُغْشِی الَّیلَ النَّهارَ إِنَّ فِی ذلِكَ لَآیاتٍ لِقََومٍ یَتَفَكَّرُونَ : و اوست كه زمین را بگسترانید و در آن كوه های استوار و رودها پدید آورد و در آن از هر گونه میوه ای جفت جفت آفرید. شب را بر روز می پوشاند. قطعاً در اینها نشانه هایی است برای مردمی كه تفكر كنند. » (34)تا از رهگذر این تفكّرها و اندیشه ها انسان ، آگاه و عالِم به وجود خداوند و شناخت قدرت لایزال او گردد. دومین معرفت ، معرفت به خود یا خود شناسی می باشد. این نوع از آگاهی راهی برای خداشناسی و دست یابی به اولین نوع معرفت است پیامبر اكرم ( صلّی الله علیه و آله ) می فرماید : « مَن عَرَفَ نَفْسَه فَقَد عَرَفَ رَبَّه : هر كس خود را شناخت به درستی كه پروردگارش را شناخته است. » (35)خود شناسی گذر گاهی برای خدا شناسی است .سومین معرفت ، معرفت به آنچه كه خداوند در قالب باید ها و نباید ها از انسان خواسته ، می باشد. كه مجموعه آنرا احكام می نامند. تلاش علمی انسان باید به گونه ای باشد كه قوانین و حكمهایی كه خداوند برای او در زندگانی چندین ساله اش تشریع كرده است را بشناسد و رعایت كند و از حدود و مرزهای الهی تجاوز ننماید. و چهارمین معرفت ، معرفت به آن چیزی است كه باعث خروج انسان از حدّ و مرز خواسته خداوند یعنی دین می شود. ما این نوع از معرفت را تعبیر به دشمن شناسی می كنیم .و همانطور كه در جهاد اخلاقی گفته شد ؛ انسان با دو دشمن در ادوار زندگانی اش رو به روست. اول دشمنی از درون به نام نفس أمّاره و دوم دشمنی از بیرون یعنی شیطان و اعوان و انصارش. معرفت داشتن به موضع و توان دشمن نیز یكی از مهمترین رموز موفقیّت در تقابل با اوست. میدان تلاش و كوشش علمی این توان را به انسان می دهد كه با آگاهی و شناخت از دشمن و همچنین با آگاه بودن از موقعیّت و جایگاه خود و شناخت قدرت و توانش و پشتوانه معنویی چون خداوند متعال ، با دشمنانش رو به رو گردد. با توجه به اهمیّت جهاد علمی و مُیَسَّر گردیدن هدف با ارزش آن یعنی معرفت است كه پیامبر اكرم ( صلّی الله علیه و آله ) چنین می فرماید : « العلمُ دِینٌ : علم ، دین است » (36)به این معنا كه آنچیزی كه برای انسان دین آوری و دین مداری حاصل می كند ، علم است. و امیر المؤمنین در اولین خطبه نهج البلاغه می فرماید : « اوَّلُ الدینِ مَعرِفَتُه » اولین وظیفه هر مسلمانی در دین داری اش كسب معرفت و آنهم معرفت به خدا است. یعنی با حضور در میدان سعی و تلاش علمی ، غایت و هدف آن یعنی معرفت را تحصیل نماید تا از ثمره شیرین آن بهره مند گردد. وقتی معرفت برای انسان حاصل شد آن وقت است كه لذّت مضاعف از تلاش و كوشش می برد. اگر چه او به خواسته اش نرسد. بدین جهت است كه قرآن می فرماید : « وَ أَنْ لَیسَ لِلانسانِ إِلّا مَا سَعَی : برای انسان بهره ای ، لذّتی جز سعی و تلاشش نیست» (37)بنابراین آگاهانه سعی و عمل و زندگانی كردن ، بالا ترین بهره وری و سود آوری را برای انسان به ارمغان می آورد .

4.جهاد اقتصادی
 

این مفوم از جهاد در دین اسلام در دو بُعد فردی و اجتماعی مورد توجه قرار گرفته است. سعی و تلاشی كه انسان فطرتاً برای به دست آوردن رزق و روزی خود انجام می دهد ؛ با تمام جوانب روانی آن در اسلام مطرح شده است. در این بخش به بررسی هر دو بعد آن می پردازیم :
جهاد اقتصادی فردی : در مضامین دین اسلام ، تلاش و كوششی كه هر شخص برای بهبود وضعیّت اقتصادی خود و افراد تحت تكفّلش از طریق صحیح آن انجام می دهد ؛ مورد تكریم و تمجید قرار داده شده است. و از آن تعبیر به طلب رزق حلال و طیّب شده است. امام صادق ( علیه السلام ) می فرماید : « الكَادُّ عَلَی عَیَالِه كَالمُجَاهِدِ فِی سَبِیلِ اللهِ: كسی كه برای بهبود اقتصاد همسر و فرزندانش زحمت بكشد همچون شخصی است كه در راه خدا مجاهده كند. » (38) و امام باقر ( علیه السلام ) می فرماید : « مَن طَلَبَ الرِزْقَ فِی الدُّنیا إِسْتِعْفَافَاً عَنِ النَّاسِ وَ سَعْیَاً عَلَی أهْلِهِ وَ تَعَطُّفَاً عَلَی جَارِهِ لَقَی اللهَ عَزَّ و جَلَّ وَ وَجْهُهُ مِثلُ القَمَرِ لَیلَةَ البَدْرِ : كسی كه در دنیا به جهت بی نیازی جستن از مردم و بهبود وضع اهلش ، سعی و تلاش و برای لطف و مهربانی كردن بر همسایه اش طلب رزق كند ؛ خداوند را در روز قیامت ملاقات می كند در حالیكه صورتش همچون ماه شب چهارده می درخشد» (39)و در روایات حتّی افراد را به تلاش و كوشش در جهت طلب رزق و بهبود وضع اقتصادی ، در شهر و دیارهایی غیر از وطن خود تشویق می كنند. امام صادق ( علیه السلام ) می فرماید : « إِنَّ اللهَ لَیُحِبُّ الإِغْتِرَابَ فِی طَلَبِ الرِزْقِ : به درستی خداوند به دیار غربت رفتن برای طلب رزق را دوست می دارد »(40) خداوند متعال نیز به عنوان خالق انسان به جنبه های روانی این مسأله اشاره نموده و همواره انسان را مورد تفقُّد و دلداری قرار داده است. و در آیات متفاوت قرآن كریم تحت عنوان رزّاق و روزی ده انسان ، وی را مورد خطاب قرار داده و توصیه هایی نموده است. كه با توجه به مطرح شدن این مطالب در قسمت جهاد نظامی از تكرار آن خودداری می كنیم. از رهگذر این تلاشها و كوششها در طلب رزق ، خداوند منّان دستوراتی را در قالب احكام اقتصادی تشریع نموده است. كه شَرَیانهای اقتصادی جامعه همیشه پویا و زنده باشد. تا با اجرای آن تمامی افراد جامعه اسلامی بهره مند از توان اقتصادی مفید گردند.
از جمله این احكام :
1.وجوب پرداخت زكات است : این حكم تكلیفی كه در سه بخش الف : أنعام از چهار پایانی چون گوسفندان و شُتران و گاوها ب : غلات از گندم و جو و خرما و كشمش ج : طلا و نقره مسكوكه واجب شده است علاوه بر تشویق و ترغیب ضمنی به تولید و خود كفایی جامعه اسلامی در بعضی از این اقلام مهم و اساسی ، دارای مصارفی هدفمند و حیات بخش است. مصارف زكات را در هشت صنف معرفی می نمایند : 1 و 2 فقرا و مساكین : اینان افرادی هستند كه قوت یك ساله خود و افراد تحت تكفُّلشان را ندارند. شارع مقدّس به جهت حفظ ایمان و سلامت دینی ایشان و به طبع ، حفظ سلامت اجتماع ، ایشان را مورد توجّه قرار داده است. زیرا كه فقر زمینه را برای بِزه های اجتماعی و ضعف ایمان بسیار سریع فراهم می كند و موجب به مخاطره افتادن امنیت و سلامت جامعه می شود. پیامبر اكرم ( صلّی الله علیه و آله ) در این زمینه می فرماید : « كَادَ الفَقْرُ أَنْ یَكُونَ كُفراً : نزدیك است كه فقر منجر به كفر شود » (41) افراد فقیر و نیازمند معمولاً مورد طمع دشمنان قرار دارند تا ایشان را برای اجرای اهداف شوم خود استخدام كرده و مورد استفاده قرار دهند. لهذا با عنایت به این خطرها و به منظور پیشگیری و حفظ جامعه و همچنین حفظ كرامت انسانی این دسته از افراد باید مورد توجه سایرین قرار گیرند. 3 عاملین زكات : ایشان كسانی هستند كه مأمور به جمع آوری و نگهداری و حسابداری و تقسیم كننده زكات می باشند. در این میان دین اسلام توجه به اشتغال زایی و لو اینكه مقطعی بوده باشد ، دارد و افرادی تحت عناوین فوق الذكر به كار گرفته و مأمور به زكات می نماید. و از طرف دیگر آمار اقتصادی مدوّن و دقیقی نیز برای حكومت اسلامی فراهم می نمایند. 4 مؤلّفة القلوب : این مصرف در جهت نشر دین اسلام و تأمین امنیّت و نیروی لازم در زمان جهاد نظامی از میان كافرانی كه در جوار مسلمانان هستند ، قرار داده شده است. حتّی در این بخش از مصارف زكات بنابر قول شیخ مفید ( ره ) مسلمانانی كه در اطراف مرزهای كشور اسلامی و یا در همسایگی كافرانی قرار دارند كه با پرداخت زكات به ایشان ، كافران ترغیب به دین اسلام می شوند نیز شامل می شود. 5 رقاب : این مصرف برای آزاد كردن كسانی است كه در قید بردگی و رقیّت دیگران هستند قرار داده شده است كه علی الظاهر امروزه موضوع این مصرف منتفی می باشد. 6 غارمون : این مصرف به جهت پرداخت بدهكاریهای افراد مدیونی است كه توانایی پرداخت بدهی خود را ندارند. البته به این شرط كه بدهكاری به بار آمده به خاطر معصیت الهی نباشد. این مصرف ، بار روانی بسیار مثبتی را برای افراد جامعه همراه دارد. زیرا كه همیشه در هر بدهكاری دو طرف دچار فشارهای روانی و عصبی می گردند. اول شخص مدیون است كه از جهت بدهی خود ، دچار افكاری پریشان و مضطرب می باشد. و این حالت روانی خود به خود به افراد خانواده اش تسرّی و از خانواده به جامعه پیرامونش سرایت می كند. به همین جهت خداوند در قرآن كریم چنین سفارش می كند: « وَ إِنْ كَانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلَی مَیْسَرَةٍ : اگر بدهكار قدرت پرداخت نداشته باشد او را تا هنگام توانایی ، مهلت دهید. » (42) از طرف دیگر شخص طلبكار است كه باید نگران و ناراحت از عدم دست یابی اش به مالی باشد كه در نزد بدهكار به عنوان قرض یا وام و غیره گذاشته است. و بدین جهت است كه در متون دینی آمده است كه چنانچه طلبكار برای دریافت طلبش آمده باشد و مدیون قصد نماز كرده است ؛ باید ابتداءً اقدام به پرداخت دین خود و سپس به انجام نماز مشغول گردد. حتی مجوزی برای شكستن نماز نیز می باشد. حال اگر این دو فرد ، مطمئن از وجود پشتوانه ای اقتصادی برای پرداخت و دریافت باشند دیگر بار روانی ناشی از این معزل اقتصادی ، كاهش می یابد. و هر كس با اطمینان خاطر به دریافت و پرداخت سنّت قرض الحسنه اقدام می نماید. 7 فِی سبیل الله : این نوع مصرف از زكات دارای شمولیت و عمومیت است. جناب شهید اول در كتاب لمعه خود در مورد این مصرف چنین می فرماید : « فی سَبیلِ اللهِ وَ هُوَ القُربُ كُلُّهَا: هر كاری كه موجب تقرّب و نزدیك شدن به خداوند گردد ، فی سبیل الله است» (43) در این مصرف هر كاری از آبادانیها از جمله ساختن مدارس و معابر و پُلها و بیمارستانها و مساجد و غیره و از اصلاح ذات البین و هر آنچه كه موجب قوام نظام اجتماعی و فرهنگی جامعه و دین اسلام گردد را شامل می شود. این مصرف برای حفظ پویایی جامعه اسلامی و در جهت اقتدار آن می باشد. و عواید آن شامل حال تك تك افراد جامعه می گردد.
8 ابن سبیل : این نوع مصرف از زكات برای حفظ شأن و كرامت افرادی است كه به علّت تمام شدن توشه سفر در مسیر رسیدن به مقصد خود ، در راه مانده اند. در این مصرف اگر چه شخص در راه مانده در وطن خود غنی و ثروتمند باشد ولی به علت اینكه عَرض نیاز و سؤال در برابر غیر ، موجب خجلت زده شدن او و چه بسا كاری سخت و پر مشقّت باشد ؛ این پشتوانه اقتصادی حامی و مددكار اوست و با حظ شخصیت و آبروی ایشان ، وی را یاری می كند.
آنچه كه بر زیبایی این احكام می افزاید این مطلب است كه دین اسلام رعایت حال و شُئُونات اجتماعی و اقتصادی افراد نیازمند به این پشتوانه اقتصادی را نیز می نماید. و چنین دستور می دهد كه از اموال زكات ، آن مالی كه متجمّل تر می باشد و وِجه اقتصادی ممتاز تری دارد را به افراد با شأن اقتصادی بالا كه دچار ورشكستگی شده اند و اكنون نیازمندند ، پرداخت كنند.
 
جناب شهید در كتاب روضة البهیّة این مطلب را اینگونه بیان می كنند : « وَ لْیُخَص بِزَكاةِ النِعَمِ المُتَجَمِّل وَ زَكاة النَّقدَین وَ... رَوَاهُ عبدُاللهِ بن سنان عَنِ الصادق ( علیه السلام ) مُعَلِّلاً بِأنَّ أَهْلَ التَجَمُّلِ یَسْتَحْیُونَ مِنَ النَّاس فَیُرفَعُ إِلَیهِم اجَلُّ الامرَینِ عِندَ النَّاس : باید به افرادی كه شأن اقتصادی بالا دارند از چهار پایان و طلا و نقره زكات داده شود این مطلب را عبد الله بن سنان از امام صادق روایت كرده است در حالیكه در این روایت علت این حكم را اینگونه بیان كرده است كه این افراد حیا دارند از اینكه از مردم درخواستی بنمایند. پساز میان طلا و نقره و چهار پایان هر كدام را كه در میان مردم بهترو بالاترند به این افراد پرداخت شود. » (44)همچنین توصیه می كند كه این مال زكات به صورت و به عنوان هدیه برای ایشان فرستاده شود. زیرا كه اینان حیا دراند از اینكه زكات را به عنوان زكات در یافت نمایند .
2. وجوب پرداخت خمس است : این حكم تكلیفی كه در موارد هفتگانه : غنائم جنگی ، معدن ، غوص ، سود كسب ، حلال مخلوط به حرام ، گنج، زمینی كه از مسلمان به كافر ذمّی منتقل گردد ؛ واجب می شود. مصرف آن مختص به دو شخص است: اول : امام ( علیه السلام ) دوم : سادات فقیر. سادات فقیر به حكم شارع مقدّس نمی توانند از زكات بهره مند گردند و به عوض از خمس می توانند استفاده كنند و و رفع نیاز مالی خود كنند. سهم امام ( علیه السلام ) نیز در زمان غیبت ایشان به وكلای عامّ ایشان یعنی مجتهدین جامع الشرایط واگذار می گردد. تا ایشان بنابر صلاحدید خود اقدام به مصارف آن بنمایند. و از آنجا كه امام ( علیه السلام ) جانشین پیامبر ( صلّی الله علیه و آله ) می باشد و وظیفه ایشان حفظ و تبیین و نشر دین اسلام است ؛ فقها نیز در راستای این وظائف آنچه را كه موجب حفظ و نشر و بیان شریعت اسلام تشخیص دهند از مصارف خمس دانسته و سهم امام ( علیه السلام ) را صرف آن می كنند. و در این میان عوائد این پشتوانه اقتصادی شامل حال همه افراد جامعه اسلامی می گردد.
3. سایر احكام اقتصادی از قبیل نذورات و كفارات و وقفها نیز از یك جهت متوجه به فقراء جامعه و از جهت دیگر متوجه تمامی افراد آن است. در ماههای متفاوت از سال چون رمضان و محرم وصفر و رجب وشعبان و غیره سفره های اطعام مسلمین به نیّتهای گوناگونی چون افطاری و ارادت به پیشگاه ائمه اطهار ( علیهم السلام ) و غیره پهن می گردد و همه گان با حضور خود از این خوان نعمت استفاده می نمایند. هر شخصی به نوبه خود متوجه دستورات اقتصادی اسلام است و هر فردی نیز بنا بر نوع نیازش قادر به استفاده از عوائد آن است. به راستی چنین قوانین پویا و دامنه دار و سود آوری اگر با حضور آگاهانه و امتثال گونه افراد مسلمان اجرا شود ؛ آیا فردی نیاز مند و یا گرسنه باقی می ماند ؟! این دستورات اگر چه در وحله اول فردی به نظر می رسد امّا در وحله دوم و در مرتبه مصارفش اجتماعی می گردد. و شعاع این فعالیت اقتصادی در پهنه اجتماع گسترانیده می شود. جهاد اقتصادی اجتماعی : سعی وتلاش همه افراد اجتماع در بالا بردن توان اقتصادی كه مقوله ای تأثیر گذار در سایر انواع جهاد از مجاهدت های اخلاقی و نظامی و علمی می باشد ؛ در دین مبین اسلام مورد توجه قرار گرفته است در سوره مباركه انفال آیه 60 می فرماید :« وَ أَعِدُّوا لَهم مَا اسْتَطَعْتُم مِن قُوَّةٍ وَ... : تا آنجا كه می توانید قوّت را در برابر دشمنان آماده سازید » خداوند به طور عام ، همه افراد را دستور به بالا بردن قوّت و توان اجتماعی كرده است. این قوّت در زمان كنونی از یك طرف ، متوجه اقتصاد است كه همه اشخاص جامعه اسلامی بكوشند تا به گونه ای زندگی كنند كه به خود كفایی در همه ابعاد اقتصادی از كشاورزی ، صنعت ، نیرو ، بالا بردن بهره وری ، حذف پِرتهای اقتصادی از افراط و تفریط هایِ مصارف موجود خانگی و عمومی و غیره به همراه حفظ پویاییِ احكام اقتصادی دین اسلام برسند و مكاید اقتصادی دشمنان دین وملّت خنثی گردد. وكشور زیر بار استثمارگران قرار نگیرد. و از جهت دیگر ، این قوّه و توان متوجه علوم است تا با تلاش و كوشش در میادین علمی در همه جهاتِ آن از جمله طبّ ، فیزیك ، هوا و فضا ، عمران ، اجتماعی و غیره كشور را از وابستگی به بیگانگان رهایی بخشند. و از طرف دیگر این قوّه متوجه ابعاد نظامی می گردد. كشور اسلامی همانطور كه با اقتدار و ثبات اقتصادی و علمی خود ، دشمنان را به كُرنش و احترام وا می دارد ؛ باید با اقتدار نظامی خود ، هراس در دل بدخواهان و دشمنان بیاندازد. تا در زمان مقتضی ، قدرت واكنش سریع در میدان جهاد نظامی داشته باشد. و در همه موارد فوق الذكر ، توان اقتصادی بالا بسیار سریع تر می تواند كشور اسلامی را به چشم اندازهای علمی و نظامیِ خود براسند. همانگونه كه شرایط را برای تبلیغ و نشر آیین اسلام بهتر فراهم می كند. پیامبر ( صلّی الله علیه و آله ) می فرماید : « نِعْمَ العَوْنُ عَلَی طَاعَةِ اللهِ الْمَالُ : مال ، یاری گرِ خوبی برای اطاعت خداوند است. » (45)

نتیجه گیری :
 

با توجه به مطالب ارائه شده اینگونه نتیجه گیری می كنیم كه اوّلاً: باید هر تلاش و كوششی هدفمند باشد همچنان كه هدف میدان تلاش اخلاقی، فلاحت و رستگاری و بالا ترین هدف میدان نظامی، زندگی با عزّت و شرف در دو دنیا و هدف میدان تلاش علمی ، كسب معرفت و هدف میدان تلاش و كوشش اقتصادی حفظ كرامت انسان و تعالی دین و توان اوست. ثانیاً : در میان این چهار نوع جهاد ، جهاد نظامی متأثِّر از سه جهاد دیگر است. و جهاد علمی به عنوان پایه و اساس هر جهادی ایفای نقش می كند. و جهاد اقتصادی عامل بقا و سرعت رشد سایر انواع جهاد است. و جهاد اخلاقی به عنوان عامل ایمنی بخش و ضامن سلامت هر جهادی برای رسیدن به هدف مورد نظر ، ایفای نقش می كند.

پی‌نوشت‌ها:
 

1.( ترجمه مفردات راغب اصفهانی ج1 / ص423و424)
2. ( یوسف / 53 )
3. ( میزان الحكمه ج2/ ص596 )
4.( میزان الحكمه ج2 /ص 597 )
5. ( شمس/9 )
6. ( ترجمه مفردات ج3/ص90 )
7. .( ترجمه مفردات ج1/ص424 )
8.. ( شرح لمعه ج1/ص311 )
9. ( توبه/41)
10. ( آل عمران / 169 )
11. ( میزان الحكمه ص 595 /ج2 )
12. ( حجر/ 29 )
13. ( دخان /56 )
14. ( نحل/97 )
15. ( احزاب / 16 )
16. (جمعه/6)
17. ( جمعه / 8 )
18. ( انبیاء / 35 )
19. ( نساء / 78 )
20. (معارج/19 )
21. ( روم / 40 )
22. ( هود / 6 )
23. ( مائده / 88 )
24. ( میزان الحكمة / ج7 / ص 2742 )
25. ( طه / 114 )
26. ( كهف / 65 )
27. ( بقره / 247 )
28. ( میزان الحكمة / ج 7 /ص 2745 )
29. ( میزان الحكمة / ج 7 / ص 2747 )
30. ( میزان الحكمة / ج7 /ص 2747 )
31. ( میزان الحكمة / ج 7 / ص2740 )
32. ( میزان الحكمة / ج 7 /ص 2741 )
33. ( میزان الحكمة / ج 7 / ص 2794 )
34. ( رعد /3 )
35. ( میزان الحكمة / ج 7 / ص 2799 )
36. ( میزان الحكمة / ج 7 / ص 2763 )
37. ( نجم / 39 )
38. ( اخلاق شُبَّر / ص180)
39. ( اخلاق شُبَّر / ص180)
40. ( اخلاق شُبَّر / ص180)
41. ( اخلاق شُبَّر / ص 188 )
42. ( بقره / 280 )
43. ( شرح لمعه / ج1/ص180)
44. ( روضة البهیّه / ج 1 /ص 183 )
45. ( اخلاق شُبّر / ص 178 )
 

فهرست منابع :
1.قرآْن كریم
2.میزان الحكمة / ری شهری / جلد 7 / انشارات دارالحدیث/سال : 1422 ه.ق
3.الاخلاق / سیّد عبد الله شبّر / ناشر : مكتبة بصیرتی – قم / سال : صفر المظفر 1395 ه.ق
4.روضة البهیّة فی شرح اللمعة الدمشقیّة / محمد بن جمال الدین مكّی العاملی/ ناشر: دار التفسیر اسماعیلیان/1380ه.ش
5.ترجمه و تحقیق مفردات راغب اصفهانی / سید غلامرضا خسروی حسینی/ انتشارات مرتضوی/1383 ه.ش




 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط