ماشين هاي مرگبار

ايده استفاده از شني براي فائق آمدن بر مشکل عمليات در صحرا براي اولين بار در 1770 مطرح شد و بعدها در اواخر سده نوزدهم در تراکتورهاي زراعي به کار رفت تا سرانجام پيش از جنگ جهاني اول براي کمک به تحرک خودروهاي...
سه‌شنبه، 16 خرداد 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ماشين هاي مرگبار

ماشين هاي مرگبار
ماشين هاي مرگبار


 






 

اجزاي اصلي تانک ها
 

تحرک
 

ايده استفاده از شني براي فائق آمدن بر مشکل عمليات در صحرا براي اولين بار در 1770 مطرح شد و بعدها در اواخر سده نوزدهم در تراکتورهاي زراعي به کار رفت تا سرانجام پيش از جنگ جهاني اول براي کمک به تحرک خودروهاي زرهي در شرايط مختلف مورد استفاده قرار گرفت. بيشتر تانکهاي امروزي مي توانند با سرعتي بيش از 40 کيلومتر در صحرا يا 70 کيلومتر بر ساعت روي جاده ها حرکت کنند. همچنين بسياري از تانک هاي امروزي توان حرکت بين يک تا 5 متر زير آب را نيز دارند.

تسليحات اصلي
 

از اوايل دهه هفتاد به اين سو سلاح اصلي بيشتر تانکها را توپ هاي 120 تا 125 ميليمتري با امکان استفاده از طيف گسترده اي از مهمات به انرژي جنشي ضد زره و ضد نفر تا برخي از انواع موشک هاي ضد تانک با توانايي مهمات گذاري خودکار تشکيل مي دهد. همچنين به صورت معمول اين زره پوش هاي سنگين به يک تيربار هم محور با توپ اصلي براي درگيري با نيروهاي پياده نيز مجهزند.

پيشران
 

بيشتر تانک هاي مدرن از توربين هاي گازي به عنوان تامين کننده نيروي حرکتي استفاده مي کنند که علاوه بر نسبت توان به وزن بيشتر نسبت به موتورهاي قديمي ديزل ارتعاش و بخش متحرک کمتري دارند. نگهداريشان هم آسان است اما در مقابل گران هستند و راندمان بدي نسبت به ميزان مصرف سوخت دارند.

زره
 

بيشتر تانک هاي نسل سوم امروزي از زره هاي مرکب يا کامپوزيتي همانند چابهام استفاده مي کنند که اواخر دهه شصت براي مقابله با تسليحات با انرژي جنبشي و ضد تانک ساخته شده بودند. زره هاي جعبه مانندي هم که روي برخي تانکها مي بينيد با عنوان زره هاي واکنشي در حقيقت جعبه هايي حاوي مواد منفجره اند که هنگام اصابت تسليحات ضد تانکها انفجار در نزديک بدنه از اصابت مستقيم به زره تانک جلوگيري مي کنند.

دفاع
 

نارنجک هاي دود زا در کنار تحرک مناسب ترين دفاع خودروهاي زرهي به حساب مي آيد البته سيستم هاي محافظت فعال مدرن به عنوان جديدترين تجهيزات دفاع فعال براي محافظت از زره پوش در برابر تسليحات هدايت شونده طراحي شده اند با اين حال به دليل منطقه خطري که براي نيروهاي خودي ايجاد مي کنند باعث شده حداقل فعلا به جز رژيم صهيونيستي هيچ کشوري از آنها استفاده نکند.

تسليحات ثانوي
 

يک يا دو تيربار کاليبر 50 يا نارنجک انداز نصب شده روي برجک تانک در نقش ضد هوايي و يا درگيري با نيروهاي پياده در حکم تسليحات جانبي تانک هستند البته استفاده از تيربارهاي خودکار با امکان کنترل دستي يا بصورت کنترل از داخل تانک همانند تسليحات به کار رفته در زره پوش هاي استريگر از جمله تغييرات آينده تانکها خواهند بود.

نسل هاي تانک
 

تانک هاي توليدي پس از جنگ جهاني دوم را به صورت عمومي بر اساس تکنولوژي به چندين نسل تقسيم مي کنند. دسته بندي هاي زيادي درباره تانک ها وجود دارد که عمومي ترين آنها نسل هاي سه گانه اي است که آدوالف هيلمز در 1983 ارائه کرد که به اين ترتيب است: نسل اول، تانک هايي که دقيقا پس از 1945 تحت تاثير طرح هاي زمان جنگ ساخته شدند همانند سنجرين انگليسي، پاتون آمريکايي، اي ام ايکس 50 فرانسوي و تي 44 تا تي 55 شوروي، نسل دوم، تانک هاي مجهز به سيستم هاي کنترل آتش مکانيکي، ديد در شب، ثباتگر قبضه توپ و محافظت شده در برابر سلاح هاي شيميايي و تشعشعات هسته اي همانند چيفتن انگليسي، لئوپارد آلماني، ام60 آمريکايي، مرکاواي 1و2 اسرائيلي و تي 62 تا تي 72 روسي و تايپ 80 چيني. نسل سوم، زره پوش هاي مجهز به نمايشگرهاي فروسرخ، سيستم هاي کنترل آتش ديجيتال، زره هاي کامپوزيتي جديد همانند ام 1آبرامز، چلنجر يک و دو، لئوپارد2، مرکاواي سه تا پنج، لکرک، تي 80 تا تي 90 تايپ 96 تا 98.

شاخص هاي اصلي سازنده تانک ها
 

سه فاکتور عمومي شامل توان آتش، تحرک و حفاظت حدود اثربخشي قابليت هاي يک تانک را مشخص مي کنند البته به اين معني نيست که هر تانک فوق مدرني بايد چنان طراحي شود که همزمان با بهترين سلاح ها و پيشرفته ترين سيستم هاي حفاظتي پوشانده شود و در عين حال بيشترين تحرک را نيز داشته باشد. در واقع کيفيت تجهيز تانک ها شديدا تابع محدوديت هزينه و محلي است که قرار است به کار روند براي همين هم ممکن نيست که همزمان بيشترين ميزان توان آتش و بيشينه حفاظت و تحرک با هم داشته باشند به خصوص که چنين طرحي نه اقتصادي است و نه کاربردي به عنوان مثال افزايش زره تانک مشخصا ميزان حفاظت تانک را افزايش مي دهد اما در مقابل با افزودن به وزن از تحرک زره پوش خواهد کاست. اين دقيقا همان اشتباهي بود که طراحان آلماني با سنگين تر کردن روز به روز تانک هايشان تا پايان جنگ جهاني مرتکب شدند و در نتيجه حاصل کارشان تانک هايي چنان سنگين بود که فقط جابه جا کردنشان کلي تدارکات مي خواست يا مثلا تجهيز تانک به توپ هاي بزرگ تر منجر به کاهش زره براي ثابت ماندن وزن کلي خودرو و در نهايت آسيب پذيري بيشترش خواهد شد. اشتباه در هر کدام از اين فاکتورها به علاوه انتخاب يک موتور بد براي اين خودروهاي چند ده تني ايرادي به جز ناکار آمدي تحرک يگاني زرهي در ميانه ميدان نخواهد داشت. اين دقيقا همان اشتباه بزرگي بود که انگليسي ها با چيفتن، تانکي با توپي قوي اما تحرک و زرهي ضعيف مرتکب شدند و در طول جنگ هشت ساله بسياري از واحدهاي ارتش خودمان با همين مشکل مواجه شدند. هزينه پذيري و امکان پشتيباني موثر در ميدان نبرد يکي ديگر از مزايايي است که تانک ها بايد داشته باشند. به طور مثال تانک هاي تي 62 شوروي قدرت آتش خوبي داشتند يا مرکاواي رژيم صهيونيستي از زره و امکانات تدافعي خوبي برخوردار بودند.

تانک ذوالفقار
 

اولين اخبار پيرامون برنامه ذوالفقار حدودا اواسط دهه 70 شمسي (90 ميلادي) منتشر شد؛ زماني که محمدرضا آشتياني، جانشين فرماندهي نيروي زميني ارتش رسما خبر اولين پروژه ملي طراحي و ساخت تانک تحت عنوان ذوالفقار توسط جهاد خودکفايي ارتش را تاييد کرد و اين درست زماني بود که تازه چند سالي از ساخت و آزمايش ميداني اولين پيش نمونه ذوالفقار1 مي گذشت.
بر اساس شنيده ها نمونه اوليه ذوالفقار به عنوان تانکي نسل دومي با نگاهي محتاطانه نسبت به ظاهر تانک هاي ام60 با برجکي تخت به سبک تانک هاي مدرن طراحي شده بود؛ در حالي که همانند تي 72 به يک توپ 125 ميلي متري بدون خان همراه با سيستم کنترل آتشي مشابه مسلح بود. ذوالفقار حداقل در نمونه اوليه اش از موتور 12 سيلندر ديزلي با قدرت 750 اسب بخار نيرو مي گرفت و با وزني حدود 40 تن تانکي نسبتا سبک به شمار مي آمد.
البته موتور و شني تانک در نسل دوم تانک تعويض و تقويت شد و در نمونه سوم با کشيده تر شدن برجک قبضه توپ اصلي با نمونه استانداردتري تعويض شد؛ در حالي که براي هدف يابي به يک سيستم کنترل آتش و مسافت ياب ليزري جديد و مهمات گذاري خودکار نيز مجهز شده بود.

M1 ABRAM5
 

پرشمارترين تانک نسل سوم غربي مجهز به يکي از دقيق ترين سيستم هاي هدفيابي و شليک گلوله هاي اورانيوم ضعيف شده، در جريان سقوط عراق واحدهاي زرهي آبرامز تقريبا بدون دردسر خاصي از پس تانک هاي پراکنده عراقي مجهز به زره و تجهيزات قديمي برآمدند، آن هم در شرايطي که در بيشتر مواقع تانک ها حتي به برد درگيري تانک هاي عراقي هم وارد نشده بودند.

MERKAVA
 

ساخت صنايع نظامي رژيم صهيونيستي با تمرکز روي اصل حفاظت بيشتر نسبت به توان آتش. مرکاوا از معدود تانک هاي مدرني است که موتورش به جاي پشت تانک، براي ايجاد فضاي اضافي براي حمل نيرو يا مهمات بيشتر در جلوي زره پوش جاي گرفته. همچنين گونه چهارم اين تانک از جمله اولين زره پوش هايي است که به سيستم در دست آزمايش دفاع فعال قرار است مجهز شود.

T.72/90
 

يکي از پرشمارترين تانک هاي ساخت شوروي سابق با شمار 25 هزار دستگاه که نمونه هاي اوليه اش به عنوان نسل دوم شناخته مي شدند اما نمونه هاي به روز شده آن نسل سومي هستند. تقريبا تمام تانک هاي نسل سوم امروز روسيه همانند تي 90 در حقيقت نمونه روزآمد شده همين نسل از تانک ها به شمار مي آيند.

CHALLENGER 1/2
 

مشهور به قابل اعتمادترين تانک جهان ساخت صنايع دفاعي ويکرز انگليس يک نمونه اوليه آن در حقيقت اقتباسي بود از طرح تانک شيرا که زماني براي ارتش ايران تکميل شده بود. چلنجر 2 صاحب يکي از سنگين ترين زره هاي تانک در دنياست که ادعا مي شود مقاومت زره چابهام نسل جديدش تا دو برابر بيشتر از فولاد است.

LEOPARD1/2
 

نمونه اولين لئوپارد زير سايه جنگ سرد براي آلمان غربي تکميل شد و به عنوان يکي از اصلي ترين تانک هاي اروپايي وارد خدمت شد جديدترين نمونه هاي لئوپارد با طرح برجک «گيرا» مجهز به هدف يابي ديجيتال با مسافت ياب ليزري و سيستم کنترل آتش رايانه اي هستند.

TYPE99
 

جديدترين تانک نسل سوم چيني مجهز به زرهي نامشخص و سيستم کنترل آتش پيشرفته با برد آتشي حدود چهار کيلومتر، بر اساس شنيده ها زره اين تانک توان تحمل شليک مستقيم تا هفت گلوله 125 ميليمتري تانکي مانند تي 72 يا 9 گلوله مستقيم توپ 105 از فاصله 1800 متري را داراست.

نخستين تانک رزمي جهان
 

مارك1، نخستين تانک رزمي جهان، حاصل برنامه اي بود موسوم به کشتي هاي زميني که با پشتيباني چرچيل براي شکستن بن بست جنگ سنگرها در جبهه هاي غربي طراحي شد. با اين حال تاثيري در نتيجه کسل کننده جنگ جهاني اول نداشت اما باعث شد بار ديگر پس از دوران سواره نظام سنگين، تحرک به ميادين نبرد بازگردد. مارك خودرويي بود با 27 تن وزن و موتوري شش سيلندر مجهز به چهار توپ يا تيربار که براي عمليات به حداقل هشت نفر خدمه نياز داشت و راننده پيوسته بايد نگران فشار بيش از حد به موتور زره پوش مي بود.

بزرگ ترين تانک جهان
 

بزرگ ترين تانک جهان به طول 10 متر و ارتفاع بيش از سه متر را آلماني ها با نام موش در اواخر جنگ جهاني دوم ساختند. اين موش غول آسا 200 تن وزن داشت و طرح اوليه اش را فرديناند پورشه به هيتلر پيشنهاد داده بود. تا پايان جنگ تنها دو پيش نمونه از اين سوپر تانک تکميل شد که هر دو پس از سقوط آلمان به دست ارتش شوروي افتاد. بعدها مشخص شد يکي از روياهاي تخيلي هيتلر برنامه اي بوده به نام پي 1000 براي ساخت تانک غول پيکري 10 برابر بزرگ تر که به دليل کمبود فلزات مورد نياز هيچ گاه ساخته نشد.
منبع: نشريه دانستنيها شماره36



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط