سلمان شاعر اخلاق
نويسنده : سينا علي محمدي
نگاهي به شعر و زندگي سلمان هراتي
سطرهاي بالا شايد براي بسياري از مردم آشنا باشد؛ سطرهايي که مانند شاعرش «سلمان هراتي»صميمي و صادق است و معصوميتي کودکانه را مي توان از درون آنها جست و جو کرد.
سلمان هراتي را بسياري از منتقدان و کارشناسان ادبيات به عنوان جدي ترين شاعر دهه نخست پيروزي انقلاب اسلامي معرفي مي کنند؛ شاعري که در چنين روزي و در 25سال پيش، در اثر يک سانحه رانندگي در گذشت.
سلمان هراتي اما يک تفاوت اساسي با همه شاعران نسل اول انقلاب دارد که کمتر دراين سال ها مورد توجه قرارگرفته است. کساني مانند قيصر امين پور، سيد حسن حسيني، ساعد باقري، سهيل محمودي ، عبدالجبار کاکايي، عليرضا قزوه و ديگر نام هايي که ما به عنوان شاعران انقلابي، معتقد و متعهد مي شناسيم، همگي محصول پرورش يافتن در يک کانون مشخص هستند. به عبارتي شخصيت شعري آن ها با کوچ به پايتخت و حضور در حلقه ها وانجمن هاي ادبي خاص از جمله حوزه هنري شکل مي گيرد ، اما سلمان برخلاف اين بزرگان، جايگاه و نفوذ شعر يخود را به هيچ عنوان وامدار حضور در اين دست کانون ها و لابي هاي هنري و ادبي نيست سلما ن هراتي پيش از ديدار با شاعران برجسته حوزه هنري و نسل انقلاب، شاعر بوده است؛ به گونه اي که در حوالي سال61و در يکي از جلساتي که شاعران به شهرستان محل اقامت مرحوم هراتي مي روند، با جواني مواجه مي شوند که در پايان برنامه، بسيار ساده و فروتنانه دفتري را به آن ها مي دهد و مي خواهد که اشعارش را مطالعه کنند و بعد اين شاعران در مي يابند که شعرهاي اين جوان، از سروده هاي خودشان چيزي کم ندارد.
سلمان را مي توان شاعر اخلاق هم معرفي کرد، آن هم در روزگاري که ما شاهد برخي بداخلاقي ها در جامعه هستيم، سلمان همان گونه مي سرود که مي زيست، او را مي توان نخستين شاعر انقلاب ناميد که با جسارت زباني و مضموني و نوآوري وارد مضامين اجتماعي و گاه سياسي مي شود و بعد از او موجي از انتقادات مانند شعر «مولا ويلا نداشت» عليرضا قزوه و..منتشر مي شود.
سلمان شاعر اخلاق است و با دروغ و چاپلوسي به طور صريح مخالفت مي کند او همچنين در شعرش بارها از محکوميت ديکتاتوري و استبداد سخن مي گويد و شايد بهترين پايان بندي براي اين يادداشت ، فراز فرجامين شعر «هديه» او باشد که خطاب به پايلو نرودا مي گويد:
«...افسوس که نيستي
اگر نه
يک شاخه گل محمدي به تو مي دادم
تا با آن تمام ديکتاتورها را مسموم کني.
منبع: پنجره شماره 114