تئوری تبعیض و گفتمان برابری در تاریخ
منبع : اختصاصي راسخون
کنش ها و واکنش های قومی، نژادی و فرهنگی، مبتنی بر پندار تبعیض گرایانه، در تداوم تاریخ، چالش بزرگ فراروی پیشرفت و ثبات سیاسی کشورها، بلکه تمدن ها ایجاد کرده است. برنامه های اسلامی و قوانین بین المللی، در عرصه تئوریک هیچ نوع تبعیضی را به رسمیت نمی شناسند. از این رو فرهنگ مدرنیته در راستایی تبعیض زدایی و نگاه مساویانه به انسان ها، اعلامیه جهانی حقوق بشر، و... را تنظیم و تدوین کرده است و اسلام نیز اساس برنامه های خویش را با معیار انسانیت و امت و احده انسانی پی ریزی کرده است. علی رغم آن، هیچ برهه تاریخی و هیچ زاویه جغرافیایی را نمی توان یافت که در آن، تبعیض وجود نداشته باشد. در این میان، انگشت اتهام به طرف اسلام، به دلیل وجود احکام متفاوت نسبت به زن ومرد و مسلمان و غیر مسلمان دراز است، حقیقت این است که اسلام تفاوت ها را معیار برنامه های جاودانی خویش قرار داده؛ اما همزمان با تبعیض نیز مبارزه کرده است.
واژگان کلیدی: تبعیض، برابری، انسان، اسلام، غرب و حقوق بشر
پیش نیاز:
هرچند خداوند تفاوت ها را از نشانه های، وجود، قدرت و علم خویش بیان کرده است.(1) اما انسان به دنبال پاسخ این پرسش ها بوده كه چرا يكى سفيد است و ديگرى سياه، يكى زشت است و ديگرى زيبا، يكى سالم است و ديگرى عليل؟ یکی فقیراست و دیگری غنی؟ چرا همه مانند هم نيستند؟ چرا همه سفيد و يا همه سياه نيستند؟ چرا همه زيبا و يا همه زشت نيستند؟ و اگر بنا است تفاوتى دركار باشد چرا آنكه سفيد است سياه نشد و آنكه سياه است سفيد نشد؟ چرا آنكه زشت است زيبا نشد و آنكه زيبا است زشت نشد؟ از همه مهمتر؛ ملاک امتیاز و برتری انسان ها چیست؟ آیا سفید پوست انسان برتر است و سیاه پوست انسان پست؟ یا عکس؟ کدام نژاد، برتر ازهمگان است؟ کدام ملیت، زبان، قوم، و...بر گزیدگان و اشراف هستند وکدامین فرودست و بردگان؟ تنوع و رویکرد های متفاوت فرهنگی، زبانی، مذهبی، و... پاسخ های متفاوت به آن داده است، اما هیچ کدام، علی رغم آنکه در اقلیت قرار دارند، ارزش ها را از دایره تعلقات و وابستگی های خویش بیرون ندانسته، بلکه به زبان و فرهنگ و مذهب خویش می نازند و می بالند و این حق را برای خود محفوظ می دانند که ویژگی های فرهنگی و... خود را حفظ کنند و در تلاشند تا آن را در قوانین بین ا لمللی و قانون اساسی کشور خویش به رسمیت بشناسانند. این در حال است که دولت ها و یا اقوام و ملیت های دیگر زیر بار آن نمی روند، بلکه به رسمیت شناختن اقلیت ها را تهدیدی برای ثبات سیاسی و برنامه دراز مدت کشور می پندارند. در نتیجه دولت ها و اقوام غالب برای همانند کردن و یا انزوایی اقلیت ها می کوشند. کنش ها و واکنش های حذف و بقاء فرهنگی و ملی، در تداوم تاریخ به گونه ای در زندگی انسان ها سایه افگنده است، که هیچ جغرافیا و یا برهه ی تاریخی منهای آن را نمی توان یافت، گویا نگاه تبعیض گرایانه در ذات و فطرت انسان ها نهادینه گردیده، که بر تارک تاریخ افراد و جوامع متمدن و غیر متمدن خود نمایی می کند.
گفتار اول:
مفاهیم وکلیات:
ب) هرگونه تفاوت دیگر یا محرومیت یا تقدم که نتیجه آن، از میان بردن یا محدودیت تساوی احتمال موفقیت و شرایط سلوک و رفتار با کارگران باشد و پس ازشنیدن نظریه سازمان های کارگری کارفرمایی ذی نفع، از طرف مقام های صلاحیت دار به این عنوان شناخته شده معرفی شود.(3) برخی دیگر اصطلاح تبعیض را اینگونه تفسیر کرده است:« به معنای هرگونه تمایز، مستثنی نمودن، محدود نمودن یا پایه ریزی برتری خاص بر اساس نژاد، رنگ، زبان، مذهب، ریشه ملی و اجتماعی، تولد یا هر حالت دیگری است که نتیجه و هدف آن به خطر انداختن و تخریب شناسایی، بهره مندی یا برخورداری برابر افراد از مجموعه حقوق و آزادی های بنیادی باشد»(4)
گفتمان:
گفتمان: مجموعه ای منسجم یا معقول از گفتار یا نوشتار؛ سخن و سخنرانی است(5) گفتمان شبیه آن چیزی است که جامعه شناسان«ایدئولوژی» می نامند: مجموعه ای از گزاره ها یا باور هایی که تولید دانش می کنند و این دانش در خدمت منافع گروه یا طبقه خاص قرار می گیرد.(6) در این تحقیق، منظور از گفتمان، مجموعه ی باور ها، گفته ها و استراتژی های که از فرد، قوم، فرهنگ، مذهب و دین به منصه ظهور می رسد.
اسلام : اسلام در لغت به معنی «انقياد و تسليم شدن»(7) است. در جای دیگر اظهار آن را شرط دانسته اند «فالإِسلامُ إِظهار الخُضُوعِ و القَبُول لما أَتى به سيدنا رسول اللَّه، صلى اللَّه عليه و سلم»(8) هر چند اسلام از دو بعد تعمیم دارد، اول اینکه می تواند تمامی ادیان آسمانی و الهی را شامل شود، زیرا پیامبران الهی جز تسلیم شدن بخدا و انقیاد چیزی نخواسته اند، «إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلام»(9) ثانیا اسلام بعد فرا انسانی نیز دارد که هر آنچه در زمین و آسمان است تسلیم خداوند است« وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْض»(10) اما دراین بحث، از موجودات الهی فقط انسان، و منظور از اسلام نیز، شریعت و آئینی است که توسط حضرت محمد ابن عبدالله، نبی مکرم اسلام (ص)، به بندگان رسیده است. که خود خاتم پیامبران(11) و دین و آئین او جامع و کامل ترین ادیان الهی است(12)، موضوع تحقیق قرار می گیرد.
غرب :
در گفتمان مشهور و متداول، غرب و اروپا از واژگان همسان و مترادف و بلکه مساوی شناخته شده است. یعنی غرب در حیطه جغرافیایی خاصی، که بیشتر در مغرب زمین در برابر مشرق، موقعیت دارد، قابل اطلاق است. اما در این تحقیق؛ بیش از آنکه محدوده جغرافیایی داشته باشد، محدودیت معرفتی و نظری دارد. یعنی غرب بر یک سلسله باور ها، نظریه ها، مکاتب و فرهنگ های قابل اطلاق است که می توان آن ها را در زاویه های متعدد و مختلف جهان یافت. زیرا غرب مدت هاست که فقط در اروپا نیست، و تمام اروپا هم در غرب نیست(13) را برتز معتقد است: اروپای شرقی به طور کامل به غرب تعلق ندارد در حال که ایالات متحده، که در اروپا نیست، صد در صد جزء غرب است.(14) همین طور؛ ژاپن از لحاظ تکنولوژیکی غرب است، ولو اینکه در نقشه های ذهنی مان تقریبا به اندازه شرق دور دست است.(15) منظور ما از غربی، جامعه توسعه یافته، صنعتی، شهری، سرمایه دار، سکولار و مدرن است. چنین جوامعی دردوره ی تاریخی خاص- تقریبا طی قرن شانزدهم، پس از قرون وسطا و شکست فئودالیسم- سر بر آوردند. امروز هر جامعه ای، در هر کجای نقشه ی جغرافیا که از این ویژگی ها برخوردار باشد، می توان گفت به غرب تعلق دارد. از این رو معنای این واژه تقربیا معادل معنایی واژه مدرن است. (16) بنابراین غرب یک ایده و نیز یک مفهوم است(17) نه یک محدود جغرافیایی .
طرح مسئله:
همانطوری که درمتون دینی عموما، و اسلام خصوصا آمده است، خلقت انسان ها از خاک «هُوَ الَّذي خَلَقَكُمْ مِنْ طين»(18) و یا از یک پدر و مادر «هُوَ الَّذي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَه»(19) بوده است. اما عوامل مختلف چون؛ آب و هوا، نحوه تغذیه، وراثت، موقعیت جغرافیایی، شرایط زندگی و نظائر این ها چیز های هستند که انسان ها را، از لحاظی رنگ، پوست، زبان، ثروت، شغل و حتی عقائد سیاسی و مذهبی متفاوت ساخته است. این تفاوت و تمایزها کاملا طبیعی و از سوی دانشمندان به عنوان اصول مسلم زندگی پذیرفته شده است. آما آنچه زندگی اجتماعی مسالمت آمیز بشر را به چالش کشیده، و تراژدی های بزرک تاریخ رارقم زده است، ملاک قرار دادن این تفاوت ها به عنوان تنها معیار فضیلت، انسانیت، تمایز و افتخار و ارزش گزاری است. گفتنی است این تفاوت ها؛ بعضا اجباری و تحمیلی، و برخی دیگر سطحی و ظاهری نیز می باشد، علیرغم آن در برهه های مختلفت تاریخ، و همینطور در زاویه های مختلف جغرافیایی ملاک تفاوت های عمیق و ریشه ای گردیده، که انسان ها را از حیث حقوق و ارزش به طبقات و دسته ها تقسیم بندی می کند. برای تحقق و ارزش گزاری، روی ملاک های سطحی و یا اجباری، بسا استعداد ها، سرمایه ها، اقتصاد های کلان و حکومت های مقتدر را به کام نابودی فرستاده است، اما از نظر تئوریک و علمی، خوشبختانه در هر دو نگاه اسلامی و حقوق بشری، جایگاهی ندارد و هر دو به شدت با آن مبارزه کرده است.
گفتار دوم:
تئوری تبعیض درتاریخ:
تبعیض در یونان:
الف) طبقه غلامان: این طبقه جز کارکردن و فرمان بردن حق دیگری درامور سیاسی و قضائی نداشتند.
ب) طبقه خارجیان: این طبقه از کسانی تشکیل می شد که پدر و مادرشان از مردم آتن نبوده، برای تجارت و زندگی در آنجا زیست می کردند.
ج) طبقه اتباع: این طبقه متشکل از کسانی بود که پدر و مادر شان یونانی الاصل بوده و متولد شده شهر یونان هستند، و اینان کسانی بودند که اعضای اصلی جامعه را تشکیل می دادند و در تمام شئون حیاتی جامعه شریک و دخیل بودند.(27)
تبعیض در انگلستان:
تبعیض در رم:
الف) دسته اشراف: این دسته دارای آب وخاک فراوان بوده و با اداره امور دولت و تصدی مناصب سناتوری، حکومت و قضاوت اشتغال داشتند.
ب) شوالیه ها: این دسته تمول شان منحصر به پول نقد بود، و به تجارت و بازرگانی و صرافی مشغول بودند.
ج) بردگان: از این دسته افراد برای آبادانی و مزارع طبقه اشراف و تحصیل زندگی مرفه برای آنان استفاده می شده است.
د) طبقه متوسط: این دسته مردم بکارهای از قبیل حمالی، عملگی، برزگری، و نظائرآن اشتغال داشتند. (30)
تبعیض درهندوستان:
الف) برهمنان: این ها کسانی بودند که از سر بر همای خالق آفریده شده بودند، و بالاترین طبقات اجتماعی هند را تشکیل می دادند.
ب) کشایر: یاحکام وجنگجویان وامراء لشکر
ج) ویسیا: کشاورزان وبازرگانان
د) سودرا: صنعتگران، کارگران وسیاهان.
و کسانی که در زیر مجموعه یکی از این طبقات نبوده، بنام «پاریا» شهرت داشته، که از نظر طبقات چهارگانه، پاریایی ها نجس، از تمامی حقوق شهروندی و انسانی محروم، و کار های پست و کثیف را بعهده داشته اند.(31) و همینطور هندوها عقیده دارند که روحانیت فقط در سرزمین مقدس هند وجود دارد. بنابراین از این جهت نسبت به ساکنین دیگر جهان برتری دارند.(32) یک خانم سوئیسی که با یک هندی از طبقات عالی ازدواج کرده بود، پس از چند سال اقامت در هند و آشنایی کامل به وضع اجتماعی آن جا، می نویسد که مسلمان ها خود را بالاتر از هندوها می دانند، برهمن ها خود را بالاتر از غیر برهمن ها می شناسند و فاصله وضع اجتماعی بین یک انگلیسی و یک هندو بیشتر از فاصله بین یک هندو از طبقه بالا و یک هندو از طبقه پائین نیست همه جا صحبت از رقابت نژادی است بخصوص در طبقات عالیه هند که این تفاخر نژادی تا حد جنون وجود دارد. هندوهای سرخ پوست، سفید پوستان را تحقیر می کنند و به آن ها لقب پریده رنگ داده اند. یک هندی یک مصری را تحقیر می کند و یک هندو نمی خواهد با یک سیاه پوست در یک ردیف قرار داده شود.(33) و بسیاری از کشورها و تمدن های بزرگ دیگر، از تبعیض رنج می برد، بعضی ازطبقات و دسته ها در برخی کشورهای مثل هند، هنوز بعنوان طبقه ممتاز شناخته می شود.
تبعییض در ژاپن:
تبعییض در چین:
تبعییض در آلمان وایتالیا:
ظهور فاشیسم(38) ونازیسم:
نتیجه و نظر:
بی تردید، اصل تفاوت، چه در قالب پوست، ملیت، زبان، و... در اندیشه اندیشمندان و در ذهن عامه مردم، پذیرفته شده است. از این رو هیچ فردی؛ قوم، ملیت و زبان و رنگ خود را کمتر از دیگران نمی دانند. اما برخی افراط و تفریط ها و امتیاز بندی های تبعیض آمیز باعث خلق و ایجاد تراژدی های تاریخ گردیده است. در بسیاری از جوامع آنچه باعث ناراحتی اقلیت ها و اقوام در تبعیض قرار گرفته می شود، این است که به آن ها اجازه داده نمی شوند، که همانند سائرین از وسائل عمومی، مثل وسائل حمل و نقل، سینما، مدارس، و سایر امکانات دولتی استفاده کنند. یا آنچه که باعث تبعیض گردیده، مثلا پوست، زبان، ملیت، و... همان را علامت توحش و عقب افتادگی تعریف می کنند. در اروپا سیاه پوستان که به خاطر رنگ پوست شان مورد تبعیض قرار گرفته بود، همان سیاهی پوست را علامت توحش و عقب افتادگی می دانست. از این رو اگر یک سیاه پوست به مقامات عالی علمی نیز می رسید از نظر سفید پوستان ارزشی نداشت، بلکه یک سفید پوست بی سواد و عامی، صرف به خاطر سفیدی پوست، بر یک دانشمند و دکتر سیاه پوست، آن هم صرف به خاطر سیاهی پوست، برتری داشت. بلکه تمامی سیاه پوستان، اعم از با سواد و بی سواد در یک ردیف قرار می گرفتند. هیچ تمایز بین بی سواد و دانشمند سیاه پوست نبود. « یکی از حکام امریکایی در یکی از ایالات به این موضوع استشهاد پیدا کرده بود که با رأی دادن دکتر بوکر که مرد دانشمند بود مخالفت کرده همانطوری که با رأی دادن یک جوان سیاه پوست که کارش واکس زدن بوده است» (42) زیرا به نظر این مأمور دولت، فقط رنگ پوست سبب امتیاز انسان هاست نه مشخصات دیگر. بنابراین برای او یک طبیب و یک واکسی فرقی ندارد و هیچ کدام نباید در انتخابات شرکت کنند. « وقت تئودر روز ولت، رئیس جمهور امریکا، دکتر بوکر را برای ناهار به کاخ سفید دعوت کرد، مورد اعتراض و خشم مردم واقع گردید زیرا او یک سیاه پوست بود گرچه مقام مهمی در امریکا داشت»(43)
زیبا کیست وزیبایی چیست؟
هرچند بسیاری از گذاره چون، نژاد، ملیت، قوم، پوست، سرمایه، طبقه های اجتماعی، و... ملاگ برتری شناخته شده است. اما درگفتمان امروز ما، انتخاب ها، امتیاز ها، ارزش گزاری ها بیشتر روی زیبایی تعلق می گیرد. اما زیبا کیست و زیبایی چیست ؟ تاریخ نشان می دهد، بیشتر سفید پوستان به خود می نازند که نسبت به سائرین زیبا ترند. خصوصا به هیچ عنوان خود را با سیاه پوستان مقایسه نمی کنند بلکه آنان را قابل مقایسه با خود نمی دانند و باور دارند که زیبایی سفید پوستان مورد قبول همه جهانیان است. در حال که این باور عمومیت ندارد، بلکه هیچ نژادی خود را زشت تر از دیگران نمی داند. هرچند برخی سیاه پوستان و خصوصا زنان آنان، نشان داده اند که دوستدار زیبایی سفید پوستان هستند، از این رو با استعمال پودر و صاف کردن موهای خود سعی می کنند تا خود را به زنان سفید پوست شبیه تر نمایند. اما علی رغم آن، هیچ سیاه پوستی، سیاه بودن را عیب نمی داند. زیرا زیبایی شرایط خاص و ثابت ندارد و با تغیر و تفاوت زمان و مکان، زیبایی نیز معنایی دیگری پیدا می کند. مثلا «سیاهان زنی را زیبا می دانند که لاغر اندام نباشد، اروپائیان بر عکس زن باریک اندام را زیبا می دانند. در بعضی از قبائل گوش های بزرگ علامت زیبایی است ورد جای دیگر به لب پاین دختران وزنه ای آویزان می کنند که کشیده و بزرگ شود. و این یکی از شرایط زیبایی زنان است که هرچه لبش دراز تر باشد زیبا تر است. نوشته اند که چینی ها وژاپنی ها مردم ایران را زیبا می دانند ولی تنها عیبی که به نظر آن ها رسیده این است که چشم های ایرانیان کج است. شرط زیبایی زن ایرانی در قرن گذشته این بود که ابروان پر پشت و پیوسته داشته باشد ولی حالا چنین زنی زیبا به نظر نمی آید بلکه ابروان باریک بدون پیوستگی شرط زیبایی است.»(44) نوشته اند که داستان عشق مجنون به گوش خلیفه رسیده و دستور داد که لیلی را حاضر کنند، خلیفه لیلی را زن عادی دید و از این عشق سوزان مجنون تعجب کرد و چنین گفت:
گفت لیلی را خلیفه کاین توئی
کز تو مجنون گشت پریشان وغوی
از دگر خوبان تو افزون نیستی
گفت خامش چون تو مجنون نیستی
بنابراین همانطوری که زیبایی مطلق در اختیار هیچ قوم وطایفه ای خاصی نیست، مصادق و معانی و مفاهیم آن نیز طبق رویکردهای قوم خاصی تعریف نمی شود.
تبعیض در قضاوت فطرت:
گفتار سوم
گفتمان برابری یا تبعیض زدایی در تاریخ:
گفتمان برابری درتفکر غربی:
گفتمان برابری در اعلامیه جهانی حقوق بشر:
نقد و نظر:
کودکان:
اگرچه کودکان، در تمامی قوانین و اعلامیه های جهانی، اعم از اسلامی و غربی به عنوان انسان به شمار می رود، و در بسیاری از حقوق با انسان های بالغ برابرند، اما حق رأی دادن ندارد، و همینطور برای احراز برخی ازسمت ها و کاندید شدن در آنها، باید بالغ وکامل باشند، که کودک را واجد این شرایط نمی دانند.
معلولین ذهنی:
در جوامع مختلف و متعدد و شاید در همه جوامع، کسانی که از بیماری ذهنی رنج می برند، از بسیاری از حقوق محروم می شوند، و تازمانی سلامتی ذهنی خود را نیافته اند، این حالت ادامه دارد. علارغم آنکه این استثنا در کلیه قوانین بین المللی پذیرفته شده است، اما اعلامیه جهانی حقوق بشر، به سادگی از کنار آن گذشته، و از تساوی مطلق سخن گفته است.
گفتمان برابری در اسلام:
برابری زن و مرد در اسلام:
1.در خلقت: هرگاه خداوند از خلقت زن و مرد سخن می گوید، زن و مرد را برابر می بیند که هر دو از یک جان و از یک ماده آفریده شده است و هیچ یک بخشی از خلقت را بخود اختصاص نداده است. آیاتی فراوان به طرح این مسئله می پردازد، آیه های اول سوره نساء ، 40 و72 نحل، 54 فرقان، 32 و33حجر، 2 علق،61 سوره اسراء، 12 و 189سوره اعراف، 76 ص، 7 سوره ا نفطار، 184 سوره شعراء در این ردیف قرار دارند.(61)
2. در اصل انسانیت. «يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ خَبيرٌ»(62)
3.در حقوق و تکالیف. « وَ ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَديدُ الْعِقابِ»(63)
4. درداوری و اجرایی قوانین. «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ »(64)
5. در حق مالکیت و تصرف در اموال: « لِلرِّجالِ نَصيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْن» (65) مردان نصيبى از آنچه به دست مىآورند دارند، و زنان نيز نصيبى؛ (و نبايد حقوق هيچ يك پايمال گردد)
6. در عبادت وبندگی: آیات 28 سوره نوح، 35 و73 احزاب، 19 محمد، دراین باب سخن گفته اند.
7.در دعا و نیایش: آیات 19 محمد، 28 نوح، در این بخش قرار دارد.
8.در دنیایی پس ازمرگ و بهشت دوزخ نیز باز هم برابر وجود دارد و اثری از جنسیت دیده نمی شود. آیه های : 69 فتح، 12 و13 حدید، 68 و72 توبه دراین مورد می باشد.
8. در تمایل جنسی: «زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنينَ وَ الْقَناطيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَ الْأَنْعامِ وَ الْحَرْثِ ذلِكَ مَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ»(66) علاقه به شهوات يعنى زنان و فرزندان و گنجينههاى پر از طلا و نقره و اسبان نشاندار و چارپايان و مزرعهها علاقهاى است كه به وسوسه شيطان بيش از آن مقدار كه لازم است در دل مردم سر مىكشد با اينكه همه اينها وسيله زندگى موقت دنيا است، و سرانجام نيك نزد خدا است. و همین طور ایات سوره یوسف نیز موید این مطلب است.
9.حد زنا: «الزَّانِيَةُ وَ الزَّاني فَاجْلِدُوا كُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَةٍ وَ لا تَأْخُذْكُمْ بِهِما رَأْفَةٌ في دينِ اللَّه » (67)هر يك از زن و مرد زناكار را صد تازيانه بزنيد؛ و نبايد رأفت(و محبّت كاذب) نسبت به آن دو شما را از اجراى حكم الهى مانع شود.
10.حدسرقت: «وَ السَّارِقُ وَ السَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُما جَزاءً بِما كَسَبا نَكالاً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَزيزٌ حَكيمٌ»(68) دست مرد دزد و زن دزد را، به كيفر عملى كه انجام دادهاند، بعنوان يك مجازات الهى، قطع كنيد! و خداوند توانا و حكيم است.
11اطاعت ازرهبری: آیات 1 و20 سوره ا نفال، 92 سوره مائده، 59 سوره نسا، 32 و132 سوره آل عمران این مطلب را به اثبات می رساند. بنابراین؛ دین مقدس اسلام که بر مبنای برادری و برابری استوارگردیده در راستای تبعیض زدای، و زدودن تفاخرات و تمایزات بی اساسی جاهلی، نقش بی بدیلی را ایفا نموده است، مقایسه جزیره العرب متوحش قبل از ظهور اسلام «وَ كُنْتُمْ عَلى شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْها»(69) و جزیره العرب متمدن و گسترش یافته بعد از اسلام، ثمره عینی و عملی این نگاه ارزشمند اسلامی است. از این رو برخی دانشمندان مدعی است:« اسلام فکر«برابری عمومی » را که به صورت یک مسئله سیاسی و اجتماعی مطرح است بر پایه های فلسفی و علمی می نشاند تا اولا آن را یک اصل مسلم طبیعی معرفی کند و ثانیا «برابری انسانها » را از «برابری حقوقی» تا درجه «برادری حقوقی» یعنی منشایی، عینی، علمی، طبیعی و آفرینشی ، بالا ببرد و به ا صطلاح خود اسلام «برابری» را تا«برادری» ارتقا دهد»(70)
برابری حقوقی انسان ها در اسلام:
الف) میزان بهره برداری ازطبیعت: «هُوَ الَّذي خَلَقَ لَكُمْ ما فِي الْأَرْضِ جَميعاً ثُمَّ اسْتَوى إِلَى السَّماءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَليمٌ »(71)
ب) زمین متعلق به همه است: «وَ الْأَرْضَ وَضَعَها لِلْأَنامِ»(72)
ج)معیشت در روی زمین متعلق به همه است: «وَ جَعَلْنا لَكُمْ فيها مَعايِشَ وَ مَنْ لَسْتُمْ لَهُ بِرازِقينَ»(73)
د) نعمت های که درزمین است وآنچه که ازآسمان فرود میابد متعلق به همه است: «وَ أَرْسَلْنَا الرِّياحَ لَواقِحَ فَأَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَسْقَيْناكُمُوهُ وَ ما أَنْتُمْ لَهُ بِخازِنينَ»(74)
هـ) خداوند خانه های همه را جای آرامش قرار داده است : «وَ اللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ بُيُوتِكُمْ سَكَناً وَ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ جُلُودِ الْأَنْعامِ بُيُوتاً تَسْتَخِفُّونَها يَوْمَ ظَعْنِكُمْ وَ يَوْمَ إِقامَتِكُمْ وَ مِنْ أَصْوافِها وَ أَوْبارِها وَ أَشْعارِها أَثاثاً وَ مَتاعاً إِلى حينٍ» (75)
و) خداوند شب را برای آرامش وخواب رابرای آسایش همه قرارداده است: «وَ هُوَ الَّذي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِباساً وَ النَّوْمَ سُباتاً وَ جَعَلَ النَّهارَ نُشُوراً»(76)
ز) همه انسان ها ازکرامت برخوردارند وروزی های پاکیزه که درخشکی ودریا است متعلق به همه است: «وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَني آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى كَثيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضيلاً »(77)
ح) آرامش دریا ونعمت های داخل آن برای همه است : « وَ هُوَ الَّذي سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْكُلُوا مِنْهُ لَحْماً طَرِيًّا وَ تَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْيَةً تَلْبَسُونَها وَ تَرَى الْفُلْكَ مَواخِرَ فيهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ »(78)
ط) خداوند برای همه ی انسان های، از جنس آن ها همسر آفرید، و این نعمتی است که در پرتو آن آرامش، دوستی و صفا میسور است، که مال همه و متعلق به همه است: «وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ في ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ»(79)
ک) برای آنکه انسان ها زندگی بدور از اضطراب در زمین داشته باشند، خداوند کوه ها را استوار و راه های در درها برای آنها قرار داد: «وَ أَلْقى فِي الْأَرْضِ رَواسِيَ أَنْ تَميدَ بِكُمْ وَ أَنْهاراً وَ سُبُلاً لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ »(80)
واکاوی احکام متفاوت دراسلام:
الف: دراسلام تفاوت آری، اما تبعیض نه :
بسیاری از بدگمانی ها و یا سوء استفاده های که نسبت به احکام اسلامی صورت گرفته است، برداشت های نادرست از آن بوده است. تفاوت وتبعیض، از واژگانی است که در عرف عام، به صورت مترادف وهم معنی استعمال می شود، اما در لغت ونگاه دقیق علمی از همدیگر متفاوت هستند. تبعیض(81) : کسی یا چیزی را به طور ناعادلانه بر دیگری ترجیح دادن(82) را تبعیض گویند. در جای دیگر برای تبعیض سه معنی آورده است:
1.در کلی ترین مفهوم آن دلالت دارد بر تمییز و ادراک ، توجه، یا ایجاد تمایز میان چیزها.
2.گاهی برای اشاره به نوع برخورد ها اختلافی دسته های معینی از اشخاص که خواه مطلوب و خواه نامطلوب در جهات و زمینه هایی استفاده می شود که هیچ ربطی با رفتار حقیقی اشخاص که چنین برخوردی با آنان می شود ندارد یا اگر دارد ناچیزاست.
3.نحوه برخورد نامطلوب با دسته های معینی از اشخاص در جهات و زمینه های تحکم آمیز دلالت می کند.(83)
تفاوت: ناهم سانی چیزی با چیز دیگر در شکل، رنگ، اندازه، کیفیت، وضع ومانند آن ها؛ (84) شهید مطهری در این باب گفته است: « تبعيض آن است كه در شرايط مساوى و استحقاقهاى همسان، بين اشياء فرق گذاشته شود، ولى تفاوت آن است كه در شرايط نامساوى، فرق گذاشته شود. به عبارت ديگر تبعيض از ناحيه دهنده است و تفاوت، مربوط به گيرنده.»(85) بنابراین، تفاوت در جای معنی پیدا می کند که استعداد های افراد همسان و مساوی نباشند، و بر اساس استعداد های ناهمسان حقوق ناهمسان به آن ها تعلق می گیرد، و این هیچ اشکالی ندارد.
آن كه هفت اقليم عالم را نهاد
هركسى را آنچه لايق بود داد
سعدى مىگويد:
وقتى افتاد فتنهاى در شام
هريك از گوشهاى فرا رفتند
روستازادگان دانشمند
به وزيرىّ پادشا رفتند
پسران وزير ناقص عقل
به گدايى به روستا رفتند
اما تبعیض، بر رفتاری صدق می کند، که استعدادها ولیاقت ها در نظر گرفته نمی شود، بلکه در شرایط مساوی، برنامه و حقوق متفاوت و ناهمسان در نظر گرفته می شود. یعنی ملاک اعطای حقوق و امتیاز، لیاقت و استعداد نیست، بلکه مسایل چون قرابت، ثروت، فرهنگ، و... در نظر گرفته می شود.
در اسلام تبعیض یا تفاوت؟
ارزش های انسانی براساس تفاوت های انسانی :
اسلام بر اساس شناخت که از انسان ها دارد، انسان را موجود مستعد و قابل رشد می داند. طبعا انسان که مراتبی از رشد و کمال را پیموده با انسانی که هنوز در بدو امر است نمی تواند مساوی باشد، تشکل های انسانی در طول تاریخ بشر، این تفاوت ها را حفظ کرده است، و در این جهت انسان را به گروهای زیر تقسیم می کند، که هر دسته برای خود حرمت، کرامت و حقوق خاصی دارد، و این هیچ کدام به معنی تبعیض نیست.
1.انسان طبیعی اولی؛ کسیکه از درون مادر متولد شده و چیزی از کمالات و شایستگی و بایستگی انسانی را نمیداند« وَ اللَّهُ أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ لا تَعْلَمُونَ شَيْئا»(87) او از انسانیت فقط همان کالبد جسمانی را دارد و مغز ناشکفته و شخصیت درحالت بذری که در مزرعه وجودش کاشته شده است. با این حال، حتی از موقع قرار گرفتن در رحیم مادر، تا آنگاه که آخرین نفس زندگی خویش را برآورد دارای حقوق انسانی بوده و احترام و حفظ ارزشهای او لازم است.
2.انسانی که بارشد نسبی شخصیت توانسته است دیگر انسان ها را هم مانند خود درک کرده وزندگی خودرا برمبنای اصول وقوانینی قرار داده است که هماهنگی با زندگی دیگر انسان ها را پذیرفته ولذائذ وآلام وشایستگی وبایستگی های آنا را بامقایسه باخویشتن به حساب آورده وبرای مراعات حال آنان برمبنای اصول وقوانین، در درون خود احساس تعهد می نماید. این انسان علارغم داشتن حق حیات ولزوم احترام برموجودیت آنان، دارای ارزش بالاترازصنف اول می باشد.
3.انسان که با شخصیت او با وصول به رشد و کمال بیشتر توانسته است موجودیت خود را با استناد به آغاز و انجام معنی دار، در جهانی معنی دار تفسیر معقول نموده. و برای خود و جهان مبدئی توانا، دانا و بی نیاز مطلق قائل است، و آن را هدف دارمی داند و معتقد است :« رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَك»(88)
روزگار چرخ وانجم سربه سرزیبا ستی
گرنه این روزدراز دهر را فرداستی
و این درک و شعور و اعتقاد ارزشی دیگری را برای او ثابت می کند که گروه اول و دوم فاقد آن بود.
4.انسانی که برعلاوه اعتقاد بر مبدأ و معاد زندگی، و رفتار متعهدانه، از نمایندگان خداوند در روی زمین، که پیامبران نامیده می شوند، نیز تبعیت می کند. و به یکی از ادیان حقه(89) مانند یهود، نصارا، زرتشتیان مسلمین معتقداند.
6.انسانی که اسلام را پذیرفته و به وی معتقدشده است. و منظور از اسلام همان دین الهی است که پیامبرن الهی آن را تبلیغ نموده است، و خداوند نیز فرموده است:« وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ ديناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرينَ»(90) و به محمد ابن عبدالله(ص) خاتمه یافته است. « ما كانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِكُمْ وَ لكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ النَّبِيِّينَ »(91)
7.انسان های که علاوه بر پذیرش اسلام، خود به درجه ای از کمال و تقویی نیز رسانیده است، یعنی صنف رشد یافتگان حیات معقول، که در اصطلاح قرآن کریم به «اتقی»(92) تعبیر شده است(93) در تفکر اسلامی، گروه های فوق هر کدام از ارزش و حرمتی خاصی بر خوردار است، گروه اول، فقط بعنوان انسانی شناخته شده و بدلیل «وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَني آدَم»(94) از کرامت و حقوق اولیه انسانی بر خوردار است، اما گروه های بعدی که پله های از رشد و تکامل را طی کرده است، بی تردید به کرامت های ارزشی، حرمت و شخصیت انسانی خویش نیز افزوده است. قرآن کریم در موارد متعدد ارزش ها را بیان کرده است به عنوان نمونه به چندتای از آن اشاره می شود:
الف) تقوی: «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُم»(95)
ب) جهاد: «فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدينَ عَلَى الْقاعِدينَ أَجْراً عَظيما»(96) ج) علم) « هَلْ يَسْتَوِي الَّذينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذينَ لا يَعْلَمُونَ إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ »(97)
ب: جهانی سازی فرآیند طبیعی احکام اسلامی است:
بانگاه و تأمل بر احکام اسلامی، تئوری تبعیض، در آنها جایگاهی ندارد، و بی تردید می توان گفت؛ این اتهام نیز چون اتهامات دیگر که بر دین وارد کرده اند ناشی از غفلت و بی خبری منتقدان از متون و محتویات دین اسلام است. چون خانواده و جامعه که در دین اسلام ترسیم شده کاملا بدون تبعیض و در نظر داشت ملیت، زبان و طبقات اجتماعی و یا جنیست است. در مسئله جنیست، عدم تساوی زن و مرد به معنی تقدم جنسیت بر انسانیت نیست، و یا فرا دستی مطلق مرد و فرودستی مطلق زن نست، بلکه در اندیشه اسلامی انسان ها از جنس مذکر و مونث آفریده شده اند (98) و هرکدام از زن و مرد بهره خویش را می برند(99) همانطوری که ذکر رفت؛ مردمان امتی واحد و یگانه بوده، و تمایز رنگ و زبان آنان نه مایه ی امتیاز و نه نشانه ای برتری است بلکه نشانه های قدرت الهی است، و تفاوت قبیله ای وطایفه ای نه تنها نشانه تبعیض و برتری نیست بلکه راهی برای شناسای بهتر و هماهنگی و همگرایی است. بی تردید در تفکر اصیل اسلامی، تفاوت های نژادی، زبانی، رنگ، و... در زمره مسائل محوری یا اموری ارزشی محسوب نمی شود، بلکه از امور عرضی بوده که در شرایط خاص از زمان و مکان پدیدارمی شود. اسلام می کوشد تا همه انسان ها را در نهایت در یک جامعه جهانی، بدون هرگونه تبعیض و امتیاز طبقاتی گرد هم آورد و جهانی شدن بعنوان یک فرآیند طبیعی و جهانی سازی به عنوان یک برنامه اسلامی مورد تأیید و تأکید قرآن و اسلام است. اسلام از انسان ها می خواهد که در نهایت با حفظ اصول و در نظر داشتن اختلاف های ملی و حتی شریعتی خود در یک اجتماع کلان و واحد انسانی جهانی گردهم آیند و به اصول و ارزش های مشترک توجه کنند. از این رو مردم را به کلمه یگانگی فرامی خواند(100) و در برنامه های تشریعی، پیروان شریعت های مختلف را به گرد آمدن بر نقاط مشترک بر یکدیگر فرامی خواند (101) بدین ترتیب جامعه جهانی آرام، و امن با احترام متقابل با تفاوت فرهنگ ها و ملیت ها را پی می ریزد؛ پاک شمردن طعام اهل کتاب(102) و دستور به رفتار انسانی مجاز شمردن معامله و داد و ستد با ایشان(103) و نهی از مجادله و درگیری های کلامی و حرام دانستن اهانت به مقدسات و فرهنگ های آنها(104) اقدامات و گام های مثبت است که اسلام در ایجاد جامعه جهانی بدون تبعیض بر داشته و می دارد.
باتوجه به دلائل قرآنی و روایی که یاد آوری گردید، این نتیجه به دست می آید:
الف ) در احکام اسلامی هیچ گونه تبعیض از نظر حقوق و ارزش بین انسان ها وجود ندارد، اما برخی احکام که می توان از آن ها حکم متفاوت را استنباط کرد، تأمل و دقت دانشمندان را می طلبد، که میان احکام متفاوت و تبعیض آمیز تفاوت قائل شوند، زیرا نگاه مساویانه به انسان بما هو انسان ممکن است ظلم به انسان ها باشد، لذا اسلام بانگاه متفاوت، به اقامه عدل پرداخته است.
ب) بی تردید در تمامی مکاتب و تفکرات؛ بین مبانی و رویداد های سیاسی اجتماعی، تفاوت قائل می شوند، از اندیشمندان روشنفکر توقع می رود، در مورد احکام اسلامی نیز این انصاف را داشته باشند، که مبانی اسلام، ممکن است غیر از آن چیزی باشد که در ممالک اسلامی اتفاق می افتد، به تعبیر دیگر، آنچه که در ممالک و کشورهای اسلامی بوقوع می پیوندد لزوما برگرفته از احکام و مبانی اسلامی نیست
هر چند تبعیض، در تداوم تاریخ در زندگی انسان ها سایه افگنده است، اما برنامه ها و اقدامات که در راستایی تبعیض زدایی، صورت پذیرفته، بی تأثیر نبوده است. اعلامیه جهانی حقوق بشر، هرچند به نوع خود، منحصر به فرد، موثر و مفید بوده است. که توانست در برابر جریان های بزرگ تبعیض گرا قد علم نموده و درد های وآلام به وجود آمده از آن را تا جای تسکین دهد. اما در این مسیر گرفتار افراط و تفریط های نیز گردیده، که نمی توان به فرآیند آن اعتماد کامل داشت. اما اسلام، با طلوع و تبلور خویش، دیوار های بزرگ تبعیض جنسیتی، قومی، نژادی و... را فرو ریخت، و امت واحده انسانی که در آن انسان ها با صلح و سلم و تساهل و تسامح در کنار هم زندگی کند را به ارمغان آورد. از آن جهت که منبع برنامه های اسلامی، علم و حکمت خداوندی است و توسط انسان های معصوم به برای سعادت بشر، به ما رسیده است، نقص و کاستی در آن راه ندارد. لذا هرکسی را با توجه به استعداد و شایستگی که دارد، حرمت و کرمت ارزانی اش داشته است.
پينوشتها:
1. وَ مِنْ آياتِهِ خَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافُ أَلْسِنَتِكُمْ وَ أَلْوانِكُمْ إِنَّ في ذلِكَ لَآياتٍ لِلْعالِمينَ ( الروم /22)
2.discrimination
3.سندهای جهانی حقوق بشر، مرکز تحقیقات فقهی قوه قضاییه، ص 223
4. حقوق بشر وآزادی های اساسی، دکترسیدمحمد هاشمی، ص 580
5. غرب و بقیه: گقتمان وقدرت، استوارت هال، ص61
6. همان، ص 64
7. قاموس قرآن، ج 3، ص 301
8. لسان العرب، ج 12، ص 294
9. سوره آل عمران/ 19
10. سوره مبارکه آل عمران/ 83
11. «ما كانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِكُمْ وَ لكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ النَّبِيِّين» سوره مبارکه احزاب/40
12. «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي وَ رَضيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دينا» سوره مبارکه مائده/ 3
13. غرب و بقیه: گقتمان وقدرت،،ص34
14. همان، ص 35
15. همان، ص 35
16.اقتباس: همان، ص 35
17. همان، ص 35
18. سوره انعام، 2
19. اعراف، 189
20. غرب و بقیه: گقتمان وقدرت،ص 96
21. همانجا
22. bartolome de las casas
23. همان، ص 97
24. همانجا
25. chattel
26. همانجا
27. اسلام و حقوق بشر، زین العابدین قربانی، ص 109- 110
28. نژاد و تبعیض نژادی، احمد تاج بخش،ص 44
29. همان،ص 46
30. اسلام و حقوق بشر، زین ا لعابدین قربانی، ص 111
31.همان، ص 112
32. نژاد و تبعیض نژادی، احمد تاج بخش،ص 29
33. همانجا
34. ainou
35. همان، ص 29
36. همان،ص 30
37. همان،ص 29
38. نظریه فاشیستی توسط «بنی تو موسولینی» تدوین وبین سال های 1922تا 1943به اجرا درآمده است
39. حقوق بشر و ازادی های اساسی، سید محمد هاشمی،ص 149
40. همان،ص 150
41. اسلام و حقوق بشر، زین العابدین قربانی، ص 117-119
42. نژاد و تبعیض نژادی، احمد تاجبخش، ص 41
43. همان، ص 43
44. همان، ص 36-37
45. بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار،ج58، ص187-
46. اعلامیه تبعیض از زن مورخ 7 نوامبر 1967 مجمع عمومی سازمان ملل متحد، و مقاوله نامه حقوق سیاسی زنان ،مصوب 20 دسامبر 1952 و کنوانسیون رفع هرگونه تبعیض علیه زنان مصوب 18دسامبر 1979میلادی( مطابق با 28/9/ 1358 شمسی) مجمع عمومی سازمان ملل متحد- و اعلامیه کنفرانیس جهانی زن، پکن، سپتامبر 1995
47. مقاوله نامه مبارزه باتبعیض در آموزش مورخ 15 دسامبر1960مصوب سازمان تربیتی و علمی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو) (ماده 1)
48. مقاوله نامه شماره 111 راجع به منع تبعیض در امور مربوط به استخدام و اشتغال مورخ 4ژوئن 1958( ماده1)
49. اعلامیه محو تمام اشکال نا بردباری و تبعیض دینی و عقیدتی 1981 ( ماده 2)
50. aparteid
51. تاریخ فلسفه، ویل دورانت/ عباس زریاب، (ویرایش سوم)، چ18، ص 222-223
52. همان، ص 224
53. حقوق بشراز منظر اندیشمندان، پژوهش و تدوین، محمد بسته نگار، ص 351- 352
54. بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار ، ج73 ،ص 350
55. سوره روم/ 22
56. سوره بقره/ 213
57. سوره یونس/
58. سوره حشر/ 7
59. سوره روم / 44
60. مبانی انسان شناسی در قرآن، عبدالله نصری، ص 255
61. به نقل زا : حقوق بشر از منظر اندیشمندن، پژوهش و تدوین ؛ محمد بسته نگار، ص246- 247
62. الحجرات / 13
63. سوره حشر/ 7
64. سوره نحل/ 97
65.نساء / 32
66. سوره آل عمران/ 14
67. سوره نور/ 2
68. مائده/ 38
69. آل عمران، 103
70. حقوق بشرازمنظر اندیشمندان، ص 354
71. سوره بقره/ 29
72. سوره الرحمن/ 10
73. سوره الحجر/ 20
74. الحجر/ 22
75. نحل/ 80
76. فرقان/ 47
77.اسراء / 70
78. نحل / 14
79. روم/ 21
80. نحل/15
81. discrimination
82. فرهنگ بزرگ سخن، ص1610
83. دایره المعارف بزرگ نو، (10 جلدی) ص1704
84. فرهنگ بزرگ سخن، به سر پرستی حسن انوری،ص 1806
85. مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى ،ج1،ص125
86. مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى، ج2، ص: 113
87. سوره نحل/ 78
88. سوره آل عمران/ 191
89. البته منظور از ادیان حقه، آن ادیانی است که ظهور آنان وابسته به فوق طبیعت بوده و موجودیت فعلی آنان تا آنجا که موافق منطق عقلانی است ، از دیدگاه اسلام مورد قبول است./ حکمت اصول سیاسی اسلام، محمدتقی جعفری، ص 333
90. سوره آل عمران /85
91. سوره احزاب/ 40
92. سوره حجرات / 13«يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُم »
93. برگرفته از: حکمت اصول ساسی اسلام، ص 357- 360
94. سوره اسراء/70
95. حجرات/ 13
96. سوره نساء/ 95
97. سوره زمر/ 9
98. حجرات، 13
99.سوره نساء/ 32 «لرِّجالِ نَصيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْن »
100. آل عمران/64(قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا إِلى كَلِمَةٍ سَواءٍ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُم )
101. همان
102. مائده/5(الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ وَ طَعامُ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ حِلٌّ لَكُمْ وَ طَعامُكُمْ حِلٌّ لَهُم)
103. ممتحنه، /8(لا يَنْهاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذينَ لَمْ يُقاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَ لَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطينَ
104. عنکبوت/ 46 ( وَ لا تُجادِلُوا أَهْلَ الْكِتابِ إِلاَّ بِالَّتي هِيَ أَحْسَنُ إِلاَّ الَّذينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ وَ قُولُوا آمَنَّا بِالَّذي أُنْزِلَ إِلَيْنا وَ أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ وَ إِلهُنا وَ إِلهُكُمْ واحِدٌ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ)
1.قرآن کریم
2.اسلام وحقوق بشر، زین العابدین قربانی، انتشارات کتابخانه صدرا، تهران، [بی تا]
3.بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، علامه مجلسى، اسلاميه، تهران، (بی تا)
4.تاریخ فلسفه، ویل دورانت، ترجمه عباس زریاب، (ویرایش 3) تهران، شرکت انتشارات علمی وفرهنگی، 1373
5.حقوق بشر از منظر اندیشمندان، پژوهش و تدوین ؛ محمد بسته نگار، تهران، انتشار، 1380
6.حقوق بشر و ازادی های اساسی، سید محمد هاشمی، تهران، میزان، 1384
7.حکمت اصول سیاسی اسلام، محمد تقی جعفری، تهران، موسسه تدوین و نشر آثار علامه جعفری، 1385
8.دایره المعارف بزرگ نو، مولف و مترجم: عبدالحسین سعیدیان، تهران، علم و زندگی، 1384(10 جلدی)
9.سندهای جهانی حقوق بشر، مرکز تحقیقات فقهی قوه قضاییه، گروه حقوق بشر، مسول گروه: امیر غنوی، انتشار:فروردین 1385، ص 223
10.غرب و بقیه: گقتمان و قدرت، استوارت هال، ترجمه: محمود متحد، تهران، آگه، 1386
11.فرهنگ بزرگ سخن، به سر پرستی حسن انوری، تهران، سخن، 1381
12.قاموس قرآن، سيد علي اکبر قرشي، تهران، دار الکتب الاسلاميه،1412
13.لسان العرب، محمد بن اکرم ابن منظور، بيروت، دار صادر،1414
14.مبانی انسان شناسی در قرآن، عبدالله نصری، موسسه تحقیقاتی و انتشاراتی فیض کاشانی، ( بی جا) 1372
15.مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى، شهيد مطهرى، انتشارات صدرا، تهران
16.نژاد و تبعیض نژادی، احمد تاج بخش، تهران، آرین، 1376
17نهج البلاغه، سيد شريف، رضي، قم، هجرت،1414
/ع