از سقوط U2 تا فرود اجباري پهپادRQ170
نوشته: سيروس برزو
روز اول مي سال 1960ميلادي، يک فروند هواپيماي u2آمريکا به خلباني «گري پاورز» از پيشاور پاکستان به پرواز در آمد.اين هواپيما توانايي اوج گيري بالايي داشت و به سامانه هاي جاسوسي مجهز بود. هدف مأموريت «پاورز»، عبور از روي خاک شوروي و عکسبرداري از نقاطي بود که احتمال آزمايش هاي موشکي مي رفت و قرار بود پس از پايان کار در فرودگاه يک کشور اروپايي بنشيند. در حالي که وي با اطمينان از ناتواني شوروي ها در شناسايي و حمله به هواپيمايش، مشغول عمليات جاسوسي بود و زماني که بر فراز اورال در ارتفاع حدود20 کيلو متري از سطح زمين پرواز مي کرد، توسط يک فروند موشک سام-2ضد هوايي هاي ارتش شوروي در نزديکي شهر سوردلفسک سرنگون گرديد. «گاري پاورز» خلبان 30ساله هواپيماي u2ساقط شده، با چتر نجات بيرون پريد اما بلافاصله پس از فرود آمدن توسط مأموران شوروي دستگير شد.
7روز بعد، در حالي که آمريکايي ها با تصور کشته شدن «فرانسيس گاري پاورز» کشته شده ادعا کردند اين يک پرواز عادي بوده، روس ها حقيقت ماجرا را افشا کردند. سقوط اين هواپيما يکي از وقايع مهيج دوران جنگ سرد محسوب مي شود که ضربه اي حيثيتي به آمريکا زد.
حالا نزديک به 51 يک سال پس از آن ماجرا، بار ديگر يک هواپيماي جاسوسي فوق پيشرفته آمريکايي، اين بار توسط کارشناسان هوشيار ايراني، ساقط نشده، بلکه با هدايت، فرود آمده و آبروريزي بزرگي را براي آمريکا به وجود آورده است. کارشناسان نظامي ايران اعلام کرده اند پس از ورود اين هواپيما به فضاي شرق کشور، اين پرنده در کمين گاه الکترونيکي نيروهاي مسلح قرار گرفت و با حداقل خسارت در کشورمان به زمين نشانده شد. جهت آگاهي بيشتر خوانندگان "ماهنامه نوآور" لازم ديديم در ادامه ابتدا با مشخصات و شکل گيري انواع هواپيماهاي بدون سرنشين آشنا شده و سپس مشخصات 170-RQرا به صورت جامع مورد بررسي قرار دهيم.
«پهپاد»، مخفف عبارت «پرنده هدايت پذير از دور»،نامي است که به وسايل پرنده بدون سرنشين اطلاق مي شود. از آنجا که هزينه طراحي و ساخت اين هواپيماها براي انجام يک ماموريت مشخص در مقايسه با هواپيماهاي سرنشين دار کمتر است و همچنين خطرات جاني ندارد، گرايش هاي زيادي در صنايع هوايي نظامي و غير نظامي به سمت اين رده از وسايل پرنده ديده مي شود. تجربه جنگ هاي اخير ايالات متحده در افغانستان و عراق و استفاده گسترده نيروهاي آمريکايي از هواپيماهاي بدون سرنشين، قابليت هاي برتر اين هواپيماها را در جنگ به وضوح مشخص کرد. فناوري طراحي و ساخت هواپيماهاي بدون سرنشين تا جايي پيش رفته که امروزه صحبت از طراحي و ساخت هواپيماي بدون سرنشين با قيمتي در حدود 1000دلار مي شود. حذف خلبان از درون هواپيما و نشاندن يک سامانه هوشمند الکترونيکي به جاي آن، اگر چه کار ساده اي نيست اما مزاياي قابل توجهي را براي اين رده از وسايل پرنده ايجاد نموده و دست طراحان هواپيما را در ارائه طرح هاي نوين و متنوع بسيار باز گذاشته است. تنوع گسترده اي در پهپادها از نظر ابعاد و اندازه، وزن، شکل ظاهري و ويژگي هاي عملياتي به چشم مي خورد که در مقالات مختلف "ماهنامه نوآور" آنها را مورد بررسي قرار داده ايم مع الوصف در ادامه برخي از آنها معرفي شده اند.
کوچک ترين گروه از پهپادها، گروهي موسوم به حشرات مکانيکي(Insect Flying)هستند. پرنده هاي اين گروه، وزني کمتر از 4گرم داشته و ابعادشان در حد ميلي متر (و حداکثر چندسانتي متر) است. پرواز اين پرنده ها مانند حشرات از طريق بال زدن مداوم با فرکانس نسبتاً بالا صورت مي گيرد و قادرند مانند حشرات روي سطوح مختلف بنشينند و به پرواز در آيند. انرژي مورد نياز حشرات مکانيکي از باتري هاي کوچک دروني تامين مي شود که معمولا انرژي مورد نياز براي پرواز چند دقيقه اي اين پرنده ها را تامين مي نمايد. اين وسايل که مجهز به دوربين هاي ديجيتال هستند، و عمدتاً براي کارهاي جاسوسي در مراکز خاص به کار مي روند و تصاوير و صداهاي ضبط شده را به مرکز فرماندهي خود ارسال مي نمايند. گروه ديگر از پهپادها موسوم به پرنده هاي بالزن(Omithopter)موجوداتي شبيه به پرنده ها هستند که از طريق بال زدن با فرکانس نسبتاً پايين به پرواز در مي آيند. اين پرنده ها نيز مانند حشرات مکانيکي با باتري کار مي کنند و قادرند از چند دقيقه تا ده دقيقه در آسمان پرواز کنند. وزن اين پرنده ها حدود 100گرم بوده و مي توانند با وزن کمتر از 30 گرم را حمل کنند. البته پرنده هاي بالزني که تاکنون ساخته شده، در شروع پرواز بايد توسط دست انسان به طرف بالا و جلو پرتاب شوند و پس از آن با نيروي بال هاي خود به حرکت در آيند.
سومين گروه از پهپادها از نظر وزني گروهي موسوم به ريز پهپادها (Micro aerial vehicles)هستند. پرنده هاي اين گروه وزني در حدود چند صد گرم دارند و ابعادشان حدود 30سانتي متر تا يک متر است. در اين گروه از پرنده ها عموماً از موتورهاي الکتريکي استفاده مي شود، اما در برخي نمونه ها از موتورهاي پيستوني بنزيني هم استفاده شده است. سرعت پرواز اين پرنده ها حدود 20تا 60کيلومتر در ساعت است و ارتفاع پروازشان به چند صد متر مي رسد. از آنجا که کنترل اين پرنده ها عموماً توسط خلبان صورت مي گيرد، برد پرواز آنها محدود به دامنه ديد خلبان و در حد چند کيلومتر است. ريز پهپاد بيشتر براي کاربردهاي تفريحي به کار گرفته مي شوند؛ اگر چه پتانسيل خوبي، براي کاربردهايي نظير عکسبرداري هوايي و شناسايي دارند.
در تقسيم بندي پهپادها از نظر طيف وزني، پس از ريز پهپادها به گروهي از پرنده هاي بدون سرنشين مي رسيم که از نظر تعداد پر جمعيت ترين و از نظر تنوع، متنوع ترين گروه پهپادهاست. وزن پهپادهاي اين گروه از حدود چند کيلوگرم شروع شده و تا پيش از 10تن ادامه مي يابد. معمولا وقتي صحبت از پهپاد مي شود، فقط همين گروه از پهپادها مورد نظر است و گروه هاي قبلي (حشرات مکانيکي، بالزن و ريز پهپادها)معمولا به نام هاي اختصاصي خودشان و جدا از اين گروه شناخته مي شوند. ابعاد پرنده هاي اين گروه مانند وزن آنها بسيار متنوع است؛ به طوري که از حدود يک متر شروع شده و تا پرنده هايي با دهانه بال حدود يکصد متر ادامه مي يابد! ارتفاع پروازي اين پرنده ها بسته به نوع ماموريت متفاوت بوده و از حدود چند صد متر تا بيش از يکصد هزار پا(بيش از سي کيلومتر!) تغيير مي کند. به احتمال زياد اولين ماموريتي که براي پهپادها در نظر گرفته شده، استفاده از اين پرنده ها به عنوان هدف هوايي براي آموزش نيروهاي پدافندي بوده است. چرا که هم اکنون در حدود نصف پهپادهاي موجود در دنيا براي اين منظور ساخته مي شوند. در اين ماموريت پهپاد بايد با سرعتي در حدود سرعت هواپيماهاي جنگنده (در حدود 0/5تا1/5ماخ) و در ارتفاع مشابه (از چند صد متري تا حدود 20هزار پا) پرواز نمايد تا بتواند حملات هوايي دشمن را براي نيروهاي پدافندي شبيه سازي کند.نيروهاي پدافند نيز با هدف قرار دادن پهپاد آموزشي هاي عملي براي مقابله با حملات احتمالي را مي بينند.
پس از ماموريت هدف، ماموريت شناسايي از طريق پرواز بر فراز مناطق مورد نظر و عکسبرداري يا فيلمبرداري هوايي يکي از مهم ترين ماموريت هاي پهپادهاست.پهپادهاي شناسايي در ماموريت هاي نظامي، کارشناسايي نيروهاي دشمن و مناطق حساس را به عهده دارند. غير از ماموريت هاي فوق، پهپادها براي مقاصد ديگري از جمله جنگ الکترونيک هوايي و رله مخابراتي نيز به کار گرفته مي شوند. در سال هاي اخير و با پيشرفت هاي ايجاد شده در صنعت هوافضا، چشمان تيزبين پهپادها به دستان قوي نيز مجهز شده اند به طوري که برخي از پهپادها با حمل سلاح مي توانند پس از شناسايي اهداف، بمب و موشک هاي خود را به سوي آنها روانه کنند. استفاده از پرنده هاي بدون سرنشين براي انواع ماموريت هاي غير نظامي و نظامي در مقايسه با پرنده هاي سرنشين دار مزاياي ويژه خود را به همراه دارد. اولين مزيت استفاده از پهپاد، کاهش خطر جاني براي خلبان، خصوصا در ماموريت نظامي است. همچنين به دليل نبود سرنشين داخل وسيله پرنده و حذف بسياري از سيستم هاي مرتبط با خلبان و همچنين ضريب ايمني پايين تر در طراحي و ساخت، قيمت تمام شده پهپادها در مقايسه با هواپيماهاي سر نشين دار با ماموريت مشابه کمتر خواهد بود. از ديگر مزاياي پهپادها مي توان به قابليت پنهانکاري بيشتر به دليل ابعاد کوچک تر، امکان استفاده از طرح ها غير متعارف در ظاهر به دليل نبود سرنشين، قابليت استفاده در شرايط دشوار و خطرناک مانند مناطق آلوده به گازهاي شيميايي خطرناک، توانايي حمل بار بيشتر به نسبت سوخت مصرفي و پوشش دادن نقاط کور ماهواره اي براي فعاليت هاي جاسوسي يا مخابراتي اشاره کرد. البته در کنار اين مزايا، استفاده از پهپادها همراه با محدوديت هاي خاص خود است که از جمله آنها مي توان به اعتمادپذيري کمتر به علت عدم وجود کنترل مستقيم توسط خلبان و نياز به تجهيزات و سيستم هاي پيچيده کنترلي اشاره کرد.
ايالات متحده از اواسط دهه1960پرنده هاي بدون سرنشين را براي ماموريت هاي جاسوسي و شناسايي بکار گرفت. در سال هاي نخستين دهه 1960نيز هواپيماي بدون سرنشين به منظور نظارت بر توسعه فعاليت هاي موشکي در اتحاد جماهير شوروي و کوبا توسط ايالات متحده به کار گرفته شدند. در ويتنام نيز به دليل رشد تلفات نيروي انساني و هواپيماي ايالات متحده،استفاده از هواپيماهاي بدون سرنشين افزايش يافت. شوروي سابق نيز از دهه 1920به کار روي پرونده هاي بدون سرنشين همت گماشت.
با آغاز جنگ جهاني دوم شوروي شماري از وسيله هاي بدون سرنشين کنترل پذير از دور هوايي و زميني (تانک) و دريايي (قايق) را طراحي کرد که برخي از آنها در سال هاي 1941 تا 1943 به کار گرفته شدند، اما کارآمد نبودند. شوروي در دهه 1950 بار ديگر کار روي پرنده هاي بدون سرنشين را از سر گرفت. اين پرنده ها موتور جت داشتند و در اصل براي ماموريت هاي تهاجمي و شناسايي طراحي شده بودند.
هواپيماهاي بدون سرنشين به طور گسترده اي در دفاتر طراحي شرکت هاي «ميگويان» و «توپولف» تکامل يافتند. در دهه 1970 و 1980 اتحاد جماهير شوروي به طور همزمان در 20 ثانيه در زمينه پرنده هاي بدون سرنشين درگير شدکه پرنده هاي دو برد «رويال» و ابر صوت «ورن» از جمله آنها بودند و البته تنها شمار اندکي از آنها به سرانجام رسيدند. به دنبال کاميابي پرنده هاي بدون سرنشين در سرزمين «اسکات» و «ماستيف»، روند تکميل پرنده هاي بدون سرنشين در شوروي جان تازه اي گرفت و پرنده هاي کنترل از راه دور نسل نوين با نام «پچلا(زنبور)»، «دياتل(دارکوب)» و «کورشان (زغن سياه)» در اين کشور آغاز شد.
شايد وسيع ترين کاربرد هواپيماهاي بدون سرنشين در جهان براي ماموريت هاي مختلف عملياتي توسط رژيم صهيونيستي انجام شده باشد. تعقيب مبارزان لبناني و فلسطيني، هدف يابي و هدايت بمب هاي ليزري، جنگ الکترونيک و انجام شنود و ساير کاربردهاي نظامي در داخل و خارج منطقه با استفاده از چندين نوع هواپيماي بدون سرنشين ساخته شده توسط اين رژيم، از مواردي است که تاکنون گزارش شده است. در کشور ما نيز قبل از پيروزي انقلاب اسلامي 3 نوع هواپيماي بدون سرنشين آمريکايي به نام هاي MQM-107يا VSTT،Chukar با موتور جت و KD2R5 با موتور پيستوني براي تمرين پدافند هوايي در اختيار نيروي هوايي و نيروي دريايي ارتش قرار گرفت که مورد استفاده قرار مي گرفت، ولي با گذشت زمان و پيشرفت سامانه هاي الکترونيکي، کاربرد اين نمونه ها عملياتي نبود. در سال 1363 در بحبوحه دفاع مقدس و بنابر ضرورت و نياز به اطلاعات شناسايي و از طرفي کمبود تجهيزات گران قيمت هواپيماهاي شناسايي F4-D، انگيزه به کارگيري پرنده هاي شناسايي ايجاد شد و گروهي از نيروهاي علمياتي و دانشگاهي با همکاري هم شروع به ساخت و به کارگيري پرنده هاي کوچک و ارزان قيمت نمودند که با استفاده از ساده ترين مواد و شيوه ساخت انجام مي شد.
پرنده «تلاش» نمونه اي بود که بيشترين تعداد از آن ساخته شد و با نصب دوربين عکاسي روي آن عمليات متعدد شناسايي در زمان جنگ و دفاع مقدس توسط اين وسيله انجام شد و نقش مهم و برجسته اي در موفقيت هاي عملياتي ايفا کرد.
با آشکار شدن نقش مهم و برجسته پرنده هاي بدون سرنشين در انواع عمليات و کاربردها، کار روي توسعه و ساخت انواع پرنده هاي بدون سرنشين ادامه يافت و کاربردهاي مختلفي براي اين وسايل پرنده ساخته شده در داخل کشور محقق گرديد. «مهاجر» نوع پيشرفته پرنده بدون سرنشين شناسايي است که در ادامه کار طراحي و ساخت توسط محققان و متخصصان داخلي ساخته و به کار گرفته شد.
در حال حاضر صنايع هوايي قدس که در زمان جنگ با نام طرح قدس و براي توسعه و ساخت انواع پرنده هاي بدون سرنشين شکل گرفت کار خود را براساس سفارش و نياز نيروهاي مسلح در امر طراحي، ساخت و توليد انواع پرنده هاي بدون سرنشين ادامه مي دهد. علاوه بر صنايع هوايي قدس چند گروه ديگر از مراکز دولتي و خصوصي مانند صنايع هواپيماسازي (هسا) در طراحي و ساخت انواع پرنده هاي مدل و سامانه هاي مربوط به آن مشغول مي باشند که خود عامل مهمي در توسعه و شکوفايي صنعت پرنده هاي بدون سرنشين و فناوري هاي مربوط به آن در داخل کشور هستند.
اين پهپاد براي اولين بار در سال 2007 به عنوان هواپيماي بدون سرنشين شناسايي جهت کمک به عمليات نظامي نيروي هوايي آمريکا در افغانستان به کار گرفته شد. اطلاعات مربوط به اين پرنده در ارتش آمريکا بسيار محرمانه طبقه بندي شده است، به طوري که حتي ابعاد و اندازه آن نيز در هيچ مرجعي منتشر نشده و کارشناسان تنها از روي عکس، اندازه دهانه بال آن را در حدود 20 تا 27 متر تخمين زده اند. در چهار دسامبر 2009 يک فروند از اين پهپاد در بيابان هاي اطراف قندهار در حال پرواز بود که براي يک لحظه در قاب دوربين يک عکاس قرار مي گيرد و به اين ترتيب عکس اين پرنده در حال انجام مأموريت در هوا قاپ شده شد و منتشر گرديد. از آن پس به اين پرنده لقب جانور قندهار داده شد.
پنهان ماندن از ديد رادار همواره يکي از مسائل مهم در طراحي هواپيماهاي نظامي به شمار مي آمده است. در اصطلاح فني براي بيان توانايي يک هواپيما در مخفي ماندن از ديد رادارها، از عبارت سطح مقطع راداري (Radar Cross Section) استفاده مي شود.
سطح مقطع راداري، سطح مؤثري از يک وسيله پرنده است که امواج ارسالي از سوي رادار نيروهاي مقابل را به سمت آن بازتاب مي کند و بر اين اساس لکه اي در صفحه نمايش رادار ايجاد مي نمايد.
هر قدر سطح مقطع راداري يک پرنده کمتر باشد، لکه ايجاد شده در صفحه رادار کوچک تر شده و شناسايي آن براي نيروهاي مقابل دشوارتر مي گردد. به هواپيماهايي که سطح مقطع راداري شان تا جايي کم باشد که عملاً امکان شناسايي شدن توسط نيروهاي مقابل را نداشته باشند، هواپيماهاي پنهانکار (Stealth)مي گويند.
ميزان سطح مقطع راداري يک پرنده به طور عمده متأثر از دو عامل شکل پيکره بندي و نوع مواد بدنه است. با توجه به به اين که امواج رادار معمولا از اطراف به هواپيما مي رسند (و نه از بالا يا زير پرنده)، هر قدر سطوح عمودي روي پرنده کمتر باشد، سطح مقطع راداري هم کاهش مي يابد. نوع مواد به کار رفته در بدنه هم در بازتاب امواج راداري تأثير به سزايي دارند. چنان که استفاده از مواد غيرفلزي، مانند مواد کامپوزيتي يا مواد جاذب امواج منجر به کاهش چشمگير بازتاب امواج راداري خواهد شد.
پهپاد RQ-170 داراي يک موتور جت است که البته نوع آن هنوز معلوم نيست. اما کارشناسان با توجه به ساير ويژگي هاي اين پرنده احتمال استفاده از موتور T.F.34 شرکت جنرال الکتريک را مطرح مي کنند.
وزن برخاست اين پرنده نيز حدود چهار تن تخمين زده مي شود. اين پهپاد مجهز به حسگرهاي الکترواپتيکال و مادون سرخ براي تصويربرداري در روز و شب است. همچنين در زير بدنه اين پرنده يک سامانه رادار نصب شده است.
زايده هاي روي بال ها نيز محفظه قرارگيري سامانه دريافت و ارسال داده به ماهواره است. براساس اطلاعات منتشر شده توسط نيروهاي نظامي ايران، دهانه بال اين پرنده حدود 26 متر، ارتفاع آن (بدون چرخ) در حدود 1/84 متر و طول آن در حدود 4/5 متر است. پهپاد ديده بان، از ابتدا براي انجام عمليات نظامي در افغانستان به کار گرفته شد. البته از آنجا که نيروهاي طالبان و نظاميان افغان فاقد رادار بودند، استفاده از يک پهپاد رادار گريز جاي تعجب داشت و بر اين اساس از همان ابتدا اين احتمال مطرح شد که هدف آمريکا از استقرار اين پهپاد در افغانستان، انجام عمليات جاسوسي در خاک پاکستان، ايران و حتي کره شمالي است.در آذر 1388 يکي از روزنامه هاي کره جنوبي پرواز RQ-170 برفراز خاک اين کشور را گزارش کرد.
همچنين ادعا مي شود که در جريان حمله به مقر بن لادن در پاکستان که منجر به کشته شدن وي شد، اين پهپاد نقش اصلي را در شناسايي محل اختفا و نيز هدايت موشک هاي اصابت شده به اين محل داشته و تصاوير انجام اين ماموريت که به طور زنده براي کاخ سفيد ارسال مي شده ، توسط اين پهپاد گرفته شده است.
به دنبال اعلام خبر فرود آوردن پهپاد مذکور، وزارتخانه هاي دفاع و امور خارجه آمريکا و همين طور سازمان سيا از پاسخ به اين خبر خودداري کردند و گفتند که درباره اين موضوع اظهارنظر نمي کنند. حتي برخي از کارشناسان نظامي در وزارت دفاع آمريکا اين ادعاي ايران را بي اساس و غير ممکن توصيف کردند.
همانطور که اشاره شد RQ-170 سنتينل نوعي هواپيماي بدون سرنشين شناسايي فوق پيشرفته است که خبر ساخت آن تنها در سال 2009 در رسانه هاي مربوط به امور نظامي درج شد و تقريبا يک سال طول کشيد تا نيروي هوايي آمريکا، وجود اين نوع هواپيما را تأييد کند.
پهپاد تجسسي RQ-170 سنتينل موسوم به "ديده بان" و با نام مستعار "جانور قندهار"،به پرتو نگاري حرارتي و انواع دوربين هاي پيشرفته بسيار دقيق به فناوري گرفتن تصاوير سه بعدي مجهز است. از هواپيماها مي توانند در ارتفاع 50هزار پايي پرواز کنند که از تيررس آتش بارهاي ضدهوايي خارج باشد. داراي سيستم هاي پيشرفته جمع آوري اطلاعات در ابعاد الکترونيکي،تصويري و مخابراتي و سامانه هاي راداري مختلف است. هدايت هواپيما، توسط ماهواره و همچنين ايستگاه هاي زميني در افغانستان و آمريکا صورت مي پذيرد. اين هواپيما از جهت نوع ساخت و پوشش، رادار گريز طراحي شده و از حيث فناوري آخرين نمونه هواپيماهاي پيشرفته بوده که ايالات متحده مورد استفاده قرار مي دهد.
گرچه مقالات آمريکايي مي کوشند اهميت موفقيت کارشناسان ايراني در فرود اجباري هواپيما را بزرگ جلوه ندهند اما «رابرت بر» افسر سابق آژانس مرکزي اطلاعات مرکزي آمريکا (سيا) در مصاحبه با شبکه بي بي سي گفت: فکر مي کنم اين يک ضربه امنيتي عظيم است. البته دولت آمريکا هيچ چيز را تأييد نخواهد کرد اما امروزه جاسوسي، توسط هواپيماهاي بدون سرنشين، مجهز به دوربين هاي از راه دور و با شنود مکالمات انجام مي شود.
همانطور که گفته شد آمريکا سعي مي کند با سکوت، اهميت اين موفقيت را پنهان کند، اما کارشناسان و متخصصان نظامي به خوبي واقفند که اين هواپيما چه اطلاعات تکنولوژيکي ذي قيمتي با خود دارد.
منبع: ماهنامه نوآور-شماره 89.
7روز بعد، در حالي که آمريکايي ها با تصور کشته شدن «فرانسيس گاري پاورز» کشته شده ادعا کردند اين يک پرواز عادي بوده، روس ها حقيقت ماجرا را افشا کردند. سقوط اين هواپيما يکي از وقايع مهيج دوران جنگ سرد محسوب مي شود که ضربه اي حيثيتي به آمريکا زد.
حالا نزديک به 51 يک سال پس از آن ماجرا، بار ديگر يک هواپيماي جاسوسي فوق پيشرفته آمريکايي، اين بار توسط کارشناسان هوشيار ايراني، ساقط نشده، بلکه با هدايت، فرود آمده و آبروريزي بزرگي را براي آمريکا به وجود آورده است. کارشناسان نظامي ايران اعلام کرده اند پس از ورود اين هواپيما به فضاي شرق کشور، اين پرنده در کمين گاه الکترونيکي نيروهاي مسلح قرار گرفت و با حداقل خسارت در کشورمان به زمين نشانده شد. جهت آگاهي بيشتر خوانندگان "ماهنامه نوآور" لازم ديديم در ادامه ابتدا با مشخصات و شکل گيري انواع هواپيماهاي بدون سرنشين آشنا شده و سپس مشخصات 170-RQرا به صورت جامع مورد بررسي قرار دهيم.
«پهپاد»، مخفف عبارت «پرنده هدايت پذير از دور»،نامي است که به وسايل پرنده بدون سرنشين اطلاق مي شود. از آنجا که هزينه طراحي و ساخت اين هواپيماها براي انجام يک ماموريت مشخص در مقايسه با هواپيماهاي سرنشين دار کمتر است و همچنين خطرات جاني ندارد، گرايش هاي زيادي در صنايع هوايي نظامي و غير نظامي به سمت اين رده از وسايل پرنده ديده مي شود. تجربه جنگ هاي اخير ايالات متحده در افغانستان و عراق و استفاده گسترده نيروهاي آمريکايي از هواپيماهاي بدون سرنشين، قابليت هاي برتر اين هواپيماها را در جنگ به وضوح مشخص کرد. فناوري طراحي و ساخت هواپيماهاي بدون سرنشين تا جايي پيش رفته که امروزه صحبت از طراحي و ساخت هواپيماي بدون سرنشين با قيمتي در حدود 1000دلار مي شود. حذف خلبان از درون هواپيما و نشاندن يک سامانه هوشمند الکترونيکي به جاي آن، اگر چه کار ساده اي نيست اما مزاياي قابل توجهي را براي اين رده از وسايل پرنده ايجاد نموده و دست طراحان هواپيما را در ارائه طرح هاي نوين و متنوع بسيار باز گذاشته است. تنوع گسترده اي در پهپادها از نظر ابعاد و اندازه، وزن، شکل ظاهري و ويژگي هاي عملياتي به چشم مي خورد که در مقالات مختلف "ماهنامه نوآور" آنها را مورد بررسي قرار داده ايم مع الوصف در ادامه برخي از آنها معرفي شده اند.
کوچک ترين گروه از پهپادها، گروهي موسوم به حشرات مکانيکي(Insect Flying)هستند. پرنده هاي اين گروه، وزني کمتر از 4گرم داشته و ابعادشان در حد ميلي متر (و حداکثر چندسانتي متر) است. پرواز اين پرنده ها مانند حشرات از طريق بال زدن مداوم با فرکانس نسبتاً بالا صورت مي گيرد و قادرند مانند حشرات روي سطوح مختلف بنشينند و به پرواز در آيند. انرژي مورد نياز حشرات مکانيکي از باتري هاي کوچک دروني تامين مي شود که معمولا انرژي مورد نياز براي پرواز چند دقيقه اي اين پرنده ها را تامين مي نمايد. اين وسايل که مجهز به دوربين هاي ديجيتال هستند، و عمدتاً براي کارهاي جاسوسي در مراکز خاص به کار مي روند و تصاوير و صداهاي ضبط شده را به مرکز فرماندهي خود ارسال مي نمايند. گروه ديگر از پهپادها موسوم به پرنده هاي بالزن(Omithopter)موجوداتي شبيه به پرنده ها هستند که از طريق بال زدن با فرکانس نسبتاً پايين به پرواز در مي آيند. اين پرنده ها نيز مانند حشرات مکانيکي با باتري کار مي کنند و قادرند از چند دقيقه تا ده دقيقه در آسمان پرواز کنند. وزن اين پرنده ها حدود 100گرم بوده و مي توانند با وزن کمتر از 30 گرم را حمل کنند. البته پرنده هاي بالزني که تاکنون ساخته شده، در شروع پرواز بايد توسط دست انسان به طرف بالا و جلو پرتاب شوند و پس از آن با نيروي بال هاي خود به حرکت در آيند.
سومين گروه از پهپادها از نظر وزني گروهي موسوم به ريز پهپادها (Micro aerial vehicles)هستند. پرنده هاي اين گروه وزني در حدود چند صد گرم دارند و ابعادشان حدود 30سانتي متر تا يک متر است. در اين گروه از پرنده ها عموماً از موتورهاي الکتريکي استفاده مي شود، اما در برخي نمونه ها از موتورهاي پيستوني بنزيني هم استفاده شده است. سرعت پرواز اين پرنده ها حدود 20تا 60کيلومتر در ساعت است و ارتفاع پروازشان به چند صد متر مي رسد. از آنجا که کنترل اين پرنده ها عموماً توسط خلبان صورت مي گيرد، برد پرواز آنها محدود به دامنه ديد خلبان و در حد چند کيلومتر است. ريز پهپاد بيشتر براي کاربردهاي تفريحي به کار گرفته مي شوند؛ اگر چه پتانسيل خوبي، براي کاربردهايي نظير عکسبرداري هوايي و شناسايي دارند.
در تقسيم بندي پهپادها از نظر طيف وزني، پس از ريز پهپادها به گروهي از پرنده هاي بدون سرنشين مي رسيم که از نظر تعداد پر جمعيت ترين و از نظر تنوع، متنوع ترين گروه پهپادهاست. وزن پهپادهاي اين گروه از حدود چند کيلوگرم شروع شده و تا پيش از 10تن ادامه مي يابد. معمولا وقتي صحبت از پهپاد مي شود، فقط همين گروه از پهپادها مورد نظر است و گروه هاي قبلي (حشرات مکانيکي، بالزن و ريز پهپادها)معمولا به نام هاي اختصاصي خودشان و جدا از اين گروه شناخته مي شوند. ابعاد پرنده هاي اين گروه مانند وزن آنها بسيار متنوع است؛ به طوري که از حدود يک متر شروع شده و تا پرنده هايي با دهانه بال حدود يکصد متر ادامه مي يابد! ارتفاع پروازي اين پرنده ها بسته به نوع ماموريت متفاوت بوده و از حدود چند صد متر تا بيش از يکصد هزار پا(بيش از سي کيلومتر!) تغيير مي کند. به احتمال زياد اولين ماموريتي که براي پهپادها در نظر گرفته شده، استفاده از اين پرنده ها به عنوان هدف هوايي براي آموزش نيروهاي پدافندي بوده است. چرا که هم اکنون در حدود نصف پهپادهاي موجود در دنيا براي اين منظور ساخته مي شوند. در اين ماموريت پهپاد بايد با سرعتي در حدود سرعت هواپيماهاي جنگنده (در حدود 0/5تا1/5ماخ) و در ارتفاع مشابه (از چند صد متري تا حدود 20هزار پا) پرواز نمايد تا بتواند حملات هوايي دشمن را براي نيروهاي پدافندي شبيه سازي کند.نيروهاي پدافند نيز با هدف قرار دادن پهپاد آموزشي هاي عملي براي مقابله با حملات احتمالي را مي بينند.
پس از ماموريت هدف، ماموريت شناسايي از طريق پرواز بر فراز مناطق مورد نظر و عکسبرداري يا فيلمبرداري هوايي يکي از مهم ترين ماموريت هاي پهپادهاست.پهپادهاي شناسايي در ماموريت هاي نظامي، کارشناسايي نيروهاي دشمن و مناطق حساس را به عهده دارند. غير از ماموريت هاي فوق، پهپادها براي مقاصد ديگري از جمله جنگ الکترونيک هوايي و رله مخابراتي نيز به کار گرفته مي شوند. در سال هاي اخير و با پيشرفت هاي ايجاد شده در صنعت هوافضا، چشمان تيزبين پهپادها به دستان قوي نيز مجهز شده اند به طوري که برخي از پهپادها با حمل سلاح مي توانند پس از شناسايي اهداف، بمب و موشک هاي خود را به سوي آنها روانه کنند. استفاده از پرنده هاي بدون سرنشين براي انواع ماموريت هاي غير نظامي و نظامي در مقايسه با پرنده هاي سرنشين دار مزاياي ويژه خود را به همراه دارد. اولين مزيت استفاده از پهپاد، کاهش خطر جاني براي خلبان، خصوصا در ماموريت نظامي است. همچنين به دليل نبود سرنشين داخل وسيله پرنده و حذف بسياري از سيستم هاي مرتبط با خلبان و همچنين ضريب ايمني پايين تر در طراحي و ساخت، قيمت تمام شده پهپادها در مقايسه با هواپيماهاي سر نشين دار با ماموريت مشابه کمتر خواهد بود. از ديگر مزاياي پهپادها مي توان به قابليت پنهانکاري بيشتر به دليل ابعاد کوچک تر، امکان استفاده از طرح ها غير متعارف در ظاهر به دليل نبود سرنشين، قابليت استفاده در شرايط دشوار و خطرناک مانند مناطق آلوده به گازهاي شيميايي خطرناک، توانايي حمل بار بيشتر به نسبت سوخت مصرفي و پوشش دادن نقاط کور ماهواره اي براي فعاليت هاي جاسوسي يا مخابراتي اشاره کرد. البته در کنار اين مزايا، استفاده از پهپادها همراه با محدوديت هاي خاص خود است که از جمله آنها مي توان به اعتمادپذيري کمتر به علت عدم وجود کنترل مستقيم توسط خلبان و نياز به تجهيزات و سيستم هاي پيچيده کنترلي اشاره کرد.
ايالات متحده از اواسط دهه1960پرنده هاي بدون سرنشين را براي ماموريت هاي جاسوسي و شناسايي بکار گرفت. در سال هاي نخستين دهه 1960نيز هواپيماي بدون سرنشين به منظور نظارت بر توسعه فعاليت هاي موشکي در اتحاد جماهير شوروي و کوبا توسط ايالات متحده به کار گرفته شدند. در ويتنام نيز به دليل رشد تلفات نيروي انساني و هواپيماي ايالات متحده،استفاده از هواپيماهاي بدون سرنشين افزايش يافت. شوروي سابق نيز از دهه 1920به کار روي پرونده هاي بدون سرنشين همت گماشت.
با آغاز جنگ جهاني دوم شوروي شماري از وسيله هاي بدون سرنشين کنترل پذير از دور هوايي و زميني (تانک) و دريايي (قايق) را طراحي کرد که برخي از آنها در سال هاي 1941 تا 1943 به کار گرفته شدند، اما کارآمد نبودند. شوروي در دهه 1950 بار ديگر کار روي پرنده هاي بدون سرنشين را از سر گرفت. اين پرنده ها موتور جت داشتند و در اصل براي ماموريت هاي تهاجمي و شناسايي طراحي شده بودند.
هواپيماهاي بدون سرنشين به طور گسترده اي در دفاتر طراحي شرکت هاي «ميگويان» و «توپولف» تکامل يافتند. در دهه 1970 و 1980 اتحاد جماهير شوروي به طور همزمان در 20 ثانيه در زمينه پرنده هاي بدون سرنشين درگير شدکه پرنده هاي دو برد «رويال» و ابر صوت «ورن» از جمله آنها بودند و البته تنها شمار اندکي از آنها به سرانجام رسيدند. به دنبال کاميابي پرنده هاي بدون سرنشين در سرزمين «اسکات» و «ماستيف»، روند تکميل پرنده هاي بدون سرنشين در شوروي جان تازه اي گرفت و پرنده هاي کنترل از راه دور نسل نوين با نام «پچلا(زنبور)»، «دياتل(دارکوب)» و «کورشان (زغن سياه)» در اين کشور آغاز شد.
شايد وسيع ترين کاربرد هواپيماهاي بدون سرنشين در جهان براي ماموريت هاي مختلف عملياتي توسط رژيم صهيونيستي انجام شده باشد. تعقيب مبارزان لبناني و فلسطيني، هدف يابي و هدايت بمب هاي ليزري، جنگ الکترونيک و انجام شنود و ساير کاربردهاي نظامي در داخل و خارج منطقه با استفاده از چندين نوع هواپيماي بدون سرنشين ساخته شده توسط اين رژيم، از مواردي است که تاکنون گزارش شده است. در کشور ما نيز قبل از پيروزي انقلاب اسلامي 3 نوع هواپيماي بدون سرنشين آمريکايي به نام هاي MQM-107يا VSTT،Chukar با موتور جت و KD2R5 با موتور پيستوني براي تمرين پدافند هوايي در اختيار نيروي هوايي و نيروي دريايي ارتش قرار گرفت که مورد استفاده قرار مي گرفت، ولي با گذشت زمان و پيشرفت سامانه هاي الکترونيکي، کاربرد اين نمونه ها عملياتي نبود. در سال 1363 در بحبوحه دفاع مقدس و بنابر ضرورت و نياز به اطلاعات شناسايي و از طرفي کمبود تجهيزات گران قيمت هواپيماهاي شناسايي F4-D، انگيزه به کارگيري پرنده هاي شناسايي ايجاد شد و گروهي از نيروهاي علمياتي و دانشگاهي با همکاري هم شروع به ساخت و به کارگيري پرنده هاي کوچک و ارزان قيمت نمودند که با استفاده از ساده ترين مواد و شيوه ساخت انجام مي شد.
پرنده «تلاش» نمونه اي بود که بيشترين تعداد از آن ساخته شد و با نصب دوربين عکاسي روي آن عمليات متعدد شناسايي در زمان جنگ و دفاع مقدس توسط اين وسيله انجام شد و نقش مهم و برجسته اي در موفقيت هاي عملياتي ايفا کرد.
با آشکار شدن نقش مهم و برجسته پرنده هاي بدون سرنشين در انواع عمليات و کاربردها، کار روي توسعه و ساخت انواع پرنده هاي بدون سرنشين ادامه يافت و کاربردهاي مختلفي براي اين وسايل پرنده ساخته شده در داخل کشور محقق گرديد. «مهاجر» نوع پيشرفته پرنده بدون سرنشين شناسايي است که در ادامه کار طراحي و ساخت توسط محققان و متخصصان داخلي ساخته و به کار گرفته شد.
در حال حاضر صنايع هوايي قدس که در زمان جنگ با نام طرح قدس و براي توسعه و ساخت انواع پرنده هاي بدون سرنشين شکل گرفت کار خود را براساس سفارش و نياز نيروهاي مسلح در امر طراحي، ساخت و توليد انواع پرنده هاي بدون سرنشين ادامه مي دهد. علاوه بر صنايع هوايي قدس چند گروه ديگر از مراکز دولتي و خصوصي مانند صنايع هواپيماسازي (هسا) در طراحي و ساخت انواع پرنده هاي مدل و سامانه هاي مربوط به آن مشغول مي باشند که خود عامل مهمي در توسعه و شکوفايي صنعت پرنده هاي بدون سرنشين و فناوري هاي مربوط به آن در داخل کشور هستند.
شکار ديده بان آمريکايي توسط کارشناسان ايراني
اين پهپاد براي اولين بار در سال 2007 به عنوان هواپيماي بدون سرنشين شناسايي جهت کمک به عمليات نظامي نيروي هوايي آمريکا در افغانستان به کار گرفته شد. اطلاعات مربوط به اين پرنده در ارتش آمريکا بسيار محرمانه طبقه بندي شده است، به طوري که حتي ابعاد و اندازه آن نيز در هيچ مرجعي منتشر نشده و کارشناسان تنها از روي عکس، اندازه دهانه بال آن را در حدود 20 تا 27 متر تخمين زده اند. در چهار دسامبر 2009 يک فروند از اين پهپاد در بيابان هاي اطراف قندهار در حال پرواز بود که براي يک لحظه در قاب دوربين يک عکاس قرار مي گيرد و به اين ترتيب عکس اين پرنده در حال انجام مأموريت در هوا قاپ شده شد و منتشر گرديد. از آن پس به اين پرنده لقب جانور قندهار داده شد.
پنهان ماندن از ديد رادار همواره يکي از مسائل مهم در طراحي هواپيماهاي نظامي به شمار مي آمده است. در اصطلاح فني براي بيان توانايي يک هواپيما در مخفي ماندن از ديد رادارها، از عبارت سطح مقطع راداري (Radar Cross Section) استفاده مي شود.
سطح مقطع راداري، سطح مؤثري از يک وسيله پرنده است که امواج ارسالي از سوي رادار نيروهاي مقابل را به سمت آن بازتاب مي کند و بر اين اساس لکه اي در صفحه نمايش رادار ايجاد مي نمايد.
هر قدر سطح مقطع راداري يک پرنده کمتر باشد، لکه ايجاد شده در صفحه رادار کوچک تر شده و شناسايي آن براي نيروهاي مقابل دشوارتر مي گردد. به هواپيماهايي که سطح مقطع راداري شان تا جايي کم باشد که عملاً امکان شناسايي شدن توسط نيروهاي مقابل را نداشته باشند، هواپيماهاي پنهانکار (Stealth)مي گويند.
ميزان سطح مقطع راداري يک پرنده به طور عمده متأثر از دو عامل شکل پيکره بندي و نوع مواد بدنه است. با توجه به به اين که امواج رادار معمولا از اطراف به هواپيما مي رسند (و نه از بالا يا زير پرنده)، هر قدر سطوح عمودي روي پرنده کمتر باشد، سطح مقطع راداري هم کاهش مي يابد. نوع مواد به کار رفته در بدنه هم در بازتاب امواج راداري تأثير به سزايي دارند. چنان که استفاده از مواد غيرفلزي، مانند مواد کامپوزيتي يا مواد جاذب امواج منجر به کاهش چشمگير بازتاب امواج راداري خواهد شد.
البته بايد اين نکته را هم اضافه کرد که سطح مقطع راداري يک پرنده با توجه به زاويه قرارگيري پرنده نسبت به رادار نيز تغيير خواهد کرد. چنان که حتي هواپيماهاي پنهانکار هم در صورتي که دقيقا از روي يک رادار عبور کنند به راحتي شناخته خواهند شد. از شکل ظاهري پهپاد RQ-170 چنين بر مي آيد که پنهان ماندن از ديد رادار هدف اصلي طراحان آن بوده است؛ به عنوان مثال بال و بدنه اين پرنده چنان در هم ادغام شده اند که مرز مشخصي بين بال و بدنه ديده نمي شود.
اين امر براي از بين بردن شکستگي سطوح و لبه هاي تيز و در نتيجه کاهش انعکاس امواج رادار صورت گرفته است. از طرفي مجموعه دم هاي افقي و عمودي که به نوبه خود سهم بالايي در ايجاد سطح مقطع راداري دارند در اين پرنده به طور کلي حذف شده است. به اين ترتيب ارتفاع اين پرنده به رغم جثه بزرگي که دارد بسيار کم شده به طوري که تشخيص آن در فواصل بيش از چند متر از رو به رو حتي با چشم نيز دشوار است. ورودي هواي موتورهاي جت نيز يکي از عوامل افزايش سطح مقطع راداري هواپيماست که در اين پرنده با ظرافت خاصي به بالاي بدنه منتقل شده تا حتي الامکان از برخورد امواج رادار به آن جلوگيري شود.پهپاد RQ-170 داراي يک موتور جت است که البته نوع آن هنوز معلوم نيست. اما کارشناسان با توجه به ساير ويژگي هاي اين پرنده احتمال استفاده از موتور T.F.34 شرکت جنرال الکتريک را مطرح مي کنند.
وزن برخاست اين پرنده نيز حدود چهار تن تخمين زده مي شود. اين پهپاد مجهز به حسگرهاي الکترواپتيکال و مادون سرخ براي تصويربرداري در روز و شب است. همچنين در زير بدنه اين پرنده يک سامانه رادار نصب شده است.
زايده هاي روي بال ها نيز محفظه قرارگيري سامانه دريافت و ارسال داده به ماهواره است. براساس اطلاعات منتشر شده توسط نيروهاي نظامي ايران، دهانه بال اين پرنده حدود 26 متر، ارتفاع آن (بدون چرخ) در حدود 1/84 متر و طول آن در حدود 4/5 متر است. پهپاد ديده بان، از ابتدا براي انجام عمليات نظامي در افغانستان به کار گرفته شد. البته از آنجا که نيروهاي طالبان و نظاميان افغان فاقد رادار بودند، استفاده از يک پهپاد رادار گريز جاي تعجب داشت و بر اين اساس از همان ابتدا اين احتمال مطرح شد که هدف آمريکا از استقرار اين پهپاد در افغانستان، انجام عمليات جاسوسي در خاک پاکستان، ايران و حتي کره شمالي است.در آذر 1388 يکي از روزنامه هاي کره جنوبي پرواز RQ-170 برفراز خاک اين کشور را گزارش کرد.
همچنين ادعا مي شود که در جريان حمله به مقر بن لادن در پاکستان که منجر به کشته شدن وي شد، اين پهپاد نقش اصلي را در شناسايي محل اختفا و نيز هدايت موشک هاي اصابت شده به اين محل داشته و تصاوير انجام اين ماموريت که به طور زنده براي کاخ سفيد ارسال مي شده ، توسط اين پهپاد گرفته شده است.
به دنبال اعلام خبر فرود آوردن پهپاد مذکور، وزارتخانه هاي دفاع و امور خارجه آمريکا و همين طور سازمان سيا از پاسخ به اين خبر خودداري کردند و گفتند که درباره اين موضوع اظهارنظر نمي کنند. حتي برخي از کارشناسان نظامي در وزارت دفاع آمريکا اين ادعاي ايران را بي اساس و غير ممکن توصيف کردند.
همانطور که اشاره شد RQ-170 سنتينل نوعي هواپيماي بدون سرنشين شناسايي فوق پيشرفته است که خبر ساخت آن تنها در سال 2009 در رسانه هاي مربوط به امور نظامي درج شد و تقريبا يک سال طول کشيد تا نيروي هوايي آمريکا، وجود اين نوع هواپيما را تأييد کند.
پهپاد تجسسي RQ-170 سنتينل موسوم به "ديده بان" و با نام مستعار "جانور قندهار"،به پرتو نگاري حرارتي و انواع دوربين هاي پيشرفته بسيار دقيق به فناوري گرفتن تصاوير سه بعدي مجهز است. از هواپيماها مي توانند در ارتفاع 50هزار پايي پرواز کنند که از تيررس آتش بارهاي ضدهوايي خارج باشد. داراي سيستم هاي پيشرفته جمع آوري اطلاعات در ابعاد الکترونيکي،تصويري و مخابراتي و سامانه هاي راداري مختلف است. هدايت هواپيما، توسط ماهواره و همچنين ايستگاه هاي زميني در افغانستان و آمريکا صورت مي پذيرد. اين هواپيما از جهت نوع ساخت و پوشش، رادار گريز طراحي شده و از حيث فناوري آخرين نمونه هواپيماهاي پيشرفته بوده که ايالات متحده مورد استفاده قرار مي دهد.
گرچه مقالات آمريکايي مي کوشند اهميت موفقيت کارشناسان ايراني در فرود اجباري هواپيما را بزرگ جلوه ندهند اما «رابرت بر» افسر سابق آژانس مرکزي اطلاعات مرکزي آمريکا (سيا) در مصاحبه با شبکه بي بي سي گفت: فکر مي کنم اين يک ضربه امنيتي عظيم است. البته دولت آمريکا هيچ چيز را تأييد نخواهد کرد اما امروزه جاسوسي، توسط هواپيماهاي بدون سرنشين، مجهز به دوربين هاي از راه دور و با شنود مکالمات انجام مي شود.
همانطور که گفته شد آمريکا سعي مي کند با سکوت، اهميت اين موفقيت را پنهان کند، اما کارشناسان و متخصصان نظامي به خوبي واقفند که اين هواپيما چه اطلاعات تکنولوژيکي ذي قيمتي با خود دارد.
منبع: ماهنامه نوآور-شماره 89.