نویسنده: رضا مرادی غیاث آبادی
نامواژه های در پیوند با نام ایران/سه بار در سنگ نبشته های داریوش بزرگ هخامنشی آمده است. نخستین بار در کتیبه ی بیستون (DB)، دومین بار در نسخه ی عیلامی کتیبه ی بیستون و سومین بار در کتیبه ی پنجم او در شوش (Dse).
نخستین یادکرد داریوش شاه از نام آریا در بند پایانی ستون چهارم کتیبه ی بیستون است:
«داریوش شاه گوید: بخواست اهورامزدا این است نبشته ای که من کردم. افزون بر این به «اَری یا» (آریایی). هم بر روی پوست (پوست درخت/لوح گلین) و هم بر روی چرم تصنیف شد. پیکره ی خودم را هم برساختم. تبارنامه ام را هم گزارش کردم. اینها در پیش من نوشته و خوانده شد و گواهی (مُهر؟) شد. آنگاه من این نبشته را به همه جا در میان سرزمین ها فرستادم. مردم یاری کردند.»
آوانوشت و معنی کلمه به کلمه ی عبارتی که دربردارنده نام آریا است به صورت زیر است:
«ای (یَـ) م [این] دیپیمَئی [نبشته ای/کتیبه ای] تْیـ (ـا) م [که] اَدَم [من] اَکونَوَم [کردم] پَتیشَم [افزون بر این] اَری یا [به آریایی] آهَه [بود] اُتا [و/هم] پَوَستایا [بر پوست (پوست درخت/لوح گِلین) اُتا [و/هم] چَرْما [چرم] گْرثَیتا [تصنیف شده] آهَه [بود].» (1)
هرچند که مفهوم کامل و دقیق «آریا» در این نوشته نیست، اما با مقایسه با کتیبه ی کوشانی شاه کَنیشکَه (پنجم و پیوست دوم) به نظر می آید که منظور خط یا زبانی است که «آریایی» نامیده می شده و یا به آریاییان منسوب بوده است.
دومین یادکرد داریوش از این واژه به نسخه ی عیلامی همین کتیبه متعلق است. داریوش در این متن عیلامی و در بندهای 18 و 19 از ستون سوم آن که ترجمه بندهای 12 و 13 از ستون چهارم متن فارسی باستان است؛ اهورامزدا را خدای «آریاییان» (har-ri-ia-nu-um) نامیده است. چنانکه از این متن برمی آید، نام آریا در زبان عیلامی به شکل «هَریَه/هَریا» تلفظ می شده است.(2)
سومین یادکرد داریوش از این واژه به کتیبه ی پنجم او در شوش (Dse) بازمی گردد. داریوش در بند دوم این لوح گلی سه زبانه و در ضمن برشمردن نیاکان و تبار خود، بگونه ای استثنایی که پیش از آن سابقه نداشت و پس از آن نیز تکرار نشد، خود را «آریایی» و «آریایی تبار» خطاب می کند:
«من داریوش، شاه بزرگ، شاهانْ شاه، شاه سرزمین هایی با گوناگون مردمان، شاه در این زمین بزرگ، پهناور و دورکرانه. پسر ویشتاسپ، یک هخامنشی، پارسی، پسرپارسی، آریایی (اَریَه)، آریایی تبار (اَریَه چیثْرَه).» (3)
تلفظ نام آریا در این کتیبه تفاوت اندکی با تلفظ آن در کتیبه ی بیستون دارد. در کتیبه ی بیستون از مصوت پایانی بلند و در اینجا از مصوت پایانی کوتاه استفاده شده است. عبارت «آریایی، آریایی تبار» در ترجمه ی بابلی همین کتیبه نیامده است اما در ترجمه ی عیلامی آن، نام آریایی به شکل «هَریَه/ هریا» آمده است که با ثبت همین واژه در نسخه ی عیلامی کتیبه ی بیستون مطابقت دارد.(4)
چنانکه دیده می شود، داریوش در اینجا ابتدا پدر خود و سپس در مرتبه های بالاتر، خاندان خود و طایفه یا منطقه خود را مشخص می سازد و در پایان همه از اصطلاح آریایی که بنا به همان ترتیب می باید بر مرتبه ای بالاتر از بقیه دلالت کند، یاد کرده است.
با اینکه داریوش استفاده از این اصطلاح را ترک کرد (و یا نمونه دیگری از آن تاکنون بدست نیامده است)، اما پسر او خشیارشا یکبار از پدر تقلید کرده و خود را آریایی نامیده است. خشیارشاشاه در کتیبه ی هشتم خود در تخت جمشید (Xph) که به سنگ نبشته ی «دیوان» هم شهرت دارد، عین عبارت پدر را بکار برده و پس از یادکرد از داریوش شاه، خود را «پارسی، پسر پارسی، آریایی، آریایی تبار» معرفی کرده است.
یادکرد از نام ایران و دیگر واژه های هم خانواده با آن، در هیچیک از کتیبه های پیش از داریوش و نیز کتیبه های بازمانده از پادشاهان پس از خشیارشاشاه دیده نشده است.
در سنگ نبشته ی داریوش بزرگ در بیستون و بسیاری دیگر از کتیبه های هخامنشی و در کنار نامبرداری از کشورهای شرقی تابعه شاهنشاهی هخامنشی، از کشوری با نام «هَرئَیوَه» یاد کرده شده که با شهر و ناحیه هرات در افغانستان امروزی برابر است. بسیاری از پژوهشگران بر این باورند که این نام شکل دیگری از نام آریا است. این نام در نسخه ی عیلامی کتیبه بیستون با حرف نوشت «هَریمَه» (har-ri-ma) و در نسخه ی بابلی با حرف نوشت «اَریئِمو» (a-ri- e-mu) ثبت شده است. گزارش استرابو بر اینهمانی هَرئَیوَه با آریا صحه می گذارد (بخش هشتم).
با توجه به کمبود واژه های در پیوند با ایران/آریا در کتیبه های هخامنشی و نیز کوتاه و مبهم بودن آنها، نمی توان به گونه ای دقیق و بی گمان منظور داریوش و خشیارشا را از دو نامواژه «اری یا» و «اَریَه» درک کرد. یکی از این دو واژه برای نامیدن گونه ای خط یا زبان بکار رفته و دیگری برای معرفی تبار آنان. بدون اینکه دانسته شود این تبار بر یک موقعیت جغرافیایی دلالت می کند یا بر یک نهاد اجتماعی همچون قبیله، و یا یک هویت فرهنگی ــ تمدنی. اما در هر صورت، منظور از این نام ها یک کشور سیاسی یا موقعیت ژئوپلتیک نبوده و هخامنشیان هیچگاه از صفت هایی همچون شاه ایران، شاه ایرانی، شاهنشاهی آریایی و یا شاهنشاهی ایران استفاده نکرده اند.
نخستین یادکرد داریوش شاه از نام آریا در بند پایانی ستون چهارم کتیبه ی بیستون است:
«داریوش شاه گوید: بخواست اهورامزدا این است نبشته ای که من کردم. افزون بر این به «اَری یا» (آریایی). هم بر روی پوست (پوست درخت/لوح گلین) و هم بر روی چرم تصنیف شد. پیکره ی خودم را هم برساختم. تبارنامه ام را هم گزارش کردم. اینها در پیش من نوشته و خوانده شد و گواهی (مُهر؟) شد. آنگاه من این نبشته را به همه جا در میان سرزمین ها فرستادم. مردم یاری کردند.»
آوانوشت و معنی کلمه به کلمه ی عبارتی که دربردارنده نام آریا است به صورت زیر است:
«ای (یَـ) م [این] دیپیمَئی [نبشته ای/کتیبه ای] تْیـ (ـا) م [که] اَدَم [من] اَکونَوَم [کردم] پَتیشَم [افزون بر این] اَری یا [به آریایی] آهَه [بود] اُتا [و/هم] پَوَستایا [بر پوست (پوست درخت/لوح گِلین) اُتا [و/هم] چَرْما [چرم] گْرثَیتا [تصنیف شده] آهَه [بود].» (1)
هرچند که مفهوم کامل و دقیق «آریا» در این نوشته نیست، اما با مقایسه با کتیبه ی کوشانی شاه کَنیشکَه (پنجم و پیوست دوم) به نظر می آید که منظور خط یا زبانی است که «آریایی» نامیده می شده و یا به آریاییان منسوب بوده است.
دومین یادکرد داریوش از این واژه به نسخه ی عیلامی همین کتیبه متعلق است. داریوش در این متن عیلامی و در بندهای 18 و 19 از ستون سوم آن که ترجمه بندهای 12 و 13 از ستون چهارم متن فارسی باستان است؛ اهورامزدا را خدای «آریاییان» (har-ri-ia-nu-um) نامیده است. چنانکه از این متن برمی آید، نام آریا در زبان عیلامی به شکل «هَریَه/هَریا» تلفظ می شده است.(2)
سومین یادکرد داریوش از این واژه به کتیبه ی پنجم او در شوش (Dse) بازمی گردد. داریوش در بند دوم این لوح گلی سه زبانه و در ضمن برشمردن نیاکان و تبار خود، بگونه ای استثنایی که پیش از آن سابقه نداشت و پس از آن نیز تکرار نشد، خود را «آریایی» و «آریایی تبار» خطاب می کند:
«من داریوش، شاه بزرگ، شاهانْ شاه، شاه سرزمین هایی با گوناگون مردمان، شاه در این زمین بزرگ، پهناور و دورکرانه. پسر ویشتاسپ، یک هخامنشی، پارسی، پسرپارسی، آریایی (اَریَه)، آریایی تبار (اَریَه چیثْرَه).» (3)
تلفظ نام آریا در این کتیبه تفاوت اندکی با تلفظ آن در کتیبه ی بیستون دارد. در کتیبه ی بیستون از مصوت پایانی بلند و در اینجا از مصوت پایانی کوتاه استفاده شده است. عبارت «آریایی، آریایی تبار» در ترجمه ی بابلی همین کتیبه نیامده است اما در ترجمه ی عیلامی آن، نام آریایی به شکل «هَریَه/ هریا» آمده است که با ثبت همین واژه در نسخه ی عیلامی کتیبه ی بیستون مطابقت دارد.(4)
چنانکه دیده می شود، داریوش در اینجا ابتدا پدر خود و سپس در مرتبه های بالاتر، خاندان خود و طایفه یا منطقه خود را مشخص می سازد و در پایان همه از اصطلاح آریایی که بنا به همان ترتیب می باید بر مرتبه ای بالاتر از بقیه دلالت کند، یاد کرده است.
با اینکه داریوش استفاده از این اصطلاح را ترک کرد (و یا نمونه دیگری از آن تاکنون بدست نیامده است)، اما پسر او خشیارشا یکبار از پدر تقلید کرده و خود را آریایی نامیده است. خشیارشاشاه در کتیبه ی هشتم خود در تخت جمشید (Xph) که به سنگ نبشته ی «دیوان» هم شهرت دارد، عین عبارت پدر را بکار برده و پس از یادکرد از داریوش شاه، خود را «پارسی، پسر پارسی، آریایی، آریایی تبار» معرفی کرده است.
یادکرد از نام ایران و دیگر واژه های هم خانواده با آن، در هیچیک از کتیبه های پیش از داریوش و نیز کتیبه های بازمانده از پادشاهان پس از خشیارشاشاه دیده نشده است.
در سنگ نبشته ی داریوش بزرگ در بیستون و بسیاری دیگر از کتیبه های هخامنشی و در کنار نامبرداری از کشورهای شرقی تابعه شاهنشاهی هخامنشی، از کشوری با نام «هَرئَیوَه» یاد کرده شده که با شهر و ناحیه هرات در افغانستان امروزی برابر است. بسیاری از پژوهشگران بر این باورند که این نام شکل دیگری از نام آریا است. این نام در نسخه ی عیلامی کتیبه بیستون با حرف نوشت «هَریمَه» (har-ri-ma) و در نسخه ی بابلی با حرف نوشت «اَریئِمو» (a-ri- e-mu) ثبت شده است. گزارش استرابو بر اینهمانی هَرئَیوَه با آریا صحه می گذارد (بخش هشتم).
با توجه به کمبود واژه های در پیوند با ایران/آریا در کتیبه های هخامنشی و نیز کوتاه و مبهم بودن آنها، نمی توان به گونه ای دقیق و بی گمان منظور داریوش و خشیارشا را از دو نامواژه «اری یا» و «اَریَه» درک کرد. یکی از این دو واژه برای نامیدن گونه ای خط یا زبان بکار رفته و دیگری برای معرفی تبار آنان. بدون اینکه دانسته شود این تبار بر یک موقعیت جغرافیایی دلالت می کند یا بر یک نهاد اجتماعی همچون قبیله، و یا یک هویت فرهنگی ــ تمدنی. اما در هر صورت، منظور از این نام ها یک کشور سیاسی یا موقعیت ژئوپلتیک نبوده و هخامنشیان هیچگاه از صفت هایی همچون شاه ایران، شاه ایرانی، شاهنشاهی آریایی و یا شاهنشاهی ایران استفاده نکرده اند.
پی نوشت ها :
1.مرادی غیاث آبادی، رضا، بیستون ــ کتیبه داریوش بزرگ، چاپ سوم، تهران، 1384، ص 40.
2.این گفته داریوش همچنین نشان می دهد که اهوره مزدا/اهورامزدا نامی برای خدای آریاییان است و برخلاف تداول رایج، انتساب انحصاری آن به عنوان خدای زرتشتیان درست نیست.
3.مرادی غیاث آبادی، کتیبه پنجم داریوش شاه در شوش، در: تمدن هخامنشی ــ سیزده گفتار در بررسی های هخامنشی، تهران، 1386.
4. Hinz,walther,Neue wege im Altpersischen, wisbaden,1973,p.125.