اخلاق و سیاست نزد خواجه نظام الملک

سیاست نامه ها با سیاست عملی سر و کار دارند. در سیاست عملی، پاسداری از اخلاق و اصول اخلاقی گاه با چالش مواجه می شود. خواجه با توصیه ها و نصایحی که بیان می دارد، عملاً بستری فراهم می سازد تا سلطان با استبداد و با
سه‌شنبه، 24 بهمن 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اخلاق و سیاست نزد خواجه نظام الملک
اخلاق و سیاست نزد خواجه نظام الملک

نویسنده: دکتر سید محمدرضا احمدی طباطبایی




 
سیاست نامه ها با سیاست عملی سر و کار دارند. در سیاست عملی، پاسداری از اخلاق و اصول اخلاقی گاه با چالش مواجه می شود. خواجه با توصیه ها و نصایحی که بیان می دارد، عملاً بستری فراهم می سازد تا سلطان با استبداد و با القاء این آموزه به مردم که برگزیده ی خداوند است مجوز لازم برای هر نوع سیاست ورزی و از بین بردن نغمه های ناسازگار را داشته باشد. در سیاست نامه ها، سلطان شروط و بایستگی هایی برای حکومت ندارد و هم اینکه قدرت یافت و در پرتو زور و شمشیر دیگران را قلع و قمع و منفاد خود ساخت، کشف از اراده الهی جهت قدرت یافتن وی حاصل می گردد. علم و تجربه شرط سلطنت تلقی نمی گردد، لذا مردی مانند سلطان سنجر(1) بدون آنکه سواد خواندن و نوشتن داشته باشد بیش از چهل سال بر کشور پهناور ایران حکمرانی می کند و جای سؤال و بازخواستی از وی وجود ندارد. در فرازهائی که مربوط به برخورد با مخالفان و به تعبیر خواجه خروج کنندگان است، خواجه با دفاع از اصالت قدرت حاکم، و با توجیهات مختلف تاریخی و عقلی راه را برای عدول از حوزه ی اخلاق در حکمرانی و به بهانه سرکوب خوارج باز می گذارد. خواجه از سلطان می خواهد که مانند زمان محمود و مسعود و طغرل و آلپ ارسلان به گونه ای عمل نماید که شیعیان جرأت نیابند در انظار عمومی ظاهر شوند. از طرف دیگر در انعقاد پیمانها و قراردادها نیز توصیه ای مصلحت محور و سیاست مدارانه دارد. وی می گوید:
«دیگر آنکه (ملک) باید با خصمان چنان جنگ کند که آشتی را جای باشد، و با دوست و دشمن چنان بپیوندد که تواند گسست، و چنان بگسلد که تواند پیوست».(2)
از ایرادهای مهمی که به خواجه نظام الملک از لحاظ حکمرانی و در حوزه ی سیاست عملی وارد شده و به تعبیر بعضی از صاحب نظران لکه ی ننگی در دوره ی سیاستمداری و تصدی مقام وزارت خواجه است،(3) درافتادن او با وزیر با تدبیر دیگر سلجوقی یعنی خواجه عمیدالملک محمد بن منصور کُندری است. کُندری قبل از خواجه وزیر طغرل بیگ عموی آلپ ارسلان بود و کارهای مثبت و شایسته ای داشته است که در کتب تاریخی ذکر شده است.(4) خواجه و کندری بر سر قدرت رقابت داشتند. اختلاف در مذهب به رقابت بر سر قدرت و خصومت آنان دامن می زد. خواجه شافعی مذهب در فقه و اشعری مذهب در کلام بود در حالیکه کندری حنفی متعصبی بوده است. وی لعنت کردن بر اشعریان را شخصاً فرمان داده بود. خلیفه ی عباسی نیز از عمیدالملک کندری دلگیر بود، زیرا با اصرار و تهدید او دخترش را به عقد طغرل بیک درآورد. به تحریک خواجه نظام الملک، آلپ ارسلان، کندری را دستگیر و به شهر نیشابور برده و حبس کرد و سپس او را به مرو بردند و یکسال بعد کشتند.(5)
گفته شده که وقتی قاتل نزد او آمد، وی مهلت خواست و نماز گزارد، سپس از قاتل مصرانه خواست که یک پیغام به سلطان و یک پیغام به وزیر رساند. کندری گفت به سلطان بگو:
«اینت خجسته خدمتی که بر من خدمت شما بود غمَّت این جهان به من داد تا بر آن حکم کردم، و تو آن جهانم دادی و شهادتم روزی کردی. پس از خدمت شما دنیا و آخرت یافتم، و وزیر (خواجه نظام الملک) را بگوی که بدبدعتی و زشت قاعدتی در جهان آوردی به وزیر کشتن، امیدوارم که این سنت در حق خویش و اعقاب بازبینی».(6)
البته تدبیر و توان خواجه نظام الملک در اداره امپراطوری ایران در عهد سلجوقیان مورد توجه و امعان نظر مورخان و پژوهش گران واقع شده است. خواجه نظام الملک طوسی از مرتبتی نازل به شامخ ترین منزلت در دوران سلجوقیان نائل شد و حوزه ی قلمرو حکومت ایران را چنان گسترده ساخت که در حدود چهار قرن از ورود اسلام به ایران، نظیر آن دیده نشد. فرمان خواجه در تمام سرزمینها و بلاد کاشغر (که امروز بخشی از خاک چین است) و اوزگند و بلاساغون و ماوراءالنهر و خوارزم و خراسان و فارس و سیستان و عراق عجم و عراق عرب و مازندران و آذربایجان و ارمنستان و ارّان و شام و بیت المقدس و انطاکیه نافذ بود و در تمام این ممالک جائی نبود که در انجام دادن امر او اندک تأخیری روا دارند. خلفای عباسی از فرمان او سرپیچی نداشتند و شاهان روم و غزنه در سایه حمایت او می زیستند.(7) همچنین تدبیر خواجه در راه اندازی نظامیه ی بغداد که بعد از جامع الازهر مصر بزرگترین و مهمترین دانشگاه علوم اسلامی بود نباید مغفول واقع شود. اما داشتن همین موقعیت ممتاز در حوزه ی سیاست عملی و ضرورت حفظ قدرت، نگاه و نگرش خواجه را به سیاست به گونه ای که در آموزه های غزالی به چشم می خورد در ادبیات سیاسی خواجه گاه رنگ می بازد.

پی نوشت ها :

1. سلطان سنجر، ملک سلجوی از سال 511تا 552هـ.ق حکمرانی داشته است.
2. خواجه نظام الملک، چاپ هیوبرت دارک، صص 298 تا297، چاپ اول، انتشارات ترجمه و نشر کتاب، 1340.
3. حلبی، علی اصغر، تاریخ اندیشه های سیاسی در ایران و جهان اسلامی، ص214، تهران، انتشارات بهبهانی، 1372.
4. رواندی، راحه الصدور، 131-116، چاپ علامه محمد اقبال، لیدن، 1928.
5. مینوی، مجتبی، نقد حال، 99-189.
6. رواندی، راحه الصدور، همان منبع، ص118- مستوفی، حمدالله، تاریخ گزیده 431-403، چاپ نوائی، تهران، 1339خورشیدی.
7. مجتبی مینوی، نقدحال ص 191.

منبع: احمدی طباطبایی، محمدرضا؛ (1387) اخلاق و سیاست: رویکردی اسلامی و تطبیقی، تهران: دانشگاه امام صادق، چاپ دوم

 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.