ملاک های تفریح ناسالم

هر امری که انسان را از هوشیاری و آگاهی دور کند، غفلت نام دارد. چنانچه تفریح موجب غفلت از یاد خدای متعال و یا از خلق خدا شود، ناسالم خواهد بود. غفلت از یاد خدا در نتیجه ی وابستگی های دنیوی است. هرچند برخی افراد تمام
دوشنبه، 24 تير 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ملاک های تفریح ناسالم
ملاک های تفریح ناسالم:


نویسنده: محمدجواد انبیایی



 

1. غفلت:

هر امری که انسان را از هوشیاری و آگاهی دور کند، غفلت نام دارد. چنانچه تفریح موجب غفلت از یاد خدای متعال و یا از خلق خدا شود، ناسالم خواهد بود. غفلت از یاد خدا در نتیجه ی وابستگی های دنیوی است. هرچند برخی افراد تمام همّ وغمّ شان تأمین لذایذ و خواهش های نفسانی است اما مؤمنان و مخلصان به درگاه احدیت، به ظواهر دنیا اهمیت نمی دهند و چنین چیزهایی نمی تواند آنها را به خود مشغول سازد و از توجه آنان به خدا بکاهد. امام باقر علیه السلام می فرمایند:
پدرم فراوان ذکر می گفت. وقتی با او راه می رفتم پیوسته ذکر می گفت، وقتی با او مشغول غذا خوردن بودم باز ذکر می گفت و اگر با مردم سخن می گفت، سخن گفتن با آنان او را از ذکر خدا باز نمی داشت و پیوسته می دیدم که زبانش به سقف دهانش چسبیده است و لا اله الا الله می گوید.(1)
هم چنین از ایشان نقل شده است که:
حضرت موسی علیه السلام در مناجات خود خطاب به خداوند عرض کرد: خدایا گاهی اوقات از مقام عزت و جلال تو شرم دارم که در آن حال ذکر تو را بگویم. خداوند در پاسخ فرمود: «یا موسی! إِنَّ ذِکرِی حَسَنٌ عَلَی کُلِّ حَالٍ؛ ای موسی! ذکر و یاد من در هر حالی نیکوست».(2)
بنابراین، همان طور که قبلاً بیان شد، در تفریحات یاد شده رعایت نکردن حدود الهی، مصداق غفلت است که با انجام ذکر (قلبی و زبانی) می توان از غفلت دوری جست.
«وَلاَ تُطِع مَن أَغفَلنَا قَلبَهُ عَن ذِکرِنَا» و از کسی که دلش را از یادمان غافل کردیم فرمان مبر.(3)

بحثی کوتاه درباره ی موسیقی

مسلمأ موسیقی مطرب وغنا و متناسب با مجالس لهو و لعب از مصادیق بارز غفلت از یاد خدا و معصیت پروردگار مهربان است. اصولاً سه نوع آهنگ وجود دارد:
‏1. آهنگ هایی که پیام خوبی دارند و حالت روحی پاکی در انسان ایجاد می کنند که مشخص است این آهنگ ها اشکالی ندارند.
2. آهنگ هایی که ریتم خاصی دارند و از آنها در مجالس لهو و لعب استفاده می شود و خوی شهوت را تحریک می کنند، این نوع آهنگ ها نامشروع هستند و اثر مخرب و مخدر دارند و موجب نافرمانی عقل عمل از عقل نظر شده، انسان ها را در دام گناه و سقوط می افکنند.
3. برخی آهنگ ها هم که مشکوک اند و انسان به آنها گوش نمی کند. عمده آن است که ما بخواهیم لذت ببریم، اگر یک راه صحیح داشته باشیم به دنبال مشکوک نمی رویم. اگر غزل ها و مناجات ها با صدای خوب خوانده شوند پسندیده است و بیش از این هم مورد نیاز ما نیست. اشعار خوب با صدای خوش، نیاز انسان را تأمین می کند.(4)
بنابراین، آنچه مسلم است این که در منابع دینی ما موسیقی پسندیده نیست و به آن توصیه نشده است و حتی دانشمندانی مثل ارسطو و سقراط درباره ی موسیقی نظرات قابل توجهی دارند.
ارسطو می گوید:
برخی از شیوه های آموزش و فراگیری موسیقی به راستی ذهن آدمی را خوار می کند. آموختن موسیقی نباید مانع کارهای سال های بلوغ شود، یا تن را ناتوان و فرسوده کند.(5)
وی هم چنین می گوید:
نی و هر ساز دیگری که نیازمند مهارت فراوان است هم چون چنگ، برای آموختن موسیقی مناسب نیست. فقط باید سازهایی را به کار برد که بر هوش آموزندگان موسیقی و رشته های دیگر تربیت بیفزاید.(6)
وی در ادامه می گوید:
سقراط در جمهوریت خود، د‏و مقام از مقام های موسیقی را پسندیده می داند و نی را ساز بدی می داند.(7)

2. معصیت

سلامت دوران نوجوانی از آفات و بلاها، یک اصل حیاتی است و گناه، بزرگ ترین و مهلک ترین آفت و بلاست.
امام کاظم علیه السلام این معرفت و شناخت را چنین به فرزندش توصیه می فرماید:
یا بُنَّی: إیاکَ أَن یراکَ اللهُ عَزَّوَجَلّ فِی مَعصِیهٍ نَهَاکَ عَنهَا؛(8) پسرم بپرهیز از این که خداوند تو را در گناهی که تو را از آن بازداشته است ببیند.
مراقبت از کردارها، به ویژه تفریحات و محاسبه و دقت در آنها، شرط محوری پاسداری از حریم دوران مسئولیت انسان است؛ زیرا آدمی همواره در محضر خداست و از سویی اعمال او به پیامبر خدا صلی الله علیه وآله ‏نیز عرضه می شود:
«‏وَقُلِ اعمَلُؤا فَسَیرَی اللهُ عَمَلَکُم وَ رَسؤُلَهُ»؛(9) هر کاری می خواهید انجام دهید، به زودی خدا و رسولش عمل شما را خواهند دید.

سوی بتخانه مرو، پند برهمن مشنو
بت پرستی مکن، این ملک خدایی دارد

گرگ نزدیک چراگاه و شبان رفته به خواب
بره دور از رمه و عزم چرایی دارد (10)

تفریح نباید با معصیت همراه شود؛ چنان چه ورزش و سرگرمی با برد و باخت های خلاف شرع (مثل شرط بندی و...) انجام گیرد معصیت الهی رخ داده است و خشم و غضب الهی را در پی دارد.
امام صادق علیه السلام می فرماید:
لَاتَسخَطُوا اللهَ بِرِضَی أَحَدٍ مِن خَلِقِه وَلَاتَتَقَرّبؤُا إِلی النّاسِ بِتَبَاعُدٍ مِنَ اللهِ؛ خداوند را به خاطر رضایت و خشنودی احدی از مردم به غضب درنیاورید و به وسیله ی دوری از خدا به مردم نزدیک نشوید.(11)
حتی بنا به فرمایش امام صادق علیه السلام شرکت در مجالس معصیت نیز گناه است:
لاَینبَغِی لِلمُؤمِن أن یجلِسَ مَجلِساً یعصَی اللهُ فیه وَلاَیقدِرَعَلی تَغییرِهِ؛ (12)
سزاوار نیست که مؤمن در مجلسی بنشیند که معصیت خدا در آن می شود در حالی که توان تغییر جوّ مجلس را ندارد.
پیامبر صلی الله علیه وآله: در مورد رعایت حد و مرزها در هنگام شوخی کردن به خصوص با نامحرمان می فرمایند:
هرکس با زنی نامحرم شوخی کند روز قیامت به ازای هر کلمه ای که در ‏دنیا به وی گفته است هزار سال بازداشت می شود...(13)
ابو نصیر می گوید:
‏در کوفه به یکی از بانوان، قرآن می آموختم. روزی یک شوخی با او ‏کردم، مدتی گذشت. روزی در مدینه خدمت امام باقر علیه السلام رسیدم، آن حضرت مرا مورد سرزنش قرار داد و فرمود: «کسی که در جای خلوت گناه کند خداوند نظر لطفش را از او برمی دارد. این چه سخنی بود که به آن زن گفتی؟» من از شدت شرم سر در گریبان بردم و توبه کردم. امام فرمود: «مواظب باش دیگر تکرار نشود و با نامحرم شوخی نکنی!».(14)
هم چنین شوخ طبعی نباید باگناه، دروغ و دشنام آمیخته شود.
وَیلٌ لِلّذِی یحدُثُ فَیکذِبُ لِیضحِکَ بِهِ القَومَ، وَیلٌ لَهُ،وَیلٌ لَهَ؛ (15)
کسی که کلام دروغی را نقل کند تا دیگران بخندند. وای بر او! وای بر او!
امام باقر علیه السلام فرمودند:
اِنَّ اللَه عَزَّ وَجَلَّ یحِبُّ المُداعِبَه فِی الجَمَاعَهِ بِلَا رَفَثٍ(16) خداوند عزوجل کسی را که در جمع بدون دشنام دادن، شوخی می کند، دوست می دارد.

3. آزار و زیان رساندن به خود و دیگران

یکی از ملاک ها و شرایط تفریح این است که با اذیت و آزار خود و ‏دیگران همراه نباشد. انسان نسبت به اعضا و جوارح خود مسئول است.
‏بعضی ورزش ها، مثل بکس و پرش با وسایل نقلیه موجب ضرر به خود و احیاناً دیگران می شود. برخی از تفریحات نیز (مثل بلند کردن صدای موسیقی و آهنگ های مبتذل، کبوترپرانی، انفجار در ایام عید و شادی، از بین بردن وسایل و امکانات عمومی بعد از مسابقات ورزشی و...) موجب آزار و اذیت دیگران می شود. این چنین تفریحی مورد تأیید نیست و مذموم است. پیامبر (ص) می فرمایند:
مَن آذَی مُؤمِناً فَقَد آذانِی؛(17) کس که مؤمنی را آزار دهد مرا آزار داده است.
هشام بن سالم می گوید: از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: خداوند می فرماید: لِیاذَن بِحَربٍ مِنِّی مَن آذی عَبدِیَ المُؤمِن؛(18) آن کس که بنده ی مؤمن مرا بیازارد، با من اعلان جنگ می دهد.
حضرت علی علیه السلام نیز می فرماید:
‏اَلمُسلِمُ مَن سَلَمَ المُسلِمُونَ مِن لِسَانِهِ وَ یَدِهِ إِلاّ بِالحَقِّ؛(19) مسلمان کسی است که دیگر مسلمانان از دست و زبانش در آسایش باشند، مگر جایی که باید به حق برخورد کند.
گروهی در محضر رسول خدا صلی الله علیه وآله نشسته بودند. پیرمردی از اصحاب برخاست تا از مسجد بیرون شود، وی فراموش کرد کفش هایش را با خود ببرد. وقتی به درب مسجد رسید متوجه شد، بازگشت تا کفش های خود را بردارد ولی یکی از اصحاب کفش های او را برداشته و مخفی کرده بود. پیرمرد گفت: کفش های من کجاست؟ برخی گفتند: ما کفش های تو را ندیدیم. حضرت متوجه آنان شد و فرمود: «‏چگونه مؤمنی را ناراحت می کنید و می ترسانید؟» ‏عرض کردند: شوخی می کنیم. حضرت دو یا سه مرتبه فرمود: «‏آیا شوخی با ناراحتی و ترساندن مؤمن؟».(20)

4. افراط یا زیاده روی:

افراط و تفریط در هر امری ناپسند و از نشانه های انسان های جاهل است.
مولی علی علیه السلام در نهج البلاغه می فرماید:
لَایرَی الجَاهِلُ إلاِّ مُفرِطأً أَو مُفَرِّطاً.
‏در تفریحات، گاهی نوجوانان و جوانان زیاده روی هایی را مرتکب می شوند که متأسفانه بعد از رسیدن به نتایج آن، چاره ای جز تحمل آثار نامطلوب و عوارض بعدی آن تفریح ندارند؛ مثلاً زیاده روی در شوخی موجب ضعف و سستی اندیشه و خرد شدن ابهت آدمی می شود. به همین جهت رسول اکرم صلی الله علیه و آله افراط در شوخی را مذموم شمرده، می فرمایند:
لَا تَمزَح فَیذهَب بَهَاوُکَ؛ (21)
از شوخی بپرهیز که مایه ی ریختن آبروست.
خنده ی زیاد و قهقهه ی بلند، هیبت، عظمت و متانت آدمی را کاهش می دهد؛ چنان که پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله می فرماید:
إِیاکَ وَکَثرَهُ الضِحکِ فَإِنَّهُ یمیتُ القَلبَ؛ (22) از خنده ی زیاد بر حذر باش که دل، را می میراند.
حضرت علی علیه السلام نیز می فرماید:
اَلکَامِلُ مَن غَلَبَ جِدَّهُ هَزلَهُ؛(23) انسان کامل کسی است که حرف های جدی او بیشتر از حرف های شوخی اش باشد.
شوخی زیاد باعث به خطر افتادن اعتبار اجتماعی انسان می شود. حضرت علی علیه السلام می فرماید:
کَثرَةُ المِزاحِ یذهَبُ البِهاءَ؛ (24) شوخی زیاد شخصیت انسان را از بین می برد.
هم چنین می فرماید:
شوخی زیاد موجب می شود که انسان، نادان و جاهل شمرده شود.(25)
رسول خدا صلی الله علیه وآله نیز می فرماید:
مَن کَثُرَ مِزَاحَهُ إِستَحمَقَ؛ (26) کسی که زیاد شوخی می کند، مقدمات حماقت خود ‏را فراهم می کند.
با ورود ‏اسلام به حجاز به عنوان آیین زندگی، برخی از کسانی که به اسلام ایمان آوردند از تفریحات، به ویژه خندیدن، مزاح کردن و... د‏وری جستند و زندگی را فقط در نماز و روزه و مناجات خلاصه کردند. پیامبر خدا صلی الله علیه وآله با این انحراف به مبارزه برخاستند و رعایت اعتدال را توصیه نمودند و به آنها فرمودند:
إِنَّمَا أنَا بَشَرُ مِثلُکُم أَمازِحُکُم؛(27) همانا من هم بشری مثل شما هستم که با شما شوخی می کنم.
و در خطاب دیگری فرمودند:
أَمَا إِنِّی أصلِّی وَ أَنَامُ وأَصُومُ وَ أفطِرُوَ أَضحَکُ وَ أَبکِی، فَمَن رَغِبَ عَن مِنهَاجِی وَ سُنَّتی فَلَیسَ مِنِّی؛ اما من هم نماز می خوانم، هم می خوابم، هم روزه می گیرم، هم در روز غذا می خورم، هم می خندم و هم گریه می کنم. پس کسی که از راه و روش من روی گرداند از من نیست.(28)
امام علی بن موسی الرضا علیه السلام فرمودند:
إِجعَلُوا لِاَنفُسِکُم حَظَّا مِنَ الدُّنیا بِاعطَائِهَا مَا تَشتَهِی مِنَ الحَلالِ ومَا لَا تَثلمُ المُرُّوَهَ وَ لَا سَرَفَ فِیهِ وِاستَعینَوا بِذَلِکَ عَلَی اُمُورِ الدُّنیا؛ بخش از لذایذ دنیوی را برای کامیابی خویش قرار دهید و درخواست های دل را از راه های مشروع برآورده سازید. مراقب باشید این کار به مردانگی شرافتتان آسیب نرساند و دچار اسراف و تندروی نشوید. با کمک تفریح و سرگرمی های لذت بخش بهتر می توانید امور دنیای خویش را اداره کنید.(29)
امام علی علیه السلام خطاب به همام در توصیف مؤمنان چنین می فرماید:
لاَ یَخرُقُ بِهِ فَرَحٌ وَ لَا یَطیشُ بِهِ مَرَحُ؛ مؤمن در شادی و نشاطش سبک سری و افراط نمی کند.(30)

پی نوشت ها :

1. محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج 93، باب 1، ح42.
2. همان، ج 13، باب 11، ح21‏.
3. سوره ی کهف، آ یه ی 28.
4. عبدالله جوادی آملی، پرسش ها و پاسخ های دانشجویان، ص 95 ‏و105.
5. ارسطو، سیاست، ترجمه ی حمید عنایت، ص 443.
6. همان.
7. همان.
8. علی رضا صابری، الحکم الزاهره، ص 546.
‏9. سوره ی توبه، آیه ی 107‏.
10. پروین اعتصامی.
11. شیخ حرعاملی، وسایل شیعه، ج 11، ص 422.
12. همان، ص 503.
13. محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج 66، ص 7.
14. کلینی، اصول کافی، ج 2، ص 68، ح6.
15. بحار الانوار، ج 74، ص 88.
16. شیخ صدوق، من لا یحضر الفقیه، ج 1، ص 474، ح 1372و اصول کافی، ج 2، ص663، ح4.
17. بحارا لانوار، ج 67‏، ص 72 ‏و نهج الفصاحه، ح 3037.
18. شیخ حرعاملی، وسایل الشیعه، ج 8، ‏ص 587‏. ‏
19. نهج البلاغه، خطبه ی166.
20. محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج 8 ‏ص 438.
21. محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج 74‏، ص 48.
22. ابن بابویه، معانی الاخبار، ص 335‏.
23. جمال الدین خوانساری، شرح غررالحکم، ص 562، ح 2197و غررالحکم، ترجمه ی محمدعلی انصاری، ص 106‏، ح 2221‏.
24‏. بحارا لانوار، ج 69‏، ص 394‏.
‏25. میزان الحکمه، ج 9‏، ص144.
26. بحارا لانوار، همان.
27. جلال الدین سیوطی، الجامع الصغیر، ج ا، ص 394، ح 2597 ‏و متقی هندی، کنزالعمال، ج 3، ص648.
28. کلینی، کافی، ج 2، ص 85، ح 1، سنن النبی، ص114.
29. بحار النوار، ج17، ص208.
30. کافی، ج 2، ص226، ح1.

منبع: انبیایی، محمدجواد؛ (1388)، نقش تفریح در تربیت جوانان و نوجوانان از دیدگاه قرآن و روایات، قم، انتشارات جامعة القرآن الکریم، چاپ اول.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط