روسپی گری یا فاحشگی

روسپی و روسپی گری(PROSTITUTION) به صورت های متعدد تعریف شده است؛ تا آن جا که می توان گفت به تعداد نویسندگان و محققانی که در این باره نوشته و پژوهش کرده اند، تعریف های گوناگون از آن ارایه شده است. در کتاب
چهارشنبه، 9 مرداد 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
روسپی گری یا فاحشگی
 روسپی گری یا فاحشگی

نویسنده: محمد کاوه




 

روسپی و روسپی گری(PROSTITUTION) به صورت های متعدد تعریف شده است؛ تا آن جا که می توان گفت به تعداد نویسندگان و محققانی که در این باره نوشته و پژوهش کرده اند، تعریف های گوناگون از آن ارایه شده است. در کتاب «پیرامون روسپی گری در شهر تهران» روسپی چنین تعریف شده است: «روسپی، ‌زنی است که از راه خود فروشی امرار معاش کند و جز این پیشه ای ندارد و تحت نظامات خاصی به این پیشه و کار خود ادامه می دهد». در تعریفی دیگر در این خصوص آمده است: روسپی، زن یا دختری است که به خاطر پول و برای ارضای میل جنسی مرد به او تسلیم شود و در این کار از خود نه اختیار انتخاب داشته باشد و نه از نظر جنسی حظی ببرد». البته روسپی گری را «تن فروشی»، ‌«بهره برداری جنسی» و یا «معامله پایاپای و بی بند و باری جنسی توسط زنان برای کسب درآمد» نیز تعریف کرده اند. روسپی گری معمولاً‌ با سایر انواع آسیب های اجتماعی مثل: جرم، ‌جنایت، اعتیاد به مواد مخدر و الکل همراه است. زنان روسپی به درجات مختلف دارای اختلال شخصیت بوده و برخی از آنان هم جنس گرا هستند (ستوده، 1386: 172و 173). داستان روسپی گری در تاریخ با اسطوره «مردوخ» پهلوان خدای گونه سومری و ناجی او یک دختر روسپی به نام «انکیدو (ENKIDOU)» آغاز می شود. در شهر سومری «اوراوک» روسپیانی به نام «حریمتوم(HARIMTOUM)» بودند که بنا به متون بازمانده «ایشتر ایزد بانوی ماه»، مرد را به دست آنان سپرده است. از همان عهد، ‌ظاهراً روسپیان از شأن اجتماعی پسندیده ای برخوردار نبودند، ‌به طوری که بنا به نوشته دبیران اندرز گوی زمان: «... با یک حریمتوم ازدواج مکن که او شوهران بسیار دارد. در روزگار بدبختی تو را یاور نخواهد بود... و در هر خانه ای که وارد شود فرو ریزد... ». در حقوق و ادبیات سومریان، ‌بابلیان و آشوریان نیز اشاره های مشابه زیادی به روسپیان و روسپی گری وجود دارد. قوم یهود که بارها منطقه خاورمیانه از اور در منار دجله تا مصر را از جنوب به شمال و شرق به غرب در نوردیده بودند و بارها به اسارت بابلیان، ‌آسوریان و سومریان درآمده بودند به خوبی از وجود روسپی گری رایج در منطقه با خبر بوده اند. قرن ها بعد به واسطه بیماری های آمیزشی از یک سو و دوری از گرویدن به خدایان محلی از سوی دیگر، ‌قوانین موسوی که احتمالاً در قرن پانزدهم پیش از میلاد شاید یک قرن بعد از قوانین حمورابی تدوین شده است، روسپی گری را به شدت محکوم ساخته است. اصطلاح «فاحشه» برای بار نخست در دفتر آفرینش» (فصل 34) ظاهر می شود که در ضمن نشان دهنده دو بینش و کنش و استدلال اجتماع عشیره ای در قبال جامعه شهری در عصر کهن است. قراردادی نیز از عصر «بخت النصر» به دست آمده که طبق آن، ‌مرد ثروتمندی کنیزکان خود را به شرط برخورداری از سه چهارم درآمد، به روسپی گری وادار می کرده است(شیخاوندی، ‌1379: 153-155). قدمت و رواج روسپی گری تا آن جاست که در بسیاری از سرزمین های کهن برای این پدیده نمادها و خدایانی آفریده اند. به طور مثال، «ایناری(INAY)»در میان پیروان مذهب شینتو، ‌علاوه، بر «خدای زایش و برنج»، الهه روسپی گری نیز بوده است. یونانیان باستان نیز «آفرودیته» را «خدای زیبایی و عشق و الهه روسپی گری» می دانستند. یافته های تاریخی نشان می دهد که رومی ها اولین افرادی بودند که در مغرب زمین برای روسپی ها و روسپی خانه ها به طور رسمی جواز صادر کرده اند. علاوه بر این، تمام فصول تاریخ همواره از رقابت تنگاتنگ سلاطین و حکمرانان با کاهنان و روحانیون حکایت می کند. به طوری که کاهنان و روحانیون برای بهره گیری هر چه بیشتر از جسم زن، ‌بساط «فحشای مقدس» را به راه انداخته و کار را به جایی رسانیده بودند که با قلمداد کردن خود به عنوان سایه خدا بر روی زمین، حتی از پیکر دختران زیبای خانواده های متمکن نیز بهره می بردند. سلاطین و حکمرانانی نیز وجود داشته اند که در حرم سراهای خویش گاهی بیش از 300 زن در اختیار داشتند و از آن ها برای پیشبرد اهداف سیاسی خود نزد سفرا، مستشاران و پادشاهان دیگر بهره می بردند (انجمن جامعه شناسی ایران، 1383: 274-277). برخی از اقوام ابتدایی مثل اسکیموها نیز روسپی گری و واگذاری زن به مهمان رهگذر و روسپی گری مقدس را به نفع اجتماع و قدرت باروری می دانستند (همان، 300). به طور کلی، در جامعه های باستانی، قدیمی ترین نوع روسپی گری شیوه ای بود که ارتباط نزدیک با مواضع اعتقادی داشت. مثلاً‌ مردم مصر و بابل بر این باور بودند که رابطه جنسی با یک کشیش موجب نزدیک شدن به خدا می شود. در این باره هرودت می نویسد: «زنان شهر بابل باید یک مرتبه به معبد زهره رفته، ‌به طور رایگان و بدون عوض، خود را تسلیم مرد بیگانه کنند و اگر کسی پولی می داد، باید آن وجه را به خزانه دار معبد بسپارند که به مصارف خیریه برسانند». در معبدی واقع در ارمنستان به نا «آکی لی زِن (AKILISEN)» رسمی شایع بود که دوشیزگان به هنگام معینی از سال های زندگی وارد معبد شده و خودشان را در اختیار مراجعین و خواهندگان قرار می دادند و این کار یک عمل مقدس و فریضه مذهبی محسوب می شد و ازدواج هر دوشیزه مستلزم گذراندن چنین دوره ای بود. زنانی که چهره ای زیبا داشتند زود از معبد باز می گشتند؛ ‌ولی آن ها که زشت بودند مدتی مدید در آنجا می ماندند. بعضی ها تا سه سال و حتی بیش تر در آن جا انتظار می کشیدند. در یونان باستان نیز روسپیانی بودند که به آنان «دوستان خوب» گفته می شد. روسپیانی که از طبقه بالای جامعه بودند و در مناطق مسکونی لوکس و مجلل متعلق به خود زندگی می کردند. در هندوستان، ‌روسپی گری به طور کلی محدود به معابد بود و در هر معبد، ‌گروهی از زنان مقدس وجود داشتند که کار آن ها در وهله اول رقصیدن و آزاد خواندن در برابر بت ها و شاید هم سرگرم کردن برهمنان بود. در معبد «راجه راجه»هندوستان، رسمی وجود داشت که به مرور ایام جنبه تقدس پیدا کرد و آن رسمی بود که گاه و بی گاه زنان متشخص، یکی از دختران خود را که به آن ها «دیوه داسی» می گفتند وقف روسپی گری معابد می کردند. اما در میان مسیحیان، روسپی گری از زمان قدیم، عملی شیطانی به حساب می آمد، چنان که سنت اگوستین(ST. AUGUSTIN)معتقد بود: «بدترین کارها نظیر هتک ناموس، ‌ناشی از آن است که روسپیان راهی برای ارضای شهوت خود پیدا نمی کنند». سَنت توماس آکیناس(AQUINAS) نیز دراین باره گفته است: «روسپی مانند لجن دریا و فاضلاب خانه است. اگر جلوی آن را نگیری خانه را به منجلاب می کشاند» (ستوده 1386: 169و 170). به هر تقدیر در اعصار کهن، روسپی گری یا فروش لذت جنسی گاه در حلقه انحصار معابد قرار می گرفته و جنبه اعتقادی آن بارزتر می شده است. گاه خانواده ها آن را در خدمت خود می گرفتند که به یک هنجار خانگی تبدیل می شده است و زمانی نیز دولت ها و صاحب منصبان از آن منافع مادی می برده اند و پادشاهان و افراد وابسته به آنان نقش واسطه ای پیدا کرده و جنبه تجاری آن برتری پیدا می کرده است. اما به موازات پیچیده تر شدن زندگی انسان و اجتماعات بشری در قرن معاصر، این پدیده نیز دستخوش تحولاتی شده و شکل های جدیدتری از آن در اجتماع ظاهر شده است. به عنوان مثال، در یک تقسیم بندی جدید پرکینز(PERKINS- 1991) روسپیان را به 6 طبقه تقسیم کرده است:
1. روسپیان خیابانی (STREET PROSTITUTES)
2. روسپیان سالن ماساژ(BONDAGE & DISCIPLINE PROSTITUTES)
3. روسپیان خصوصی یا دختران تلفنی(PRIVATE PROSTITUTES)
4. روسپیان هتل، کلوپ و کافه(HOTEL & CLUB & COFFEE DOUNCEPROSTITUTES)
5- روسپیان فاحشه خانه (BROTHEL OR PARLOUR PROSTITUTES)
6- روسپیان همراه یا مشایعت کننده (ESCORT WORK PROSTITUTES) (شرافتی پور، 1384: 235و 236).
در نیمه دوم قرن بیستم 2 نوع نگرش در عدم برخورد با روسپی گری به وجود آمد:
اول- قانونی شدن و مشروعیت روسپی گری، که در ارتباط با آن دولت موظف به صدور مجوز، اجرای آزمون اجباری از روسپیان و محدود کردن روابط جنسی به مکان های خاص است.
دوم- جرم نشناختن روسپی گری و حذف مجازات روسپیان (ستوده، 1386: 171).
در ایران اگر چه بعضی از قوانین جاری کشور مانند مواد (637)، (638)، (639) قانون مجازات اسلامی می تواند برخی از مصادیق روسپی گری را در بر بگیرد، اما به صورت مستقل در این حوزه جرم انگاری خاصی تحقق نیافته است و در سیاست کیفری ایران یک خلاء قانونی نسبت به موضوع روسپی گری وجود دارد(برهانی، 1388: 37).
از نظر سبب شناسی تحلیل ثانویه20 تحقیق(1387) نشان می دهد که فقر و مشکلات خانوادگی دو عامل اصلی روسپی گری می باشد(امین آقایی، 1388: 71).
هم چنین مشاهده زنان خیابانی در سطح شهر‌، ضعیف شدن پیوند زنان و جامعه و نامیدی زنان با خیابانی شدن (روسپی گری) ارتباط وجود دارد و افرادی که دچار از هم گسستگی هستند بیش تر از افرادی که دارای همسر و فرزند هستند در معرض این آسیب قرار دارند؛ ضمن این که نقش خشونت خانگی در گرایش زنان به روسپی گری بیش تر از نقش گسستگی خانواده است و هر چه خشونت در خانواده افزایش یابد، ‌احتمال خیابانی شدن زنان نیز بیش تر می شود(شرافتی پور، 1384: 258، 259). از طرفی، مطالعات پاتر، ‌مارتین و رومانس (POTTER, MARTIN & ROMANCE- 1991) و نادون، کوورولا و شلودرمن(NADON, KOVEROLA $ SCHLODERMAN- 1998) حاکی از آن است که زنان روسپی در دوران کودکی مورد آزار جسمی و جنسی قرار گرفته و سرپرستی آن ها را والدین الکلی بر عهده داشته اند. هم چنین میزان عزت نفس آن ها پایین و عملکرد خانواده آن ها مختل بوده است. فارلی و بارکن(FARLEY & BARKEN- 1998) نیز در بررسی زنان خیابانی سانفرانسیسکو نشان دادند که 68 درصد آن ها ملاک های اختلال استرس پس از ضربه داشته اند و بیش از 50 درصدشان نیز در دوران کودکی مورد آزار جنسی و جسمی قرار گرفته اند (زارعی دوست و همکاران، 1386: 272و273). از جمله عوامل مؤثر دیگر می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1. وابستگی شدید به مادر‌، فقدان روابط محبت آمیز با پدر، مهار شدن رشد مردانگی توسط مادر و برگشت به مرحله خودشیفتگی.
2. عوامل درونی مانند: تنبلی، عدم مهارت در کار، ‌کم هوشی، ضعف مبانی عقلی یا کمی سطح فکر و دانش عمومی.
3. سرکشی و انتقام جویی از پدر و مادر و شوهر یا کینه ورزی نسبت به جامعه و نظام های تربیتی و اخلاقی آن.
4. جاه طلبی و داشتن رویای شهرت، ‌ثروت، قدرت و عشق به تجمل.
5. جنون یا قاعده روسپی گری، ‌دارا بودن منش ناثابت و کودکانه و سردمزاجی از نظر جنسی.
6. سرکوبی شدید و غیر عادی میل جنسی و محرومیت ها و محدودیت های اجتماعی برای ارضای نیازها.
7. بلوغ زودرس و روبه رو شدن با صحنه های تحریک آمیز و عدم امکان ارضای طبیعی نیازها.
اما رابرت مرتن به عنوان یک جامعه شناس کارکرد گرا معتقد است که تکوین، ‌دوام، ‌تعادل و تعالی یک پدیده اجتماعی بستگی به کارکرد آن دارد. یعنی هر پدیده اجتماعی زمانی به وجود می آید که جامعه به آن نیاز داشته باشد و در واقع آن پدیده در جامعه دارای کارکردی باشد. این پدیده تا زمانی دوام دارد که جامعه هم چنان نیاز به آن را احساس کند و آن پدیده کاربرد خود را در بین افراد جامعه از دست ندهد. به عقیده کارکرد گرایان، ‌روسپی گری نوعی نهاد اجتماعی است که برای کل نظام اجتماعی جوامعی که در قبال آن واکنش نشان نمی دهند یا سکوت می کنند، ‌لازم به نظر می رسد. کارکرد گرایان کارکردهای روسپی گری را به شرح زیر عنوان می کنند:
*روسپی گری، ‌استغنای جنسی افرادی را که قادر یا حاضر به همسر گزینی نیستند فراهم می کند.
*روسپی گری، ‌استغنای جنسی افرادی مانند: جهانگردان، ملوانان و دیگر کسانی که دور از خانواده به سر می برند را تأمین می کند.
*روسپی گری برای کسانی که قادر نیستند نیازهای جنسی خود را از طریق مشروع دنبال کنند شرایط نسبتاً مناسبی محسوب می شود.
اما باید دانست که چنین تحلیلی تنها بخشی از واقعیت های آن را مشخص می کند و مسایل مهم تر دیگری از قبیل علل ساختی و تضادهایی که برای خانواده ها پدید می آورد و موجب از هم پاشیدگی خانواده ها می شود در این دیدگاه مورد غفلت قرار گرفته است. در خصوص خطراتی که روسپیان با آن مواجه هستند نیز باید گفت که بیش تر روسپیان به علت ناتوانی در به دست آوردن پول زیاد در مشاغل مشروع، ‌مجبور به تغییر کار شرافتمندانه هستند. به علاوه آن ها معتاد به مواد مخدر شده و برای تأمین مواد به پول نیاز زیادتری پیدا می کنند. گاهی نیز شور و حال یک خوش گذرانی نامشروع ناشی از شب زنده داری و آزاد بودن از انظار عموم، برخی از زنان و مردان را به فحشا سوق می دهد. خطرات دیگری که روسپیان با آن مواجه می شوند عبارتند از: احتمال دستگیری توسط پلیس، ‌مبتلا شدن به بیماری های مقاربتی‌، مورد بدرفتاری قرار گرفتن توسط مشتریان و استثمار شدن به وسیله واسطه ها. گذشته از این موارد، مشروع نبودن روسپی گری، گاهی آن ها را وارد دنیای تبهکاری می کند. اگر چه در بسیاری از کشورها روسپی گری را جرم نمی شناسند، ولی روسپیان در بسیاری از جرایم مانند: اختفای اموال مسروقه، ‌دزدی، ‌مصرف و قاچاق مواد مخدر، کلاه برداری و گاهی نیز در ارتکاب بعضی از قتل ها به طور غیر مستقیم یعنی به صورت مشارکت و معاونت دخالت دارند(ستوده، 1386: 171-182). از منظر جامعه شناختی، بی توجهی به این امر می تواند آثار مخربی بر روی افراد جامعه داشته باشد؛ زیرا عدم برخورد با رفتارهای مجرمانه زنان، اذهان نوجوانان و جوانان را به تدریج به آن عادت داده، ‌جنبه های نابهنجار رفتار این زنان را کم رنگ می سازد و در دراز مدت تعداد بیش تری از زنان را به این عرصه می کشاند(شرافتی پور، 1384: 237).
روسپی گری که به آن «بردگی سفید» نیز گفته می شود برجسته ترین انگیزه قاچاق زنان به شمار می رود(عالی پور1388: 171). از نظر آماری، ‌طبق یکی از گزارش های سازمان بین المللی مهاجرت، ‌حدود 500 هزار زن به کشورهای اتحادیه اروپا برای فعالیت های مربوط به فحشاء قاچاق شده اند(گودی، 1383: 29). بر مبنای برآورد یونیسف(2003) 1 میلیون روسپی زیر سن 18 سال در سراسر آسیا وجود دارد که 20 هزار نفر از آن ها در تایلند می باشند و برای برخی از کشورها نظیر: اندونزی، مالزی، فیلیپین و تایلند، ‌فحشاء یک تجارت چند میلیارد دلاری است(احمدی، 1384: 219و 220). در ایران نیز متأسفانه در سال های اخیر روسپی گری به ویژه نوع حرفه ای آن به صورت نگران کننده افزایش یافته است که به علت فقدان آمار درست، ‌ترسیم نمودار آماری در این زمینه کار بسیار مشکلی است، ‌ولی می توان گفت این پدیده به ویژه در مورد دختران جوان به حدی شدت یافته است که در اکثر خیابان های شهرهای بزرگ به ویژه شهر بزرگ تهران می توان شاهد حضور این گونه دختران بود (نجفی توانا، 1385: 47و 48). چنان چه گزارش ها نشان می دهند که به طور متوسط در سال های 1381و 1382 حدود 250 نفر (شرافتی پور 1384: 237). و در طول اجرای طرح ارتقاء امنیت اجتماعی در 6 ماهه اول سال 1387، ‌تعداد 197 نفر از زنان خیابانی و دایر کنندگان مراکز و خانه های فساد دستگیر و تحویل مراجع قضایی شده اند (ماه نامه زندگی سالم، ‌ش 9: 19). البته معمولاً‌ پنهان کاری موجب می شود که 90 درصد از این نوع بزهکاری هرگز فاش نشده و مخفی باقی بماند. از نظر سنی، ‌بر اساس آماری که در همایش «بررسی آسیب های اجتماعی» در سال 1382 ارائه شده، ‌این نتیجه به دست آمده است که در مدت 7 سال‌، متوسط سن فحشاء از 28 سال به زیر 20 سال کاهش یافته است و گاهی سن فحشای با رضایت، ‌به 13 سال می رسد(نجفی توانا، ‌1385: ‌49و 50). یافته های یک بررسی(1383) نیز در سطح شهر تهران نشان می دهد که اولین تماس جنسی روسپیان خیابانی، عمدتاً مربوط به سن 13 تا 14 سالگی است و بیش ترین فراوانی سن شروع فعالیت جنسی در خیابان، مربوط به سن 15 سالگی است. هم چنین به طور متوسط، هر روسپی خیابانی در هفته 9 بار تماس جنسی برقرار می کند و 45/3 درصد از آن ها به تنهایی زندگی می کنند(شرافتی پور: 1385: 173). علاوه بر این نتایج یک تحقیق دیگر بر روی 95 مراجعه کننده به مرکز مداخله در بحران و ستاد پذیرش و قرنطینه شمال بهزیستی استان تهران نشان می دهد که سن 55/6 درصد موارد ارجاعی مرکز بین 16 تا 21 سالگی است. از نظر میزان سواد، ‌38 درصد آن ها در مقطع راهنمایی، حدود 19 درصد مقطع متوسطه و حدود 19 درصد نیز مقطع ابتدایی بوده اند. از نظر وضعیت خانوادگی نیز 34/74 درصد در وضعیت بد و 28/42 درصد در وضعیت متوسط و 4/21 درصد در وضعیت خوب قرار داشته اند (انجمن جامعه شناسی، ایران، 1383: 307). هم چنین در یک تحقیق دیگر که بر روی 147 زن روسپی در ایران انجام شده، ‌یافته ها حاکی از آن است که 2 درصد از این زنان، ‌روسپی گری را قبل از 12 سالگی آغاز کرده اند و برای 62 درصد، ‌سن شروع به این عمل بین 13 تا 20 سال بوده است. هم چنین اعتیاد والدین، بیکاری، ‌مهاجرت برای یافتن کار، شرایط نابسامان اقتصادی‌، کم توجهی و بی مهری از طرف والدین، ‌تبعیض، ‌سوء استفاده جنسی حتی توسط والدین، فرار از خانه و فروپاشی نهاد خانواده بسیاری از زنان روسپی، ‌عامل کشیده شدن آن به ورطه روسپی گری بوده است (همان، ‌289-278). در یک بررسی دیگر که بین سال های 1383 تا 1385 در شهر تهران و شهرستان های شمیرانات و شهر ری بر روی 512 روسپی انجام شد یافته ها نشان داد که 15 درصد پاسخ گویان در حد ابتدایی، 26/5 درصد در حد راهنمایی و 24/4 درصد در حد متوسطه تحصیل کرده اند و 3 درصد آن ها، ‌40درصد مادرانشان و 30 درصد پدرانشان بی سواد بوده اند از نظر اقتصادی، وضعیت 47/2 درصد پاسخ گویان «در حد خیلی بد و بد»و 13/4 درصد «در حد خوب و خیلی خوب» بوده است. از جنبه بعد خانوار، 46/1 درصد پاسخ گویان در خانواده هایی با تعداد 4 تا 6 نفر زندگی می کرده اند. از میان پاسخ دهندگان، ‌آن ها که به تنهایی با پدر خود زندگی می کرده اند زودتر از سایرین شروع به روسپی گری کرده اند. در خانواده 44/5 درصد پاسخ گویان شرکت در میهمانی های خانوادگی با لباس های باز‌، تماشای دسته جمعی فیلم های تحریک کننده و آشکار بودن روابط جنسی پدر و مادر و یا دیگران وجود داشته است. میزان عدم سازش و تعارض در خانواده 76 درصد جمعیت مورد مطالعه «در حد زیاد و خیلی زیاد» بوده است. 7/5 درصد آن ها اظهار داشته اند که والدینشان به هیچ وجه نیازهای آن ها را تأمین نکرده اند و 67/5 درصد نیز «در حد کم و خیلی کم» نیازهای عاطفیشان برآورده شده است. هم چنین 8 درصد والدین اصلاً‌ بر امور فرزندان خود نظارت و کنترل نداشته اند و 25/3 درصد نیز «در حد کم و خیلی کم» مراقب رفتار فرزندان خود بوده اند. علاوه بر این، ‌حدود 52 درصد از پاسخ گویان یکی از اعضای خانواده شان معتاد بوده است و 22/6 درصد پدران و 13/7 درصد مادران به هیچ وجه مقید به انجام اعمال مذهبی از جمله نماز و روزه نبوده اند. 39/1 درصد پدران و 39/7 درصد مادران نیز «در حد کم و خیلی کم» مقید بوده اند. در میان خود گروه مطالعه، ‌23/1 درصد مقید به اعمال مذهبی نبوده اند( آشوری و وروایی، ‌1389: 6-15). از طرفی‌، نتایج یک مطالعه (1383) نشان می دهد که هر چه تماس جنسی از روش های غیر قانونی و غیر مشروع به سمت روش های غیر ارادی و خشن پیش رود و هر چه سن اولین تماس جنسی پایین تر باشد، ‌بر شدت احتمال خیابانی شدن زنان افزوده می شود. ضمن آن که افراد مجرد بیش تر از افراد متأهل در معرض خیابانی شدن و روسپی گری قرار دارند.
با توجه به مطالب گفته شده، ‌در راستای ارایه راه کارهایی برای پیشگیری و کنترل عواملی که شرایط گسترش روسپی گری را فراهم می سازند، ‌شیوه های زیر پیشنهاد می شود:
1. استخدام و به کارگیری مددکاران اجتماعی در مدارس ابتدایی به ویژه در مناطق محروم و حاشیه ای با شناسایی دختران متعلق به خانواده های منحرف و آسیب پذیر.
2. همکاری سازمان بهزیستی با آموزش و پرورش و آموزش مداوم مشاوران و مددکاران.
3. ساخت فیلم های آموزشی و هشدار دهنده توسط نیروی انتظامی و پخش آن در مدارس و آگاه سازی دانش آموزان و خانواده ها در زمینه انحرافات اجتماعی.
4. وضع مقررات ویژه در مورد ازدواج های قبل از سن 18 سالگی به منظور استحکام بخشیدن به ازدواج.
5. برخورد قاطع و فوری با والدین بی صلاحیت و جداسازی کودکان در معرض آسیب از خانواده(شرافتی پور، ‌1384: 258-261).
6. تسهیل ازدواج جوانان از طریق تأمین شغل و تهیه مسکن برای آنان.
7. تضمین امنیت اقتصادی و اجتماعی افراد جامعه و مبارزه با تورم از طریق ثبات اقتصادی.
8. کاهش رشد جمعیت از طریق سیاست های اتخاذی و کنترل جمعیت های بی رویه به شهرهای بزرگ و تأمین امکانات رفاهی و شغلی در روستاها و مناطق محروم به منظور جلوگیری از مهاجرت بیکاران به شهرهای بزرگ.
9. فقز زدایی و افزایش امکانات درآمدزایی برای خانواده های کم درآمد و ایجاد مسکن مناسب برای خانواده های پر اولاد.
10. برنامه ریزی درست برای گذراندن اوقات فراغت و کنترل مراکز توریستی و شهرهای مهاجرپذیر.
11. ایجاد خانه های امن برای پذیرش زنان و دختران بی پناه و طرد شده از خانواده.
12. آموزش خانواده ها و جلوگیری از ورود فرزندان به عرصه مفاسد اجتماعی و آگاهی بخشی به آن ها نسبت به پی آمدهای شوم روسپی گری و بیماری ایدز.
13. مبارزه مستمر و بی امان با اعتیاد به مواد مخدر و شغل های کاذب در شهرهای بزرگ.
14. مراقبت بعد از خروج روسپیان از مراکز بازپروری به منظور جلوگیری از بازگشت مجدد آن ها (ستوده، ‌1386: 184).
15. ارائه آموزش های عمومی از جمله: تفاهم، ‌تناسب سن، ‌هم سنخی فکری‌ـ اعتقادی و تناسب پایگاه اجتماعی اقتصادی به منظور رعایت ملاک های صحیح ازدواج و جلوگیری از تشکیل خانواده های نابسامان و پیشگیری از متلاشی شدن خانواده ها.
16. فراهم آوردن زمینه ازدواج به موقع جوانان به خصوص از طریق بالا بردن سطح درآمد عمومی مردم و پایین آوردن سطح توقع جوانان و خانواده ها نسبت به امر ازدواج.
17. آموزش مهارت های زندگی به زوج های جوان و تقویت مشاوره خانواده.
18. گسترش مراکز مداخله در خانواده به منظور کاهش آمار طلاق و اطلاع رسانی مناسب در جهت آگاهی مردم از وجود این مراکز.
19. پیشگیری از ازدواج تحمیلی از طریق آموزش والدین و وضع قوانین مناسب در این خصوص.
20. تقویت اعتقادات مذهبی در میان آحاد جامعه به خصوص نوجوانان و جوانان با اتخاذ سیاست های متناسب با شرایط سنی مخاطبان و هم چنین مقتضیات زمانی و مکانی.
21. زمینه سازی فرهنگی در جامعه به منظور پذیرش تأسیس حقوقی ازدواج موقت برای افراد که امکان ازدواج دائم ندارند و جوانانی که شرایط ازدواج دائم را ندارند.
22. ارائه خدمات مشاوره ای به زوج های مطلقه به گونه ای که مهارت آنها در مقابله با مشکلات پس از طلاق افزایش پیدا کند.
23. تلاش در جهت کاهش مشکلات اقتصادی زنان سرپرست خانوار از طریق حمایت و تقویت فعالیت های اقتصادی و اشتغال زایی.
24. تلاش در جهت تحکیم مبانی اخلاقی خانواده ها که بیش ترین تأثیر را بر نحوه شکل گیری شخصیت فرزندان دارند.
25. تقویت و بهبود روابط بین نهادهای اجتماعی هم چون خانواده، ‌و مدرسه در جهت هدایت و نظارت مؤثر بر رفتار نوجوانان و جوانان.
26. انجام اقدام های فرهنگی در راستای زدودن بینش های سنتی و غلط رایج هم چون مردسالاری و تبعیض جنسیتی.
27. آگاه سازی جامعه به خصوص جوانان از عوارض و عواقب انحرافات اخلاقی از طریق اجرای برنامه های آموزشی با تأکید بر استفاده از مدرسه و وسایل ارتباط جمعی.
28. ارائه آموزش های مورد نیاز به زوج ها در بدو ازدواج و طول زندگی مشترک به منظور تحقق بهداشت روانی خانواده ها (آشوری و وروایی، 1389: 16و 17).
منبع مقاله: کاوه، محمد، (1353) آسیب شناسی بیماری های اجتماعی، تهران: جامعه شناسان، چاپ اول.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.