ژاپن، غول صنعتی که به غول علمی تبدیل می‌شود

ژاپن کشوری است که از ثروت‌ها و منابع طبیعی محروم است، کشوری که در جنگ جهانی دوم شکست خورد، تلفات و خسارات فراوان دید و ویران شد. اینک تنها در عرض کمی بیش از نیم قرن خود را به قله و اوج سلسله مراتب
پنجشنبه، 17 مرداد 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ژاپن، غول صنعتی که به غول علمی تبدیل می‌شود
ژاپن، غول صنعتی که به غول علمی تبدیل می‌شود

 

تألیف و ترجمه: حمید وثیق زاده انصاری
منبع:راسخون



 
ژاپن کشوری است که از ثروت‌ها و منابع طبیعی محروم است، کشوری که در جنگ جهانی دوم شکست خورد، تلفات و خسارات فراوان دید و ویران شد. اینک تنها در عرض کمی بیش از نیم قرن خود را به قله و اوج سلسله مراتب اقتصادی جهان رسانده است. ژاپن، امروزه نخستین بانکدار سیاره‌ی زمین است و نیز یکی از بالاترین درآمدهای سرانه و سالیانه را دارد؛ درآمد متوسط هر ژاپنی در سال بیست هزار دلار است (درآمد سرانه در فرانسه درحدود شانزده هزار دلار در سال است). ژاپن بزرگ‌ترین صادر کننده‌ی تکنولوژی پیش‌رفته است. تعداد پژوهش‌گران و محققان علمی نسبت به جمعیت فعال، در ژاپن از همه‌ی کشورهای جهان بیش‌تر است. ژاپن قهرمان صدور پروانه‌ی اختراع و ابتکار در همه‌ی رشته‌های دانش و فن است. هر سال در انستیتوی بین المللی ثبت اختراعات، بیش از پانصد هزار اختراع جدید ثبت می‌شود. پنجاه و شش درصدِ کل این اختراعات تنها به ژاپن تعلق دارد در حالی که فقط نُه درصد اختراعات جهانی به نام امریکا، و سیزده درصد به نام کشورهای اروپای غربی ثبت می‌شود.
ژاپن، رهبر و پیشاهنگ انکارناپذیر رشته‌های اپتیک (دوربین‌ها و متعلقات آن‌ها)، صنایع عکاسی، وسایل و تجهیزات سمعی و بصری، نیمه رساناهای حافظه‌دار، الیاف نوری، روبوت‌ها، فولادهای مخصوص، مواد مرکب (یا کامپوزیت‌ها، مثل سرامیک‌ها و غیره)، و برخی دیگر از رشته‌های صنعت است. این پیروزی و پیش‌رفت خارق العاده، که مایه‌ی وحشت امریکا و اروپا شده است، البته از نقاط ضعف نیز بری نیست: ژاپن در طی سالیان گذشته کوشیده است که بر تکنیک‌ها و فنون جدید و نیز بازارهای جهانی مسلط شود و این باعث شده است که تا حدودی از پژوهش‌های بنیادی، که گاهی علم محض نیز خوانده می‌شود، غافل بماند. تعداد نسبی مقالات ژاپنی در مجلات معتبر جهانی به نحو حیرت‌آوری کم است. برندگان ژاپنیِ جوایز نوبل زیاد نیستند (تعداد آن‌ها تقریباً برابر برندگان کشور بلژیک است که جمعیتش یک دوازدهم ژاپن است). وانگهی مثلاً یکی از آخرین‌های آنان، یعنی سوسومو تونه گاوا، که در 1987 به خاطر کشفیاتش در زمینه‌ی ایمنی شناسی موفق به اخذ جایزه‌ی نوبل شد، مهم‌ترین پژوهش‌های علمی‌اش را در سویس و امریکا انجام داده بود. خود او هم اعتراف کرده بود که چنان پژوهش‌های پیش‌رفته‌ای را نمی‌توانسته در کشور خودش پی بگیرد.
ژاپنی‌ها که به این ضعف خود آگاهی دارند اخیراً تصمیم گرفته‌اند که وضع را دگرگون سازند. آنان دریافته‌اند که پژوهش‌های بنیادی، حتی اگر فواید فوری نداشته باشند، موتور محرکه‌ی پیش‌رفت هستند. از این رو، برنامه‌ی بلندپروازانه‌ای تدوین کرده‌اند که هدف آن نه تنها رفع نقایص و پر کردنِ خلأهای موجود، بلکه گشودن راه‌های جدید برای ارضای نیاز سیری ناپذیر ژاپنی‌ها در کشورگشایی و تسلط بر جهان است.
ژاپن، غول صنعتی که به غول علمی تبدیل می‌شود

مهم‌ترین عامل عقب‌ماندگی ژاپنی‌ها در زمینه‌ی پژوهش‌های بنیادی، بی‌شک از سازمان‌دهی قبلیِ همین پژوهش‌ها نشأت می‌گیرد. جریان کار معمولاً به این صورت است: دولت پژوهش‌های علمی در رشته‌ی خاصی را به هزینه‌ی خود آغاز می‌کند و وقتی که کارها به اصطلاح روی غلتک افتاد ادامه‌ی کار را به بخش خصوصی و صنایع می‌سپارد. بدین‌سان، چنان‌که آمار نشان می‌دهد، هرچه اقتصاد ژاپن پیش‌رفت کرده، از میزان مشارکت دولت در فعالیت‌های مربوط به پژوهش‌های علمی کاسته شده است. به این ترتیب در یک سال نمونه‌ای شاهد هستیم در حالی که در ژاپن، سهم سرمایه‌های دولتی در پژوهش‌های علمی تنها بیست و یک و نیم درصد بوده است این رقم در آلمان سی و سه و شش دهم درصد و در امریکا پنجاه و یک و دو دهم درصد و در فرانسه پنجاه و یک و هفت دهم درصد بوده است. نتیجه‌ی مستقیمِ کناره‌گیری نسبی دولت این است که بخش خصوصی پژوهش‌های کاربردی را آشکارا بر تحقیقات بنیادی ترجیح داده است: درواقع، صاحبان صنایع چندان هم بشردوست و دانش‌دوست نیستند. آنان البته حاضرند که هزینه‌ی پژوهش‌های علمی را تأمین کنند اما به شرطی که این پژوهش‌ها اگر دارای سود فوری نیستند دست‌کم در کوتاه مدت سودآور باشند. این استراتژی البته نتایج مثبتی هم داشته است، زیرا موجب شده است که ژاپن در شاخه‌های گوناگون صنعت موضع برتر و مسلط را به دست آورد، از جمله در رشته‌های مربوط به دوربین‌های عکاسی، وسایل و تجهیزات ویدئویی، مدارهای مجتمع، ریزپردازنده‌ها، الیاف نوری، کامپیوتر و انفورماتیک، وسایل و تجهیزات اداری الکترونیکی و خودکار، روبوت‌ها، فولادهای مخصوص، کامپوزیت‌ها، اتوموبیل، و .... برتری صنعتی ژاپن را اگر در بخش‌های مختلف صنایع بسنجیم حیرت‌انگیز به نظر می‌آید. اجازه بدهید به میزان مقایسه‌ای صادرات و واردات ژاپن در یک سال نمونه‌ای در برخی از رشته‌های صنعت نظری بیافکنیم: صادرات ژاپن در بخش ماشین‌های اداری و کامپیوترها در این سال شش ممیز چهل و نه‌صدم برابر واردات آن است. این رقم در امریکا یک و پنج صدم و در همه‌ی کشورهای دیگر کم‌تر از یک است. در مورد وسایل و تجهیزات ارتباطی و قطعات الکترونیکی، صادرات ژاپن در این سال هشت ممیز سی و هفت صدم برابرِ واردات آن است. این رقم در سوئد یک ممیز سی و پنج صدم، در آلمان یک ممیز نوزده صدم، در فرانسه یک ممیز شانزده صدم، در هلند یک ممیز نه صدم، و در همه‌ی کشورهای دیگر کم‌تر از یک است. ژاپن در زمینه‌ی صادرات لوازم برقی نیز در رأس همه‌ی کشورها قرار دارد و صادرات آن چهار و چهار دهمِ برابر واردات آن است. این رقم در سویس دو و نه صدم، در آلمان دو و دو صدم، و در فرانسه و انگلستان یک و پانزده صدم است. همه‌ی کشورهای دیگر در این رشته از تولید، موازنه‌ی منفی دارند، یعنی وارداتشان بیش‌تر از صادراتشان است. و بالاخره در مورد صدور ابزارها و دستگاه‌های علمی نیز ژاپن پیشروِ همه‌ی کشورهاست: صادرات آن در این سال در این زمینه پنج و پنجاه و نه صدم برابر واردات آن است. بعد از ژاپن به ترتیب کشورهای سویس (دو و هشتاد و هفت صدم) و آلمان (یک و چهل و سه صدم) قرار دارند، و این‌ها تنها کشورهای جهان در این سال بوده‌اند که نسبت صادراتشان در رشته‌ی تولیدات ابزارها و دستگاه‌های علمی، نسبت به وارداتشان بیش‌تر از یک بوده است.
ژاپن، غول صنعتی که به غول علمی تبدیل می‌شود

با این همه، ژاپنی‌ها در دو رشته از صنعت، بیش‌تر وارد کننده‌اند تا صادر کننده: این دو عبارت است از صنایع هواپیما سازی و دارو سازی. اگر صنعت هواپیما سازی در ژاپن به اندازه‌ی دیگر صنایع پیش‌رفت نکرده است علت آن عدمِ تجربه‌ی ژاپنی‌ها در این رشته نیست. به یاد آوریم که ژاپن در طی جنگ جهانی دوم هر سال بیست و هشت هزار هواپیما می‌ساخت، یعنی به طور متوسط روزی هشتاد فروند. علتِ اصلی، شرایطی است که متفقین در پایان جنگ به ژاپن تحمیل کردند، که از جمله‌ی آن‌ها این بود که تولید سلاح‌های جنگی در ژاپن را محدود ساختند و این کشور را از صدور تجهیزات نظامی منع نمودند. البته این محدودیت‌ها بی‌شبهه به سود ژاپن تمام شد زیرا هزینه‌های دفاعی‌اش نسبت به رقبایش کاهش یافت و در نتیجه توانست در بخش‌های دیگرِ صنعت سرمایه گذاریِ بیش‌تری بکند. اما همین محدودیت‌ها به ضرر صنایع هواپیما سازی ژاپن تمام شد زیرا هم‌چنان که می‌دانیم در این رشته، تولیدات نظامی (هواپیماهای جنگی) هستند که باعث پیش‌رفت در تولیدات غیر نظامی (هواپیماهای مسافربری و غیره) می‌شوند. اما اکنون وضع دگرگون شده است. سه دهه است که امریکایی‌ها به ژاپنی‌ها اجازه داده‌اند که برخی از هواپیماهای جنگی امریکا را در خاک خود بسازند. هم‌چنین با برخی از کارخانه‌ها و مؤسسات ژاپنی قراردادهایی برای تولید بعضی از تجهیزات و قطعات هواپیماها بسته‌اند. بدین سان ژاپنی‌ها توانسته‌اند با صنعت نوین هواپیما سازی آشنا شوند، و اکنون درصدد هستند که خود را در این رشته نیز از قیمومیت خارجی رها سازند و از دانش جدید خود برای ساختن هواپیماهای غیر نظامی سود برند. دولت ژاپن اعلام کرد که حاضر است در تأمین هزینه‌ی پروژه‌های مربوط به پژوهش و توسعه در صنعت هواپیما سازی سهیم شود به شرطی که بخشی از منافع آینده نیز از آنِ دولت باشد. ژاپنی‌ها همین حالا هم در برخی از رشته‌های جنبی هواپیما سازی، مثل الکترونیک و مواد کامپوزیت، تسلط و مهارت کامل دارند، و با تکیه بر همین مهارت‌ها رؤیای ساختنِ هواپیماهای غول پیکر را در سر می‌پرورانند زیرا این شاخه از صنایع هواپیما سازی بسیار پول‌ساز است و در مقیاس جهانی، تجارت سالانه‌ای بیش از پنجاه میلیارد دلار را در بر می‌گیرد. گفته می‌شود که ژاپن حتی به کشورهای جهان سوم وعده داده بود که نخستین هواپیماها را به رایگان به آنان هدیه می‌دهد و شبکه‌های تولید وسایل یدکی را هم در کشورهای آن‌ها مستقر می‌سازد. این واقعیت که ژاپن میزان کمک‌های خود را به کشورهای جهان سوم افزایش داد نشان می‌دهد که این کشور برای فروش آینده‌ی هواپیماهای غول پیکر، زمین را برای پرواز آن‌ها در آینده‌ی نزدیک، آماده می‌سازد.
اما بلند پروازی‌های ژاپن، به آسمان هم محدود نمی‌شود. بالاتر از آسمان، فضا قرار دارد و ژاپنی‌ها به فضانوردی هم می‌اندیشند. موشک‌های ژاپنی نیرومند هستند و با تکنولوژی قدیمی ساخته شده‌اند. وانگهی، این موشک‌ها با اخذ پروانه‌های امریکایی ساخته شده‌اند و ژاپنی‌ها حق ندارند بی‌اجازه‌ی امریکایی‌ها ماهواره‌های خارجی را با این موشک‌ها به فضا بفرستند. البته پیش‌رفت ژاپن در قلمرو فضا کندتر از هوانوردی است، ولی رهبران ژاپن هم عجله‌ای ندارند: هنوز فضاپیمایی بازاری است که کم‌تر از حمل و نقل فضایی سود دارد!
و اما در باره‌ی صنایع داروسازی، باید گفت که آینده‌ی این رشته از تولیدات مستقیماً به توسعه‌ی صنایع زیستی (بیوایندستری) وابسته است. در این زمینه، دانشمندان ژاپنی هنوز دانش و مهارت امریکایی‌ها و اروپایی‌ها را ندارند. اروپا هم پژوهش و تولید در قلمرو صنایع زیستی را دیرتر از امریکا آغاز کرده بود، اما اکنون در بازار رقابت جهانی جایگاه خوبی دارد. دلیل ضعف ژاپنی‌ها در این رشته، عدم توجه کافی آن‌ها به پژوهش‌های بنیادی است، زیرا صنایع زیستی و شاخه‌های مختلف آن مثل بیوسنتز و مهندسی ژنتیک، نمی‌تواند بدون حمایت ِ پژوهش‌های بنیادی (علم محض) پیش‌رفت کند. و در این‌جاست که باید به برنامه‌ی نسبتاً جدید دولت ژاپن اشاره کنیم. هدف اصلی این برنامه که از سوی مقامات عالی رتبه‌ی ژاپن تهیه شد از میان برداشتنِ موانعی است که تاکنون سد راه پژوهش‌های بنیادی می‌شد. ژاپنی‌ها با اجرای این برنامه می‌خواهند به پژوهش‌های محض علمی همان جایگاهی را بدهند که در یک کشور مدرن و نیرومند امروزی باید داشته باشد. در این برنامه‌ی جدید تدابیر و اقدامات زیادی پیش بینی شده است که ما تنها به چکیده‌ای از آن‌ها اشاره می‌کنیم: - بودجه‌ی سه وزارت‌خانه که به نحوی از انحا با علم و پژوهش‌های علمی سر و کار دارند بسیار افزایش یافت. این سه وزارت‌خانه عبارتند از 1) آموزش، علوم و فرهنگ 2) صنایع و بازرگانی بین المللی 3) بهداشت و رفاه اجتماعی. در تخصیص اعتبارات اضافی جدید، این اولویت‌ها در نظر گرفته شد: حفظ محیط زیست، پی‌ریزی یک برنامه‌ و ساختار محکم در زمینه‌ی فضاپیمایی، و پژوهش‌های مربوط به قطب جنوب، ابر رساناها، و سرطان. – افزایش بازهم بیش‌ترِ بودجه‌ی آژانس دانش و تکنولوژی. این آژانس، پژوهش‌هایی را که دانشگاه‌ها و مؤسسات مختلف بخش خصوصی بر عهده نمی‌گیرند، پی‌می‌گیرد. بیش از نیمی از بودجه‌ی این آژانس به پژوهش در باره‌ی هم‌جوشی هسته‌ای، و یک چهارم بودجه نیز به پژوهش‌های فضایی اختصاص داده شده است. – پژوهش‌هایی که هدف آن‌ها حفظ محیط زیست و جلوگیری از آلودگی هوا و آب و ... است بیش‌تر از سایر رشته‌ها مورد حمایت قرار گرفته‌اند و اعتبارات اضافی بیش‌تری را به خود اختصاص داده‌اند. ژاپن که اغلب به آلوده کننده‌ی کهنه‌کار محیط زیست شهرت داشت اینک می‌خواهد از خود اعاده‌ی حیثیت کند. بودجه‌ی آژانس محیط زیست ژاپن چند برابر شده است. این آژانس، چندین میلیون دلار را به صورت کمک به دانشگاه‌های ژاپنی و خارجی، صرف پژوهش می‌کند. با این همه، برخی کسان در صداقت ژاپن شک دارند و ادعا می‌کنند که کمک‌های ژاپن به این یا آن کشور، بیش‌تر به سود کمک دهنده است تا کمک گیرنده. در این مورد از کمک‌های ژاپن به ساراواک برای ساختن جاده‌ها نام برده می‌شود: در سایه‌ی این جاده‌ها گویا مقامات محلی می‌توانند از جنگل‌های وسیع استوایی بهتر حمایت کنند، اما در عین حال، همین جاده‌ها بهره برداری از درختان استواییِ این جنگل‌ها را نیز آسان‌تر خواهد کرد، و می‌دانیم که ژاپنی‌ها بزرگ‌ترین وارد کننده‌ی چوب‌های استوایی هستند. – پژوهش‌های مربوط به زیست شناسی نیز از حمایت وسیع و روزافزون دولت ژاپن برخوردار شده‌اند. در طی سالیان متمادی به ژاپن ایراد گرفته می‌شد که در تلاش و کوشش‌های جامعه‌ی علمی جهان در زمینه‌ی زیست شناسی سهم اندکی دارد. جیمز واتسون، برنده‌ی جایزه‌ی نوبل در رشته‌ی پزشکی، حتی همکاران ژاپنی خود را مورد سرزنش و انتقاد شدید قرار می‌داد، زیرا آنان از شرکت در برنامه‌ی هوگو (Human Genome Organisation=HUGO) امتناع می‌ورزیدند. هوگو، برنامه و سازمان عظیمی است که از سوی امریکایی‌ها برای کشف کامل میراث ژنتیک بشری ترتیب داده شده است. با این همه، یاسوهیرو ناکاسوزونه، نخست وزیر وقت ژاپن، به هنگام تشکیل اجلاس رهبران هفت کشور صنعتی پیش‌رفته‌ی جهان در ونیز، از حسن نیت کشور خود دفاع کرد و اعلام نمود که ژاپن آماده است در پژوهش‌های بین المللی که به قصد کشف اسرار روندهای بنیادی حیات به عمل می‌آید سهم شایسته‌ی خود را بر عهده گیرد. این پروژه با تأسیس مرکز سازمان موسوم به مرزهای بشری در شهر استراسبورگ صورت تحقق یافت. با آن‌که بخش اعظم هزینه‌های این مرکز را ژاپنی‌ها می‌پرداختند و رئیس سازمان نیز یک ژاپنی بود اما درهای سازمان به روی خارجی‌ها بسته نبود: دانشمندی انگلیسی به نام جیمز گووانس که سابقاً دبیر شورای پژوهش‌های پزشکی بوده است اداره‌ی دبیرخانه‌ی دائمی سازمان را بر عهده داشت. در میان سه مدیر برنامه نیز یک دانشمند آلمانی و یک فرانسوی دیده می‌شد. مجمع عمومی سازمان که تصمیم گیرنده‌ی نهایی امور بود متشکل از شانزده نماینده بود: دو نماینده از سوی هر یک از هفت کشور صنعتی پیش‌رفته، و دو دیگر از جانب جامعه‌ی اروپا. این ابتکار ژاپنی‌ها مورد ارزیابی‌های متفاوت قرار گرفت. بعضی‌ها از این که ژاپنی‌ها سرانجام در پژوهش‌های زیست شناختی عصر حاضر سهم شایسته‌ای بر عهده گرفتند خوشحال شدند. برخی دیگر با سوء ظن بیان می‌داشتند که ژاپنی‌ها می‌خواهند از این طریق به کارهای علمی آزمایشگاه‌های بزرگ زیست شناسی جهان دست یابند. شکی نیست که در این زمینه منافع تجاری متعددی نهفته است. پژوهش‌های بنیادی در قلمرو زیست شناسی، طبیعتاً بالاخره به صنایع دستی، و حتی انفورماتیک می‌انجامد. مطالعه و بررسی ارگانیسم‌هایی که سیستم عصبی ساده‌ای دارند درواقع می‌تواند به ساختن کامپیوترهایی با مدارهای عصبی کمکِ زیادی بکند، و این همان تکنولوژی انقلابی در قلمرو کامپیوترهاست که همه‌ی سازندگان کامپیوتر آرزوی آن‌را دارند. ممکن است که قصد نهایی ژاپن از مشارکت در پژوهش‌های زیست شناختیِ پیش رفته، ساختن کامپیوترهایی با سیستم عصبی باشد اما به هر حال منطقی نیست که هر بار که ژاپنی‌ها در برنامه‌های پژوهشی بین المللی شرکت نمی‌کنند آنان را به بی‌علاقگی متهم کنیم و هر بار که تصمیم می‌گیرند که در چنین پژوهش‌های جهانی‌ای شرکت کنند ادعا کنیم که ژاپن، منافع خود را در نظر دارد و نه علم را.
ژاپن، غول صنعتی که به غول علمی تبدیل می‌شود

لیست بورس‌ها و کمک‌های مالی را که سازمان مرزهای بشری در یکی از سال‌های گذشته اعطا کرد بدین قرار بود: جمعاً هشتاد بورس چهل هزار دلاری اختصاص یافته به پژوهندگان جوان تا بتوانند پژوهش‌های علمی خود را در زمینه‌ی زیست شناسی اعصاب یا زیست شناسی مولکولی، در یکی از آزمایشگاه‌های خارجی و به مدت دو سال ادامه دهند. در میان بورسیه‌ها، دانشجویان ژاپنی اکثریت داشتند (هجده بورس)، و بعد نوبت انگلیسی‌ها (هفده بورس)، و فرانسوی‌ها و امریکایی‌ها (هر کدام نُه بورس) بود. به نظر می‌آمد که پژوهندگان جوان، پژوهش در امریکا را ترجیح می‌دادند: در این سال چهل و پنج بورسیه در مؤسسات علمی امریکا پذیرفته شد، هشت نفر در آلمان و کانادا، هفت نفر در فرانسه، و فقط سه نفر در ژاپن به پژوهش پرداختند. کمک‌های مالی سازمان هم‌چنین به برنامه‌های پژوهشی متنوعی پرداخته می‌شد که گروه‌هایی از کشورهای مختلف در آن‌ها سهیم بودند. مبلغ این کمک‌ها را، مورد به مورد، و بر حسب نیازهای هر برنامه تعیین می‌کردند. این مبلغ ممکن بود تا چهار صد هزار دلار در سال هم برسد. هر پروژه‌ی تحقیق و پژوهش، در هر یک از آزمایشگاه‌هایی که در آن پروژه سهیم بودند دنبال می‌شد و از سوی یک پژوهشگر اصلی هماهنگ می‌گردید. در میان بیست و نُه پروژه‌ی پذیرفته شده در آن سال، پژوهشگر اصلی نُه پروژه، فردی ژاپنی بود، واز آنِ هشت پروژه، فردی امریکایی، و از آنِ پنج پروژه، فردی انگلیسی، و از آنِ سه پروژه، فردی فرانسوی بود. برنامه‌ی مرزهای بشری همچنین حداقل چهار بورس کوتاه مدت و شش کمک مالی نیز به ارائه کنندگان مقالات علمی در سمینارها اعطا نمود. گزینش کاندیداها تنها بر اساس ماهیت و اهمیت پروژه‌ی پژوهشی ارائه دهندگان انجام می‌پذیرفت بی‌آن که ملیتشان در نظر گرفته شود. علت این ‌که تعداد بورسیه‌های ژاپنی بیش‌تر بود این است که ژاپنی‌ها در مورد برنامه‌ی مرزهای بشری، تبلیغ زیادی در کشور خود کردند. به این ترتیب، در این برنامه‌ی جهانیِ پژوهش علمی، که ژاپن بنیان‌گذار آن بود، خودِ این کشور، لااقل در نخستین سال اجرای برنامه، بیش‌ترین استفاده کننده نیز بود. برنامه‌ی عظیم مرزهای بشری، از پژوهندگانی که به آن‌ها یاری می‌رساند در مورد نتایج پژوهش‌های به عمل آمده، یا بهره برداری‌های تجاری احتمالی از آن‌ها، هیچ‌گونه تعهدی نمی‌گرفت. نتایج پژوهش‌ها، در نشریات علمی، به انتخاب خودِ پژوهشگران، چاپ می‌شد.
در هر حال، کنار گذاشتن ژاپنی‌ها از جریان‌های علمی بزرگ جهان ناممکن است. آنان، کار را نخست با اخذ تکنیک‌های غربی و حتی تقلید از آن‌ها آغاز کردند. دیر یا زود نه تنها علم و دانش غربی را نیز اخذ و هضم خواهند کرد بلکه در تولید این دانش نیز سهم بزرگی خواهند داشت. شکی نیست که جهان غرب وقتی به ژاپن کمک می‌کند تا دانش‌ها و معارف بنیادی را به دست آورد این خطر را نیز می‌‌پذیرد که ژاپنی‌ها دانش غربی را به تکنولوژی‌های نو و محصولات و کالاهای جدید تبدیل کنند. اما مگر خود غربی‌ها هم نمی‌توانند همین کار را بکنند؟ چه کسی مانع آن‌ها شده است؟ وانگهی چگونه می‌توان ورود به اصطلاح غول یا دیو ژاپنی را در معبد و محراب علم ممنوع کرد در حالی که غول هم‌اکنون درون معبد است؟ واقعیت این است که پژوهندگان و دانشجویان کشور آفتاب تابان خیلی چابک و چالاک‌اند، و مدام در جنب و جوش. و حال آن که غربی‌ها، شاید به دلیل غرور و تفرعن تاریخی‌شان، در بیرون رفتن از خانه‌ی خود خیلی کاهلند.
ژاپن که در مبادلات بازرگانی خود، مازاد ارز بسیار دارد، با تکیه بر همین قدرت مالی می‌تواند درخشان‌ترین، باهوش‌ترین، و کوشاترین دانش‌جویان خود را برای ادامه‌ی تحصیل و پژوهش به امریکا بفرستد در حالی که هزینه‌ی تحصیل در امریکا عموماً بسیار زیاد است، در حدود بیست هزار دلار در سال، و خارجی‌ها هم به ندرت از بورس‌های امریکایی برخوردار می‌شوند. افزون بر این میان ژاپن و امریکا موافقت‌نامه‌ای به امضا رسیده است که مبادلات علمی میان آزمایش‌گاه‌های بزرگ و مراکز پژوهشی دانشگاه‌های ژاپنی و امریکایی را تسهیل و تشویق می‌کند. با استفاده‌ی هوشمندانه از این فرصت، بسیاری از پژوهندگان ژاپنی راه امریکا را در پیش گرفتند: بیش از چهارصد ژاپنی پژوهشگر در مشهورترین انستیتوهای ملی بهداشت امریکا کار می‌کنند، و چندین هزار ژاپنی دیگر در بهترین آزمایشگاه‌های علمی امریکا به کار مشغولند. اما از آن سو، یعنی از سوی امریکایی‌ها، هنوز هم رغبتی برای سفر به ژاپن دیده نمی‌شود. تنها چند صد دانشجو و پژوهشگر امریکایی، ماجرای سفر و تحقیق علمی در ژاپن را آزموده‌اند. و اما در مورد اروپایی‌ها اصلاً بهتر است حرفش را هم نزنیم: عده‌ی بسیار اندکی از دانشجویان و پژوهشگران اروپایی راه ژاپن را در پیش می‌گیرند – دماغ‌ها هنوز پر از باد است!
بهانه‌ی غربی‌ها در مورد امتناع از سفر به ژاپن و آموزش آموختنی‌ها در آن کشور، چند تا بیش‌تر نیست. معمولاً مشکل زبان را پیش می‌کشند: بیش‌ترِ درس‌های دانشگاهی در ژاپن به زبان ژاپنی تدریس می‌شود، و تعداد غربیانی که به این زبان آشنا هستند بسیار اندکند. برای رفع مانع، کمیسیون اروپا دوره‌های سه ماهه‌ی آموزش زبان ژاپنی در توکیو ترتیب داد. در طی این مدت، دانشجو و پژوهشگر اروپایی می‌توانست زبان ژاپنی بیاموزد و با فرهنگ ژاپنی آشنا شود، اما باز هم تعداد داوطلبین اندک بود. یک زیست شناس انگلیسی به نام هیوبارد که در یکی از این دوره‌های آموزشی شرکت کرده بود و سپس در مرکز مهندسی پروتئین‌ها واقع در اوزاکا کار می‌کرد بیان داشت که رفتار دانشمندان اروپایی به راستی فهم ناپذیر است: آنان حاضر نیستند سه ماه از آزمایشگاه خود دور بشوند تا یک زبان خارجی، مثل ژاپنی، بیاموزند و حال آن که گاهی شش ماه از وقت خود را صرف پژوهش‌هایی می‌کنند که هیچ نتیجه‌ای ندارد. هیوبارد که ظاهراً از وضع کار و پژوهش خود در ژاپن بسیار راضی بود در نامه‌ای خطاب به مجله‌ی نِیچر نوشت در این‌جا، در ژاپن، شور و شوق زیادی در مورد علوم بنیادی دیده می‌شود. پژوهش‌گران پول و بودجه‌ی کافی دراختیار دارند. شیوه‌ی برخورد آن‌ها با مسائل علمی و روش خاص‌شان در یافتن پاسخ این مسائل، می‌تواند برای هر دیدار کننده‌ی خارجی بسیار مفید باشد. هیوبارد در پایان نامه‌ی خود نتیجه می‌گیرد که آموزش زبان ژاپنی، خط ژاپنی، و آشنایی با روحیه‌ی دانشمندان ژاپنی، می‌تواند برای غربی‌های دل‌خسته و بیزار از زندگی، سرچشمه‌ی تجدید شور زندگی باشد.
در امریکا هم فهمیده‌اند که هنگام توجه جدی به علم ژاپنی فرا رسیده است. بنیاد ملی دانش، دوره‌هایی برای آموزش زبان ژاپنی ترتیب داد و نیز دفتری در توکیو تأسیس کرد که وظیفه‌ی آن فراهم آوردن امکانات برای دانش‌جویان و پژوهش‌گران امریکایی بود. با این همه، به اعتقاد بنیاد ملی دانش، اقامت‌های دراز مدت در ژاپن مشکلاتی پدید می‌آورد: هزینه‌ی زندگی بسیار بالاست، پیدا کردن مسکن دشوار است، و افزون بر این‌ها، مسأله‌ی تحصیل کودکان خارجی در ژاپن به آسانی حل نمی‌شود. اگر غربیان از آموختن زبان ژاپنی اکراه دارند در عوض، ژاپنی‌ها با شور و رغبت به آموختن زبان انگلیسی می‌پردازند. آنان یک‌بار برای همیشه پذیرفته‌اند که انگلیسی به هر حال زبان علمی جهان شده است و هر گونه تعصب ژاپنی برای طرد این واقعیت، خام خیالی است و جنگ بی‌ثمر. به همین دلیل، ژاپنی‌ها در آموختن زبان انگلیسی بسیار کوشا هستند. کافی است که سری به مدرسه‌ی امریکایی زبان‌ها در دانشگاه نیویورک بزنید تا ببینید که نصف بیش‌تر دانشجویان، ژاپنی هستند.
ژاپن، غول صنعتی که به غول علمی تبدیل می‌شود

پدید آمدن روحیه‌ی عشق و علاقه به علم، به ویژه به دانش‌های بنیادی، در نزد ژاپنی‌ها، از هم‌اکنون ثمرات نیکویی به بار آورده است: تعداد نشریات علمی چندین برابر شده است و کیفیت آن‌ها نیز بهبود یافته است. برای ارزیابیِ بدیع بودنِ یک مقاله‌ی علمی و ارزش کیفی و جهانی آن، وسیله‌ای ساده وجود دارد: کافی است کمی دقیق باشیم و جستجو کنیم و دریابیم که در مقالات علمی دیگری که بعد از چاپ آن مقاله نشر یافته‌اند چند بار به مقاله‌ی نخست ارجاع و اشاره شده است. در امریکا (فیلادلفیا) سازمان ویژه‌ای هست به نام انستیتوی اطلاعات علمی (Institute for Science Information=ISI) که به این محاسبه‌ی جالب می‌پردازد و همیشه آمار ارجاعات را تازه به تازه و روزآمد در اختیار دارد. در سال‌های اخیر چند بار، مقالات علمی ژاپن و نام دانشمندان و پژوهشگران ژاپنی، در صدر اطلاعات و آمار منتشر شده از سوی ISI قرار گرفت. یعنی مثلاً معلوم شد که در یک سالِ به خصوص، در رشته‌های زیست شناسی و فیزیک، به دو مقاله‌ای که دانشمندان ژاپنی در این زمینه‌ها نوشته بودند بیش‌تر از همه‌ی مقالات علمی مشابه در جهان، ارجاع، اشاره، و استناد گردید. (مقاله‌ی اشاره شده‌ی مورد استناد و ارجاع در این مثال در رشته‌ی فیزیک، گزارشی بود به قلم ت. آسانو و همکاران او از انستیتوی ملی پژوهش درباره‌ی فلزات. موضوع مقاله نیز ابررسانایی در دمای بالا بود که موضوعی است بسیار مهم، و مسأله‌ی علمی روز است و هم‌اکنون هزاران پژوهش‌گر و دانشمند را به شور و هیجان واداشته است، چرا که نتایج عملی، تکنیکی، و صنعتی این رشته از پژوهش‌ها بسیار اهمیت دارد.)
معیار و میزان دیگری که می‌تواند پیش‌رفت‌های علمی و تکنولوژیکی کشوری را نشان دهد تعداد پروانه‌های اختراع و ابداعی است که دانشمندان و پژوهش‌گران آن کشور توانسته‌اند در یک کشور قدرتمند و رقیب به دست آورند. طی بررسی‌ها معلوم شده است که تعداد پروانه‌های اختراعی که در دهه‌های اخیر به ژاپنی‌ها در امریکا داده شده است هر سال به طور منظم یک درصد افزایش داشته است. از تعداد پروانه‌های اختراع خودِ امریکایی‌ها هر سال منظماً یک درصد کاسته شده است. و بالاخره تعداد پروانه‌های اختراع که به نام اروپایی‌ها (یعنی فرانسوی‌ها، انلیسی‌ها، و آلمانی‌ها) در امریکا صادر شده ثابت مانده است. در یک سال نمونه‌ای، ژاپنی‌ها، از نظر تعداد ثبت اختراعات خود در امریکا، یک‌جا سه کشور فرانسه و انگلستان و آلمان را پشت سر گذاشتند یعنی تعداد اختراعات ژاپنی از مجموع تعداد اختراعات این سه کشور اروپایی در امریکا، بیش‌تر بود. اگر روحیه و استعداد ابداع و اختراعات ملت‌ها را از روی تعداد پروانه‌های اختراعی که آن ملت‌ها به دست آورده‌اند محاسبه کنیم آن‌گاه باید بگوییم ملت ژاپن به تنهایی به اندازه‌ی سه ملت آلمان و فرانسه و انگلیس، روحیه و استعداد ابداع و اختراع دارد. در پایان، این جملات وحشت آور که در واقع مظهر واکنش همه‌ی دنیای غرب در برابر پیش‌رفت‌های ژاپن است را یاد آور می‌شویم: اگر در نظر آوریم که ژاپنی‌ها چه همت و استعدادی برای نیل به اهداف دراز مدت خویش دارند آن گاه می‌توانیم مطمئن باشیم که آنان به زودی از نظر علم به همان پایه‌ای خواهند رسید که به تکنولوژی رسیده‌اند. غربی‌ها باید این اخطار را کاملاً جدی بگیرند زیرا اگر ژاپنی‌ها تصمیم گرفته‌اند که سطح علم را در کشور خود بالاتر ببرند و جای بزرگ‌تری به پژوهش‌های بنیادی بدهند، و اگر آنان برای نیل به این اهدافِ خویش، هوشمندانه در کارخانه‌ها و آزمایشگاه‌ها و دانشگاه‌های غرب رخنه می‌کنند و میلیون‌ها دلار سرمایه گذاری می‌کنند، معنایش این است که امیدوارند با این سیاست و استراتژی، در آینده میلیاردها دلار به چنگ آورند.



 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط