رضایتمندی والدین
در حدیثی آمده است: اوّلین چیزی را که خدای متعال بر لوح محفوظ نوشت، این جمله بود:من خدای یکتا هستم، شخصی که والدینش از او راضی باشند، من نیز از او راضی خواهم بود.(1)پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله در ضمن حدیثی به این مضمون فرمود: هنگامی که ماه شعبان فرا می رسد خدای عزّ و جلّ دستور می دهد که دربهای بهشت باز شوند و دستور می دهد که درخت طوبی شاخه های خود را از بهشت بر این دنیا بگستراند. پس خدای عزّ وجلّ دستور می دهد که دربهای جهنّم باز گردد و دستور می دهد که درخت زقّوم شاخه های خود را از جهنّم بر این دنیا بگستراند.
سپس منادی ندا می دهد:
ای بندگان خدا! اینها شاخه های درخت طوبی هستند. پس به آنها چنگ بزنید.تا آن شاخه ها شما را به بهشت برساند و اینها شاخه ها ی درخت زقّوم هستند و از آن شاخه ها برحذر باشید تا شما را به آتش جهنّم نکشانند.
سپس پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: شخصی که در این روز به والدین خود یا یکی از آنها نیکی کند در حقیقت به شاخه ای از درخت طوبی چنگ زده است.
و شخصی که رضایت والدین خود را کسب نماید در حقیقت به شاخه ای از درخت طوبی چنگ زده است.
سپس در پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله فرمود: شخصی که مورد عاقّ والدین یا یکی از آنها قرار بگیرد در حقیقت به شاخه ای از درخت زقّوم چنگ زده است و هر شخصی -به مقداری که امکان وتوان آن را دارد-رضایت والدین خود را کسب ننماید در حقیقت به شاخه ای از درخت زقّوم چنگ انداخته است.
سپس پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود و کسانی که به شاخه درخت زقّوم چنگ زده اند.آن شاخه ها آنها را به آتش جهنم می کشانند (2).
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به این مضمون فرمود: شخصی که رضایتمندی والدین خود را کسب نماید دو درب بهشت به روی او بازگشته است.(3)
پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله به این مضمون فرمود: رضایتمندی خدا با رضایتمندی والدین قرین است و ناخرسندی خدا با ناخرسندی والدین همراه است (4).
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: تقوای الهی را پیشه خود سازید و از والدین خود نافرمانی نکنید، بدرستیکه رضایتمندی آنها نمودی از رضایتمندی خدا بشمار می آید و ناخرسندی آنها نمودی از ناخرسندی خدا می باشد (5).
امام صادق علیه السلام به این مضمون فرمود: روزی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به نزد مرد جوانی -که در حال احتضار بود-رفتند و در کنار او نشسته و به او فرمودند: بگو: لا اله الّا الله.
در این حال، زبان آن جوان بند آمده و سنگین شده ودر گفتن تهلیل درماند. درخواست پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از این جوان چندین بار تکرار شد. امّا آن جوان-هر بار-در گفتن کلمه لا اله الّا الله درمانده و عاجز می ماند.
در این هنگام پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله به زنی که در کنار سر جوان حضور داشت فرمود:آیا این پسر مادری دارد؟
آیا زن جواب داد: بله من مادر او هستم.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به آن مادر فرمود: آیا شما از فرزند خود ناخشنود هستی؟
آن مادر در جواب گفت: بله.
و به خاطر همین ناخشنودی است که شش سال است با او سخن نگفته ام.
در این هنگام پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به آن مادر فرمود: بخاطر من، از فرزند خود درگذر و از دست او راضی باش.
آن مادر در جواب به پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله عرض نمود: بخاطر شما از فرزند خود راضی شدم و امیدوارم که خدا نیز از او راضی گردد.
در این حین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله رو به آن جوان نموده وبه او فرمود: بگو لا اله الّا الله در این هنگام زبان جوان باز شده و از سنگینی بیرون آمد و کلمه لا اله الّا الله را بر زبان خود جاری ساخت.
آنگاه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ذکر دیگری را به آن جوان آموخت و پس از آنکه او آن ذکر را بر زبان جاری ساخت از دنیا رفت (6).
شخصی به نام وهب بن حباب در کربلاء جزء یاران امام حسین علیه السلام بود و مادر و همسر وهب نیز همراه اودر کربلاء حاضر بودند. وهب-در روز عاشورا-در راه دفاع از حضرت سید الشهداء علیه السلام جنگ نمایانی کرد.و پس از هر حمله به طرف مادر خود بازگشته و به او می گفت:
آیا از دست من راضی شدی؟
مادر به او می گفت: رضایت من از تو آن وقت کامل می شود که تو در راه دفاع از حضرت امام حسین علیه السلام به شهادت برسی تا آنکه به شفاعت جدّش در روز قیامت نائل گردی.
وهب پس از گفتگو بار دیگر به میدان کارزار رفت و در دفاع از حضرت امام حسین علیه السلام جنگ نمایانی نمود. تا آن هنگام که دستش در کارزار بریده شد. در این هنگام همسر وهب نیز او را به ادامه دفاع از حضرت امام حسین علیه السلام تشویق نمود و آن زن عمود خیمه ای را برداشته و به طرف دشمنان حمله ور شد، تا بدینوسیله از حضرت امام حسین علیه السلام دفاع نماید.
وهب در این هنگام او را از کارزار دور نموده و به طرف خیمه زنان برد. امّا آن زن پیراهن وهب را گرفته و به او گفت: به خیمه برنمی گردم.
مگر آنکه به همراه تو در این راه کشته شوم. در این هنگام امام حسین علیه السلام به آن زن فرمود: به طرف خیمه زنان برگرد. خدا تو را مورد رحمت خود قرار دهد.
آن زن نیز به فرمان امام علیه السلام عمل نمود و به طرف خیمه زنان رفت.
در این هنگام امام حسین علیه السلام برای این خانواده دعای خیر نمود و وهب همچنان که به کارزار مشغول بود تا آنکه در ین راه مقدّس به شهادت رسید.
و بدینوسیله نام او بخاطر کسب رضایتمندی مادر پاکدامن خود در لیست شهدای سرافراز کربلاء ثبت و ضبط گردید (7).
روزه گرفتن از طرف والدین
امام صادق علیه السلام به این مضمون فرمود: شخصی که در وقت زنده بودن والدین خود مورد عاقّ آنها بوده است. اگر او پس از مرگ آنها برایشان روزه بگیرد و نماز بخواند و بدهکاریهای آنها را اداء نماید و به این کارهای خیر ادامه دهد. خدای متعال نام او را جزء کسانی که به والدین خود نیکی کرده اند می نویسد و شخصی که در وقت زنده بودن والدین خود به آنها نیکی می کرد امّا پس از مرگ آنها بدهکاری هایشان را اداء نمی کند و در حقّ آنها به هیچ وجهی نیکی نمی نماید و به این روش ادامه می دهد؛ خدای متعال نام او را جزء کسانی که مورد عاقّ والدین خود قرار گرفته اند می نویسد (8).امام صادق علیه السلام به این مضمون فرمود: بدرستیکه انجام روزه و صدقه و حجّ و عمره و هر عمل صالح و نیک برای شخصی که از دنیا رفته است نفع خواهد داشت و اگر او را در تنگنا قرار گرفته باشد این کارها موجب گشایش برایش خواهد شد و به او گفته می شود:این گشایش به خاطر عمل نیکی است که فرزند تو-یا برادر دینی تو-بجای آورده است (9).
معاویه بن عمّار می گوید: به امام صادق علیه السلام گفتم:چه عمل خیری بعد از آنکه شخصی از دنیا می رود به او می رسد؟
امام صادق علیه السلام به این مضمون فرمود: دعای خیر فرزند شایسته و صالح در حقّ والدین خود پس از مرگ آنها و حج رفتن به نیابت از والدین و صدقه دادن و بنده آزاد کردن و روزه گرفتن و نماز خواندن از طرف آنها (10).
علی بن یقطین می گوید: به امام کاظم علیه السلام گفتم: چه می فرمایید درباره شخصی که صدقه می دهد و روزه می گیرد و نماز می خواند از طرف شخصی که از دنیا رفته است؟
امام کاظم علیه السلام به این مضمون فرمود: تمام این کارها نیک و پسندیده می باشد و منفعت این کارها به شخصی که از دنیا رفته است می رسد (11).
امام صادق علیه السلام به این مضمون فرمود: اجر و ثواب چند چیز در قبر به شخصی که از دنیا رفته است می رسد:
نماز و روزه و حج و صدقه و نیکی و دعا از جمله آنهاست و ثواب و اجر این کارهابرای شخصی که آنها را انجام می دهد و برای شخصی که از دنیا رفته است نوشته می شود (12).
شخصی به امام صادق علیه السلام گفت: آیا روزه گرفتن از طرف نزدیکانی که از دنیا رفته اند و غیر نزدیکان نفعی برای آنها خواهد داشت؟
امام صادق علیه السلام فرمود: بله.
این اعمال خیر ر آنها عرضه می شود و همچنان که شما در وقت گرفتن هدیه خوشحال می شوید.
آنها نیز از این اعمال خوشحال می گردند (13).
زیارت قبر والدین
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: شخصی که قبر والدین خود یا یکی از آن دو را در هر روز جمعه زیارت کند و در کنار قبر آنها سوره یاسین بخواند.خدای عزّ و جلّ او را به عدد هر حرفی که در این سوره است مورد آمرزش قرار می دهد (14).
داود رقّی می گوید: به امام صادق علیه السلام گفتم: هنگامی که شخصی کنار قبر پدر خود یا یکی از نزدیکان خود می رود آیا این کار سودی دارد؟
امام صادق علیه السلام به این مضمون فرمود: بله.
ثمره این کار به شخصی که از دنیا رفته است خواهد رسید و همانطور که شما از گرفتن هدیه خوشحال می شوید او نیز از این کار خوشحال می گردد.(15)
پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله به این مضمون فرمود: شخصی که قبر والدین خود یا یکی از آن دو را در روز جمعه زیارت کند. خدای متعال او را مورد آمرزش خود قرار خواهد داد و او از زمره کسانی که به والدین خود نیکی کرده اند بشمار می آید(16).
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به این مضمون فرمود: درگذشتگان خود را زیارت کنید. زیرا آنها از این کار خوشحال می شوند و لازم است که شخص حاجت خود را در کنار قبر پدر و مادر خود از خدای عزّ و جلّ بخواهد. پس از آنکه برای آنها دعا می کند (17).
سپاسگزاری نمودن از والدین
وَ وَصَّینَا الِانسَانَ بِوَالِدَیهِ حَمَلَتهُ اُمُّهُ وَهناً عَلَی وَهنٍ و فِصَالُهُ فِی عَامَینِ اَنِ اشکُر لِی وَلِوَالِدَیکَ (18)اِلَیَّ المَصِیرُ «14»(لقمان).در این آیه مبارکه به فرزندان دستور داده شده است که از خداوند عزّ و جلّ و والدین تشکّر و سپاسگزاری نمایند و تشکّر از خدای عزّ وجلّ با حمد و اطاعت و فرمانبردای از او تحقّق می پذیرد.و تشکّر از والدین بانیکی کردن به آنها و رسیدگی و تفقّد نمودن از آنها-و امثال آن-تحقّق می پذیرد.
امام صادق علیه السلام به این مضمون فرمود: سه چیز بر فرزندان در مورد والدین واجب است:
تشکر نمودن از آنها درهر حال، اطاعت نمودن از آنها در چیزی که به آن دستور می دهند و یا از آن نهی می کنند در صورتی که آن کار معصیت خدا نباشد، خیرخواهی نمودن برای آنها در ظاهر و باطن (19).
امام صادق علیه السلام در مورد حقوق والدین فرمود: خدای متعال حقّ خود را به همراه حقّ والدین قرین و همسو قرار داده است. آنجا که می فرماید:از من و از والدین خود تشکّر کنید(20).
امام سجاد علیه السلام پیرامون سپاسگزاری نمودن از والدین به این مضمون فرمود: و تو توانایی آن را نداری تا از مادر خود تشکر و سپاسگزاری نمایی. مگر آنکه خدای عزّ وجلّ تو را در این کار یاری دهد و بر این امر توفیق عنایت فرماید و بدانکه پدرت ریشه وجود توست، پس بر تو لازم است که از خداو پدرت-به اندازه توان-تشکّر نمایی (21).
سفر کردن برای دیدار والدین و رسیدگی و تفقّد نمودن از آنها
پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله به این مضمون فرمود: افراد امت خود را چه حاضر و چه غائب و چه کسانی که در صلب پدران و رحم مادران قرار دارند تا روز قیامت به نیکی کردن به والدین سفارش و وصیّت می نمایم، حتّی اگر لازم باشد هر یک از آنها برای این کار دو سال مسافرت نماید. زیرا این کار امری از امور دین و آیئن به شمار می آید (22).پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله به این مضمون فرمود: برای نیکی کرد ن به والدین سفرکن اگر چه این سفر دو سال طول بکشد(23)
شوق دیدار والدین
شخصی به نام ابوخالد کابلی مدّت زیادی را در خدمت امام سجّاد علیه السلام بود. روزی به امام سجاد علیه السلام گفت: که دلش برای دیدار والدین خود تنگ شده است و شوق زیادی برای دیدار آنها دارد. اما او مال و نفقه ای ندارد تا او را به شهری که والدینش در ان زندگی می کنند برساند. امام سجاد به او فرمود:-ای ابوخالد فردا شخصی از اهل شام که دارای مال زیادی است به این شهر می آید و او دختر بیماری دارد که برای معالجه او به این شهر می آید.هنگامی که شنیدی آن مرد به این شهر رسید، به نزد او برو و بگو که من دختر تو را معالجه می نمایم. در این هنگام امام سجّاد علیه السلام کیفیت علاج بیماری آن دختر را به ابوخالد کابلی آموزش دادند.
در فردای آن روز همانگونه که امام سجّاد علیه السلام فرمود آن مرد ثروتمند شامی با عدّه ای از بزرگان اهل شام وارد مدینه شدند و پدر آن دختر پس از ورود به شهر مدینه گفت: آیا در این شهر شخصی وجود دارد که دختر بیمار مرا معالجه نماید و او را از این مریضی نجات دهد؟
در این صورت من نیز حقّ العلاج لازم را به او می دهم.
ابوخالد کابلی می گوید: من به نزد این مرد رفتم و به او گفتم که حاضر هستم دختر تو را معالجه نمایم به شرط آنکه ده هزار درهم به من بدهی آن مرد نیز این امر را قبول کرد، سپس همانگونه که امام سجّاد علیه السلام به ابوخالد کابلی آموزش داده بود او دختر آن مرد شامی را معالجه نمود و آن دختر به اذن الهی شفا گرفته و از بیماری نجات پیدا کرد.
و بدین ترتیب ابوخالد کابلی با پولی که از این مرد شامی برای معالجه دخترش گرفته بود به شهر و دیارش رسید و والدین خود را ملاقات نمود (24).
صدقه دادن از طرف والدین
شخصی به نام مسمع می گوید: به امام صادق علیه السلام گفتم: مادرم از دنیا رفته است و من از روزی که او از دنیا رفته است از طرف او صدقه می دهم. آیا این صدقه به او می رسد؟امام صادق علیه السلام فرمود: بله (25).
شخصی به نام حازم بن حبیب می گوید: به امام صادق علیه السلام گفتم: پدرم از دنیا رفته است و من می خواهم به نیابت از او حج رفته و از طرف او صدقه بدهم.
نظر شما در این باره چیست؟
امام صادق علیه السلام به این مضمون فرمود: این کارها را انجام بده.
زیرا ثمره این کارها به او می رسد (26).
هشام بن سالم می گوید: به امام صادق علیه السلام گفتم: آیا ثمره دعا و صدقه و نماز به شخصی که از دنیا رفته است می رسد؟
امام صادق علیه السلام فرمود: بله.
آنگاه هشام بن سالم به امام صادق علیه السلام گفت»: آیا شخصی که از دنیا رفته می داند که چه شخصی این کار را برای او انجام داده است.
امام صادق علیه السلام فرمود: بله.
سپس امام صادق علیه السلام به این مضمون فرمود: چه بسا آن شخص مورد خشم و غضب الهی قرار گرفته باشد.و با این کاری که برای او انجام داده شده است.مورد رضایتمندی خدای عزّ و جلب قرار بگیرد (27).
علیّ بن یقطین می گوید: به امام کاظم علیه السلام گفتم: چه می فرمایید درباره شخصی که صدقه می دهد و روزه می گیرد و نماز می خواند از طرف شخصی که از دنیا رفته است؟
امام کاظم علیه السلام به این مضمون فرمود: تمام کارها نیک و پسندیده می باشد و منفعت این کارها به شخصی که از دنیا رفته است می رسد (28).
پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله به این مضمون فرمود: هنگامی که از طرف شخصی که از دنیا رفته است صدقه داده می شود. خدای متعال به جبرئیل دستور می دهد هفتاد هزار ملک را به طرف قبر آن شخص روانه سازد، در حالی که در دست هر یک از آن ملائکه طبقی از نور می باشد.
آنها این طبق های نور را به طرف قبر آن شخص می برند و به او می گویند:
سلا بر تو باد ای ولی خدا!
این هدیه ای است که از طرف فلان فرزند فلان به تو داده شده است.
در این هنگام قبر آن شخص مملو از نور می گردد و خدای متعال به شخصی که صدقه داده است هزار شهر در بهشت می دهد و هزار حورالعین به او کرامت می فرماید و هزار حلّه بهشتی بر او می پوشاند و هزار حاجت او را برآورده می سازد(29).
شخصی به امام کاظم علیه السلام گفت: آیا می توانم از طرف اشحاصی که زنده هستند و اشخاصی که درگذشته اند از خویشان و یارانم حجّ بجای آورم؟
و نماز بخوانم؟ و صدقه بدهم؟
امام کاظم علیه السلام به این مضمون فرمود: بله؛ از طرف آنها صدقه بده و نماز بخوان و برای تو در این کار اجر و ثوابی است بخاطر تفقّدی که از آنها نموده ای (30).
معمّر بن خلّاد می گوید: به امام رضا علیه السلام گفتم:آیا برای والدینم-حتّی اگر درای مذهب حق نباشند -دعا کنم؟
امام رضا علیه السلام فرمود: برای آنها دعا کن و از طرف آنها صدقه بده و اگر آنها زنده هستند و مذهب حق را نمی شناسند با آنها مدارا نما.
زیرا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: بدرستیکه خدای عزّ و جلّ مرا برای رحمت و مهربانی برانگیخت نه برای سرکشی و عقوق (31).
عمل صالح و شایسته فرزند
امام صادق علیه السلام به این مضمون فرمود: اگر شخصی از مسلمانان به نیابت از شخصی که از دنیا رفته است عمل صالح و شایسته ای انجام دهد خدای عزّ و جلّ اجر چنین شخصی را چند برابر قرار می دهد و خدای عزّ و جلّ نفع این کار را به شخصی که از دنیا رفته است می رساند (33).روزی حضرت عیسی بن مریم علیه السلام از کنار قبری می گذشت و مشاهده نمود که صاحب این قبر در عذاب می باشد. پس از گذشت یک سال بار دیگر حضرت عیسی علیه السلام بر آن قبر گذر کرد و مشاهده فرمود که عذاب از صاحب آن قبر برداشته شده است.
حضرت عیسی علیه السلام به خدای عزّ و جلّ گفت: ای خدا! سال گذشته از کنار این قبر مرور کردم و مشاهده نمودم که صاحب آن در عذاب می باشد و امسال از کنار این قبر گذر کردم و عذابی برای صاحب آن مشاهده نکردم ؟
در این هنگام خدای متعال به حضرت عیسی علیه السلام به این مضمون فرمود: صاحب این قبر فرزند صالح و شایسته ای از خود بجای گذاشت و آن فرزند راهی را آباد نمود و یتیمی را پناه داد.
من به خاطر کارهای نیکی که این فرزند انجام داده بود. از گناه پدر او درگذشتم.و او رامورد مغفرت و آمرزش خود قرار دادم (34).
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به این مضمون فرمود: پنج گروه هستند در حالی که در قبر جای گرفته انداجر و ثواب آنها در نامه اعمالشان ضبط و ثبت می گردد:
شخصی که درختی بکارد، شخصی که چاهی را حفر نماید، شخصی که برای خدا مسجدی بنا کند، شخصی که قرآنی بنویسد، شخصی که فرزند شایسته و صالحی را از خود بجای گذاشته باشد (35).
قران خواندن فرزند
امام صادق علیه السلام فرمود: قرآن خواندن از رو موجب تخفیف عذاب والدین می گردد اگرچه آنها کافر باشند(36).امام صادق علیه السام فرمود: شخصی که قرآن را از رو بخواند، بینایی او افزون می گردد و عذاب والدین او تخفیف می یابد اگرچه آنها کافر باشند(37).
قرض والدین را ادا نمودن
امام باقر علیه السلام به این مضمون فرمود: شخصی که هنگام زنده بودن والدینش به آنها نیکی می کند؛ اما پس از آنکه آنها از دنیا رفتند، قرض و بدهکاری های آنها را اداء نمی کند و برای آنها طلب آمرزش نمی کند.خدای متعال او را جزء کسانی که عاق والدین شده اند بشمار می آورد.
و شخصی که هنگام زنده بودن والدینش به آنها نیکی نکرده و مورد عاق قرار گرفته است؛ اما پس از آنکه آنها از دنیا رفتند، قرض و بدهکاری های آنها را اداء می کند و برای آنها استغفار کرده و طلب آمرزش می نماید.
خدای متعال او را جزء کسانی که به والدین خود نیکی نموده اند بشمار می آورد (38).
امام صادق علیه السلام به این مضمون فرمود: از جمله حقوقی که والدین بر گردن فرزند خود دارند آن است که:
قرض آنها را اداء کند و به نذر آنها وفاء نماید و کاری کن که مردم به آنها دشنام ندهند.
اگر فرزندی نسبت به والدین چنین کند جزء فرزندانی که به والدین خود نیکی کرده اند بشمار می آید؛ اگرچه در زمان حیات والدین مورد عاقّ آنها قرار گرفته باشد و چنانچه فرزندی قرض والدین خود را اداء نکند و به نذر آنها وفا ننماید و کاری کند که مردم به آنها دشنام دهند.
اودر حقیقت مورد عاقّ والدین خود قرار گرفته است، اگرچه در زمان حیات والدین به انها نیکی کرده باشد (39).
کمک نمودن به والدین هنگام نیکی کردن به آنها
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به این مضمون فرمود: خدای عزّ و جلّ مورد رحمت قرار می دهد فرزندی را که والدین خود را در کار نیک یاری کند (40).پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به این مضمون فرمود: خدای عزّ وجلّ مورد رحمت قرار می دهد فرزندی را که والدین خود را در راه نیکی کردن به خود یاری دهد.(41)
گرامی داشتن والدین
در حدیثی چنین آمده است: بهشت دارای هشت در می باشد. بر هر درب چهارجمله نوشته شده است و ارزش هر جمله از آنها برای شخصی که نسبت به آنها معرفت داشته باشد و به آن عمل نماید بهتر از دنیا و هرچه در آن است می باشد...و بر درب چهارم بهشت نوشته شده است:
لا اله الّا الله محمّد رسول الله علی ولیّ الله.
بر شخصی که به خدا و به روز قیامت ایمان داشته باشد لازم است که والدین خود را گرامی بدارد (42).
شخصی به نام اسلمی می گوید: خدمت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله رسیدم و درباره رفتن به جهاد با ایشان مشورت نمودم.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به من فرمود: آیا مادر تو زنده است؟
گفتم: آری.آنگاه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به من فرمود: به نزد مادر خود برو و او را گرامی بدار.بدرستیکه بهشت زیر پای او قرار دارد (43).
مدارا نمودن با والدین
وَ صَاحِبهُمَا فِی الدُّنیاَ مَعرُوفاً (44)...«15»(لقمان).در این آیه مبارکه به فرزندان دستور داده شده است که با والدین خود مدارا نمایند و با نیکی با آنها رفتار کنند.
امیرالمؤمنین علیه السلام به این مضمون فرمود: شخصی که به یتیمی پناه دهد و انسان ضعیف و ناتوانی را مورد رحمت و مهربانی قرار دهد و به نیکی با والدین خود رفتار نماید و به فرزند خود مهربانی کند و با زیردستان خود مهربان باشد.
خدای متعال او را در رضوان خود جای خواهد داد و رحمت واسعه خود را بر او گسترده خواهد نمود (45).
امام باقر علیه السلام به این مضمون فرمود: چهار چیز است که هر شخص با ایمان دارای آنها باشد خدای متعال او را در بهشت در اعلی علیین در جایگاه بلند ساکن نموده و او را در آن محلّ جای خواهد داد.
شخص که یتیم را مورد پناه و تفقّد قرار دهد و با محبّت به او نگاه کند و برای او همچون پدری مهربان باشد و شخصی که بر افراد ضعیف رحم نموده و آنان را کمک و یاری داده و نیازهای آنها را تأمین نماید و شخصی که به والدین خود نفقه و خرج دهد و با آنها مدارا و ملاطفت نماید و به آنها نیکی نموده و آنها را ناراحت و غمگین نسازد. شخصی که به زیردستان خود جفا نمی کند و بش از توانشان از آنها توقع ندارد و در کارها به آنها کمک می کند (46).
مهربانی نمودن به والدین
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: چهار چیز است که هر شخصی دارای آنها باشد. خدای عزّ وجلّ او را در کنف حمایت خود قرار می دهد و او را مورد محبت خود قرار داده و وارد بهشت می کند:اخلاق نیکی که با آن بامردم زندگی کند. مدارا نمودن با شخصی که گرفتار است. شفقت و مهربانی نمودن با والدین. احسان و نیکی کردن به زیردستان (47).
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: چهار خصلت است که در هر شخصی باشد. خدای متعال او را در بهشت جای داده و رحمتش را بر او گسترده خواهد نمود:
شخصی که یتیمی را پناه دهد و شخصی که مسکینی را مورد لطف قرار دهد و شخصی که به والدین خود مهربانی کند و شخصی که با زیردستان خود مدارا کند (48).
نذر والدین را وفا کردن
مردی به پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله گفت: آیا چیزی از نیکی نمودن در حقّ والدین باقی می ماند که لازم باشد-پس از مرگ آنها-آن را بجای آورد؟!پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به این مضمون به او فرمود: بله.
نماز خواندن از طرف آنها و استغفار نمودن برای آنها و وفا نمودن به عهد آنها و تکریم بزرگداشت دوستان آنها و صله رحم نمودن با خویشان آنها (49).
پینوشتها:
1-روی:ان اوّل ماکتبه الله فی اللوح المحفوظ :انّی لا اله الّا انا.
من رضی عنه والداه.فانا عنه راض (مستدرک الوسائل ج 15 ص 176).
2-(قال رسول الله صلی الله علیه و اله):انّ الله عزّ و جلّ -اذا کان اوّل یوم من شعبان-امر بابواب الجنّه.فتفتح و یامر شجره طوبی فتطلع اغصانها علی هذه الدنیا.
ثمّ یامر بابواب النار فتفتح.
و یامر شجره الزّقوم فتطلع اغصانها علی هذه الدنیا.
ثمّ ینادی منادی رّبنا عزّ و جل:-یا عباد الله-هذه اغصان شجره طوبی.
فتمسّکوا بها ترفعکم الی الجنّه.
و هذه اغصان شجره الزقّوم فایاّکم و ایّاها لا تؤدیکم الی الجحیم...
قال رسول الله صلی الله علیه و آله:...و من برّ والدیه -او احدهما -فی هذا الیوم فقد تعلّق منه بغصن.
و من کان اسخطهما-قبل هذا الیوم-فارضاهما فی هذا الیوم فقد تعلّق منه بغضن...
قال رسول الله صلی الله علیه و اله:و الّذی بعثنی بالحقّ نبیّاً ...انّ المتعلّقین باغصان شجره طوبی ترفعهم-تلک الاغصان-الی الجنّه...
قال رسول الله صلی الله علیه و آله:...و من عقّ والدیه-او احدهما -فقد تعلّق بغصن منه.
و من کان-قبل ذلک-عاقّاً لهما.
فلم یرضیها فی هذا الیوم -و هو یقدر علی ذلک-فقد تعلّق بغضن منه...
قال رسول الله صلی الله علیه و اله:...و انّ المتعلّقین باغصان شجره الزّقوم تخفضهم -بلک الاغصان -الی الجحیم (التفسیر المنسوب الی الامام العسکری علیه السلام ص 646 الی 648).
(ذکرنا منه موضوع الحاجه الیه).
3-قال رسول الله صلی الله علیه و اله:من اصبح مرضیاً لابویه.اصبح له بابان مفتوحان الی الجنّه.
و ان کان واحدٌ منهما ف-باب واحد (مستدرک الوسائل ج 15 ص 175).
4-قال رسول الله صلی الله علیه و آله:رضی الله مع رضی الوالدین و سخط الله مع سخط الوالدین (مشکاه الانوار ج 1 ص 364 و روضه الواعظین ج 2 ص 243).
قال رسول الله صلی الله علیه و اله:رضی الله -کلّه-مع رضی الوالدین و سخط الله مع سخطهما (جامع الاخبار ص 214 الفصل 40).
5-قال امیرالمؤمنین علیه السلام:...فاتّقوا الله و لا تعصوا الوالدین فانّ رضاهما رضی الله.
و سخطهما سخط الله (الکافی ج 1 ص 428 و تفسیر القمّی -علیه الرحمه -ج 2 ص 149).
6-عن سعید بن یسار قال سمعت ابا عبدالله جعفر بن محمد علیهما السلام یقول:انّ رسول الله صلی الله علیه و اله حضر شاّبّاً-عند وفاته-فقال صلی الله علیه و اله له:قل لا اله الا الله.
قال:فاعتقل لسانه-مراراً-.
فقال صلی الله علیه و آله لامراه -عند راسه-:هل لهذا اُمّ؟
قالت:نعم انا اُمّه.
قال صلی الله علیه و آله:افساخطه انت علیه؟
قالت:نعم.ما کلّمته منذ ست حجج.
قال صلی الله علیه و اله لها:ارضی عنه.
قالت:رضی الله عنه-یا رسول الله-برضاک عنه.
فقال له رسول الله صلی الله علیه و اله :قل:لا اله الاّ الله.
قال:فقالها.
فقال النبیّ صلی الله علیه و اله:ما تری؟
فقال:أری رجلاً اسود.قبیح المنظر و سخ الثیاب.منتن الریح.قد ولینی الساعه فاخذ بکظمی .فقال النبیّ صلی الله علیه و اله:قل:یا من یقبل الیسیر و یعفو عن الکثیر اقبل منّی الیسیر و اعف عنّی الکثیر .انّک انت الغفور الرّحیم.
فقالها الشابّ.
فقال له النبیّ صلی الله علیه و آله:اُنظر ما تری؟
قال:اری رجلاً ابیض اللون حسن الوجه طیّب الریح حسن الثیاب قد ولینی.
و اری الاسود و قد ولّی عنّی.
قال صلی الله علیه و اله:اعد.
فاعاد.
قال صلی الله علیه و آله:ما تری؟
قال:لست أری الاسود.و أری الابیض قد ولینی.
ثمّ طفا علی تلک الحال (الامالی للشیخ الطوسی -علیه الرحمه-ص 65 المجلس 3 و الامالی للشیخ المفید -علیه الرحمه-ص 287 المجلس و مشکاه الانوار ج 1 ص 367 الفصل 14).
(راجع:من لا یحضره الفقیه ج 1 ص 78).
7-(من جمله ما جری-یوم عاشوراء-فی کربلاء):و خرج وهب بن حباب الکلبی.
فاحسن فی الجلاد و بالغ فی الجهاد.و کانّ معه زوجته و والدته.فرجع الیهما.
و قال:-یا امّاه-ارضیت ام لا؟
فقالت:لا.ما رضیت حتّی تقتل بین یدی الحسین علیه السلام.
و قالت امراته:بالله علیک لا تفجعنی فی نفسک.
فقالت له امّه:-یا بنی-اعزب عن قولها.
و ارجع فقاتل بین یدی ابن بنت نبیّک.تنل شفاعه جدّه یوم القیامه.
فرجع.
و لم یزل یقاتل حتّی قطعت یداه.
فاخذت امراته عموداً.فاقبلت نحوه.
و هی تقول:فداک ابی و امّی قاتل دون الطیّبین-حرم رسول الله صلی الله علیه و آله-.
فاقبل لیردّها الی النساء فاخذت بثوبه و قالت:لن اعود دون أن اموت معک.
فقال الحسین علیه السلام:جزیتم من اهل بیت خیراً.
ارجعی الی النساء-یرحمک الله-.
فانصرفت الیهنّ.
و لم یزل الکلبی یقاتل حتّی قتل.
رضوان الله علیه (الملهوف علی قتلی الطفوف ص 161 تحقیق و تقدیم :الشیخ فارس الحسّون -علیه الرحمه-).
(و جاء فی مثیر الاحزان هکذا):و خرج وهب بن حباب الکلبی.
و احسن فی القتال و صبر علی الم النصال -و معه امراته و والدته-.
فرجع الیهما و قال:-یا امّه-ارضیت ام لا؟
قالت:ما رضیت حتّی تقتل بین یدی الحسین علیه السلام.
قالت امراته:با الله لا تفجعنی بنفسک.
فقالت له اُمّه:-یا بنی-اعزب عن قولها.
و قاتل بین یدیه لتنال شفاعه جدّه یوم القیامه.
فلم یزل یقاتل حتّی قطعت یداه.
فاخذت امراته عموداً و اقبلت نحوه.
و قالت:فداک ابی و اُمّی قاتل دون الطّیبین -حرم رسول الله صلی الله علیه و آله-.
فاقبل یردّها فامتنعت.
فقال علیه السلام:جزیتم من اهل البیت خیراً.
ارجعی.
فرجعت.
و لم یزل یقاتل حتّی قتل (مثیر الاحزان ص 62 تحقیق و نشرمدرسه الامام المهدی علیه السلام).
8-قال الامام الصادق علیه السلام:یکون الرجل عاقّاً لوالدیه-فی حیاتهما-فیقوم *عنهما -بعد موتهما-و یصلّی.و یقضی عنهما الدین.
فلا یزال لذلک حتّی یکتب بارّاً.
و یکون بارّاً -فی حیاتهما -فاذا ماتا .لا یقضی دینهما و لا یبرّهما بوجه من وجوه البرّ.
فلا یزال کذلک حتّی یکتب عاقاً (الدعوات للشیخ الراوندی -علیه الرحمه -ص 126 و بحارالانوار للعلّامه المجلسی-علیه الرحمه-ج 71 ص 84).
*فی بحار الانوار:فیصوم.
9-قال الامام الصادق علیه السلام:انّ الصلاه و الصوم و الصدقه و الحجّ و العمره و کلّ عمل صالح ینفع المیّت.
حتّی انّ المیّت لیکون فی ضیق فیوسّع علیه.
فیقال:هذا بعمل ابنک-فلان-.
و اخیک فلان-اخوک فی الدین-(عوالی اللئالی ج 1 ص 340).
10-عن معاویه بن عمّار قال:قلت لابی عبدالله علیه السلام:ما یلحق الرحل-بعد موته-؟
فقال علیه السلام:سنّه سنّها-یعمل بها بعد موته-فیکون له اجر من عمل بها-من غیر ان ینتقص من اجورهم شیء-و الصدقه الجاریه تجری من بعده.
و الولد الصالح یدعو لوالدیه بعد موتهما.
و یحجّ و یتصدّق عنهما.و یعتق و یصوم و یصلّی عنهما.
فقلت:اشرکهما فی حجّی ؟
قال علیه السلام:نعم (الکافی ج 7 ص 57).
11-عن علیّ بن یقطین عن ابی الحسن موسی علیه السلام فی الرجل یتصدّق عن المیّت او یصوم و یصلِّ و یعتق؟
قال علیه السلام:کلّ ذلک حسن یدخل منفعته علی المیّت (وسائل الشیعه ج 8 ص 279).
12-قال الامام الصادق علیه السلام:یدخل علی المّیت-فی قبره-:الصلاه و الصوم و الحجّ و الصدقه والبرّ و الدعاء.
و یکتب اجره للذّی یفعله*و للمیّت (من لا یحضره الفقیه ج 1 ص 117 و عوالی اللئالی ج 1 ص 340 و ج 2 ص 53).*فی عوالی اللئالی:فعله.
(راجع:عده الداعی ص 146).
13-عن داود الرقّی قال:قلت لابی عبدالله علیه السلام:یصوم الرجل عن قریبه و غیر قریبه.
هل ینفعه ذلک؟
قال علیه السلام:نعم.
انّ ذلک یدخل علیه-کما یدخل علی احدکم الهدیه-یفرح بها (الدعوات للشیخ الراوندی-علیه الرحمه-ص 277).
14-قال رسول الله صلی الله علیه و اله:من زار قبر والدیه-او احدهما-فی کلّ جمعه.
فقرء -عندهما-یاسین.
غفر الله له بعدد کلّ حرف منها (بحار الانوار ج 89 ص 293).
15-عن داود الرقّی قال:قلت لابی عبدالله علیه السلام:یقوم الرجل علی قبر ابیه-و قریبه و غیر قریبه-هل ینفعه ذلک؟
قال علیه السلام:نعم.
انّ ذلک یدخل علیه.
کما یدخل علی احدکم الهدیه.
یفرح بها (بحار الانوار ج 99 ص 286 و مستدرک الوسائل ج 2 ص 363).
16-قال رسول الله صلی الله علیه و اله:من زار قبر ابویه-او احدهما-فی کلّ جمعه.
غفرله.
و کتب:برّاً (بحارالانوار ج 86 ص 359 و مستدرک الوسائل ج 2 ص 365 و ج 6 ص 108).
17-قال امیرالمومنین علیه السلام:زوروا موتاکم.فانّهم یفرحون بزیارتکم.
و لیطلب احدکم حاجته-عند قبر ابیه و عند قبر اُمّه-بما یدعو لهما (الکافی ج 3 ص 229).
قال امیرالمومنین علیه السلام:زوروا موتاکم.فانّهم یفرحون بزیارتکم.
و لیطلب الرجل حاجته-عند قبر ابیه و امّه -بعد ما یدعو لهما (الخصال ص 618)
قال امیرالمؤمنین علیه السلام:لیطلب الرجل الحاجه-عند قبر ابیه و اُمّه -بعد ما یدعو لهما (تحف العقول ص 106).
18-هذا تفسیر قوله:و وصّینا الانسان ای:وصّیناه بشکرنا و شکر والدیه.
فشکر الله سبحانه بالحمد و الطاعه .و شکر الوالدین بالبرّ و الصله (مجمع البیان ج 8 ص 495).
لمّا قدّم الامر بشکر انعمه و اتبعه بالتنبیه علی وجوب الشکر لکلّ منعم .فبدء بالوالدین.
ای:امرناه بطاعه الوالدین و شکرهما و الاحسان الیهما.و انّما قرن شکرهما بشکره لانّه عژو جلّ الخالق المنشیء و هما:السبب فی الانشاء و التربیه (مجمع البیان ج 8 ص 494).
عن زیاد بن المنذر قال:سمعت ابا جعفر علیه السلام.و ساله جابر عند هذه الایه:اشکر لی و لوالدیک.قال علیه السلام:روسل الله صلی الله علیه و اله و علیّ بن ابی طالب علیه السلام (تفسیر فرات الکوفی علیه الرحمه ص 325).عن جابر عن ابی جعفر علیه السلام قال:سمعته یقول-و وصّینا الانسان بوالدیه-:
رسول الله و علیّ صلوات الله علیهما (تاویل الایات ص 437).
قال امیرالمؤمنین علیه السلام:الوالدان اللّذان اوجب الله لهما الشکر.هما:اللّذان ولّدا العلم.
و ورثا الحکم.و امر الناس بطاعتهما (الکافی ج 1 ص 428 و تفسیر القمی -علیه الرحمه -ج 2 ص 148).
قال الامام الباقر علیه السلام :انّ رسول الله صلی الله علیه و اله و علیّاً علیه السلام الوالدان (تاویل الایات ص 436).
19-قال الامام الصادق علیه السلام:یجب للوالدین-علی الولد-ثلاثه اشیاء:
شکرهما علی کلّ حال.
و طاعتهما فیما یامرانه و ینهیانه عنه-فی غیر معصیه الله-.
و نصحتهما فی السرّ و العلانیه (تحف العقول ص 322).
20-(قال الامام الرضا علیه السلام فی شان حقوق الوالدین):...و قد قرن الله عزّ و جلّ حقّهما بحقّه .
فقال الله:اشکر لی و لوالدیک الیّ المصیر (مستدرک ج 15 ص 176).
21- (قال الامام السّجاد علیه السلام فی شان حقوق الوالدین):و حقّ امّک ان تعلم انّها حملتک حیث لا یحتمل *احد احداً.
و اعطتک من ثمره قلبها-ما لا یعطی احد احداً ...
فانّک لا تطیق شکرها الّا بعون الله و توفیقه.
...و امّا حقّ ابیک فان تعلم انّه اصللک و انّک -لولاه -لم تکن.
فمهما رایت فی نفسک -ممّا یعجبک -فاعلم انّ اباک اصل النعمه علیک فیه.
فاحمد الله و اشکره علی قدر ذلک.
و لا قوّه الاّ بالله...(الخصال ص 568).
(راجع:روضه الواعظین ج 2 ص 241 و تحف العقول ص 263).
*فی تحف العقول و روضه الواعظین:یحمل.
فی تحف العقول هکذا:فتشکرها-علی قدر ذلک-.
و لا تقدر علیه الا بعون الله و توفیقه.
فی تحف العقول هکذا:انّه اصلک و انّک فرعه.
22-قال النبیّ صلی الله علیه و اله:اُوصی الشاهد من اُمّتی و الغائب و من فی اصلاب الرجال و ارحام النساء -الی یوم القیامه-ببرّ الوالدین.
و ان سافر احدهم-فی ذلک سنتین-.
فانّ ذلک من امر الدین (مشکاه الانوار ج 1 ص 366).
23-قال رسول لله صلی الله علیه و آله:سر سنتین *برّ والدیک (جامع الاحادیث للشیخ جعفر بن احمد القمیّ -علیه الرحمه -ص 86 و من لا یحضره الفقیه ج 4 ص 260 و النوادر للسیّد فضل الله الراوندی-علیه الرحمه-ص 92 و الجعفریّات ص 308 و مصادقه الاخوان ص 58 و مکارم الاخلاق ج 2 ص 326).
*فی مصادقه الاخوان:سنین.
و فی نسخه منه:سنیناً.
قال رسول الله صلی الله علیه و اله:برّ اباک و ان سافرت-فی ذلک-سنتین (جامع الاحادیث ص 63).
24-خدم ابوخالد الکابلی علیّ بن الحسین علیه السلام دهراً من عمره.
ثمّ انّه ان ینصرف الی اهله فاتی الی علیّ بن الحسین علیهما السلام فشکا الیه شوقه الی والدیه.وانّه بلا مال و لا نفقه تحمله.
فقال علیه السلام:-یا ابا خالد-یقدم غداً رجل من اهل الشام له قدر و مال کثیر.
و قد اصاب ابنته عارض...(الهدایه الکبری ص 222).
(و المناقب ج 4 ص 157).
(و راجع:الخرائج ص 262 و اختیار معرفه الرجال ص 205 الرقم 193).
25-عن مسمع عن ابی عبدالله علیه السلام قال:قلت له:انّ امّی هلکت.
و لم اتصدّق بصدقه-منذ هلکت-الّا عنها.
فیلحق ذلک بها؟
قال علیه السلام:نعم...(وسائل الشیعه ج 8 ص 280).
26-عن حازم بن حبیب قال:قلت لابی عبدالله علیه السلام:انّ ابی هلک-و هو رجل اعجمی-.و قد اردت ان احجّ عنه و اتصدّق.
فما تری فی ذلک؟
فقال علیه السلام:افعل فانّه یصل الیه (الغیبه للشیخ النعمائی -علیه الرحمه-ص 172).
27-هشام عنه علیه السلام.قال:قلت:یصل الی المیّت الدعاء و الصدقه و الصلاه و نحو ذلک ؟
قال علیه السلام:نعم.
قلت:او یعلم من صنع ذلک به؟
قال علیه السلام:نعم
ثمّ قال علیه السلام:قد یکون مسخوطاً علیه فیرضی عنه (عوالی اللئالی ج 1 ص 339).
28-عن علیّ بن یقطین عن ابی الحسن موسی علیه السلام فی الرجل یتصدّق عن المیّت او یصوم و یصلّی و یعتق؟
قال علیه السلام:کلّ ذلک حسن یدخل منفعته علی المیّت (وسایل الشیعه ج 8 ص 279).
29-قال رسول الله صلی الله علیه و اله:اذا تصدّق الرجل-بنیّه المیّت-امر الله تعالی جبرئیل علیه السلام.
ان یحمل الی قبره سبعین الف ملک.
فی ید کلّ ملک طبق من نور.
فیحملون الی قبره.
و یقولون:السلام علیک یا ولی الله.
هذه هدیه فلان بن فلان الیک.
فیتلالا قبره.
و اعطاه الله الف مدینه.
و زوّجه الف حوراء.
و البسه الف حلّه.
و قضی له الف حاجه (ارشاد القلوب ج 1 ص 334 الباب 52).
31-عن علی بن ابی حمزه قال:قلت لابی ابراهیم علیه السلام:احجّ و اٌصلّی و اتصدّق عن الاحیاء و الاموات-من قرابتی و اصحابی ؟!
قال علیه السلام:نعم.تصدّق عنه وصل عنه.
ولک اجر بصلتک ایاه (وسایل الشیعه ج 8 ص 278)
32-عن معمّر بن خلّاد قال:قلت لابی الحسن الرضا علیه السلام:ادعو لوالدی *-اذا کانا لا یعرفان الحقّ-؟
قال علیه السلام:ادع لهما و تصدّق عنهما-و ان کانا حیّین-لا یعرفان الحقّ-ف-دارهما-.
فانّ رسول الله صلی الله علیه و آله قال:انّ الله بعثنی بالرحمه.لا بالعقوق (الکافی ج 2 ص 159 و مشکاه الانوار ج 1 ص 357).*فی مشکاه الانوار:ادعو للوالدین.فی مشکاه الانوار:قال علیه السلام.
33-قال الامام الصادق علیه لسلام:من عمل من المسلمین-عن میّت -عملاً صالحاً.
اضعف له اجره و نفع الله به المیّت (من لا یحضره الفقیه ج 1 ص 117).
قال الامام الصادق علیه السلام:من عمل من المسلمین-عن میّت-عمل خیر.
اضعف الله له اجره.و نفع الله به المیّت (عده الداعی ص 146).
قال الامام الصادق علیه السلام:من عمل من المؤمنین -عن المیّت -عملاً صالحاً.
اضعف له اجره و نفع الله عزّ و جلّ به المیّت (عوالی اللئالی ج 2 ص 53).
34-عن ابی عبدالله علیه السلام قال:قال رسول الله صلی الله علیه و آله:مرّ عیسی ابن مریم علیه السلام بقبر-یعذّب صاحبه-ثمّ مرّ-به-من قابل.فاذا -هو -لا یعذّب.
فقال:-یا ربّ-مررت بهذا القبر-عام اوّل-فکان یعذّب.
و مررت -به-العام.فاذاً هو لیس یعذّب؟
فاوحی الله الیه:انّه ادرک له ولد صالح فاصلح طریقاً.
و آوی یتیماً.
فلهذا غفرت-له-بما فعل ابنه.
ثمّ قال رسول الله صلی الله علیه و اله:میراث الله عزّ و جلّ من عبده-المؤمن-ولد یعبده من بعده (الکافی جلد 6 ص 3 الامالی للشیخ الصدوق -علیه الرحمه-ص 603 المجلس 77).
(راجع:روضه الواعظین ج 2 ص 376 و عوالی اللئالی ج 3 ص 284 و عدّه الداعی ص 86).
35-قال رسول الله صلی الله علیه و اله:خمسه فی قبورهم-و ثوابهم یجری فی دیوانهم-:
من غرس نخلاً.
و من حفر بئراً.
و من بنی-الله-مسجداً.
و من کتب مصحفاً.
و من خلّف ابناً صالحاً (جامع الاخبار ص 283).
36-قال الامام الصادق علیه السلام:قرائه القرآن-فی المصحف -تخفّف العذاب عن الوالدین -و لو کانا کافرین-(الکافی ج 2 ص 613).
قال رسول الله صلی الله علیه و آله:من قرء القرآن فی المصحف خفّف الله تعالی عذاب عن والدیه.
-و ان کانا مشرکین-(مستدرک الوسائل ج 4 ص 269).
37-قال الامام الصادق علیه السلام:من قرء القران-من المصحف-متّع ببصره.
وخفّف عن والدیه-وان کانا کافرین-(الکافی ج2ص613 وعوالی اللئالی ج4ص23).
قال الامام الصادق علیه السلام :من قرءالقران-من المصحف-متعه الله ببصره.
و خفّف عن والدیه-و ان کانا کافرین-(المصباح للشیخ الکفعمی -علیه الرحمه -ص 604).
قال الامام الصادق علیه السلام:من قرء فی المصحف -نظراً-متّع ببصره.
و خفّف عن والدیه (و ان کانا کافرین)*(ثواب الاعمال ص 128 و الدعوات للشیخ الراوندی -علیه الرحمه -ص 197).*ما بین القوسین لم یذکر فی الدعوات.
قال الامام الصادق علیه السلام:من قرء فی المصحف متّع ببصره.
و خفّف عن والدیه-و لو کانا کافرین -(عدّه الداعی ص 290).
38-قال الامام الباقر علیه السلام:انّ العبد لیکون بارّاً بوالدیه -فی حیاتهما-ثمّ یموتان.
فلا یقضی عنهما دیونهما.و لا یستغفر لهما فیکتبه الله عاقّاً.
و انّه لیکون عاقّاً لهما فی حیاتهما-غیر بارّ بهما-.
فاذا ماتا قضی دینهما.و استغفر لهما.فیکتبه الله عزّ و جلّ بارّاً (الکافی ج 2 ص 163).
قال الامام الباقر علیه السلام:انّ العبد لیکون بارّاً بوالدیه-فی حیاتهما-ثمّ یموتان.
فلا یقضی عنهما الدین و لا یستغفر لهما فیکتبه الله عاقّاً.
و انّه لیکون فی حیاتهما-غیر بارّ لهما-
فاذا ماتا قضی عنهما الدین.و استغفرلهما.فیکتبه الله تبارک و تعالی بارّاً (الزهد ص 85).
39-قال الامام الصادق علیه السلام:انّ من حقّ الوالدین-علی ولدهما-:ان یقضی دیونهما.
یوفی نذورهما.
و لا یستسبّ لهما.
فاذا فعل ذلک.کان بارّاً-و ان کان عاقّاً لهما فی حیاتهما-.
و ان لم یقض دیونهما.
و لم یوف نذورهما.
و استسبّ لهما.
کان عاقّاً -و ان کان بارّاً (بهما)*فی حیاتهما (مشکاه الانوار ج 1 ص 366 و بحارالانوار ج 79 ص 65).
*ما بین القوسین لم یذکر فی مشکاه الانوار.
40-قال رسول الله صلی الله علیه و اله:رحم الله امرءً اعان والدیه علی برّه (مشکاه الانوار ج 1 ص 363).
41-قال رسول الله صلی الله علیه و اله:رحم الله امرءً اعان والدیه علی برّه (روضه الواعظین ج 2 ص 242 و الامالی للشیخ الصدوق-علیه الرحمه-ص 363 و تنبیه الخواطر ج 2 ص 167).
42-(جاء فی الحدیث):الجنّه لها ثمانیه ابواب:علی کلّ باب منها اربع کلمات.
کلّ کلمه منها خیر من الدنیا-و ما فیها-لمن یعرفها و یعمل بها...
و علی الباب الرابع مکتوب:لا اله الا الله.محمد رسول الله علیّ ولی الله.
...و من کان یؤمن بالله و یوم الاخر فلیکرم والدیه...(الفضائل ص 443).
43-عن اسلمی قال:اتیت النبیّ صلی الله علیه و آله استشیره فی الجهاد؟
فقال صلی الله علیه و آله:الک والده؟
قلت:نعم.
قال صلی الله علیه و آله:اذهب.فاکرمها فانّ الجنّه تحت رجلیها (تنبیه الخواطر ج 2 ص 284).
44-ای:احسن الیهما.
و ارفق بهما فی الامور الدنیویه (مجمع البیان ج 7 ص 495).
45-قال امیرالمؤمنین علیه السلام:من آوی الیتیم.
و رحم الضعیف.
و ارتفق علی والده.
و رفق علی ولده.
و رفق بمملوکه.
ادخله الله تعالی فی رضوانه و نشر علیه رحمته (للجعفریات ص 275).
(راجع:مستدرک الوسائل ج 12 ص 384).
46-قال الامام الباقر علیه السلام:...اربع من کنب فیه -من المؤمنین -اسکنه الله فی اعلی علّیین.
فی غرف (فوق غرف)*فی محل الشرف کلّ الشرف:
من آوی الیتیم و نظر له فکان له اباً (رحیماً)*.
و من رحم الضعیف و اعانه و کفاه.
و من انفق علی والدیه و رفق بهما.و برهما و لم یحزنهما.
و (من)*لم یخرق بمملوکه و اعانه علی ما یکلّفه و لم یستسعه فیما لا یطیق (الامالی للشیخ المفید-علیه الرحمه-ص 167 المجلس 21 و الامالی للشیخ الطوسی-علیه الرحمه-ص 189 المجلس 7).
*ما بین القوسین لم یذکر فی الامالی للشیخ الطوسی -علیه الرحمه-.
فی الامالی للشیخ الطوسی-علیه الرحمه :لمملوکه.
ای:لم یکلّفه ما لا یطیق به.
و یحتمل ان یکون الصحیح هکذا:و لم یستعمله فیما لا یطیق.
47-قال رسول الله صلی الله علیه و آله:اربع من کنّ فیه.نشر الله علیه کنفه.
و ادخله الجنّه فی رحمته:
حسن خلق یعیش به فی الناس.
و رفق بالمرکوب.
و شفقه علی الوالدین.
و احسان الی المملوک(الخصال ص 225).
48-قال رسول الله صلی الله علیه و اله:اربع خصال من کنّ فیه ادخله الله جنّته.
ونشر علیه رحمته:
من آوی یتیم.
و رحم المسکین.
و اشفق علی والدیه.
و رفق بمملوکه (معدن الجواهر للشیخ الکراجکی-علیه الرحمه-ص 39).
قال الامام الاباقر علیه السلام:اربع من کنّ فیه بنی الله له بیتاً فی الجنّه:
من آوی الیتیم.
و رحم الضعیف.
و اشفق علی والدیه.
و رفق بمملوکه (الخصال ص 223 و اعلام الدین ص 389 و ثواب الاعمال ص 161).
(راجع:مکارم الاخلاق ج 1 ص 324 و من لا یحضره الفقیه ج 4 ص 259).
49-انّ رجلاً قال رسول الله صلی الله علیه و آله:-یا رسول الله-هل بقی من البرّ-بعد موت الابوین-شیء؟
قال صلی الله علیه و آله:نعم.
الصلاه عنهما.
و الاستغفار لهما.
و الوفاء بعهدهما.
و اکرام صدیقهما.
و صله رحمهما (مستدرک الوسائل ج 2 ص 114 و ج 15 ص 201).
روی ابو سید الانصاری قال:بینما نحن عند رسول الله صلی الله علیه و اله:اذ جائه رجل-من بنی سلمه-.
فقال:-یا رسول الله-هل بقی-من برّ ابوی-شیء ابرّهما به -بعد موتهما-؟
قال صلی الله علیه و آله:نعم.
الصلاه علیهما.
و الاستغفار لهما.
و انفاذ عهدهما-من بعدهما-.
و اکرام صدیقهما.
و صله الرحم الّتی لا توصل الّا بهما...(مجمع البیان ج 6 ص 632).
/م