هنر عهد صفوی
نگارگری و کتاب آرایی: نگارگری و کتاب آرائی در عهد صفویه به دو دوره تقسیم می شود:
1- مکتب دوم تبریز
2- مکتب اصفهان
1- مکتب دوم تبریز: بعد از اینکه شاه اسماعیل بر خاندان شیبانی تسلط می یابد حکومت صفویه را در سال 906 هـ.ق تشکیل می دهد. او پایتخت را از هرات به تبریز منتقل می کند. و از آنجائیکه بهزاد نیز به تبریز مراجعت می کند، حرکتی فرهنگی و هنری در تبریز آغاز و یک مکتب شکل می گیرد. این شیوه از ترکیب سنت قدیمی نقاشی تبریز اول و مکتب هرات و روش شخصی بهزاد پدید آمد. از این زمان به بعد کشیدن تمثال دراویش و مدرسان آغاز می شود که رضا عباسی بعداً آن را دنبال می کند.
نگارگران بدون شکستن سطوح تخت نقاشی، ترکیب بندی چند سطحی را پدید می آورند که از پائین به بالا کشیده می شود و غالباً از حد فوقانی قاب بیرون می زند. نوع لباس و به خصوص پوشش سر افراد که به صورت کلاه قرمز رنگ قزلباشی است، یکی از وجوه ممیزه نقاشیهای این دوره است. پس از بهزاد سلطان محمد ریاست کتابخانه تبریز را به عهده می گیرد (تصویر 1)
و به سرپرستی او شاهنامه معروف شاه طهماسبی مصور می شود (تصویر 2).
نقاشانی چون آقا میرک، خواجه عبدالعزیز، شیخ زاده میرزا علی، میر خلیل مصور موسوم به مانی ثانی، مظفر علی، میرسید علی، دوست محمد، خواجه عبدالصمد در آفرینش این اثر همکاری می کنند. از سایر آثار مهم سلطان محمد می توان به نگاره معراج حضرت رسول اشاره نمود. این موضوع بارها توسط نگارگران ایرانی به تصویر در آمده است (تصویر 3).
2- مکتب اصفهان: پس از انتخاب اصفهان به عنوان پایتخت، مکتبی تازه در نقاشی پدیدار می شود به نام «مکتب اصفهان» این شیوه که توسط نقاش نام آور عهد صفوی یعنی رضا عباسی ابداع شد نمایشی است از دوری هر چه بیشتر از مصورسازی کتابهای ادبی و کسب استقلال صفحه ی نقاشی.
نقاشی در این دوره به خاطر گسترش شهرنشینی و ایجاد کاخها در پایتخت صفویان به معماری نفوذ می کند و بر روی دیوارها جلوه گری می نماید. نمونه ای عالی نقاشی دیواری در این دوره بر دیوارهای کاخ ها «عالی قاپو» و «چهلستون» اصفهان وجود دارد (تصویر 4).
در اواسط عهد صفوی به خاطر ارتباط بیشتر با غرب و آمد و رفت نقاشانی از ایران به اروپا و بالعکس دو موج نقاشی «سنتی» و «اروپایی مآب» ایجاد می گردد.
کلا نقاشی اروپایی بر دو کیفیت تأثیر می گذارد:
1- تاثیر در ترکیب نقاشی و تکنیک مثل بعد نمایی، پرسپکتیو، سایه روشن تصاویر و...
2- تأثیر در ابزار نقاشی مثل استفاده از رنگ و روغن - بوم نقاشی و استفاده از رنگهای جدید.
نقاشان سنتی این دوره مثل «استاد محمدی»، «آقا رضا هروی»، «رضا عباسی»، «معین مصور»، «محمد یوسف»، «محمد قاسم»، «شیخ عباسی»، «افضل الحسینی»، «محمد علی» و عده ای دیگر سعی می کنند نگرش کمال الدین بهزاد را تکامل بخشند. نقاشی مثل رضا عباسی با توجه بیشتر به زندگی انسان و فضای اطراف و همینطور رسوخ در ابعاد وجودی انسان از طریق تأکید پرداخت شکل انسان نسبت به زمینه ساده آثارش قدمهایی را بر می دارد. انسان رضا عباسی انسانی تنها، گوشه گیر و منزوی است. فضا سازی های ساده، خطوط منحنی دلپذیر، استفاده از حداقل رنگ و گاه ساخت و ساز ماهرانه ی خز لباس ها و طراحی موی سر و ریش مردان، شیوه ی خاصی است که رضا عباسی ابداع می کند و هنرمندان دیگر را تحت تاثیر قرار می دهد. (تصویر 5).
همین گونه نقاشی بنام «معین مصور» با طراحی از یک شتر و انتخاب زاویه جدیدی از فیگور، به گونه ای نوعی عمق نمائی را معرفی می کند. (تصویر 6).
نقاشان اروپایی مآب به خاطر آشنایی با فرهنگ غرب و سفر به اروپا گرایش به اصول طبیعت پردازی را سرلوحه قرار می دهند. یعنی بعد نمایی، پرسپکتیو و سایر اجزای یک ترکیب طبیعت گرایانه را مورد بررسی قرار می دهند. البته این نقاشان از جانمایه نقاشی ایران بهره برداری کرده و با استفاده از نقشمایه های ایرانی و دقت در جزئیات، ریزه کاری ها و پرداخت های ظریف و همین طور عناصر بصری ایرانی هنوز هم تأثیر نقاشی ایرانی را در خود حفظ می کنند. یکی از اولین نقاشانی که با استفاده از پرسپکتیو به نقاشی می پردازد «استاد محمد» است که تحت تأثیر غرب به نقاشی می پردازد. به جز «استاد محمد» نقاشان دیگری مثل «شفیع عباسی»، «علی قلی جبه دار» و «محمد زمان» از جلمه نقاشان اروپائی مآب هستند که آثار این نقاشان را تحت مکتب «ایتالیا اصفهان» نیز می شناسند (تصویر 7).
خوشنویسی و تذهیب: در این دوره خط و خوشنویسی ارزشی مستقل از کتابت پیدا می کنند. ابعاد تزئینی خط مورد توجه قرار گرفته و رقعه (یک قطعه خط مستقل به صورت تابلو) پدید می آید. (تصویر 8).
همینطور خط شکسته نستعلیق با همت درویش «عبدالمجید طالقانی» در نیمه دوم قرن 12 هجری به شیوه جدیدی آراسته شده و به بهترین نحو مطرح می شود (تصویر 9).
ابداع و استخراج شکسته نستعلیق را در اوایل قرن 11 به «مرتضی قلیخان شاملو» و برخی به «محمد شفیع هروی» معروف به «شفیعا» نسبت می دهند. از خطاطان دیگر این عهد «میر علی هراتی»، «میر عماد الحسنی»، «علیرضا عباسی» می باشند (تصویر 10).
تذهیب نیز در این دوره از میان سطرها به حاشیه صفحات می رود و تأثیر نقاشی بر تذهیب نیز مشخص است. گاهی اوقات تذهیب ساده و گاهی اوقات با رنگ های زیبا و زیاد تزئین می گردد. تذهیب کاری حرفه ای می شود و از تذهیب کاران این عهد می توان «مولانا حسن بغدادی» را نام برد (تصویر 11).
نوعی از تذهیب به نام تذهیب معرق نیز ابداع می گردد که عبارتست از بریدن یک طرح بر روی کاغذی جداگانه و استفاده از آن در حاشیه صفحات کتاب دیگر.
تجلید: شروع و تکمیل جلدهای لاکی در این دوره می باشد اما جلدهای چرمی نیز مورد استفاده قرار می گیرد. استفاده از ابزار ماشینی مثل قالب های فولادی به جای فشار دست در جلدهای ضربی نیز از ابداعات این دوره است. جلدها دارای نقوش مختلف نقاشی و تذهیب عصر خود بوده و تنوع رنگی در آنها افزایش می یابد. آستر کتاب ها عموماً طلاکاری می شوند. نوعی از این تزئینات، تزئین گل و مرغ بر جلد کتاب است. (تصویر 12).
جلد سازی حرفه ای شده و از جلد سازان این دوره می توان «استاد محمد» را نام برد.
سفالگری: سفالگری در ایران مراحل اوج و فرود زیادی را طی کرده است. بعد از حمله مغولان و به خصوص در عهد تیموری و ارتباط با چین استفاده از گل چینی (کائولن) برای ساخت ظروف بدل چینی رایج شده که در عهد صفوی نیز به قوت خود مورد استفاده قرار می گیرد. نقش های سفال این دوره متأثر از نقاشی و همینطور نقش های چینی است. ساخت بدل چینی در این دوره رواج زیادی پیدا می کند (تصویر 13).
نقشی به نام سفال «کوباچه» (ناحیه ای در آذربایجان شمالی) نیز ابداع می گردد. در سفالهای کوباچه بر زمینه های روشن نقوشی با رنگهای آبی و سبز و یا رنگهای تیره کار می کردند (تصویر 14).
کاشیکاری: از ابداعات کاشیکاری صفوی کاشی «هفت رنگ» است و به خاطر سهولت در اجرا به مقادیر زیادی مورد استفاده قرار می گیرد. موضوعات نقش های این کاشی متأثر از نقاشی های هم عصر خود است. از کاشیهای معروف این عهد کاشیهای «مسجد شیخ لطف الله»، «مسجد امام» و «مدرسه چهارباغ» که همگی در اصفهان می باشند را می توان نام برد. در این عهد تکنیک های دیگر کاشیکاری نیز مورد استفاده قرار می گیرند.
قالیبافی: قدیمی ترین قالی این عهد مربوط به قرن دهم هجری است که نوعی قالی ترنجی به وسیله «غیاث الدین جامی» می باشد. نقش های دوره صفوی که در قالیبافی مورد استفاده قرار می گیرد عبارتند از: 1- سجاده ای 2- نقش گل و نقوش طبیعی 3- لچک و ترنج 4- حیوانی (تصاویر 15).
صدور قالی به اروپا در این دوره باعث اعتلای هنر قالیبافی می گردد. نوعی از قالی به خاطر صدور به لهستان به قالی های لهستانی معروف می گردد. در این عهد قالیبافی از سایر هنرها مستقل می شود. ابداع نقش های جدید قالیبافی مثل نقش «گل شاه عباسی» و تنوع نقش و رنگ در این دوره صورت می گیرد (تصویر 16).
ابداع دیگر استفاده از ابریشم در قالیبافی و بافت نوعی قالی از ابریشم است که به خاطر ظرافت زیاد به «قالی پرده نما» شهرت می یابد. ایجاد مراکز قالیبافی و مرسوم شدن قالی های بافته شده به نام همان مراکز نیز در این دوره مشاهده می گردد، مراکزی مثل: جوشقان، کرمان، تبریز، مشهد.
نساجی: نساجی در این عهد علاوه بر رجوع به ارزش های گذشته و رهایی از هنر چینی، گام هایی را در ابداع شیوه های جدید نیز بر می دارد و در کنار بافتن پارچه های پشمی، ابریشمی، حریر، بافت نوعی پارچه به نام مخمل با استفاده از نقوش انسانی در طرح نیز رایج می شود (تصویر 17).
ابداع دیگر این دوره بافت پارچه هایی به نام «چند تایی» است یعنی چند پارچه با جنس های مختلف در یک پارچه بافته می شده است از استادان این سبک می توان «خواجه غیاث الدین علی نقشبندی» را نام برد. همینطور افرادی چون یحیی، عبدالله، حسین، معزالدین غیاث و آبان محمد را نیز می توان نام برد. «محمد خان»، «علی اسماعیلی کاشانی» و «معین» از نساجان کاشانی قرن یازدهم هستند. با تقاضای روزافزون پارچه و هجوم تجار، مراکزی در یزد، کاشان و اصفهان ایجاد می شود و در نتیجه ی تولید انبوه از کیفیت پارچه ها کاسته می شود.
ادامه دارد ...
منبع مقاله :
حسینی، سید رضا، (1348)، هنر و معماری ایران و جهان، تهران: مارلیک، چاپ دوم، (1388)