نویسنده: اسماعیل شفیعی سروستانی
تحلیل گران و نویسندگان در مسئله ی اشغال «عراق» توسط «ایالات متّحده» بر جوانب استراتژیک و سیاسی تمرکز نموده اند؛ در حالی که جنبه ی دیگری نیز وجود دارد که کمتر مورد توجه قرار گرفته و آن جنبه، همان جنبه ی مذهبی موضوع است. چون دعوت ها و خواسته هایی که درباره ی آغاز جنگ علیه عراق و اشغال این کشور می شد، همه از تصوّرات، برداشت ها و اعتقادات مجموعه ای نشئت می گرفت که به مسیحیان صهیونیست معروف هستند. آنها علاوه بر اینکه هم گام و هم خوان برنامه ها و سیاست های آمریکا بودند، تفسیری مذهبی و دینی برای این اشغال قائل بودند. به عبارت دیگر آنها اعتقاد داشتند:
اشغال عراق تأکیدی است بر پیش گویی های ذکر شده در کتاب مقدّس و این یکی از سلسله حوادثی است که قبل از بازگشت دوم مسیح موعود به وقوع می پیوندد.
با نتیجه ی نهایی جنگ در عراق، بسیاری از مسیحیان بنیادگرا ماجرایی را که بر روی شن های باستانی عراق در حال وقوع بود، پیام آور تحقق پیش گویی های «کتاب مقدّس» (انجیل) درباره ی آخرالزمان و بازگشت دوباره ی عیسی مسیح، می دانستند. این عقیده در کتاب ها، ادبیات، وب سایت ها و حتی فیلم ها نیز دیده می شد.
در اجتماعات مذهبی در آخر هر ماه، بحث از پیش گویی می شد. بیستمین «کنفرانس بین المللی پیش گویی آخرالزّمان» در «تامپا» برگزار شد. بیل بِرْدُوی می نویسد:
به نظر بسیاری، شواهدی دال بر نقش عراق در سناریوی آخرالزّمان در بخش های کلیدی پیش گویی های کتاب مقدّس وجود دارد.
مسیحیان صهیویست اعتقاد دارند، پیش گویی ها درباره ی اشغال «عراق» به عنوان زمینه ی ظهور مجدد مسیح اشاره دارند و در این زمینه به پیش گویی های آمده در سِفر «رؤیای یوحنّا» در «عهد جدید» استناد می جویند. به رغم متن بسیار مبهم و نمادین این پیش گویی ها در «کتاب مقدّس»، فصل های مربوط به عراق بسیار واضح آمده است. در کتاب مقدّس، عراق با نام «بابل» معرفی شده است.
با وجود اینکه در طول تاریخ، عراق بارها مورد هجوم بیگانگان قرار گرفته است، مسیحیان صهیونیست عقیده دارند که تصرّف عراق توسط «آمریکا» با ظهور مجدد مسیح مرتبط است. طبق عقیده ی مسیحیان صهیونیست، طرح تقسیم عراق به سه ناحیه، احتمالاً با عبارت و شهر بزرگ به سه قسم تقسیم شد... منطبق است. حتی این گروه لشکری از کشیشان صهیونیست را به عراق فرستاده اند تا مردم عراق را متقاعد کنند که تصرّف کشورشان، امر محتوم الهی بوده، در پیش گویی های کتاب مقدّس به صراحت به آن اشاره شده و آنها باید آن را بپذیرند. فرانکلین گِراهام (1) درباره ی این مبلّغان گفته است:
آنها به «عراق» رفته اند تا به عنوان یک مسیحی، عشق و علاقه ی خود را به مردم نشان دهند و آنها این کار را با نام مسیح انجام می دهند.
در آیه ی 8/14 کتاب مقدّس می خوانیم:
پس فرشته ی دوم، در پی او آمد و گفت، بابل عظیم که از جام ظلم و ستم وجود خود، سایر ملل را سیراب نموده بود، سقوط نمود.
در آیه ی 8/16 می خوانیم.
رعد و برق و صداهای وحشتناکی به گوش رسید و زلزله ی بزرگی به وقوع پیوست، زلزله ای که بسان آن در تاریخ به وقوع نپیوسته بود. شهر بزرگ به سه بخش تقسیم شد و شهرهای ملل از هم فرو پاشید و خداوند نام بابل بزرگ را برد تا خشم و غضبش آن را در برگیرد.
در آیه ی 5/17 می خوانیم:
بر پیشانی آن، نامی نوشته شده بود که رازی در آن وجود داشت و آن نام بابل بزرگ با ظلم و ستم و زشتی ها و پلیدی های زمین بود.
در آیه ی 1/18 این سِفر نیز آمده است:
پس از آن فرشته ی دیگری را دیدم که از آسمان به سوی زمین فرود می آمد و جایگاه عظیم و بزرگی داشت تا به گونه ای که زمین از عظمت و قدرتش نورانی گردید. پس با صدایی بلند فریاد زد، بابل سقوط نمود، بابل بزرگ سقوط کرد.
تام هیگی، (2) مسیحی صهیونیست که روایاتش درباره ی این پیش گویی ها معروف و مشهور است، می گوید:
بابل سر منشأ تمام ادیان دروغین و اورشلیم سرمنشأ عقیده ی درست و بر حق است.
این افراد اعتقاد دارند، جنگ ها و درگیری هایی که در نزدیکی «فرات» طیّ حمله ی «آمریکا» به عراق به وقوع پیوست، تأکیدی است بر آنچه در این سِفر آمده است.
در آیه ی 14/9 می خوانیم:
سپس به فرشته ی ششم که شیپور را حمل می کرد، گفت: چهار فرشته ی در بند بر روی رود بزرگ فرات را آزاد کن، پس چهار فرشته آزاد شدند و برای ساعت، روز، ماه، و سال آماده گشتند تا یک سوم مردم را بکشند.
براساس عقاید مسیحیان صهیونیست، بسیاری از متون «کتاب مقدّس» و از جمله سرود مذهبی «حَزْقِیال نبی» که در «عهد عتیق» آمده است، به لزوم گرد آمدن یهودیان در «فلسطین» و تشکیل حکومت یهودی اشاره می کند و آنان حتّی عقیده دارند که یهودیان باید به سوی فلسطین مهاجرت کنند، تا نقش خود را در وقایع دوران ظهور مسیح ایفا نمایند. براساس عقاید آنان، فلسطینیان، اعراب و مسلمانان دشمنان یهودیّت هستند و باید با آنها جنگید. آنان این موضوع را به صراحت در کنفرانس هایشان مطرح می کنند و در مقالاتشان مورد بحث و بررسی قرار می دهند. بنابراین از نظر آنان، تروریست بودن اعراب و مسلمانان امری عادی و مسلّم است.
جی آر گراهام (3) در یکی از کتاب هایش می گوید:
اسلام یک دین شیطانی است و قرآن عامل تحریک مسلمانان به سمت خشونت است.
آنان آینده ی جهان را به بدترین شکل متصور کرده و به بدترین شرایط آخرالزّمان سوق می دهند و برای رسیدن به این هدف از هیچ تلاشی فروگذار نمی کنند؛ زیرا به عقیده ی آنان پیش گویی های کتاب مقدّس این گونه می گویند.
پَتْ رابرتسُون، (4) کشیش معروف مسیحی صهیونیستی عقیده دارد:
وضعیّت جهان، نباید به سوی صلح و بهبود حرکت کند، جهان را باید به سمت بدترین شرایط ممکن سوق داد، مسیحیان باید بیاموزند که موجب تأخیر ظهور مسیح نشوند. بنابراین مسیحیان حتی نباید نگران آسیب های زیست محیطی باشند؛ زیرا براساس پیش گویی ها، این امر مقدّمه ی ظهور مسیح است.
از بوش پرسیدند چرا به «پیمان کیوتر» (پیمان حفظ زمین از آفات گل خانه ای) نپیوستی؟ گفت:
تا سال 2007 م. کره ی زمین برچیده می شود، به خاطر این چند سال خود را به زحمت نخواهیم انداخت.
از نگاه آنان، وقوع جنگ ها پیش زمینه ی ظهور مسیح است و نباید برای توقف جنگ یا برقراری صلح تلاش کرد؛ زیرا آنها عقیده دارند قبل از ظهور مسیح صلحی وجود ندارد و همه ی جهانیان در جنگ به سر می برند. استراسبورگ (5)، سرپرست یکی از سایت های اینترنتی که به جمع آوری، بررسی و تطبیق وقایع پیش از ظهور مسیح می پردازد، می نویسد:
من از واقعه ی یازدهم سپتامبر بسیار خشنود شدم، مؤمنان [به سمت مسیحیّت صهیونیستی] به علّت جوّ عمومی حاکم، به دروغ از وقوع این حادثه اظهار تأسف کردند؛ اما آنان از عمق وجودشان، ایمان دارند که این حادثه، خواست آنان را که همان ظهور مسیح است، محقّق می سازد.
مارک هیتچکوک، (6) کشیش کلیسای «فیث بایبل» (7) واقع در «آدموند» در ایالت «اوکلاهما» (8) می گوید:
مهم ترین مطلبی که باید بگویم این است که آنچه آنجا (عراق) در حال رخ دادن است، تحقّق دقیق پیش گویی ها نیست.
او اضافه می کند:
بعضی از مردم، جنگ عراق را آغاز آرمگدون خواهند دانست؛ امّا دیدگاه کلّی من این است که جنگ عراق چیزی فراتر از بازگویی یک سناریو است.
او مؤلف نُه کتاب در عنوان های مهّم پیش گویی های «کتاب مقدّس» است که می گوید:
جنگ در عراق بیشتر یک عامل گرم کننده و شتاب دهنده برای حوادث نگران کننده ای است که رخ خواهد داد.
در دانشگاه «باب جونز»، (9) جایگاه پرورش بنیادگراها، دکتر استفان هنکینز (10) به طور کامل اعتقاد دارد که جنگ در «عراق» نقطه ی پایان پیش گویی ها نیست، به زودی بشریّت با حوادثی که در بخش های مختلف «کتاب مقدّس» از جمله «مکاشفه ی یوحنّا» تصویر شده است، روبه رو خواهد شد، او معتقد است که بشریّت در آستانه ی جنگی است که عیسی مسیح (علیه السلام) علیه گروهی از ملّت هایی که به وسیله ی ضد مسیح رهبری می شوند، انجام خواهد داد، که پس از آن یک دوره ی هفت ساله از رنج و مصیبت را خواهیم داشت.
کسانی که به «کتاب مقدّس» معتقدند با آروین باکستر (11) کشیشی در «ریچموند» (12) در «ایالت ایندیانای آمریکا» و مؤسّس «مجلّه ی آخرالزّمان» موافقند، آروین باکستر می گوید:
ماجرای عراق با پیش گویی های عهد عتیق و عهد جدید مو نمی زند.
باکستر همچنین میزان بالایی از تلفات در هجوم نظامی «آمریکا» به «عراق» را پیش بینی کرد و هشدار داد که دیگر کشورها جنگ در عراق را به دیده ی فرصتی برای سامان دادن سیاست های خود می نگرند، برای مثال، ممکن است «چین» سعی کند تا «تایوان» را اشغال کند یا اینکه «هند» و «پاکستان» می توانند دست به جنگ تمام عیاری علیه منطقه ی بی ثبات «کشمیر» بزنند.
این ماجرا به گفته ی باکستر سرآغاز جنگ جهانی دوم و کشتار یهودیان به دست نازی ها بود که به وسیله ی یوحنّا در بخش مکاشفات «کتاب مقدّس» پیش گویی شده است.
اگر نشانه ها و علامت هایی بر این نظریه وجود داشته باشد که در آخرالزّمان «آمریکا» پیشرفت می کند، این، موفقیّت شگفت انگیزی برای کتاب «برجای مانده» نوشته ی تیم لاهایه (13) و جری جنکینز (14) است.
به گزارش روزنامه ی «خبر وقتیمِ» «ترکیه»، مایک رینولدز (15) در خصوص مسیحیان ایوانجلیست که به عنوان مسیحیان صهیونیست نیز شناخته می شوند، ضمن اشاره به اینکه این گروه از صهیونیست ها در منطقه ی کردنشین عراق که آنجا را پس از سرزمین های اشغالی به عنوان دومین جبهه ی خود می شناسند، مدرسه، بیمارستان و بناهای بسیاری ساخته اند، اظهار داشت:
این گروه از مسیحیان ایوانجلیست، تحت حمایت مسعود بارزانی، رهبر کُردهای شمال عراق در سطحی گسترده به فعالیت های میسیونری مشغولند.
این گزارش در ادامه با یادآوری این نکته که پس از اشغال «عراق» توسط «آمریکا» و دولت های متّحد با این کشور، هزاران تن از مسیحیان ایوانجلیست در کسوت کشیش و خاخام به عراق هجوم آوردند و ضمن رسیدگی به وضع روحی سربازان آمریکایی به فعالیت های میسیونری پرداختند، افزود:
به عقیده ی رینولدز پشت پرده ی حاکمیّت محلّی در شمال عراق در حقیقت، همین مسیحیان ایوانجلیست قرار دارند و اداره ی امور به دست ایشان صورت می گیرد.
پی نوشت ها :
1. Franklin Graham.
2. Tom Higi.
3. J.R Graham.
4. Pat Robertson.
5. Strasbourg.
6. Mark Hitchcock.
7. Faith bible.
8. Oklahoma.
9. Bob Jones.
10. Stephan Hankinz.
11. Arvin Boxter.
12. Ritchmond.
13. Tim Lahaye.
14. Jerry Jankinz.
15. Mike Raynolds.
شفیعی سروستانی، اسماعیل؛ (1391)، دانشستان سرزمین های درگیر در واقعه ی شریف ظهور، جلد دوم (عراق، عربستان و یمن)، تهران: موعود عصر (عج)، چاپ دوم