نویسنده : دکتر علی اکبر ولایتی
ظهور حنین، در قامت مهم ترین مترجم سریانی آثار یونانی، بر دانش جندی شاپوریان افزود. بیشتر آثاری که او از جالینوس به سریانی ترجمه کرد به درخواست پزشکان جندی شاپور بود.
مثلاً کتاب الفرق جالینوس را برای شیریشوع بن قطرب، پزشکی از جندی شاپور، ترجمه کرد(حنین بن اسحاق، ص5). برخی از این ترجمه ها، برای دانشجویان جندی شاپور متون درسی به شمار می آمدند. بر پایه ی گزارش مسعودی، او در مجلس علمی واثق، خلیفه ی عباسی، (حکومت 227-232ق) حضور داشت، اما تا پیش از حکومت متوکل از حضور او در میان پزشکان دربار خبری نیست.
گردآوری گروهی از مترجمان توانمند به کار ترجمه نظم بخشید و، در کنار آن، اصلاح ترجمه های اصطفن بی بَسیل و یحیی بن هارون و موسی بن خالد ترجمان به عهده ی وی بود (صفا، ص65). او کتاب های بسیاری ترجمه کرد و، افزون بر آن، شاگردانی را تربیت کرد که از مترجمان بنام دوره ی خود بودند. حنین بن اسحاق بر کار مترجمان نظارت داشت و به اصلاح ترجمه های مترجمانی چون اصطفن بر بسیل و خالد ترجمان می پرداخت. همین سبب شده که بیشتر کتبی که مترجمانی چون حبیش الاعسم و عیسی بن یحیی و دیگران ترجمه کرده اند، به حنین نسبت داده شود (صفا، ص68). گفتنی است گروه حنین مسیحیان نسطوری بودند و بیشتر در ترجمه ی آثار پزشکی بقراط و جالینوس و منطق ارسطو فعالیت داشتند. (Brockelman,p.109-118)
از شاگردان او در ترجمه، فرزندش اسحاق، خواهرزاده اش حُبَیش بن حسن اعسم، و عیسی بن یحیی بودند (قفطی، ص 341؟(Elgood ,p,109) اسحاق، فرزند حنین، تحت تعلیم پدر در فن ترجمه بسیار توانمند شد؛ چنان که ظاهراً خواجه نصیر الدین طوسی در قرن هفتم هجری برای تحریر اصول اقلیدس، ترجمه ی اسحاق را همراه با ترجمه ی حجاج مبنای کار خود قرار داده است(صفا، ص349). ابویعقوب اسحاق بن حنین کمتر به ترجمه ی کتب طبی و بیشتر به ترجمه ی کتب فلسفی و گاه کتب ریاضی توجه داشت. (محقق، 1379، ص نوزده).
در مقام مقام مقایسه، حنین را بعد از اسکندر افرودیسی دمشقی، معاصر جالینوس و مفسر کتب ارسطو، عالم ترین شخص به زبان یونانی دانسته اند (محقق، 1379، ص نوزده).
حضور کسان دیگری که بر عربی یا یونانی به اندازه ی او تسلط نداشتند باعث شده بود که دانش و تسلط او کاملاً آشکار شود (Sarton ,p,379-380) مثلاً برخی مترجمان، مانند ابن بطریق، برخلاف حنین، به ترجمه ی کلمه به کلمه ی متون می پرداختند (شیخ بهائی، ص208).
مترجمان و دانشمندان در ترجمه معمولاً دارای دو روش بوده اند. روش اول ترجمه ی کلمه به کلمه که سبب می شد تا مطلب به درستی ترجمه نشود؛ چرا که کلماتی در یونانی، برابری در عربی نداشتند. بنابراین، برخی از واژه ها به همان شکل باقی مانده و ترجمه نشده است. روش دوم، روش حنین و جوهری و دیگران که به مفهوم جمله اهمیت می دادند و، به این سبب کتاب هایشن تهذیب لازم ندارد، مگر در آثار ریاضی که حنین مهارتی در آنها نداشت (صفدی، ج1، ص79). برگشتراسر(به نقل از هاشمی، ص28-29) معتقد است حنین و حبیش بیش از هر مترجم دیگر در بیان درست و واضح محتوای کتاب های یونانی سخت گیر و دقیق بودند و از بین رفتن زیبایی کلام را بر ترجمه ی کلمه به کلمه ترجیح می دادند.
پژوهشگر دیگر، سیمون، ترجمه های حنین و حبیش را پاره های غیر اصیل و افزوده می داند. برگشتراسر می گوید اگر ترجمه های این دو همواره زیبا نیست، دست کم در ترجمه خود کاملاً امانت را رعایت کرده اند. این پژوهشگر با بررسی سبک شناختی ترجمه های الاصول و تقدمة المعرفه ی بقراط التشریح و الأسابع جالینوس نتیجه می گیرد که زبان التشریح زبان زبان عالمی است که تبحری در نویسندگی ندارد و نگران زیبایی نثر نیست؛ فقط می کوشد تا درست و واضح بنویسد و مترجم التشریح و الأسابع نمی تواند همان مترجم الفصول و تقدمة المعرفه، یعنی حنین بن اسحاق، باشد(ص41- 42). اما سزگین(1974، ص454)، با اشاره به پیشرفت تدریجی حنین طی 40 سال پرداختن به کار ترجمه، تردید برگشتراسر را در انتساب ترجمه ی الأسابع و المحنه و چند اثر دیگر بی دلیل می داند (هاشمی، 1384، ص41-42).
شیوه ی انتقادی حنین در تصحیح متون با بسیاری از قواعد پیشرفته ی متن پژوهی مطابق است. نمونه ی بسیار چشمگیر و پیشرو، ترجمه های او از تفاسیر جالینوس بر آثار بقراط است. او در این ترجمه، در بیشتر موارد، متن عبارت بقراط را نیز به مشقت یافته و بر اثر افزوده است تا معلوم سازد که سخن جالینوس ناظر بر کدام رأی بقراط است( حنین، 25-55). از این نظر، این ترجمه ها را باید از متن اصلی نیز با ارزش تر دانست(هاشمی، 1384، ص44).
در طول سه دهه (حدود 210-240 ق)، از 102 ترجمه ی عربی از 93 کتاب جالینوس، 61 ترجمه به سفارش بنوموسی بود و از 88 ترجمه ی سریانی آثار جالینوس، 18 ترجمه به تشویق خاندان بختیشوع و 13 ترجمه به سفارش یوحنا بن ماسویه انجام گرفت(حنین بن اسحاق، 367 -416؛ نیز ابن ابی اصیبعه، ص271-274). بیشترین ترجمه ها و نگارش های حنین در حوزه ی پزشکی است. او در این زمینه، 58 کتاب به عربی و 75 کتاب به سریانی ترجمه کرد. آنچه به سریانی ترجمه کرد همه، به جز یکی از اوریباسیوس (-325 م) بود، نوشته ی جالینوس بود(دبیان، ص154-161).
منبع مقاله :
ولایتی، علی اکبر؛ (1389)، حنین بن اسحاق، (آفرینندگان فرهنگ و تمدن اسلام و بوم ایران/19)، تهران: نشر امیر کبیر؛ چاپ اول 1390.