افسردگی قبل از سیکل ماهیانه چیست؟
نوعی افسردگی است که علایم آن چند روز قبل از وقوع خون ریزی ماهیانه شروع می شود و در هفته ی اول پس از خون ریزی فروکش می کند.فرد ممکن است طی این دوران تعدادی از علایم زیر را تجربه کند:
1- خلق افسرده، احساس ناامیدی یا افکاری که در هر مسئله ای خود را مقصر می داند و سرزنش می کند.
2- اضطراب، تنش، دلواپسی و این فکر که هر لحظه قرار است خبر بدی به او بدهند.
3- بی ثباتی حالت عاطفی مثلاً ناگهان احساس دلتنگی و غم می کند و گریه می کند یا بیش از حد به رفتار اطرافیان حساس می شود و کوچک ترین حرکت آن ها هرچند بی منظور را به دل می گیرد.
4- تحریک پذیر می شود و با سایر افراد خانواده بیش تر مشاجره می کند و حتی نسبت به آن ها خشمگین و پرخاشگر می شود.
5- حوصله ی انجام فعالیت های معمول مثل کار، درس خواندن و تفریح را ندارد.
6- اختلال در تمرکز و حافظه.
7- زو خسته می شود، ضعف دارد و احساس کم قوتی می کند.
8- اشتهای او تغییر می کند و گاه به بعضی غذاهای خاص ولع پیدا می کند.
9- خواب او مختل می شود، کابوس شبانه، پریدن مکرر از خواب، بی خوابی، کم خوابی یا پرخوابی او را رنج می دهد.
10- احساس می کند بر رفتار خود مسلط نیست و از پا درآمده است.
11- علایم جسمی از قبیل تورم سینه ها، درد مفاصل و عضلات، سردرد یا ورم بدن او را رنج می دهد.
افسردگی بعد از زایمان چیست؟
وقوع افسردگی بین یک تا شش ماه بعد از زایمان که علاوه بر علایم افسردگی ممکن است با مجموعه ای از نشانه های خاص دیگر همراه باشد افسردگی بعد از زایمان نامیده می شود. از هر 100زن، 75 نفر به درجاتی از این افسردگی مبتلا می شوند.علّت قطعی این اختلال شناخته شده نیست، منتها برخی محققین تغییرات هورمونی را مسئول آن می دانند. از طرفی تولد فرزند یکی از استرس ها و وقایع مهم در زندگی است (مخصوصاً فرزند اول). با تولد فرزند روابط حاکم بر خانواده دگرگون می شود، رابطه ی همسران با یک دیگر، رابطه ی والدین با فرزند دیگر خانواده، هم چنین رابطه ی بستگان درجه اول و دوم با هر یک از اعضای خانواده ای که صاحب فرزند شده اند تغییر می کند. همسران برای مدتی به علت نیاز به کمک اطرافیان و طبیعتاً افزایش توقعات افراد حمایت کننده، قدرت تصمیم گیری مستقل را نخواهند داشت و حتی به سبب ورود عضو جدید خانواده یا محدود شدن کار همسران به نگهداری کودک، ممکن است تغییرات عمده ی مالی و اقتصادی رخ دهد. این استرس ها، کمبود خواب، تغذیه ی نامطلوب، فقدان حمایت زن توسط همسر و سابقه ی اختلال روانی قبلی زن از عوامل تشدیدکننده ی افسردگی بعد از زایمان است.
این نوع افسردگی به سه شکل دیده می شود:
1- در پنج روز اول زایمان، مادر غمگین، گریان و تحریک پذیر است. این نوع افسردگی، کوتاه مدت و بی دوام است و شیوع بسیار بالایی دارد ولی جز حمایت و محبت همسر نیازی به درمان ندارد. بعضی به این نوع اندوه بعد از زایمان می گویند.
2- در نوع دوم افسردگی مانند نوع اول شروع می شود اما در ادامه پیشرفت می کند. مادر، گریان و مضطرب و وحشت زده است. از بدخوابی رنج می برد و حتی مواقعی که فرزندش خواب است نمی تواند استراحت کند و آرام بخوابد، نگران از دست دادن فرزندش است و ترس ها و احساسات مختلفی نسبت به نوزاد دارد، او را مرتب وارسی می کند تا از سلامت او مطمئن شود و دلواپس است که آیا از عهده ی بزرگ کردن فرزند برمی آید یا نه، گاه اشتهای او تغییر می کند. این افسردگی نیاز به مشاوره و دارودرمانی دارد.
3- در نوع سوم، طی سه ماه اول بعد از زایمان مادر دچار توهم، پرخاشگری و افسردگی شدید می شود و قادر به نگهداری از طفل نیست. گاه مادر دچار وسواس هم می شود یا افکاری عجیب او را آزار می دهد، مثل این که می ترسد بلایی بر سر فرزندش بیاورد. به شدت بی خوابی او را آزار می دهد. در این نوع افسردگی توصیه می شود نوزاد و مادر به هیچ عنوان تنها نمانند و سریعاً اقدام به درمان بیماری شود. درمان شامل دارودرمانی و حمایت های مختلف خانواده و به خصوص همسر بیمار می شود و خوشبختانه شیوع آن کم است.
چگونه به فرد مبتلا به افسردگی بعد از زایمان کمک کنیم؟
همان طور که اشاره شد تولد نوزاد در نحوه ی زندگی، ارتباطات اجتماعی، شغلی و حتی روابط همسران تغییرات عمده ای ایجاد می کند. هرچه حمایت از مادر و نوزاد و همبستگی همسران بیش تر باشد، حمایت خانواده های زوجین و دوستان در کمک به زوج جوان بیش تر باشد و در عین حال در استقلال و تصمیم گیری همسران کم تر دخالت کنند، امکان پیشگیری و درمان زودتر این افسردگی مخصوصاً نوع دوم بیش تر خواهد بود. البته فراموش نکنیم که حمایت و محبت و مهربانی همسر و کمک او در امور نگهداری از فرزند مهم ترین موضوع است.مادر در طی بارداری، زایمان و شیردهی تنش های زیادی را پشت سر می گذارد و نیاز به محبت و همراهی بیش تری از سوی همسرش دارد. از طرفی آزادی های مادر از تفریح و خرید گرفته تا حتی خواب و خوراک او به خاطر تولد نوزاد بسیار محدود می شود بنابراین نیاز مبرمی وجود دارد که این آزادی ها به تدریج به مادر بازگردانده شود. مثلاً با مراقبت از نوزاد، مادر بتواند به تنهایی یا همراه همسرش به پیاده روی، ورزش، خرید برود. ساعات خواب او مرتب باشد و حتی زمان هایی از نوزاد جدا بخوابد. باید برای مادر توضیح دهیم که اگر احساس پیوند عاطفی قوی میان خود و فرزندش ندارد غیرمعمول نیست و نباید از این بابت احساس گناه کند.
منبع مقاله: حمیدیا، آنژلا؛ (1388)، نکاتی درباره ی افسردگی و بیماری دوقطبی(راهنمای خانواده و بیمار افسرده و دوقطبی)، تهران: نشر قطره، چاپ اول.
/م