سخنرانی علامه مصباح یزدی در همایش ملی سبک زندگی اسلامی

شناخت سبک زندگی اسلامی (1)

انگیزه‌ی برگزاری این همایش، فرهنگ‌سازی درباره‌ی‌ سخنان مقام معظم رهبری پیرامون سبک زندگی است. خداوند را بسیار شاکرم که رهبری به ما عنایت کرد که به همه‌ی جنبه‌های زندگی و نیازهای جامعه توجه کافی دارد و...
جمعه، 22 فروردين 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
شناخت سبک زندگی اسلامی (1)
شناخت سبک زندگی اسلامی (1)

 





 


سخنرانی علامه مصباح یزدی در همایش ملی سبک زندگی اسلامی

مفهوم‌شناسی سبک زندگی اسلامی

انگیزه‌ی برگزاری این همایش، فرهنگ‌سازی درباره‌ی‌ سخنان مقام معظم رهبری پیرامون سبک زندگی است. خداوند را بسیار شاکرم که رهبری به ما عنایت کرد که به همه‌ی جنبه‌های زندگی و نیازهای جامعه توجه کافی دارد و اقدام به‌موقع انجام می‌دهد. احساس من این است که یک‌صدم آن حقی را که بر گردن ما دارند، نمی‌توانیم ادا کنیم. به ‌هرحال، موضوع مورد بحث، سبک زندگی اسلامی است. طبق روال معمول، نخست به توضیح مفردات عنوان «سبک زندگی اسلامی» می‌پردازم و بعد مطالبی را درباره این عنوان بیان می‌کنم. به طور اجمال، منظور از سبک زندگی، نخست سبک زندگی اجتماعی است که همه یا بیشتر مردم یا قشر مؤثری از جامعه بدان عمل می‌کنند و در رفتارشان منعکس می‌شود. البته عواملی که موجب اختلاف سبک‌های زندگی می‌شود، گاهی طبیعی و اقلیمی است، و در مواردی طایفه‌ای، قومی و نژادی، و گاهی عوامل دیگری است که از ارزش‌های خاصی سرچشمه می‌گیرد. در سبک زندگی اسلامی، مسائلی مورد نظر است که اسلام در آنجا نظر دارد؛ یعنی موضوع‌هایی که مورد قبول اسلام، و یا مورد انتقاد، طرد و نفی اسلام است. به عبارت دیگر،‌ این مسائل شأنیت آن را دارد که اسلام درباره‌ی آنها اظهارنظر کند. مراد از سبک زندگی نیز همین موارد است که قابل تقسیم به اسلامی و غیراسلامی است.

ضرورت طرح موضوع سبک زندگی

حال سؤال این است که چرا در این شرایط حساس مملکت که بسیاری از عوامل در امور اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و بین‌المللی مؤثرند،‌ مقام معظم رهبری این عنوان را مطرح، و با دقت و دغدغه‌ای خاص، پرسش‌هایی را مطرح ساختند؛ مانند اینکه چرا دروغ در جامعه‌ی ما رواج دارد؟ چرا تقلید حاکم است؟ چرا روابط اجتماعی خانوادگی و اختلافات خانوادگی زیاد شده است؟‌ چرا طلاق زیاد است؟ پیداست که انگیزه‌ی ایشان برای طرح این مسئله، نگرانی از رفتارهای اجتماعی است که با بینش‌ها و ارزش‌های اسلامی سازگار نیست، و در نتیجه به ضرر جامعه خواهد بود. به همین دلیل، ایشان این مسئله را مطرح کردند تا همه‌ی کسانی که به نوعی می‌توانند برای اصلاح این نقیصه‌ها، کمبودها و ضعف‌ها تلاش کنند، احساس وظیفه، و فعالیت بیشتری داشته باشند تا بتوانند از این مشکلات بکاهند.

روش‌های پرداختن به موضوع سبک زندگی اسلامی

امکان ورود به این بحث و مشارکت در آن، به دو شکل کلی امکان‌پذیر است؛ یکی این‌که فهرستی از مشکلات و کمبودهای اجتماعی ناظر به سبک زندگی را تهیه کنیم و بعد هر کس متناسب با معلومات، موقعیت اجتماعی‌ و تجربیاتش، برای رفع آن مشکل خاص، چاره‌ای بیندیشد. البته چون همه‌ی آنها با هم قابل بررسی و اصلاح نیست، باید اولویت‌ها را رعایت کنیم؛ یعنی مورادی را برگزینیم که نقش بیشتری در زندگی، و سعادت و شقاوت ما دارند. پس یک سبک کار این است که موضوع‌های خاص، بررسی، ‌و برای رفع آنها چاره‌جویی شود. روش دیگر آن است که ریشه‌ی این مشکلات را بیابیم؛ یعنی براساس این قاعده‌ که همه‌ی رفتارهای انسان برخاسته از شناخت و ارزش است، شناخت‌هایی را که موجب این رفتارها می‌شود یا کمبود شناخت‌های صحیحی که موجب ترک روش‌های مطلوب می‌شود، شناسایی، و سعی کنیم آنها را در جامعه گسترش دهیم و مردم را با آن معارف بیشتر آشنا سازیم تا سطح زیرین این ساختار محکم شود. پس باید بر اساس شناخت‌ها، بینش‌ها و ارزش‌هایی را که برخاسته از آن شناخت‌هاست شناسایی و معرفی کنیم و تقریباً به شکل هرم‌وار مشکلات و مسائل جزئی موجود در جامعه را دسته‌بندی کنیم. برخی از مشکلات شاخه‌ی خاصی دارد و همه‌ی اینها در نهایت به یک تنه‌ی واحد منتهی می‌شود. این تنه نیز به ریشه‌هایی متصل است. ما باید این ریشه‌ها را اصلاح کنیم تا پس از آن، به‌تدریج، تنه و شاخه‌ها اصلاح شود و در نهایت میوه‌ای صحیح به بار آورد. در واقع، این یک روش تحلیلی و ترکیبی است؛ یعنی باید علت عیوب و نقایص را تحلیل، و منشأ آنها را پیدا، و آن را حل کنیم.
البته هیچ‌کدام از این دو راه به‌طور کامل جایگزین دیگری نمی‌شود؛ یعنی اگر فقط بخواهیم روش تحلیلی را برگزینیم و ریشه‌ها را اصلاح کنیم، زمانی طولانی نیاز است تا تحلیل عقلانی صحیحی ارائه شود. بعد از آن، شناسایی راه‌هایی برای محکم‌ کردن این ریشه‌‌ها نیز به زمان زیادی نیاز دارد.

ضرورت حل ریشه‌‌ای مفاسد

البته این‌گونه نیست که به‌سادگی بتوان در مدت چند روز یا چند ماه یا حتی چند سال، آن‌هم در سطح کلی جامعه، ریشه‌ای را مستحکم کرد. به‌هرحال، این حقیقتی است که نمی‌توان آن را نادیده گرفت. برای نمونه، برخی از مشکلاتی که در سبک زندگی فعلی ما هست، به مال‌دوستی و زراندوزی بازمی‌گردد. این مسئله در شاخه‌های فرعی مختلفی ظاهر می‌شود؛ مانند: رانت‌خواری، رشوه‌خواری، تقلب، کم‌کاری، رعایت نکردن انضباط و چیزهایی مانند آنها؛ علت همه‌ی اینها آن است که می‌خواهد پول بیشتری نصیبش شود؛ کمتر کار می‌کند، برای این‌که از وقت کمتر پول بیشتری دریافت کند؛ تقلب و رانت‌خواری و … نیز به همین صورت است؛ یعنی منشأ اصلی به زر‌اندوزی، ثروت‌اندوزی و حرص بازمی‌گردد. بخشی دیگر از مشکلات به‌طور مستقیم به مال مربوط نمی‌شود؛ برای مثال، حتی فرد ثروتمند حاضر است مالش را صرف کند تا به چیز دیگری برسد؛ مانند ریاست‌طلبی، جاه‌طلبی، محبوبیت اجتماعی، شهرت‌طلبی و چیزهایی از این قبیل؛ اینها نیز یک شاخه‌ی دیگری است. اگر آن ریشه‌های اصلی را اصلاح نکنیم، به فرض آنکه شاخه‌ی فرعی را ببریم، از یک شاخه‌ی دیگر سربرمی‌آورد. برای نمونه، اگر مانع دزدی و رانت‌خواری فردی شوید، رشوه‌خواری، تقلب و احتکار را در پیش می‌گیرد. به هر حال، عشق به مال را باید به‌گونه‌ای ارضا کند. تا زمانی که این عشق پابرجاست، اصلاح این سرشاخه نتیجه‌ی چندانی ندارد. با زحمت فراوان شما این راه را برای او مسدود می‌کنید؛ اما او راه‌های دیگری پیدا خواهد کرد. به‌قول معروف، گربه را به هر صورت به آسمان بیندازید، چهار دست و پا به زمین می‌آید؛ یعنی راه خودش را پیدا می‌کند. اگر واقعاً به ریشه‌ی این مفاسد توجه نکنیم و برنامه‌ای برای اصلاح آن‌ها نداشته باشیم، ریشه‌کن کردن یا کم شدن آنها عملی نخواهد شد.
خاطره‌ای را برای شما بیان می‌کنم؛ به یکی از بزرگان که احاطه‌ای بر نفوس داشت گفتم عیب‌های مرا به من بگویید. ایشان گفت تا نفس باقی‌ است، همه‌ی عیوب باقی‌ است؛ امروز از یک مجرا ببندی، از مجرای دیگر سردرمی‌آورد. راه اصلی این است که نفس را رام کنی. این یک حقیقت است؛ این مفاسد ریشه‌های بنیادی دارد که تا آنها وجود دارد، مفاسد نیز باقی خواهد ماند؛ یک قسمت آن را اصلاح کنید، از جای دیگر سربرمی‌آورد. بنابراین، ما باید برنامه‌ای برای روش تحلیلی داشته باشیم. خوشبختانه انبیا و اولیای خدا این راه را به ما نشان داده‌‌اند. نقطه‌های ضعف و قوت نفس و راه‌های معالجه‌ی آن را با دستورهای اخلاقی و فقهی‌شان بیان کرد‌ه‌اند؛ اما اگر بخواهیم فقط به آن راه اکتفا کنیم و به مسائل خاص نپردازیم،‌ چه‌بسا تا زمان به دست آوردن راه‌های اصولی، فرصت از دست برود و تا آن هنگام مریض‌ها از دنیا رفته باشند. از‌ این‌رو، در کنار آن باید به مسائل خاص نیز توجه کرد و لااقل برای مواردی که اولویت دارند، راه علاجی پیدا کرد.

استفاده‌ از روش‌های نرم و عقلایی برای تغییر

برای مثال، موضوع تحریم کالاهای دشمنان و کفار، به‌ویژه لباس، مسئله‌ای است که در همه‌ی دنیا وجود دارد و مصلحان جامعه در بسیاری از کشورها و در بسیاری از مقاطع، از همین راه استفاده کرده‌اند. شاید مهم‌ترین نمونه‌ی آن در عصر ما، کاری است که گاندی در هندوستان انجام داد. مبارزه‌ی گاندی از همین نوع بود که با پیگیری او و ضمیمه شدن عوامل دیگر، در نهایت موفق شد قدرت بریتانیای کبیر را در هندوستان شکست دهد و این کشور مستقل شود. گاندی با همین مبارزه‌ی نرم و تحریم کالاهای انگلیسی و چیزهایی مانند آن این کار را انجام داد ـ این داستان خواندنی است، جوان‌ها آن را مطالعه کنند ـ این یک راه موفقیت‌آمیز است؛ هرچند اسم آن سبک زندگی اسلامی نیست. این روش مربوط به گاندی هندو بود. البته انسان منصفی بود و به اسلام و به‌ویژه به مکتب تشیع و حضرت سیدالشهداء ‌علیه‌السلام علاقه داشت. اما مذهبش هندوئیسم بود و این روش را نیز از اسلام نگرفته بود؛ یعنی نگفت در مقام یک مسلمان یا روش اسلامی، کالاهای خارجی را تحریم کنید؛ بلکه یک روش عقلایی است و همه‌ی کشورها می‌توانند از آن استفاده کنند. افرادی نیز در عصرهای گذشته چنین اقداماتی انجام داده‌اند و به‌طور نسبی نتایج خوبی هم گرفته‌اند؛ اما این یک روش عقلایی است، نه سبک اسلامی؛ یعنی همه‌ی عقلا می‌پسندند و می‌گویند این کار خوبی است. برای عملی شدن این روش، از یک انگیزه‌ی ملی و ناسیونالیستی استفاده می‌شود. در همین مثال،‌ گاندی می‌خواست هندوستان مستقل شود، نه برای اینکه بخواهد مذهب هندوئیسم رواج پیدا کند؛ بلکه برای این‌که هندوستان از زیر یوغ استعمار انگلیس خارج شود. این یک انگیزه‌ی ملی بود. خود او هم نگفت من می‌خواهم مذهب یا ارزش‌های خاصی را ترویج کنم؛ گفت ما ملتی هستیم که می‌خواهیم آزاد باشیم؛ چیزی که در همه‌ی دنیا یک ارزش پذیرفته‌شده است. لااقل وقتی آزادی به‌منزله‌ی‌ یک شعار سیاسی مطرح می‌شود، همه این جنبه آن را قبول دارند که زیر سلطه‌ی دیگری نباشند و دیگران بر آنها به ناحق حکومت نکنند. پس این یک ارزش عام عقلایی است. البته معتقدیم همه‌ی ارزش‌ها می‌توانند قیود و حدودی داشته باشند؛ به‌ویژه وقتی با ارزش دیگری تعارض پیدا می‌کنند. به‌هرحال، یک ارزش عام عقلایی است و همه‌ی کشورها برای مبارزه با دشمنانشان، به‌خصوص مبارزه با استعمار و استکبار جهانی، می‌توانند از این حس ناسیونالیسم استفاده کنند. وقتی می‌خواهیم سبک زندگی اسلامی را اجرا کنیم، یک روش این است که با همین انگیزه بگوییم ما ملت مستقلی هستیم و نمی‌خواهیم زیر سلطه‌ی دیگران باشیم. چرا دیگران باید بر ما ظلم کنند؟ ما ایرانی هستیم و فرهنگی دیرپا و سابقه‌ی تاریخی چند هزار ساله داریم؛ پس ما باید مستقل باشیم. این یک راه موفق است و در بسیاری از کشورهای دنیا نیز از آن استفاده، و آثاری نیز بر آن مترتب شده است و ما نیز آن را نفی نمی‌کنیم.
ادامه دارد…



 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط