رابطه جنگ با خرد و اسطوره

جنگ یکی از مهم ترین رویدادهایی است که بخش وسیعی از شاهنامه را دربرمی گیرد. نبردهای شاهنامه از اسطوره آغاز می شود، به حماسه می پیوندد و با تاریخ به پایان می رسد. اولین آن ها نبرد اسطوره ای دیوان با سیامک در زمان پادشاهی
يکشنبه، 24 فروردين 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
رابطه جنگ با خرد و اسطوره
 رابطه جنگ با خرد و اسطوره

 

نویسندگان: سیدکاظم موسوی، اشرف خسروی




 

جنگ یکی از مهم ترین رویدادهایی است که بخش وسیعی از شاهنامه را دربرمی گیرد. نبردهای شاهنامه از اسطوره آغاز می شود، به حماسه می پیوندد و با تاریخ به پایان می رسد. اولین آن ها نبرد اسطوره ای دیوان با سیامک در زمان پادشاهی کیومرث نخستین شهریار شاهنامه، و آخرین آن ها نبرد تاریخی ایران و اعراب در زمان پادشاهی یزدگرد واپسین پادشاه شاهنامه است. گستردگی نبرد در سراسر شاهنامه نتیجه ی حقیقت تلخی است که زندگی واقعی انسان را در طول دوره های اسطوره و تاریخ فراگرفته و آن « حقیقت تاریخ این است که زندگی واقعی انسان از مجموعه تضادهای گریزناپذیری مانند روز و شب، تولد و مرگ، نیک بختی و رنج و نیکی و بدی تشکیل شده است. ما حتی یقین نداریم که روزی یکی از این تضادها مثلاً نیکی بر بدی یا شادی بر غم پیروز شود. زندگی میدان مبارزه است. همیشه چنین بوده و همواره نیز چنین خواهد بود. اگر جز این بود زندگی به پایان می رسید» ( یونگ، الف، 1377: 124).
نبردهای شاهنامه به سه دسته ی عمده ی نبردهای اسطوره ای، حماسی و تاریخی تقسیم می شوند که به اشکال مختلف فردی، گروهی و ملی ظهور می یابند. در تحلیل خرد و اسطوره و نقش آن ها در این نبردها می توان گفت « به طور کلی، جهان بینی شاهنامه، دفاع خوبی در برابر بدی است» ( اسلامی ندوشن، 1374: 119). این جهان بینی که هم اسطوره ای و هم خردگراست، در جنگ ها به خوبی خود را نشان می دهد. پیشینه ی این جهان بینی به روزگاران پیش از اسلام و به دوران آمیختگی با اسطوره، و نبرد اهورامزدا و اهریمن در این دوران و نبرد نور و ظلمت و نیکی و بدی بازمی گردد. نبرد بین نیکی و بدی در هر سه بخش شاهنامه دیده می شود. با این تفاوت که در بخش حماسی و به ویژه در بخش اسطوره ای نیکی و بدی نمادین می شوند، و مجموعه ای از نمادهای نیک و بد به کشاکش می پردازند و اسطوره در آن ها فراوان دیده می شود. نمونه ی بارز نبردهای نمادین نبرد فریدون با ضحاک ماردوش است. در بخش تاریخی نمادین گونگی نبردها کمرنگ تر و بیان حقیقی تر و مصادیق واقعی ترند، و ویژگی های اسطوره ای آن ها نیز کمتر است. با تمام این تفاوت ها، بن مایه ی تضاد و کشمکش در همه ی نبردها مشترک است و وظیفه ی انسان ( انسان اسطوره، انسان حماسه و انسان خردمند) این است که از نیکی در برابر بدی دفاع کند. همین بن مایه یکسان و وظیفه ی مشترک، اسطوره و خرد را در جنگ به هم پیوند می دهد و حتی یگانه می کند.
پایان خوش بینانه ی نبرد که در اسطوره ها دیده می شود و براساس آن سرانجام اهورامزدا بر اهریمن پیروز می شود و نبرد نیکی و بدی با آن پایان می یابد، در شاهنامه نیز در پایان جنگ های اسطوره ای و حماسی فراوان دیده می شود. پیروزی هوشنگ و تهمورث بر دیوان، فریدون بر ضحاک، رستم بر تورانیان و سودابه و سرانجام کیخسرو بر افراسیاب نمونه هایی از این پیروزی هاست. این خوش بینی پایانی در نبرد تاریخی ایران و اعراب دیده نمی شود. در این نبردها واقعیت تاریخی مانع ورود آرزوها و آمال ذهنی نمادین انسان شده است.
نقش عوامل اسطوره ای در پیروزی و شکست در دو بخش اول شاهنامه بیشتر است. در نبرد فریدون و ضحاک وجود عواملی چون پیش بینی تولد نوزادی که سلطنت پادشاه ستمگری را به خطر می اندازد و زنده ماندن او به رغم تدابیر پادشاه برای نابودی آن نوزاد، گاو برمایه، کوه البرز، عابد کوه نشین و گذار از آب جلوه های اسطوره اند. در نبرد رستم و اسفندیار، رویین تنی اسفندیار، ویژگی های اسطوره ای زال، سیمرغ و آتش و در سایر نبردها رخش، شبرنگ بهزاد، زره سیاوش، زنجیر بهشتی اسفندیار، فرّه ی ایزدی، سروش، طبیعت خردمند، مار، اژدها و آداب و آیین هایی چون نیایش و ستایش پهلوان قبل از جنگ، شستن سر و تن به آب نمونه هایی از عناصر اسطوره ای محسوب می شوند که به یاری دو گروه خردمندان و بی خردان می شتابند و در نبرد مؤثر واقع می شوند. زال خردمند و راهنمایی او، گودرز، پیران، پشوتن، جاماسپ، رشنواد، گرسیوز و کندرو نیز نمادهای خرد و تدبیرند که در کنار عوامل فوق در نبردها حاضر می شوند و نیروهای اندیشمند جنگ به شمار می روند. شهریاران، شاهزادگان و پهلوانانی چون کیخسرو، کیکاووس، رستم، گشتاسپ، اسفندیار، سیاوش، داراب، افراسیاب و ضحاک در نبرد شخصیت هایی مرکب از تدبیر و اسطوره اند که در اداره ی آن نقش مهمی دارند، و تدبیر و خرد یا بی خردی و بی تدبیری و یا دژخردی آن ها در سرنوشت جنگ تأثیر زیادی دارد.
اسطوره و خرد در جایی دیگر در شاهنامه یگانه می شوند. خرد حکم می کند که انسان از جنگ افروزی و خونریزی دوری کند. ولی وقتی مورد هجوم و حمله قرار می گیرد از خود دفاع کند و از ارزش ها و آرمان های خود محافظت نماید. این حکم خردمندانه در اسطوره های کهن به شکلی رمزآلود وجود دارد. به این شکل که در اسطوره، رشک کامگی اهریمن موجب تازش او بر اهورامزدا و آفرینش او می شود، و اهورامزدا با پیش آگاهی و همه آگاهی و تدابیر خردمندانه ی خود زمینه های دفاع را فراهم می کند و سرانجام اهریمن را شکست می دهد.
این حکم مشترک خرد و اسطوره جزئی از بینش جنگ در شاهنامه است. در شاهنامه دفاع، انتقام و تلاش برای رهایی مجاز و پسندیده است و نتایج خوشایندی دارد. ولی تازش و هجوم بی دلیل و قتل و غارت بی گناهان مذموم است و نتایج زیانباری دارد. برای نمونه نبردهای رستم، کیخسرو و اسفندیار با تورانیان به قصد دفاع از میهن، آزاد کردن کیکاووس و رهایی خواهران اسفندیار، گرفتن انتقام خون سیاوش و نبردهایی از این نوع پسندیده و موجب سربلندی و سرافرازی است. در مقابل هجوم کیکاووس به مازندران و هاماوران ناپسند است و موجب نابینایی، اسارت، خواری و حقارت او می شود.
پیروزی و شکست در شاهنامه نیز تحت تأثیر ترکیبی از عوامل خردگرا و اسطوره ای است. یکی از مهم ترین پیروزی های شاهنامه، پیروزی نهایی کیخسرو بر افراسیاب است. در این پیروزی بزرگ همراهی عناصری چون کوه، غار، هوم عابد، سروش خجسته، آب، کیخسرو، گودرز، گرسیوز و تدبیر آوردن او در کنار آب، ترکیب خرد و اسطوره را نشان می دهند. مثلاً هوم عابد مرد اسطوره ای است که با تدبیر و به یاری خرد افراسیاب را از آب بیرون می کشد. تدبیر این اندیشمند اسطوره ای گرسیوز را نشانه می گیرد که نماد تدبیر پلید افراسیاب است. حاصل اندیشه ی هوم مرگ افراسیاب است که گرسیوز به ابزار تحقق آن بدل می شود:
ببردند گرسیوز شوم را
که آشوب از او بد بر و بوم را
(5، 372)
ترکیب خرد و اسطوره را در وجود هوم کیکاووس به خوبی دریافته و نشانه های آن را در چهره ی او دیده بود. او هوم را مرد یزدان پرست با دانش و توانمند می دید:
چنین گفت با هوم کاووس شاه
به یزدان سپاس و بدویم پناه
که دیدم رخ مرد یزدان پرست
توان و بادانش و زوردست
(5، 371)

جلوه ی دیگر این پیوند هنگامی است که گودرز ( مرد خرد) از کنار دریا می گذرد و شرح ماجرا را از هوم می شنود. پس از آن به آتشکده می رود و آتش را ستایش می کند. مرد خرد در این قسمت ماجرا از اسطوره یاری می خواهد و پس از آن شهریار را آگاه می کند و داستان ادامه می یابد. حضور او خردی است که به اسطوره پیوسته است:

چو گودرز بشنید این داستان
به یاد آمدش گفته ی راستان
از آن جا بشد سوی آتشکده
چنان چون بود مردم دلشده
نخستین بر آتش ستایش گرفت
جهان آفرین را نیایش گرفت
بپردخت و بگشاد راز از نهفت
همان دیده بر شهریاران بگفت
(4، 370)
همچنین در آخرین گفت و گوی کیخسرو با افراسیاب، وقتی افراسیاب از کیخسرو می پرسد چرا می خواهد نیای خود را بکشد، او در پاسخ می گوید نخستین انگیزه اش انتقام خون « اغریرث» است. اغریرث نماد خرد است. افراسیاب به جرم زنده گذاشتن گرسیوز نماد خرد پلید و به گناه کشتن اغریرث، مرد خرد کشته می شود. نام اغریرث نیز خردمندی او را تأیید می کند. در ترکیب واژه ی اغریرث « اگر جزء دوم را « اِرِث» یا « رِثی» که اولی به معنی خرد و دومی به معنی کردار است بدانیم، معنا چنین خواهد شد: « صاحب خرد عالی، صاحب کردار عالی» ( صفا، 1363: 625). انگیزه های بعدی را کین خواهی نوذر و سیاوش عنوان می کند که مرد آن اسطوره محسوب می شوند. در داوری کلی افراسیاب مکافات بدکرداری خود را می بیند:
به کردار بد تیز بشتافتی
مکافات آن بد کنون یافتی
(5، 374)
در نبردهای ایرانیان و تورانیان نیز حضور عوامل اسطوره ای در کنار خرد و تدبیر دیده می شود. مثلاً برف و باران و سرمایی که در کوه هماون جادوگری به نام « بازور» بر ایرانیان نازل می کند می تواند شکل دگرگون شده ی دیوان پلید هیز ( هیچه) دیو قحطی و خشکسالی و نایابی، و چشمک دیو گردباد و ویرانی و زمین لرزه، و ملکوس دیو سرما و زمستان سخت در پایان هزاره ی اوشیدر باشد. این تدبیر اسطوره ای را پیران، « نماد خرد» می اندیشد که خرد او در این جا به دژخردی تبدیل شده است:
چنین گفت پیران به افسون پژوه
کز ایدر برو تا سر تیغ کوه
یکی برف و سرما و باد دمان
بریشان بیاور هم اندرزمان
(4، 37)
در ادامه ایرانیان از پروردگار یاری می خواهند و خرد در قالب مردی « دانش پژوه» به یاری آنان می آید و آنان را از شکست نجات می دهد:
بیامد یکی مرد دانش پژوه
به رهام بنمود آن تیغ کوه
کجا جای بازور نستوه بود
بر افسون و تنبل بران کوه بود...
چو رهام نزدیک جادو رسید
سبک تیغ تیز از میان برکشید
بیفگند دستش به شمشیر تیز
یکی باد برخاست چون رستخیز
(4، 139)
لازم به یادآوری است که در این نبردها سرزمین ایران و توران بیش از آن که از نظر جغرافیای طبیعی و سیاسی اهمیت داشته باشند، از نظر جغرافیای اسطوره اهمیت دارند. توران سرزمین بدی ها و ایران سرزمین نیکی هاست. این تقسیم بندی ویژه موجب شد نیک مردانی چون اغریرث و بی گناهی چون سرخه پسر افراسیاب، و خردمندانی چون پیران و زنانی چون فرنگیس و جریره ستوده شوند. در مقابل ایرانیانی چون کاووس و طوس سرزنش شوند. « اگر در شاهنامه ایران بر توران ترجیح نهاده شده است، برای آن است که واقعاً ایران در مجموع روایات وضع عادلانه تری دارد، مورد ظلم و تجاوز قرار می گیرد و از خود دفاع می کند» ( اسلامی ندوشن، 1374: 116). از این رو این دو قلمرو نیکی و بدی محسوب می شوند، یعنی قلمرو حضور اسطوره و خرد و نه عرصه ی نژادپرستی و تعصب.
همچنین باید یادآور شد که خرد جنگ در شاهنامه خرد حماسی است و با خرد محتاط و تعقل معمول بشری تفاوت دارد. در نبرد هفت گردان که اغراق حماسی در آن کاملاً نمودار است، فردوسی به ناسازی خرد و جنگ اشاره می کند:
ز بدها نبایدت پرهیز کرد
که پیش آیدت روز ننگ و نبرد...
چو همره کنی جنگ را با خرد
دلیرت ز جنگ آوران نشمرد
(2، 157)
خرد ناساز با جنگ در این موارد خردی است که انسان را به زندگی دنیوی فرامی خواند و از جنگ می ترساند. در مقابل این خرد، خرد حماسی قرار دارد که او را به مرگ هایی با ارزش تر از زندگی و به حفظ نام و ننگ دعوت می کند. از این رو ناسازی خرد با نبرد در این ابیات به خرد احتیاط طلب و ترسان از مرگ محدود است که پهلوانان و حماسه آفرینان به آن تن نمی دهند. بدی که در بیت اول آمده است و در جنگ نباید از آن پرهیز کرد مرگ است که به داوری خرد محتاط و محدود دنیاطلب بد است، خردی که پهلوان آن را ترس و حقارت و خفت می داند. خرد پهلوانانی مرگ را بر زندگی خفت بار ترجیح می دهد:
مرا مرگ بهتر از آن زندگی
که سالار باشم کنم بندگی
(5، 100)
مرا مرگ نامی تر از سرزنش
به هر جای بیغاره ی بدکنش
(4، 140)
از این رو خرد در چنین مواردی معنای خاص خود را دارد و نباید آن را به موارد دیگر تعمیم داد.
در نتیجه گیری کلی می توان گفت انگیزه و آرمان جنگ، عرصه و قلمرو جنگ، جنگاوران و نقش آفرینان، ابزار و سلاح، پیروزی ها و شکست ها، آیین ها، آداب، قوانین و هنجارهای حاکم بر جنگ تحت تأثیر اسطوره و خرد قرار دارند، و ترکیبی از این عوامل در بسیاری از نبردهای شاهنامه دیده می شود.
منبع مقاله :
موسوی، سیدکاظم؛ خسروی، اشرف؛ (1389)، پیوند خرد و اسطوره در شاهنامه، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما