شب وصل است و طی شد نامه ی هَجر *** سلامٌ فیه حتی مَطلَعِ الفجر
دلا در عاشقی ثابت قدم باش *** که در این ره نباشد کار بی اجر
من از رندی نخواهم کرد توبه *** وَلو آذَیتَنی بِالهَجر و الحَجر
برآی ای صبح روشندل خدا را *** که بس تاریک می بینم شب هجر
دلم رفت و ندیدم روی دلدار *** فغان از این تطاول آه ازین زجر
وفا خواهی جفا کش باش حافظ *** فَانَّ الرَّبْحَ وَ الخُسران فی التَّجر
تفسیر عرفانی
1.شب وصال است و دوره ی فراق به پایان رسیده و این شب تا سپیده دم سرشار از آرامش و سلامتی است شبی که عاشق به وصال معشوق می رسد، شبی سرشار از آرامش و زیبایی است.(اشاره ی به آیه 5 سوره ی قدر).
2.ای دل!در کار عشق، محکم و استوار باش که در این راه، هیچ کاری بی اجر و پاداش نیست.
3.ای یار!حتی اگر با دوری و جدایی و منع کردن از دیدار خود مرا بیازاری، من از این رندی و لاابالی گری که شیوه ی عاشقان و آزادگان است، دست بر نخواهم داشت.عاشق واقعی از سختی ها و آزارها نمی هراسد.
4.ای صبح تابان و روشن وصل!به خاطر خدا طلوع کن که شب هجران را بسیار تاریک می بینم.
5.عاشق و شیدا شدم و دلم از دست رفت، اما روی زیبای معشوق را ندیدم.فریاد از ستم بی وفایی و از زجر فراق که بر من روا می دارد.عاشق همیشه در رنج و عذاب دوری از معشوق خواهد سوخت.
6.ای حافظ!اگر خواهان مهر و وفا هستی، جفای معشوق را تحمل کن.به درستی که در تجارت، سود و زیان، هر دو وجود دارد.عاشق، دوری از معشوق و سختی های این راه را عاشقانه باید بپذیرد.
باقریان موحد، رضا؛ (1390)، شرح عرفانی دیوان حافظ بر اساس نسخه دکتر قاسم غنی و محمد قزوینی، قم: کومه، چاپ اول