خوشا شیراز و وضع بی مثالش

شیراز و طبیعت خرّم و هوای متعدل آن چه نیکوست.خدیا!این سرزمین را از خطر نابودی حفظ کن.
سه‌شنبه، 9 ارديبهشت 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
خوشا شیراز و وضع بی مثالش
خوشا شیراز و وضع بی مثالش

 

به کوشش: رضا باقریان موحد




 

خوشا شیراز و وضع بی مثالش *** خداوندا نگه دار از زوالش
ز رکن آباد ما صد لَوحَشَ الله *** که عمر خضر می بخشد زلالش
میان جعفر آباد و مصلّی *** عبیر آمیز می آید شِمالش
به شیراز آی و فیض روح قدسی *** بجوی از مردم صاحب کمالش
که نام قند مصری برد آنجا *** که شیرینان ندادند انفعالش
صبا زان لولی شنگول سرمست *** چه داری آگهی چون است حالش
گر آن شیرین پسر خونم بریزد *** دلا چون شیر مادر کن حلالش
مکن از خواب بیدارم خدا را *** که دارم خلوتی خوش با خیالش
چرا حافظ چو می ترسیدی از هجر *** نگردی شکر ایام وصالش

تفسیر عرفانی
1.شیراز و طبیعت خرّم و هوای متعدل آن چه نیکوست.خدیا!این سرزمین را از خطر نابودی حفظ کن.
2.از رکن آباد ما چشم بد دور و خدا نگه دار آن باد.صد آفریدن بر آب شیرین و گوارای آن که مثل آب حیات بخش، عمری جاوید می بخشد.
3.نسیم خوشی که از جعفرآباد واقع در جنوب شیراز تا مصلّی واقع در شمال شیراز می وزد، معطّر است و بوی خوش می پراکند.
4.به شیراز بیا و از دیدار مردم عارف و صاحب کمال آن بهره مند شود؛ از آنها طلب لطف و بخشش ملکوتی و معنوی کن.
5.چه کسی در اینجا از قند و شیرینی مصری نام برد در حالی که با گفتن این سخن از دلربایان شیراز خجالت نکشیده و این معشوقان شیرین لب او را شرمنده نکرده باشند؟
6.ای صبا!ای پیک عاشقان!از آن معشوق رعنا و مست چه خبری داری؟ حالش چطور است؟
7.ای دل!اگر آن معشوق زیبای شیرین حرکات خون مرا بریزد، همچون شیر مادر حلالش کن.
8.به خاطر خدا مرا از خواب بیدار مکن، زیرا با خیال معشوق، خلوت خوش و دلپذیری دارم.
9.ای حافظ!تو که از روزهای دوری و فراق می ترسیدی و دوران هجران آزارت می داد، چرا روزگار وصال و در کنار معشوق بودن را قدر ندانستی و شکر گزاری نکردی؟

منبع مقاله :
باقریان موحد، رضا؛ (1390)، شرح عرفانی دیوان حافظ بر اساس نسخه دکتر قاسم غنی و محمد قزوینی، قم: کومه، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط