نویسنده: دکتر علی زاده محمدی
هنر از دوران کودکی در شکل بازی های خلاق پدیدار می شود و با رشد ذهنی تحول پیدا می کند، به عبارت دیگر هنر مفهومی تحولی در مغز کودک دارد. رشد کودک از فرایندهای فکری اولیه به فرایندهای ثانویه می رود و خیال ورزی های او در بازی ها و اشکال هنری از بی منطقی به منطق، از خودمحوری به عینیت و تقابل و از شادی های زودگذر و لذت جویی به درک حقیقت و واقعیت می رود. همه ی هنرها خصوصاً انواع دیداری آن شامل نقاشی، مجسمه سازی و طراحی با رشد و تحول هوشی مرحله به مرحله شکل می گیرد و با تحول تفکر به مراحل بالاتر می رسد، از این رو می توان از هنر برای کمک به تسهیل تحول فکری و رشد بهتر تحول ذهنی کمک گرفت. بعضی از هنرها مانند موسیقی و نقاشی از احساسات و عواطف بیشتری اشباعند و قادرند به تحرک مثبت و خیال ورزی های کودک کمک کنند.
هر نوع فعالیت هنری نظام یافته ای که با نظارت گروهی انجام شود می تواند فضای ذهن دانش آموزان کودک و نوجوان را مثبت کند و به سمت سلامت هدایت کند؛ خصوصاً وقتی این فعالیت ها با برنامه و هدف دار باشد می تواند آمادگی ذهنی و اعتمادبه نفس دانش آموزان را برای مقابله با خطرها بالا ببرد. هنردرمانی برای دانش آموزانی که دچار رفتارهای پرخطر شده اند بسیار مفید است، انجام کارهای نمایشی و هنری گروهی تحت نظر کارشناسان بسیار مؤثر است. در این زمینه تحقیقاتی وجود دارد که نشان می دهد با آموزش ها و برنامه های هنری می توان بسیاری از مشکلات موجود در مدارس را مهار و کنترل کرد و دانش آموز را به سمت مثبت کشاند تا حدی که فعالیت های او به زندگی واقعی تعمیم پیدا کند.
مسائل هنری در اصل یکی از روش های ضروری مهارت آموزشی برای دانش آموزان در همه ی مدارس است که جزء برنامه های درسی و فعالیت های فوق برنامه و تحت نظارت آنان است، چون به کیفیت زندگی و سلامت بعدی آن ها در زندگی فردی و گروه های اجتماعی کمک می کند.
از طرف دیگر فعالیت های هنری در برآورده شدن سرگرمی های سالم و نیازهای عمومی همه ی دانش آموزان در مدارس نقش مهمی دارد. تحقیقات نشان می دهد روش های هنری و هنردرمانی ظرفیت های پیشگیرانه ی خوبی دارد که می تواند انرژی نوجوانان را پالایش دهد و به طور غیرمستقیم به کارکردهای تحصیلی دانش آموزان کمک کند.
منبع مقاله :
زاده محمدی، علی؛ (1388)، هنردرمانی: مقدمه ای بر هنردرمانی ویژه ی گروه ها، تهران: نشر قطره، چاپ اول