نویسنده: مارتین گریفیتس
مترجم: علیرضا طیب
مترجم: علیرضا طیب
اتحاد توافق رسمی دولت های مستقل برای همکاری نظامی است. اتحادها معمولاً در قالب پیمان ها شکل مدون پیدا می کنند و شامل تعهد دولت ها برای هماهنگ سازی اقدامات شاندر صورت بروز درگیری نظامی، ضمن حاکمیت و هویت خودشان در مقام دولت های مستقل هستند. رهبران امیدوارند با یک کاسه کردن تلاش های شان و تشکیل یک نیروی رزمی مشترک و بزرگ تر، امنیت و قدرت دولت های خودشان را تقویت کنند. امروزه بیشتر پژوهشگران میان اتحاد که مناسبات تبلوریافته در کالبد موافقت نامه های رسمی و مکتوب دولت هاست و صف بندی که چیزی جز انتظارات غیررسمی در خصوص منافع مشترک و رفتار همیارانه نیست فرق می گذارند.
اتحادها انواع متعدد و گوناگونی دارند. در بیشتر اتحادها دولت ها ملزم به همکاری در تمامی تلاش های نظامی یکدیگر نیستند بلکه شرایطی که همکاری را ضروری می سازد و انواع اقداماتی که دولت ها باید هنگام فعال شدن تعهدات شان انجام دهند در آن مشخص شده است. در برخی اتحادها مانند سازمان های پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو)، دولت ها تنها در صورتی ملزم به یاری رساندن به شرکای هم پیمان خود هستند که یکی از اعضای اتحاد در خاک خود مورد حمله قرار گیرد. در دیگر اتحادها اعضا نه تنها برای دفاع از حاکمیت و تمامیت ارضی خود بلکه برای اهداف تهاجمی ملزم به یاری رساندن نظامی فعالانه به یکدیگر هستند. بسیاری از پیمان های اتحاد، دولت ها را ملزم به جنگیدن در کنار هم نمی سازند بلکه از رهبران دولت ها می خواهند در صورت بروز بحران با یکدیگر رایزنی کنند و خط مشی مشترکی را پی گیرند که شاید متضمن تشکیل نیروی نظامی مشترک هم باشد. از این گذشته، اتحادها از لحاظ سطح نهادینگی با یکدیگر تفاوت دارند. برخی از اتحادها مانند ناتو بسیار نهادینه اند و همگرایی نظامی چشمگیر از جمله برنامه ریزی مشترک، پایگاه ها و آموزش های نظامی مشترک، و استانده کردن تجهیزات و رویّه های نظامی را مقرر می دارند ولی برخی دیگر در دوران صلح، ساختاری ناچیز یا در حد صفر دارند.
به سهولت می توان دریافت که چرا رهبران تشکیل اتحادها را سودمند می دانند. پژوهندگان از دیرباز گفته اند که در نظامی اقتدارگریز که همواره امکان توسل به زور وجود دارد پیوستن به دیگر دولت ها بهترین راه برای تقویت قدرت خود است (ـــ توازن قدرت). ولی با توجه به این که در شرایط اقتدارگریزی اجرای توافقات رسمی هم قطعی نیست و بنابراین تکیه کردن به وعده دیگران برای تقویت امنیت خودمان می تواند خطرناک باشد چرا اتحادهای رسمی یکی از ویژگی های بادوام سیاست بین الملل بوده است؟ در پژوهش های نو دو کارکرد اساسی برای اتحادهای برشمرده شده است.
نخست، دولت ها برای بهره مند شدن، از صرفه جویی های ناشی از مقیاس در زمینه تأمین دفاع، تشکیل اتحاد می دهند. اتحادهای رسمی کمک می کنند تا رفتار متحدان در میان خودشان سامان مند شود. هم پیمانان با هماهنگ ساختن آموزش ها، تجهیزات، و روش های شان می توانند با تحمل هزینه ای کم تر و نیروی رزمی مشترک عظیم تری پدید آورند. دولت ها با همکاری با دیگر دولت هایی که از مزیت های نسبی متفاوتی (چون قدرت زمینی در برابر قدرت دریایی) برخوردارند می توانند از مبادله مزیت های خود با دیگران، دستاوردهای مهمی پیدا کنند. یکی از هدف های اصلی که دولت ها با تشکیل اتحادها دنبال می کنند کاهش بار هزینه های دفاعی خودشان است. دولت ها با تکیه کردن به دیگران برای کمک به تضمین امنیت و بازدارندگی، می توانند سرمایه کم تری را صرف هزینه های دفاعی کنند. برای نمونه، یکی از عواملی که به ژاپنی ها اجازه داد در دوران جنگ سرد به رشد اقتصادی چشمگیری دست یابند این بود که ژاپن می توانست برای بیشتر نیازهای دفاعی اش به ایالات متحده تکیه کند.
دوم، ممکن است اتحادها همچون هشداری رسمی دیگران را از نیات یک دولت در صورت بروز درگیری بین المللی آگاه سازند. یکی از انگیزه های اصلی که برای تشکیل اتحادها وجود دارد منصرف ساختن تجاوزگران بالقوه به راه انداختن درگیری های نظامی است. با هشدار دادن به دشمنان بالقوه دایر بر این که هرگونه حمله با نیرویی چندملیتی روبه رو خواهد شد. اتحادها می توانند جلوی به راه انداختن جنگ را بگیرند. از سوی دیگر، اتحادهای تهاجمی می تواند آماج های بالقوه حمله را ترغیب کنند که فوراً تسلیم شوند. آگاهی پیشاپیش از این که دولت مهاجم از یاری دیگران بهره مند خواهد شد می تواند مشوق تسلیم فوری شود. بر این اساس، اگر آگاه ساختن دیگران از قصد هم پیمانان برای همکاری با یکدیگر بتواند موجب انصراف مهاجمان از حمله و/یا مشوق دشمنان به تسلیم فوری رهبران دولت ها این کار را سودمند خواهند دانست.
اما ممکن است ناظران بیرونی پیام حاصل از تشکیل اتحاد را با تردید تلقی کنند، زیرا چه بسا رهبران دولت ها بخواهند توپ تو خالی بزنند. ممکن است رهبران دولت ها اتحادهایی تشکیل دهند که چون به کامیاب شدن بازدارندگی امید دارند قصد اجرای تعهدات رسمی آن را نداشته باشند. اما هزینه هایی که متحد شدن در بردارد مانع از آن می شود که دولت ها توپ توخالی بزنند. تشکیل یک اتحاد قابل اعتماد متضمن هماهنگ سازی سیاست هاست. رهبران دولت ها به سود تصمیم گیری مشترک یا دست کم برای همساز ساختن رفتارها و ایستاری های شان در مسائل مربوط، تا حدودی از استقلال عمل خود دست می شویند. رهبران نه تنها برای توافق برای تشکیل احاد و تأسیس هرگونه ساختار نهادی به مذاکره با هم بپردازند بلکه از این گذشته برای متقاعد ساختن دیگران به قابل اعتماد بودن اتحادشان باید اشتراک مقاصد خود را به نمایش گذارند. سرانجام، کوتاهی از انجام تعهدات اتحادی در صورتی که توپ توخالی ما رو شود می تواند پیامدهایی منفی به بار آورد. بیش تر رهبران از دادن وعده هایی که میلی به اجرای شان ندارند به دلیل لطمه احتمالی که چنین اقدامی بر باورپذیر بودن وعده های بعدی شان می زند می هراسند.
ولی اتحادها کاملاً قابل اعتماد نیستند و دولت ها با وابسته ساختن خودشان به دیگران در زمینه حفظ امنیت شان، مخاطراتی را به جان می خرند. به طور مشخص، دولت ها باید نگران این باشند که اگر در باز داشتن تجاوزگران بالقوه کامیاب نشوند شاید شرکای هم پیمان شان آن ها را به حال خود رها کنند. برای محدود ساختن خطر تک افتادن، راهبردهای بسیاری به اعضای اتحادها توصیه شده است. برای نمونه، در دوران جنگ سرد برای متحدان اروپایی، به ویژه آلمان غربی، بسیار اهمیت داشت که ایالات متحده نیروهایش را در مرز آلمان شرقی مستقر سازد. این واقعیت که هرگونه تهاجم شوروی به بهای از دست رفتن جان سربازان امریکایی تمام می شد این احتمال را که ایالت متحده در جنگی معارف اروپا را تنها گذارد کاهش می داد.
اتحاد نظامی مستقیم ترین تأثیر را بر احتمال وقوع درگیری های خشونت بار بین المللی به جا می گذارد. اتحادهای دفاعی با منصرف ساختن مهاجمان احتمالی از تلاش برای معارضه جویی، احتمال وقوع جنگ را کاهش می دهند. از سوی دیگر، اتحادهای تهاجمی ممکن است به رفتار جنگ طلبانه دامن زنند. بسیاری از دانشمندان بر این باورند که هر زمان الگوهای اتحاد روشن باشد و هر دو طرف درباره رویدادهایی که در صورت وقوع درگیری رخ خواهد داد اطلاعات قابل ملاحظه ای داشته باشند جنگ هر چه بعیدتر می شود زیرا به احتمال بیشتر، طرفین بدون جنگ به توافقی دست می یابند که برای هر دو پذیرفتنی است. وانگهی، ممکن است اتحادها موجب ترویج همکاری های بیشتر در میان اعضای خود شوند. برای نمونه، برخی خاطر نشان ساخته اند که چه بسا هم پیمانان با یکدیگر مبادلات تجاری بیش تری برقرار سازند و احتمال درگیر شدن شان با هم کاهش یابد. همکاری در حوزه نظامی می تواند به سایر زمینه ها هم تعمیم یابد و برای نمونه منجر به حل و فصل سایر اختلافات و افزایش وابستگی متقابل اقتصادی شود.
ـــ اتفاق قدرت ها؛ سازمان پیمان آتلانتیک شمالی؛ منافع ملی
-2003 Leeds,B.A.Do Alliances Deter Aggression?The Infuence of Millitary Alliances on the initiation of Militarized Interestate Disputes,American Journal of politcial Science 47,3: 427-39.
-2000 Morrow,J.D.Alliances:why write Them Down? American Review of political science 3: 63-83
-1995 smith,A.Alliance Formation and war International studies Quarterly 36,4:405-25.
-1997 Snyder,G.H.Alliance politics,Ithaca,cornel University press
برت اشلی لیدز
منبع مقاله :
گریفیتس، مارتین؛ (1388)، دانشنامه روابط بین الملل و سیاست جهان، ترجمه ی علیرضا طیب، تهران: نشر نی، چاپ دوم1390
اتحادها انواع متعدد و گوناگونی دارند. در بیشتر اتحادها دولت ها ملزم به همکاری در تمامی تلاش های نظامی یکدیگر نیستند بلکه شرایطی که همکاری را ضروری می سازد و انواع اقداماتی که دولت ها باید هنگام فعال شدن تعهدات شان انجام دهند در آن مشخص شده است. در برخی اتحادها مانند سازمان های پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو)، دولت ها تنها در صورتی ملزم به یاری رساندن به شرکای هم پیمان خود هستند که یکی از اعضای اتحاد در خاک خود مورد حمله قرار گیرد. در دیگر اتحادها اعضا نه تنها برای دفاع از حاکمیت و تمامیت ارضی خود بلکه برای اهداف تهاجمی ملزم به یاری رساندن نظامی فعالانه به یکدیگر هستند. بسیاری از پیمان های اتحاد، دولت ها را ملزم به جنگیدن در کنار هم نمی سازند بلکه از رهبران دولت ها می خواهند در صورت بروز بحران با یکدیگر رایزنی کنند و خط مشی مشترکی را پی گیرند که شاید متضمن تشکیل نیروی نظامی مشترک هم باشد. از این گذشته، اتحادها از لحاظ سطح نهادینگی با یکدیگر تفاوت دارند. برخی از اتحادها مانند ناتو بسیار نهادینه اند و همگرایی نظامی چشمگیر از جمله برنامه ریزی مشترک، پایگاه ها و آموزش های نظامی مشترک، و استانده کردن تجهیزات و رویّه های نظامی را مقرر می دارند ولی برخی دیگر در دوران صلح، ساختاری ناچیز یا در حد صفر دارند.
به سهولت می توان دریافت که چرا رهبران تشکیل اتحادها را سودمند می دانند. پژوهندگان از دیرباز گفته اند که در نظامی اقتدارگریز که همواره امکان توسل به زور وجود دارد پیوستن به دیگر دولت ها بهترین راه برای تقویت قدرت خود است (ـــ توازن قدرت). ولی با توجه به این که در شرایط اقتدارگریزی اجرای توافقات رسمی هم قطعی نیست و بنابراین تکیه کردن به وعده دیگران برای تقویت امنیت خودمان می تواند خطرناک باشد چرا اتحادهای رسمی یکی از ویژگی های بادوام سیاست بین الملل بوده است؟ در پژوهش های نو دو کارکرد اساسی برای اتحادهای برشمرده شده است.
نخست، دولت ها برای بهره مند شدن، از صرفه جویی های ناشی از مقیاس در زمینه تأمین دفاع، تشکیل اتحاد می دهند. اتحادهای رسمی کمک می کنند تا رفتار متحدان در میان خودشان سامان مند شود. هم پیمانان با هماهنگ ساختن آموزش ها، تجهیزات، و روش های شان می توانند با تحمل هزینه ای کم تر و نیروی رزمی مشترک عظیم تری پدید آورند. دولت ها با همکاری با دیگر دولت هایی که از مزیت های نسبی متفاوتی (چون قدرت زمینی در برابر قدرت دریایی) برخوردارند می توانند از مبادله مزیت های خود با دیگران، دستاوردهای مهمی پیدا کنند. یکی از هدف های اصلی که دولت ها با تشکیل اتحادها دنبال می کنند کاهش بار هزینه های دفاعی خودشان است. دولت ها با تکیه کردن به دیگران برای کمک به تضمین امنیت و بازدارندگی، می توانند سرمایه کم تری را صرف هزینه های دفاعی کنند. برای نمونه، یکی از عواملی که به ژاپنی ها اجازه داد در دوران جنگ سرد به رشد اقتصادی چشمگیری دست یابند این بود که ژاپن می توانست برای بیشتر نیازهای دفاعی اش به ایالات متحده تکیه کند.
دوم، ممکن است اتحادها همچون هشداری رسمی دیگران را از نیات یک دولت در صورت بروز درگیری بین المللی آگاه سازند. یکی از انگیزه های اصلی که برای تشکیل اتحادها وجود دارد منصرف ساختن تجاوزگران بالقوه به راه انداختن درگیری های نظامی است. با هشدار دادن به دشمنان بالقوه دایر بر این که هرگونه حمله با نیرویی چندملیتی روبه رو خواهد شد. اتحادها می توانند جلوی به راه انداختن جنگ را بگیرند. از سوی دیگر، اتحادهای تهاجمی می تواند آماج های بالقوه حمله را ترغیب کنند که فوراً تسلیم شوند. آگاهی پیشاپیش از این که دولت مهاجم از یاری دیگران بهره مند خواهد شد می تواند مشوق تسلیم فوری شود. بر این اساس، اگر آگاه ساختن دیگران از قصد هم پیمانان برای همکاری با یکدیگر بتواند موجب انصراف مهاجمان از حمله و/یا مشوق دشمنان به تسلیم فوری رهبران دولت ها این کار را سودمند خواهند دانست.
اما ممکن است ناظران بیرونی پیام حاصل از تشکیل اتحاد را با تردید تلقی کنند، زیرا چه بسا رهبران دولت ها بخواهند توپ تو خالی بزنند. ممکن است رهبران دولت ها اتحادهایی تشکیل دهند که چون به کامیاب شدن بازدارندگی امید دارند قصد اجرای تعهدات رسمی آن را نداشته باشند. اما هزینه هایی که متحد شدن در بردارد مانع از آن می شود که دولت ها توپ توخالی بزنند. تشکیل یک اتحاد قابل اعتماد متضمن هماهنگ سازی سیاست هاست. رهبران دولت ها به سود تصمیم گیری مشترک یا دست کم برای همساز ساختن رفتارها و ایستاری های شان در مسائل مربوط، تا حدودی از استقلال عمل خود دست می شویند. رهبران نه تنها برای توافق برای تشکیل احاد و تأسیس هرگونه ساختار نهادی به مذاکره با هم بپردازند بلکه از این گذشته برای متقاعد ساختن دیگران به قابل اعتماد بودن اتحادشان باید اشتراک مقاصد خود را به نمایش گذارند. سرانجام، کوتاهی از انجام تعهدات اتحادی در صورتی که توپ توخالی ما رو شود می تواند پیامدهایی منفی به بار آورد. بیش تر رهبران از دادن وعده هایی که میلی به اجرای شان ندارند به دلیل لطمه احتمالی که چنین اقدامی بر باورپذیر بودن وعده های بعدی شان می زند می هراسند.
ولی اتحادها کاملاً قابل اعتماد نیستند و دولت ها با وابسته ساختن خودشان به دیگران در زمینه حفظ امنیت شان، مخاطراتی را به جان می خرند. به طور مشخص، دولت ها باید نگران این باشند که اگر در باز داشتن تجاوزگران بالقوه کامیاب نشوند شاید شرکای هم پیمان شان آن ها را به حال خود رها کنند. برای محدود ساختن خطر تک افتادن، راهبردهای بسیاری به اعضای اتحادها توصیه شده است. برای نمونه، در دوران جنگ سرد برای متحدان اروپایی، به ویژه آلمان غربی، بسیار اهمیت داشت که ایالات متحده نیروهایش را در مرز آلمان شرقی مستقر سازد. این واقعیت که هرگونه تهاجم شوروی به بهای از دست رفتن جان سربازان امریکایی تمام می شد این احتمال را که ایالت متحده در جنگی معارف اروپا را تنها گذارد کاهش می داد.
اتحاد نظامی مستقیم ترین تأثیر را بر احتمال وقوع درگیری های خشونت بار بین المللی به جا می گذارد. اتحادهای دفاعی با منصرف ساختن مهاجمان احتمالی از تلاش برای معارضه جویی، احتمال وقوع جنگ را کاهش می دهند. از سوی دیگر، اتحادهای تهاجمی ممکن است به رفتار جنگ طلبانه دامن زنند. بسیاری از دانشمندان بر این باورند که هر زمان الگوهای اتحاد روشن باشد و هر دو طرف درباره رویدادهایی که در صورت وقوع درگیری رخ خواهد داد اطلاعات قابل ملاحظه ای داشته باشند جنگ هر چه بعیدتر می شود زیرا به احتمال بیشتر، طرفین بدون جنگ به توافقی دست می یابند که برای هر دو پذیرفتنی است. وانگهی، ممکن است اتحادها موجب ترویج همکاری های بیشتر در میان اعضای خود شوند. برای نمونه، برخی خاطر نشان ساخته اند که چه بسا هم پیمانان با یکدیگر مبادلات تجاری بیش تری برقرار سازند و احتمال درگیر شدن شان با هم کاهش یابد. همکاری در حوزه نظامی می تواند به سایر زمینه ها هم تعمیم یابد و برای نمونه منجر به حل و فصل سایر اختلافات و افزایش وابستگی متقابل اقتصادی شود.
ـــ اتفاق قدرت ها؛ سازمان پیمان آتلانتیک شمالی؛ منافع ملی
خواندنی های پیشنهادی
-1999 Lake,D.A.Entangling Relations,princeton:princeton university press-2003 Leeds,B.A.Do Alliances Deter Aggression?The Infuence of Millitary Alliances on the initiation of Militarized Interestate Disputes,American Journal of politcial Science 47,3: 427-39.
-2000 Morrow,J.D.Alliances:why write Them Down? American Review of political science 3: 63-83
-1995 smith,A.Alliance Formation and war International studies Quarterly 36,4:405-25.
-1997 Snyder,G.H.Alliance politics,Ithaca,cornel University press
برت اشلی لیدز
منبع مقاله :
گریفیتس، مارتین؛ (1388)، دانشنامه روابط بین الملل و سیاست جهان، ترجمه ی علیرضا طیب، تهران: نشر نی، چاپ دوم1390