نگاهی به سینمایی « تعالی »

مردی که می‌خواست با اینترنت، جهان را نجات دهد

داستان سینمایی تعالی (Transcendence) به کارگردانی والی فیستر و نویسندگی جک پاگلن نزدیک به رویدادهای ایلومناتی‌های نوگرا در دوران پسارنسانس اروپا ست. دورانی که اندیشمندان بدون توجه به عواقب کارهایشان در...
پنجشنبه، 19 تير 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مردی که می‌خواست با اینترنت، جهان را نجات دهد
 مردی که می‌خواست با اینترنت، جهان را نجات دهد

 





 

 نگاهی به سینمایی « تعالی »
داستان سینمایی تعالی (Transcendence) به کارگردانی والی فیستر و نویسندگی جک پاگلن نزدیک به رویدادهای ایلومناتی‌های نوگرا در دوران پسارنسانس اروپا ست. دورانی که اندیشمندان بدون توجه به عواقب کارهایشان در پی شکافتن هر چه بیشتر علوم هستند و مخالفان آن‌ها برای جلوگیری از عواقب این تهور در اندیشه، دست به اقدامات گوناگون می‌زنند. اما تمام این وقایع در بستر جوامع دیجیتالایز قرن 21 رخ می‌دهد. عصر سوپرکامپیوترهایی با الگوریتم‌های پیچیده هوش مصنوعی که همیشه ترس از استیلای ماشین‌ها بر آدمی را در جان انسان می‌اندازد.
دکتر ویل کستر (Johnny Depp) متخصص شاخه هوش مصنوعی، در پی ساخت سوپر کامپیوتری به نام "بیل" با خودآگاهی‌ای منحصر به هوش انسانی می‌باشد؛ که می‌تواند تحول عظیمی را در اندیشه بشر ایجاد کند. خط اصلی داستان فیلم از جایی شروع می‌شود که او به همراه همسرش اویلین کستر (Rebecca Hall) در یک سمینار علمی به سخنرانی می‌پردازند و مورد تشویق مخاطبان خود قرار می‌گیرند. در سوی دیگر، گروهی از شاگردان ویل که از پیشرفت‌های علمی او اطلاع داشته و نسبت به عواقب تحقیقات وی آگاهی دارند در پی ترور او هستند تا سد راه ادامه تحقیقاتِ خطرآفرین دکتر کستر شوند.
 مردی که می‌خواست با اینترنت، جهان را نجات دهد
ویل کستر توسط مواد رادیواکتیو مورد حمله قرار می‌گیرد و تا چند روز آینده از دنیا می‌رود. جلوگیری از مرگ ویل، رویدادهایی را رقم می‌زند که در بستری علمی و کمتر تخیلی، مخاطب را نه تنها تا انتهای فیلم با خود همراه می‌سازد بلکه ذهن او را مدام درگیر حوزه‌های علمی - فلسفی می‌کند و آنچه می‌گوید را در بوته آزمایش مخاطب نیز قرار می‌دهد.
اویلین کستر به همراه مکس واترز (Paul Bettany) دوست صمیمی خانوادگی شان، برای زنده نگاه داشتن ویل تصمیم می‌گیرند شاخه‌ای از تحقیقات علمی او را که در مرحله آزمایش بر روی میمون‌ها می‌باشد؛ به اجرا در آورند تا بر آخرین نقطه امید خود جامه عمل بپوشانند. آن‌ها برای این کار، هسته مرکزی سوپر کامپیوتر "بیل" را به کار می‌گیرند و ذهن دکتر ویل کستر را بر روی آن آپلود می‌کنند و به او زندگی جاودانه می‌دهند.
 مردی که می‌خواست با اینترنت، جهان را نجات دهد
پس از اتفاقاتی ویل کستر به اینترنت متصل می‌شود و زمام تمام امور جهان را در دست می‌گیرد. از علوم حاضر در فضای سایبر برای بهبود بیماری‌ها، رشد گیاهان، دستگیری مجرمان و... استفاده می‌کند. اما بی نهایت طلبی او، تهدیدی برای جوامع انسانی تلقی می‌شود و استقبال مسئولین به سمت گروهی می‌رود که در پی توقف تحقیقات علمی کستر بودند. آن‌ها از اعتماد ویل به همسرش استفاده می‌کنند و با انتقال ویروسی به او و در نتیجه اینترنت، او و فضای سایبر را از بین می‌برند.

جانی دپِ همیشه جاودان

با شنیدن نام جانی دپ، ناخودآگاه سری فیلم های دزدان دریایی کارائیب سال‌های 2003، 2006، 2007، 2011 (و به زودی سال 2016) و نقش جاوادان جک اسپارو برایمان یادآوری می‌شود. بازگرداندن جک اسپارو از جهان مردگان و جستجوی او برای چشمه جوانی (Fountain of Youth) در قسمت چهارم (On Stranger Tides) پررنگ‌ترین اتفاقاتی است که برای جک روی می‌دهد. پس از آن در سال 2012 با انتشار سینمایی سایه‌های تاریک (Dark Shadows)، جانی دپ در نقش بزرگ خانواده کالینز توسط آنجلیک بوچارد (Eva Green) طلسم و به خون آشامی نامیرا تبدیل می‌شود.
 مردی که می‌خواست با اینترنت، جهان را نجات دهد
انتخاب جانی دپ برای ایفای نقش دکتر ویل کستر در Transcendence نیز اتفاقی نبوده است. با نگاهی دوباره به نقش‌های جانی دپ در دیگر آثار وی می توان گفت که او از چشمه آب حیات هالیوود نوشیده و به مرد نامیرای سینمای هالییود تبدیل شده است. اما ماهیت این چشمه آب هر بار به گونه‌ای ست. یک بار چشمه جوانی، یک بار طلسم شیطانی و این بار ساز و کارهای اندیشه مدرن در قالب یک ماشین.
در قسمتی از فیلم، ویل کستر که در تمام فضای سایبر تکثیر شده است؛ ابرهای بارانزا را با امواج حاوی خودش بارور میسازد و به طور فیزیکی در سرتاسر جهان نیز تکثیر میشود. قطراتی از این باران به خانه آنها فرود می‌آید. جایی که در ابتدای فیلم توسط ویل، در برابر تمام امواج عایق‌بندی شد که پس از انتقال ویروس به او دست نخورده باقی ماند و حیات او همراه با همسرش که او هم آپلود شده بود به جاودانگی رسید.

انسان و ماشین

در مطالعات آینده شناسی، ارتباط میان انسان و ماشین یکی از دغدغه‌های همیشگی دانشمندان و هنرمندان است. هنرمندان در آثاری ژول ورنی فلسفه می‌ورزند و آینده‌ای علمی – تخیلی را بر روی پرده‌های سینما و یا صفحات کاغذ رقم می‌زنند که ذهن مخاطبان را به خود درگیر می‌سازد. شاید بتوان گفت بارزترین و جهانی‌ترین نگاه سینمایی به ارتباط میان انسان و ماشین به سه گانه ماتریکس و جنگ میان آن‌ها برمی‌گردد. در این حوزه و مطالعات صورت گرفته آن، کاشت (یا ایمپلنت) چیپست‌ها در مغز آدمی یکی از متداول‌ترین نگاه‌ها می‌باشد. چیپست‌هایی که با کنترل داده‌های مغز، دانش یا مهارت‌هایی را به انسان اضافه می‌کند که برای تحصیل آن‌ها به طور طبیعی، باید وقت و هزینه زیادی را بپردازد.
 مردی که می‌خواست با اینترنت، جهان را نجات دهد
Transcendence نگاهی متفاوت از الحاق همیشگی را ارائه می‌دهد. در آثار گذشته انسان به عنوان بستری بود که تجهیزات الکترونیکی بر روی او سوار می‌شد اما سازندگان Transcendence بستر و محتوای اصلی را الگوریتم‌های منطقی ماشین و پردازنده‌های آن در نظر می‌گیرند و خاطرات، احساسات و چارچوب تفکری انسان را بر روی ماشین آپلود می‌کنند.
در این روش مشکل همیشگی ماشین‌ها یعنی عدم وجود احساسات، حل شده است. مشکلی که مکس واترز در بخشی از فیلم به این گونه بیان می کند:

«من تمام زندگیم رو روی تنزل دادن مغز به یک سری پالس‌های الکتریکی گذروندم. شکست خوردم. هیجانات انسانی می‌تونه ناگهان برخوردهای غیر منطقی رو به وجود بیاره: می‌تونه یکی رو دوست داشته باشه و در عین حال از کاری که اون می‌کنه متنفر باشه.»

مشکلی که در این نوع روش باز هم مقابل انسان قرار می‌گیرد میل به قدرت‌طلبی اوست. ویل کسترِ آپلود شده بر روی ماشین می‌خواهد تمام دنیا را با منطق و اطلاعات جهانی خود کنترل کند. او اندیشه خود را برتر از همه می‌داند و در تلاش است مردم را تحت سلطه خود گیرد و آنچه به صلاح آنان است را به اجبار برایشان رقم بزند. آنچه اختیار انسان را زیر سوال قرار می‌دهد و مخاطب را به یاد پرسش همیشگی خود درباره جبر و اختیار می‌اندازد. "بری" (Kate Mara) که در فارسی به "دیده" ترجمه شده است؛ متوجه این عواقب تحقیقات کستر می‌شود و برای متوقف کردن زیاده‌خواهی‌های او، سرپرستی تیم مقابله با او را بر عهده می‌گیرد.
 مردی که می‌خواست با اینترنت، جهان را نجات دهد
انسان به مثابه ذهن
اندیشمندان اومانیست (انسان‌گرا)، انسان را کُره‌ای در نظر می‌گیرند که نیمی از آن را بُعد ذهنی و نیمی دیگر را بعد جسمانی او تشکیل می‌دهد. در این اندیشه، مرگ انسان برابر با عدم او خواهد بود و تمام زندگی او محصور به عالم دنیا است. با این تفکر وقتی عضوی قطع می‌شود؛ تغییری در ابعاد سایکولوژیکال صورت نمی‌گیرد بلکه فقط بعد جسمانی دچار نقصان می‌شود. پس می‌توان نتیجه گرفت اگر ذهن را بر روی جسمی به غیر از ابعاد وجودی انسان سوار کرد؛ انسانیت او دچار خدشه نخواهد شد و می‌تواند به زندگی ادامه دهد. آنچه تمام اتفاقات فیلم را موجب شده است.
 مردی که می‌خواست با اینترنت، جهان را نجات دهد

در سوی دیگر اما اندیشمندان تئوئیست (خداگرا) ساحت‌های آدمی را در سه حوزه فیزیک، عقل و روح تقسیم‌بندی می‌کنند. در این اندیشه، مرگ با عدم مساوی نخواهد بود و روح انسان در عالمی دیگر حیات خواهد داشت. در صورت اقامه دوباره منطق سینمایی Transcendence بر روی این نوع اندیشه، تمام ابعاد آن مردود خواهد شد و طبقه‌بندی آن در ژانر فیلم‌های تخیلی قرار خواهد گرفت.

منبع مقاله : مشرق نیوز



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط