چگونگی روابط خاندان آل صباح با شیعیان در کویت

کویت یکی از کوچکترین کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس است که بر اساس آخرین سرشماری که در ژوئن 2004 انجام شد 777/644/2 نفر جمعیت دارد. کویت که در سال 1962 به استقلال رسید خانواده صباح را به
دوشنبه، 20 مرداد 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
چگونگی روابط خاندان آل صباح با شیعیان در کویت
چگونگی روابط خاندان آل صباح با شیعیان در کویت

 

نويسندگان:علی جعفری*
معصومه بندانی**
مرضیه یحیی آبادی***
منبع: راسخون




 

چکیده

کویت یکی از کوچکترین کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس است که بر اساس آخرین سرشماری که در ژوئن 2004 انجام شد 777/644/2 نفر جمعیت دارد. کویت که در سال 1962 به استقلال رسید خانواده صباح را به عنوان حاکمان کویت پذیرفتند. شیخ مبارک السالم الصباح که با نام پدر استقلال کویت شناخته می شود به تدوین قانون اساسی این کشور پرداخت. در سال 1963 اولین انتخابات پارلمانی در کویت برگزار شد. اعضای پارلمان را 50 نفر تشکیل می دادند که این اعضا بر اجرای قوانین در کشور کویت نظارت می کردند. در این کشور گروه های مختلفی به فعالیت مشغول اند که از جمله این گروه ها میتوان به شیعیان اشاره نمود. در ابتدا شیعیان و گروه های شیعی حق دخالت در امور سیاسی کویت را نداشتند اما سرانجام با پیگیری خواسته های خود و مداومت بر حق مسلم خود توانستند به این امر دست پیدا کنند و در مسائل سیاسی کویت دخیل شده تا جایی که توانستند به مجلس و پارلمان کویت نیز راه پیدا کرده و کرسی هایی را تحت اختیار بگیرند و به این طریق برای احقاق حقوق از دست رفته شیعیان چاره ای بیندیشند.
بنابراین هدف از این مقاله بررسی چکونگی روابط خاندان آل صباح با شیعیان در کویت می باشد. روش تحقیق در این مقاله توصیفی- تحلیلی و روش گرداوری داده ها منابع کتابخانه ای است.
واژگان کلیدی:
کویت، شیعیان، اوضاع سیاسی

مقدمه

امیر نشین کویت با مساحت 17818 کیلومتر مربع (برابر با 880/6 مایل مربع) مساحت، در شمال شبه جزیره عربستان و شمال غربی خلیج فارس، بین 29 و 30 درجه عرض شمالی و 5/46 درجه و 5/48 درجه طول شرقی قرار گرفته که از شمال به عراق و از جنوب به عربستان سعودی و از شرق به خلیج فارس و از غرب به عراق و عربستان، محدود می شود. کویت سرزمینی مسطح و بیابانی است که سطح آن را ماسه پوشانیده است (امیر ابراهیمی، بی تا: 88)
در میان کشورهای حوزه خلیج فارس، مردم کویت از آگاهی و رشد سیاسی و سطح علمی خوبی نسبت به سایر کشورهای عرب برخوردارند. وجود مطبوعات گوناگون و امکان اظهار عقاید مختلف زمینه مناسبی جهت رشد افکار و ارتقاء سطح فکری جامعه فراهم نموده است. در این میان باید توجه داشت که بیداری شیعیان ایران که از سال 1979 بوجود آمد موجب آگاهی افکار عمومی و بیداری جامعه شیعیان کویت گردید هم چنین بروز اغتشاشات مهمی را در این کشور سبب شد و شیعیان این کشور نیز با الگو برداری از شیعیان ایران، دست به یک سری فعالیت های سیاسی زدند که این فعالیت ها موجب احیای پاره ای از حقوق از دست رفته شیعیان کویت شد. با توجه به این که جمعیت کویت از همگونی و تجانس لازم برخوردار نیست قانون اساسی کویت که بر احترام متقابل و عدم مداخله در امور دیگران تاکید می کند حضور و فعالیت های گروه های مختلف را در جامعه کویت می پذیرد و بر همین مبناست که عنوان می شود که در میان کشورهای عرب حوزه خلیج فارس کشور کویت بیشترین فضای باز سیاسی را در اختیار دارد. علیرغم ممنوع بودن فعالیت رسمی احزاب در کویت، در این میان نباید نقش واهمیت طبقه روشنفکر حاکم را نادیده گرفت زیرا در صورت عدم وجود این طبقه، هرگز اقلیت شیعه امکان دستیابی به مقام های نسبتا حساس و مهم را در جامعه کویت و حداقل در زمینه مسائل سیاسی پیدا نمی کردند.

چگونگی استقلال کویت

اولین تماس رسمی کویت با انگلستان در سال 1775 میلادی رخ داد. در آن سال بصره ابتدا در معرض یک بیماری واگیردار و سپس حمله ایرانیان قرار گرفت در نتیجه کارمندان شرکت هند شرقی ترتیبی دادند که نامه هایشان را از طریق کویت به انگلستان بفرستند. کمپانی هند شرقی نیز به منظور ارزیابی از کویت به عنوان بندری به جای بصره یک فروند کشتی به آن جا اعزام کرد. ناخدای کشتی مزبور لنگرگاه های این بندر را بسیار عالی توصیف کرد (جیل، 1378: 40) در سال 1899 با توصیه کرزن که در آن زمان نائب السلطنه هند بود، بریتانیا معاهده ای سری با شیخ مبارک امضاء کرد و طبق آن کویت تحت الحمایه بریتانیا قرار گرفت (استندیش،1383: 250). در واقع این قرارداد در پی نقشه آلمان برای ایجاد راه آهن بغداد بود که آخرین ایستگاه آن کویت بود وطبق آن کویت نمی توانست به کشور ثالثی از جمله آلمان امتیاز دهد (لوتسکی، 1379: 302). قرارداد 1913 که بین بریتانیا و عثمانی منعقد شد استقلال کویت را از عثمانی به رسمیت می شناخت و این سرزمین را به دو قسمت تقسیم می کرد: 1-بخش شهر کویت که در آن شیخ کویت با خودمختاری حکومت میکرد.2-بخشی که شامل تمام قبیله ای موجود تحت فرمان شیخ کویت بودند و او می توانست همچون گذشته از آن ها مالیات دریافت کند. از سوی دیگر حکومت عثمانی در این قرارداد صحت تمامی قراردادها را که پیش از این، میان شیخ کویت و بریتانیا به امضاء رسیده بود تایید کرد و متعهد شد که به آن ها احترام بگذارد (استندیش،1383: 269). در سال بعد که جنگ جهانی آغاز شد، انگلیس نیروهای خود را در کویت پیاده کرد و در روز 3 نوامبر همان سال این شیخ نشین را دولت مستقل تحت الحمایه بریتانیا اعلام کرد (لوتسکی،1349: 304). در اوایل قرن بیستم مهمترین شکاف در خاندان صباح به صورت انشعاب به دو گروه سلیم و جابر ایجاد شد. اما سرانجام این اختلاف توسط خانواده به این ترتیب حل شد که حکومت بین فرزندان سلیم و جابر به نوبت عوض شود و دیگران به کلی کنار گذاشته شوند (جیل، 1378: 26). در آوریل 1923 با تلاش کمیسر بریتانیا در عراق موافقت نامه ای به امضاء رسید که بر اساس آن مرزهای تعیین شده در قرارداد 1913 توسط عراق به رسمیت شناخته شد (جعفری ولدانی،1374: 30). همچنین دولت عراق در 21 جولای سال 1932 در زمان نخست وزیری نوری سعید طی نامه ای به نماینده عالی بریتانیا در بغداد، مرزهای تعیین شده در قرارداد 1913 را به رسمیت شناخت. این مرزها چنین بودند: «از تقاطع وادی عوجا در باطن،به سمت شمال خط باطن تا نقطه ای که کاملا در جنوب سفوان قرار دارد،در سمت شرق از چاه های سفوان و جبل و سنام و ام قصر تا عراق،همچنین تا محل جدایی راه های خور زبیر و خور عبدالله و سپس تا جزایر وربه، بوبیان، مسکن، فیلکه، عوهه،کبر، قاروه و ام المردام که تابع کویت می باشند»(کویت از پیدایش تا بحران،1381: 170). کویت در سال 1922 نیز به موجب مهاهده عقیر و با کمک انگلستان مرزهایش را با عربستان تعیین کرد و در این معاهده بود که منطقه بی طرف بین دو کشور ایجاد شد (جعفری ولدانی،1374: 82). سرانجام در صبح روز 19 ژوئیه 1961 در لندن و کویت نامه هایی میان امیر کویت (شیخ عبدالله سالم الصباح) و سر ویلیام لوس (مسئول امور انگلیس در خلیج فارس) مبادله شد که این نامه ها متضمن مساله استقلال کویت و پایان زمان قرارداد 23 ژانویه 1899 بود (سعید،1968: 305). شورای امنیت سازمان ملل در ماه مه سال 1961 با درخواست کویت مبنی بر پیوستن به این سازمان موافقت کرد و کویت صدو یازدهمین دولت در سازمان ملل گردید. در واقع این عراق بود که نزدیک به دو سال مانع از پیوستن کویت به سازمان ملل شد، هرچند که بیشتر کشورها استقلال کویت را به رسمیت شناخته بودند و اقدام به تبادل نماینده سیاسی با این کشور کرده بودند (کویت از پیدایش تا بحران،1381: 138).

آل صباح و فعالیت های پارلمانی شیعیان کویت

نسب آل صباح که به اعراب عتوب یا آل عتبه که قبیله ای از اعراب نجد بودند، می رسد از آن ناحیه به کویت مهاجرت کرده و به علت سنی بودن با کعبیان شیعه درگیری داشتند (اقبال،1328: 117)..). قبایل مهاجر به کویت تصمیم بگرفتند امیری برای خود انتخاب کنند و این امیر، صباح اول بود که تاریخ دقیق تعیین وی به عنوان امیر مشخص نیست (القناعی،1954: 10). کویت وطن اصلی و قدیمی آل صباح نیست بلکه آن ها از مکانی به نام «هدار» از سرزمین نجد به این منطقه وارد شدند و در آن شروع به کشاورزی کردند و ساکن شدند (الشرباصی،1953: 9). امرای کویت از سال 1756 تا کنون از خاندان آل صباح هستند.
خاندان الصباح در دهه 1930 که از جانب طوایف و تجار سنی تحت فشار بود، از یک سو طبقه تاجر شیعی را حامیانی مناسب برای خود می دیدند و از سوی دیگر تجار شیعی نیز احساس می کرند که الصباح در مقابل قبایل عرب سنی از آنان حمایت می کند. ورود شیعیان به نخستین مجلس قانونگذاری کویت که در سال 1938 شکل گرفت، ممنوع بود اما این ممنوعیت در 1962 و در پی استقلال کویت برداشته شد. در دوران حکومت جمال عبدالناصر بر مصر در دهه 1960 و رواج نوع انقلابی و ناصری ملیت گرایی عربی، تجار عجم بار دیگر برای کاستن از تاثیر ناصریسم که در حال گسترش به سوی کویت بود، از رژیم حمایت کردند. در واقع آنچه موجب برانگیخته شدن خشم سنیان نسبت به شیعیان شد حمایت های پی در پی شیعیان از رژیم بود که خشم گروه های سنی بویژه لیبرال ها و چپ گراها را بر انگیخت و حتی گاه به مقابله با خاندان الصباح می پرداختند (فولر و فرانکه، 1384: 320).
به طور کلی شیعیان ایرانی مقیم کویت را می توان به سه گروه تقسیم کرد:1- شیعیان و طرفداران انقلاب اسلامی که اکثرا کارگر و کاسب خرده پا هستند و در ایران نیز دارای علائق و بستگی های خانوادگی و ملکی هستند.2- ایرانیان سنی مذهب که دارای کسب و کار و بعضا مشاغل دولتی در این کشورها می باشند و تعاطف و پیوندی با انقلاب اسلامی ندارند.3- ایرانیانی که سال ها قبل به این کشور مهاجرت کرده و در حال حاضر تبعه آن ها به حساب می آیند و دارای شغل و درآمد مناسبی هستند و رابطه خوبی با انقلاب اسلامی ندارند. دولت کویت که سعی دارد به وجهه دموکراتیک آن خدشه ای وارد نشود، در مواجهه با نیروی بالقوه شیعیان و ایرانیان مقیم این کشور، با سیاست خاصی عمل کرده و به جای اعمال خشونت مستقیم به اخراج آن ها متوسل شده و در موارد متعددی به اخراج مجموعه های کارگری از اتباع ایرانی مبادرت ورزیده است (اسلامی، 1369: 135-133) با این وجود شیعیان به علت تساهل نسبی موجود در کشور به طور کلی پشتیبان رژیم کویت اند هرچند ممکن است به سیاست های رژیم و نبود شفافیت و پاسخگویی معترض باشند. آنان با وجود انتقادات کلی یا اعتراضات خاص شیعی به این امر اذعان دارند که شیعیان در کویت در مقایسه با جاهای دیگر خلیج فارس رفاه بیشتری دارند و در نهایت شاید رژیم را حامی خود در مقابل اکثریت سنی قلمداد کنند. رژیم کویت با آن که میزان بالایی از آزادی های شخصی و اجتماعی را برای شیعیان فراهم می سازد با دقت مرزهایی ترسیم می کند که دسترسی کامل شیعیان را به نهادهای حکومتی محدود سازد (فولر و فرانکه، 1384: 324). در انتخابات پارلمانی 1992 که انتخاباتی آزاد وعادلانه بود، سه عضو شیعه برگزیده شدند. در 1996 میلادی، پنج عضو شیعی به کرسی های پارلمان دست یافتند از جمله (برای نخستین بار) یک روحانی شیعه، دو اسلام گرای دیگر و دو شیعه غیر اسلام گرا. برخلاف انتخابات 1992،رقابت های سال 1996 حساسیت های فرقه ای و نگرانی سنیان را درباره نامزدی اسلام گرایان شیعه که به ایران بسیار نزدیک قلمداد می شد برانگیختند. به ویژه پیروزی انتخاباتی سید حسین القلاف، روحانی شیعه ای که در قم تحصیل کرده است در مقابل یک شیعه سکولار و یک کاندیدای سنی، موجب شد سنی ها درباره بروز رقابت فرقه ای در کویت نگران شوند (فولر و فرانکه، 1384: 325).در انتخابات پارلمانی 15 تیرماه 1382، شیعیان توانستند پنج نماینده به مجلس بفرستند. جریان های شیعه، پنج نماینده به مجلس پنجاه نفری کویت فرستادند که کسب پنج کرسی از پنجاه کرسی پارلمان از سوی شیعیان، پیروزی سیاسی بزرگی در تاریخ حیات سیاسی کویت محسوب می شد و این، نگرانی مقام های کویتی را به دنبال داشت و این پیروزی که نتیجه نزدیکی و اتخاذ وحدت رویه جریان های شیعه در این کشور بود، مقام های کویتی را بر آن داشت تا تبلیغات از پیش برنامه ریزی شده ادعای دخالت ایران در امور داخلی آن کشور را مطرح کنند و مدعی شوند که ایران با تلاش در ایجاد وحدت میان جریان های شیعه، در صدد اخلال در امور جاری کویت است (حیدری، 1383: 11). به رغم برخی اختلافات فرقه ای که در زمان مبارزات انتخاباتی بروز کردند، تمامی شواهد حاکی از آن اند که رژیم، مردم و دیگر اعضای مجلش ملی، نمایندگان شیعه را در حیات سیاسی کویت سهیم می دانند. نمایندگان شیعه با تمام وجود به فعالیت های پارلمانی مشغول اند و مجلس ملی محل مناسبی بوده برای ایجاد پیوند میان منتخبان در موضوعات عینی مختلف، بدون توجه به اختلافات ایدئولوژیک بالقوه آن ها. لذا جمعیت شیعی کویت برای برقراری تعادل بین امور سعی در: کاستن از تردیدهای نهان حکومت و سنیان درباره وفاداری آنان، به دست آوردن رضایت خاطر خاندان الصباح و بهبود روابط خود با سنیان را دارد. در جریان بحث درباره اتخاذ شریعت اسلامی به منزله قانون اساسی کویت، اسلام گرایان شیعه با اسلام گرایان میانه رو سنی متحد شدند؛ هر چند در خصوص حق رای زنان که مورد قبول شیعیان است با سنیان اختلاف نظر داشتند. اسلام گرایان شیعه و سنی هر دو به طرح جداسازی زن و مرد در تحصیلات دانشگاهی رای مثبت دادند هرچند این طرح به تصویب نشد (فولر و فرانکه، 1384: 326 – 325). اکنون شیعیان کویت سه وزیر، نه کرسی نمایندگی مجلس (از 50 کرسی) و چند منصب حکومتی دیگر را در دست دارند و رابط آن ها با حکومت خوب است. عرصه های دانشگاهی از عرصه های مهم حضور و ظهور شیعیان است. شیعیان در دانشگاه کویت په به عنوان مسوولان بخش های مختلف دانشگاهی،چه در سطح استادان و چه در فضای دانشجویی حضور خوب و قابل قبولی دارند. به علت شرایط خاص آب و هوایی و گرمای طاقت فرسا و نیز تمکن مالی و اقتصادی و علاقه وافر کویتی ها،به ویژه شیعیان، به مناطق زیارتی و سیاحتی ایران سالانه بسیاری از آنان به ایران سفر کرده زمینه تبادل و تعامل فرهنگی را فراهم می کنند. در سال 1388 حدود 50 هزار نفر از شهروندان کویت به ایران سفر کرده اند که بیشتر آنان از شیعیان این کشور بوده اند. از ویژگی های مهم شیعیان کویتی تاثیرپذیری قوی آنان از فضاهای شیعی کشورهای همسایه کویت است. جریان های شیعی کویت را می توان امتداد جریان های شیعی ایران، عراق و عربستان و گاه لبنان دانست. در سال های اخیر، همگرایی های گروه های شیعی داخل کویت بیشتر از واگرایی های آنان بوده است (کویت، 1390: 35 و 34).

شیعیان کویت و جنبش های اجتماعی

در تعریف جنبش اجتماعی باید گفت: جنبش اجتماعی و سیاسی، به رفتار گروهی برای نیل به یک هدف اجتماعی یا مقاومت در برابر دگرگونی در یک جامعه اطلاق می شود. در بیان دیگر، جنبش به معنای هیجان، حرکت مردمی، ناآرامی، کوشش جمعی برای رسیدن به هدفی روشن و به ویژه دگرگونی در بعضی نهادهای اجتماعی است که در برابر حزب یا گروه فشار قرار گرفته است. دشواری های اجتماعی که همواره بر زندگی شیعیان حکمفرما بوده است هیچ گاه نتوانست تأثیر آنان را بر سیر وقایع سیاسی و اجنماعی خنثی کند. حضور شیعه در محیط اجتماعی پیرامون خود، فعالانه و تاثیرگذار بوده است به گونه ای که موضع گیری آنان (اعم از رهبری های دینی و پایگاه های مردمی)، نیرویی بنیادی در زندگی سیاسی و اجتماعی به شمار می رفته است (کاظمی کرهرودی،1381: 13). در کویت بنیادگریی شیعه، برخلاف نوع سنی آن، جنبش اعتراض اقلیت بزرگ اما محروم تر شیعیان اثنی عشری کویت است. در حالی که هم اعراب و هم ایرانی ها در این جنبش عضویت دارند اما گروه اخیر، برای شرکت در تظاهرات و اظهار علاقه نسبت به تبلیغات ایران، مساعدتر است (دکمجیان،1377: 289).
علل گوناگونی شیعیان کویت را به فعالیت سیاسی واداشت از جمله: بروز انقلاب ایران که الهام بخش و حامی حرکت سیاسی شیعیان در همه نقاط جهان بود، قلع و قمع حزب حزب الدعوه عراق که فرار بسیاری از اعضای آن به کویت را در پی آورد، پیدایش جنبش های اسلام گرای امل و حزب الله د لبنان، و بالاتر از همه حمایت شدید حکومت کویت از عراق طی جنگ ایران و عراق. در واقع تجربه دشوار و مشترک اشغال کویت از سوی عراق، چنان احساس ملیت گرایی را در میان کویتی ها قوت بخشید که امروزه نظیر آن را کمتر در کشورهای عربی می توان یافت. بازتاب این اتحاد ملی آن بود که بلافاصله پس از جنگ خلیج فارس، شیعه و سنی مشترکا خواستار احیای قانون اساسی و مجلس ملی شدند. در واقع حتی در زمان اشغال کویت به دست قوای عراقی، شخصیت های برجسته شیعه و سنی برای چانه زنی با خاندان حاکم الصباح، که در آن زمان به عربستان سعودی پناه برده بودند، با یکدیگر متحد شدند و درباره احیای قانون اساسی و پارلمان، پس از آزادسازی کویت به مذاکره پرداختند (فولر و فرانکه،1384: 311 و 310).
از اواخر قرن هفدهم میلادی؛ علمای شیعه که تربیت شده نجف بودند فعالیت عمومی تری را در کویت آغاز کردند. مسجد «صحاف» نخستین مسجدی بود که توسط شیخ موسی مزیدی فعال شد. وی قاضی جعفری منطقه نیز بود. پسرش شیخ محمد مزیدی راه پدر را ادامه داد. سید مهدی قزوینی چهره بارز دیگری از علمای شیعه بود که نقش مهم اجتماعی و سیاسی در کویت برعهده داشت. فرزندش سید جواد قزوینی وارد فعالیت های سیاسی نیز گردید. از اواسط قرن بیستم شماری از علمای ایرانی و عراقی با حفظ هویت اصلی در کویت استقرار یافتند. برای نمونه می توان به سید زین العابدین کاشانی از ایران و سید علی شبر از عراق اشاره کرد. شبر از سال 1965 در مسجد مزیدی به امامت مشغول گشت. هر دو به توصیه آیت الله بروجردی در کویت مستقر شدند. در زمان آیت الله حکیم، سید عباس مهری به سمت نماینده ایشان تعیین شد. در دهه هفتاد تعداد بیشتری از روحانیون از نجف و ایران به کویت آمدند. از آن جمله شیخ علی کورانی بود که از طرف آیت الله حکیم در سال 1967 به کویت رفت و امام مسجد النقی در منطقه الدسمه شد. این مسجد در همان سال افتتاح گردید و هیئت بلند پایه ای شامل سید محمد باقرحکیم، سید هادی حکیم و سید محمد بحرالعلوم از طرف آیت الله حکیم به این مراسم اعزام شدند. محمد مهدی آصفی روحانی دیگری بود که به کویت رفت. این مساله نقطه عطفی در تحرک سیاسی شیعه در کویت بود. شیعیان کویت به رغم جمعیت قابل توجهشان، به دلیل عدم مشارکت در جنبش های قومی عربی که بیش از همه رئیس جمهور اسبق مصر جمال عبدالناصر مروج آن بود، به لحاظ سیاسی منزوی شدند. با این حال و پس از آن که در دهه پنجاه قرن بیستم شماری از علمای عراق به کویت آمدند، فعالیت آنان در عرصه های اجتماعی گسترش یافت و حضورشان محسوس تر شد. سهم شیعیان در مجلس کویت در دهه شصت میلادی حدود یک پنجم بود. دلیل آن نیز تقسیم حوزه های انتخابیه بود که برای منطقه القبله که سنی نشین بود پنج حوزه و برای الشرق که منطقه شیعه نشین بود تنها دو حوزه معین شده بود. این امر به تدریج سیعه را به مخالفت های سیاسی کشاند. به تدریج مهاجرت و رفت و آمد شمار بیشتری از روحانیون و سیاسیون عراقی، به خصوص افرادی که به حزب الدعوه منسوب بودند و هم چنین شماری از مبارزان ایرانی، جبهه سیاسی شیعه را در کویت فعال تر و منسجم تر کرد. شیعیان کویت گرچه نتوانستند موافقت دولت را برای تشکیل مجلس اعلای شیعه بگیرند اما تشکلی نزدیک به آن را با عنوان مجلس السبت برای منسجم کردن جهت گیری های شیعه در میان دهه هفتاد میلادی پدید آوردند. شروع فعالیت های فرهنگی – شیعی در کویت در دهه هفتاد آغاز شد و به انتشار شمار زیادی کتابچه های اسلامی و حتی نشریات منجر گشت. طی دهه های هفتاد تا اواخر قرن بیستم جنبشی متاثر تز حرکت امام خمینی و انقلاب ایران در کویت پدید آمد که بسیار نیرومند و معقول حرکت کرد و با استفاده از ظرفیت های موجود به تقویت موقعیت شیعه در این کشور پرداخت. با تاسیس مسجد شعبان در سال پیروزی انقلاب، به تدریج این مرکزمحلی برای تجمعات بزرگی شد که به طور طبیعی خواهان تحول در اوضاع سیاسی به نفع شیعه نیز بود. با آغاز جنگ عراق علیه ایران، دولت کویت در کنار صدام قرار گرفت در حالی که شیعیان این کشور به خصوص سیاسیون تلاش می کردند دولت را از این کار باز دارند. زمانی که دولت عراق در سال 1991 به کویت حمله کرد دیگر برای فکر کردن در این باره دیر شده بود و تازه دولت کویت دریافت که دوست و دشمن کیست. بعد از جنگ موضع متعادل تری میان شیعیان و دولت کویت پدید آمد. مناسبت کویت نیز با دولت ایران بهبود یافت. این در حالی بود که این دولت مجبور بود بر پایه سیاست های امریکا در منطقه حرکت کند. آخرین گزارش از نزاع سیاسی شیعیان با دولت کویت مربوط به برگزاری مجلس فاتحه برای شهید عماد مغنیه بود که با اعتراض دولت کویت و دستگیری کوتاه مدت برخی از رهبران شیعه همراه بود (جعفریان، 1389: 450 – 448).
شیعیان کویت پس از موفقیت های پیروان مکتب اهل بیت (ع) در کشورهای ایران، عراق، بحرین و لبنان به ویژه پس از پیروزی حزب الله در جنگ 33 روزه با رژیم صهیونیستی در سال 2006، موقعیت ویژه ای یافته اند (کویت، 1390: 35). به دلیل ساختار به نسبت دموکراتیک کویت، به ویژه در مقایسه با دیگر کشورهای عرب منطقه، شیعیان سعی نموده اند با سازماندهی فعالیت های سیاسی خود و تشکیل احزاب، در ساختار سیاسی کشور ایفای نقش کنند که از مهم ترین این احزاب و گروه ها می توان به حزب ائتلاف اسلامی الوطنی (حزب موتلفه ملی) اشاره کرد (متقی زاده،1384: 193). اکثر اعضای حزب ائتلاف اسلامی الوطنی را مهاجران شرق عربستان تشکیل می دهند. رهبران آن بارها خواستار اجرای قانون اساسی سال 1341 شده اند که در آن، حقوق آزادی مردم کویت تذکر داده شده است. این گروه که متهم به گرفتن دستور از بیرون است هرگونه ارتباط با کشورهای دیگر را رد می کند ولی بر داشتن تمام شیعیان جهان تاکید دارد. گروه دار التوحید که به عنوان مهم ترین تجلی سازمانی و فکر شیعیان محسوب می شود، دیگر جریان سیاسی سازمان شیعه در کویت است که گرایش به ایران دارد. در کنار دو حزب فوق، حزب الدعوه نیز فعال است و بارها از سوی مقام های کویت، به ارتباط با ایران متهم شده است. به طور کلی جنبش های شیعیان در کویت، مرکب از عرب زبان ها و ایرانیان مقیم این کشور هستند که تفاوت های نژادی و گرایش های سیاسی، موجبات اختلاف و بعضا تضارب آرا در میان آن ها شده است که پس از تحولات کویت، به ویژه انتخاب دهمین دوره مجلس ملی، توانستند به وحدت نسبی برسند (حیدری،1360: 11).

شیعیان کویت و جنگ خلیج فارس

در عصر معاصر نیز از جمله درگیری های مهمی که کشور عراق یک طرف اصلی قضیه بوده؛ تجاوز به کویت از جانب عراق بوده است و در واقع بزرگ ترین درگیری در دوره معاصر برسر حدود جغرافیایی بین کویت وعراق رخ داد که به جنگی تمام عیار میان دو کشور منجر گردید. مبنای ادعاهای ارضی عراق نسبت به کویت جنبه های حقوقی، جغرافیایی، استراتژک و امنیتی را شامل می شد (عطار زاده و باقری، 1385: 431). به طور کلی تجاوز عراق به کویت مرحله جدیدی در روابط بین المللی دوران معاصر گشود. تجاوز صدام حسین به کویت نه تنها برای خاورمیانه بلکه برای دنیا تهدیدی بوده است (دنچف و کوهن، 1375: 203). رهبران عراق از زمان تاسیس این کشور همیشه خواستار ایجاد یک کشور بزرگ عربی به رهبری عراق بوده اند. آن ها طی سال های 1958- 1920 با ارئه طرح هلال خصیب در نظر داشتند تا کشورهای سوریه، لبنان، فلسطین، اردن و کویت را در عراق ادغام کنند و آن را تحت رهبری خاندان هاشمی عراق درآورند از آن جا که والیان عثمانی چندین مرتبه در صدد ضمیمه کردن کویت به خاک خود برآمده است در 1803 میلادی، عامل عثمانی ها آن را به اشغال خود درآورد. دولت عراق طی دهه 1930 تلاش های زیادی به عمل آورد تا به هر طریقی که شده در کویت نفوذ کند. دولت عراق ابتدا سعی کرد تا از تمایلات ناسیونالیستی مردم کویت استفاده نموده و آن ها را وادار به شورش علیه شیخ احمد، حاکم کویت کند. ملک غازی، پادشاه عراق (1939 – 1933) تمایل زیادی به استفاده از این روش داشت (جعفری ولدانی، 1369: 187، 19، 16) در واقع دهه 1980 دوره پر آشوبی برای روابط شیعیان و حکومت کویت بود. نقشی که شیعیان کویت طی جنگ خلیج فارس در مقابل صدام ایفا کردند تغییر شگرفی در وضعیت آنان پدید آورد و به پذیرش مجدد و بازگشت آنان به درون جامعه کویت- و از جمله نظام سیاسی- انجامید. بسیاری از سنی های ثروتمند کویت در آگوست 1990، تعطیلات خود را در خارج می گذراندند و در زمان تهاجم قوای عراقی برای اشغال کویت، در خارج از کشور گیر افتادند. از آنجا که شیعیان ثروت کمتری دارند و کمتر غربی شده اند در زمان تجاوز بیشتر آنان در کویت به سر می بردند و مجبور شدند در تمام مدت اشغال آنجا بمانند. با عزیمت شمار فراوانی از سنیان، تعادل جمعیتی کشور به نفع شیعیان بر هم خورد. بر اساس برآوردها، شیعیان در آن زمان دست کم نیمی از جمعیت ساکن در کشور را تشکیل می دادند. بدین ترتیب شیعیان خود را پیشگام مقاومت در برابر اشغالگران عراقی یافتند و در کنار هم میهنان سنی شان، عملیات امدادرسانی مخفیانه را سازماندهی و علیه اشغالگران مقاومت کردند. بسیاری از شیعیان به دلیل این فعالیت ها، به دست قوای اشغالگر عراقی کشته شدند یا به زندان افتادند (فولر و فرانکه،1384: 311- 309).
آغاز تجاوز عراق به خاک کویت بدین صورت بود که در ساعت 2 صبح دوم اوت 1990 سربازان عراقی؛ کویت را اشغال کردند (یرگین، 1376: 78) و هنوز سوم ماه آگوست فرا نرسیده بود که تمام کویت در مقابل عراقی ها سقوط کرد. عراق در پی این حمله اعلام کرد که برای برقراری «نظام ملی ، قومی و ترقی خواهانه» وارد کویت شد (عجیل، بی تا: 45). سپاه کویت آماده جنگ نبود این سپاه از 20000 عضو تشکیل شده بودکه هیچ سابقه ای در جنگ نداشتند و وقتی با سپاه آموزش دیده عراق که در جنگ عراق – ایران با جنگ خو گرفته بودند، مقایسه شود، کم تجربه به نظر می رسید. در این زمان وقتی دولت مشروع دید در کویت جنگ رخ داده تصمیم گرفت از آن جا بگریزد لذا به عربستان سعودی رفتند و در هیلتون طائف سکنی گزیدند و اما امیران خاندان حاکم نیز فرار کردند و نیمی از مردم کویت و تعداد زیادی از آسیایی ها و اعراب و فلسطینی ها و مصری های مقیم کویت همین کار را کردند و به امارات متحده عربی و یا به عربستان سعودی یا به مصر و اروپا مهاجرت کردند (عجیل، بی تا: 46 – 45). حمله عراق به خاک کویت به نوعی بود که واکنش هایی را در پی داشت از جمله ایران به این تجاوز واکنش نشان داد. مطبوعات ایران سیاست توسعه طلبانه عراق را نسبت به کویت با سیاست توسعه طلبانه اسرائیل نسبت به کشورهای عربی مقایسه کردند و دولت ایران نیز آمادگی خود را برای دادن کمک نظامی به کویت در صورت تقاضای آن کشور اعلام کرد (جعفری ولدانی، 1369: 71). هم چنین دولت ایران نیز ادعاهای قاسم را نسبت به کویت محکوم کرد و از تمامیت ارضی کویت حمایت کرد. علاوه بر این، ادعای عراق نسبت به کویت با اعتراض گروه های ناسیونالیست ایران، مانند حزب پان ایرانیست، روبه رو شد. ایران به رغم اخطار هاشم جواد، وزیر امور خارجه عراق، در دسامبر 1961 م. مبنی بر قطع روابط با کشورهایی که استقلال کویت را به رسمیت بشناسند، استقلال کویت را به رسمیت شناخت و آمادگی خود را برای افتتاح سفارت در کویت و توسعه روابط فرهنگی و اقتصادی بین دو کشور اعلام کرد. پس یک هیئت حسن نیت از جانب ایران، همراه با پیام تبریکی از طرف شاه به مناسبت استقلال کویت عازم این کشور شد. به دنبال آن، ایران با کویت روابط سیاسی برقرار کرد و سفارت ایران در کویت افتتاح شد (جعفری ولدانی، 1369: 49 – 48). در مورد کمک ایران به کویت خبرنگاری طی یک مصاحبه ای از شاه سوال کرد که آیا عراق نمی تواند پیش از آن که شما واکنشی از خود نشان دهید، کویت را اشغال کند؟ در پاسخ گفت: «اگر آن ها پس از صبحانه آغاز کنند تا نهار کویت را تصرف خواهند کرد . اما اگر دولت کویت از خود پایداری نشان دهد و از ایران کمک بخواهد حتما بی درنگ چنین کمکی را دریافت خواهد کرد. بدیهی است که نکات بسیاری به عربستان سعودی و کویت مربوط می شود ، اگر آن ها عمل انجام یافته را بپذیرند در این صورت حمایت ما از کویت دشوار خواهد شد .» (واسیلیف، 1357: 143). در این زمان وقتی در ژوئن 1961 در نتیجه محاصره اقتصادی کویت توسط عراق، از جمله خودداری از فروش مواد غذایی به کویت، کمبود شدید مواد غذایی در کویت بروز نمود، ایران با ارسال مواد غذایی به کویت این کمبودها را جبران نمود. روزانه بین 70 تا 100 کشتی مواد غذایی ایران را به کویت حمل می کردند. هم چنین دولت ایران مانند دولت ترکیه، به انگلستان اجازه داد که در جریان بحران 1961 از فضای ایران استفاده کند. (Chubin, Zabih, 1974: p. 197)
نتیجه تجاوز عراق به کویت این بود که کویت در دست عراق افتاد. صدام حسین گفت که کویت جزو خاک عراق است. کشورها بر علیه عراق و در راس همه امریکا اقدام کردند و اخطار کردند عراق کویت را تخلیه کند، و سازمان ملل علیه عراق تحریم اعلام کرد (یرگین، 1376: 78). به دنبال حمله عراق، رسانه های کویت دست از کار کشیدند و پخش تلویزیون کویت قطع شد و این وضع هم چنان تا اعلام حکومت موقت ادامه داشت (عجیل، بی تا: 46). در پی اشغال کویت در دوم اگوست 1990، عراق ادعای جدیدی را مطرح کرد: ثروت کویت جزیی از ثروت امت عربی است و باید به گونه ای باز توزیع شود که عدالت تحقق یافته، فقر و عقب ماندگی دیگر کشورهای عرب کاهش یابد. از آن جا که پوچی این ادعاهای عراق آشکار بود، جهانیان به شدت، تهاجم عراق را به کویت محکوم کردند؛ سازمان های بین المللی و منطقه ای با تمام توان به مقابله با این دشمنی آشکار پرداختند. جامعه بین الملل به یاری کویت و دیگر کشورهای عربی که در معرض تهاجم عراق بودند، شتافت (کویت از پیدایش تا بحران، 1381: 153 – 152). شکی نیست که ادعای عراق به هنگام حمله به کویت، مبنی بر ضرورت توزیع مجدد ثروت عربی، نوعی دست درازی به حق حاکمیت ملت کویت نسبت به ثروت های طبیعی خویش است که حقوق بین الملل همواره بر آن تاکید داشته است (کویت از پیدایش تا بحران، 1381: 186). در واقع تجاوز عراق به کویت در دوم اوت 1990 و منضم کردن عملی کویت به عراق را می توان نقض قوانین بین المللی شمرد. قضیه کویت تنها موردی است که کشوری در عمر سازمان ملل کوشیده است تا تمامی سرزمین کشور دیگری را به خود ضمیمه کند (دنچف و کوهن، 1375: 400) دولت کویت برای آزادسازی سرزمین اشغالی خود از تمام ابزارهای مالی، سیاسی و اقتصادی در دسترس استفاده کرد و حتی ایالات متحده و دیگر کشورهای اصلی «متحدین» و سازمان های بین المللی به ویژه شورای امنیت در آزادسازی و بازگردانیدن حکومت کویت به قدرت نقش تعیین کننده ایفا کردند بدین صورت که در اجرای قطعنامه 678 شورای امنیت که به نیروهای متحدین اجازه به کارگیری تمام ابزارها جهت خارج کردن عراق از کویت را داده بود نبرد آزادسازی کویت عملا در ساعت 20 / 3 بامداد روز پنجشنبه 17 / 1 / 1991 با حملات هوایی جنگنده های متحدین بر ضد هدف های نظامی و استراتژیک عراق آغاز شد. جنگ هوایی 42 روز به درازا کشید. در ساعت چهار بامداد یکشنبه 24 / 2 / 1991 حمله زمینی از سوی 11 کشور از کشورهای شرکت کننده در عملیات موسوم به تندباد صحرا به سمت کویت و جنوب عراق شروع شد. در 26 / 2 / 1991 عراق عقب نشینی کامل از کویت را اعلام کرد. در 28 / 2 / 1991 آتش بس اعلام گردید و کویت پس از 208 روز اشغال عراق آزاد شد (کویت، 1375: 142 و 116). عراق قبل از بیرون رفتن؛ تمام چاه های نفت کویت را به آتش کشید (یرگین، 1376: 78). بنابراین در بیشتر از 700 چاه آتش شعله ور گردید و 749 چاه هم خراب شد و این عملیات روزانه به سوخته شدن 2 تا 6 میلیون بشکه نفت می انجامید. و اگر فرض کنیم که قیمت هر بشکه 15 دلار بوده کویت روزانه بین 30 تا 90 میلیون دلار خسارت می دیده. علاوه برا ین خسارت ها ی مستقیم مالی، این آتش سوزی ها به طور غیر مستقیم بر کشاورزی نیز تاثیر گذار بود و در نتیجه هوا آلوده می شد و دریاچه هایی از نفت به وجود می آمد و همه این ها باعث می شد خاک، دیگر برای کشاورزی مناسب نباشد مگر اینکه از همه این مواد مضر پاک سازی شود که این کار سال های زیادی طول می کشید. بنادر صادرات نفت و خطوط لوله کشی و خزانه ها و ایستگاه های پالایش نفت نیز خراب شد. خسارات ناشی از اشغال کویت توسط عراق تنها به این موارد محدود نشد بلکه در بخش صنایع تبدیلی نیز اثرات مخربی برجای گذاشت. صنایع تبدیلی کویت در 5% از تولید بومی سهیم بوده و صنعت مواد ساخت لوله ها و صنعت چوب و رنگ و غیره را شامل می شد.اما در جریان جنگ این کارخانه ها مثل دیگر بخش ها ویران شد و میلیاردها دلار خسارت مالی به با آورد. علاوه بر این بیشتر مردم کویت به خاطر این خرابی ها، منبع درآمد خود را از دست دادند یا از کویت فرار کردند و با متوقف شدن کار کارخانه ها کویت بازارهای داخلی و خارجی خود را از دست داد و این عمل به پدید آمدن شرکت های رقیب بیگانه انجامید (عجیل، بی تا: 51).
پس از بیرون رانده شدن نیروهای عراقی از کویت حکام کویت که بدون هیچ مقاومتی از برابر قوای مهاجم عراقی گریخته بودند به کویت بازگشتند. (یرگین، 1376: 79) با برگشت آل صباح در پی جنگ خلیج فارس، شیعیان مخالفت خود را علیه خانواده حاکم کنار گذاشتن و با امیر جابر آل صباح بیعت کرده و وی را به عنوان نماد وحدت ملی قلمداد نمودند. دلایل ایستادگی شیعیان علیه اشغالگران عراقی به شرح زیر است: ایجاد ملی گرایی در کویت به خاطر حمله عراق، سیاست مداری آل صباح نسبت به شیعیان کویت در طول قرن بیستم. اگر چه گاهی آل صباح نسبت به شیعیان تبعیض قائل شده و آن ها را از چرخه داخلی قدرت خارج می ساخت اما جامعه شیعه نقش برجسته ای را در اقتصاد ایفا کرد و اعضای آن در پارلمان شرکت کرده و مناصبی را در ارتش و پلیس به عهده گرفتند. در نتیجه شیعیان کویت به هویت کویتی خود افتخار می کردند. حاکمان کویت تلاش زیادی برای همگرایی شیعیان و دولت مبذول داشتند (نکاست، 1387: 64 – 63).
بنابراین اشغال کویت توسط عراق در سال 1990 نقطه عطف مهمی در تقویت قدرت سیاسی – اجتماعی شیعیان کویت بود؛ و با توجه به این که شیعیان کویت توانایی مالی کمتری دارند و توجهشان به غرب نیز کمتر است، به همین دلیل آن ها در حدود نیمی از جمعیت کویت را در هنگام حمله تشکیل می دادند که در فصل تابستان تشکیل می دادند؛ یعنی در زمانی که معمولا کویتی ها ازدست گرما به خارج ازکشور فرار می کنند و به همین سبب نقش آن ها در مقاومت در برابر تهاجم عراق که تعداد زیادی از آنان در این مقاومت کشته شدند زیاد بود، هنگامی که آنان میهن دوستی زیادی را در دفاع از کشورشان در برابراشغال نشان دادند در حالی که هنوزبه آن ها وادغام مجددشان درجامعه با دیده شک وتردید نگریسته می شد. وبه همین دلیل شیعیان دوباره به وضعیت سابقشان که قبلا ازسال 1979 م درآن قرار داشتند برگشتند (ناصر، 2011: 218) و شاید آنچه که باعث تقویت رابطه شیعیان و رژیم کویت در این دوران شد این است که روابط کویت و ایران تحت موضع گیری ایران در مخالفت و انتقاد از حمله عراق به کویت، رحلت امام خمینی رهبرانقلاب اسلامی ایران و رئیس جمهور شدن هاشمی رفسنجانی که اهمیت زیادی را به رابطه با کشورهای همسایه ایران می داد، و تجدید نظر درصدور انقلاب اسلامی به عنوان اولویت برنامه های ایران، گرچه صدور انقلاب اسلامی به عنوان این که یکی از اهداف گسترده سیاست خارجی ایران از زمان انقلاب بوده به طور کامل کنار گذاشته نشد. با وجود نقش مهمی که شیعیان در مقابل اشغال کویت توسط عراق ایفا کردند اما عده ای هستند که این اقدام شیعیان را به روحیه وطن دوستی آن ها مرتبط نمی دانند بلکه سعی می کنند که موضع آن ها را از جهت فرقه ای تفسیر کنند که صدام حسین و رژیم او دشمن مشترک کویت و شیعیان بود و به علاوه دشمنی او با ایران که حوزه علمیه قم درآن واقع شده بود دلیل ایفای نقش شیعیان کویت در زمان اشغال کویت توسط عراق بود (ناصر، 2011: 219).

نتیجه

علیرغم این که شیعیان در زمینه های مختلف در جامعه سنی مذهب کویت دچار محدودیت های فراوانی می باشند و از جنبه های گوناگون در مقایسه با اهل سنت دچار نابرابری هایی شده اند اما شیعیان به صورتی هدفمند در روند دگرگونی های سیاسی و اجتماعی و فکری موجود در کویت اعمال نقش می نمایند. البته باید توجه داشت انقلاب اسلامی ایران توانست عمیق ترین تاثیر را بر شیعیان کویت و فعالیت های سیاسی – اجتماعی آنان گذاشته، موجبات تحرک و تحول گروه های اسلامی و خصوصا گروه ها و دسته جات شیعی را فراهم کند و همین امر موجبات افزایش نقش شیعیان در روند تحولات کویت شود. شیعیان ساکن کویت در مواردی نیز حمایت های قاطعانه ای از دولت کویت ابراز داشته و همواره با برنامه ای منسجم سعی در حفظ موجودیت و هویت اصیل شیعی خود دارند. از جمله می توان به جنگ عراق و کویت اشاره نمود که در جریان این جنگ شیعیان کویت که در کویت ساکن بودند در برابر صدام و نیروهایش ایستادند و دفاع از کشور کویت را وظیفه خود دانستند و سرانجام توانستند با فداکاری در راه وطن و در راه اعتلای فرهنگ شیعی؛ راهی در گسترش نفوذ خود در جامعه سنی مذهب کویت پیدا کرده و این گونه توانستند در جامعه و دولت کویت اعمال نفوذ نمایند.

پي‌نوشت‌ها:

* دانشجوی دکتری تاریخ دانشگاه اصفهان
** کارشناسی ارشد شیعه شناسی دانشگاه اصفهان
*** کارشناسی ارشد تاریخ ایران اسلامی دانشگاه اصفهان

کتابنامه :
- جیل، کریستال (1378): نفت و سیاست در خلیج فارس؛ حکومتگران و بازرگانان در کویت و قطر، ترجمه ناهید سلامی شاپور جور کش، تهران، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران؛ بنیاد مستضعفان و جانبازان
- حیدری، علی حسن: «شیعیان در کویت»، روزنامه صبح صادق، ش 152، 4 خرداد ماه 1383
- دنچف، الکس؛ کوهن، دن (1375): دیدگاه های بین المللی درباره جنگ خلیج فارس «دوازده مقاله»، ترجمه محمد حسین آریا، تهران، وزارت امور خارجه، موسسه چاپ و انتشارات
- عجیل، امل (بی تا): قصه و تاریخ الحضارات العربیه (الکویت، البحرین)، بیروت، بی نا
- متقی زاده، زینب (1384): جغرافیای سیاسی شیعیان منطقه خلیج فارس، قم، موسسه شیعه شناسی
- ناصر، شحاته محمد (2011): سیاسات النظم الحاکمه فی البحرین و الکویت و السعودیه فی التعامل مع مطالب الشیعیه (2003 – 2008)، بیروت، مرکز دراسات الواحده العربیه
- نکاست، اسحاق (1387): شیعیان در جهان عرب مدرن (عراق، لبنان و حوزه خلیج فارس)، ترجمه ارسلان قربانی شیخ نشین، تهران، دانشگاه امام صادق (ع) و پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری
- واسیلیف، آلکسی (1357): مشعل های خلیج فارس، ترجمه سیروس ایزدی، تهران، کتاب های جیبی
- یرگین، دانیل (1376): نفت ایران، ترجمه ابراهیم صادقی نیا، تهران، انتشارات هیرمند
-استندیش، جان: ایران و خلیج فارس؛ دور نما و چشم انداز آینده، ترجمه عبدالرضا سالار بهزادی، چاپ اول، تهران، نی، 1383
-اسلامی، مسعود: ریشه یابی مواضع و عملکرد کویت در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران (بررسی موقعیت کشورهای کوچک در روابط بین الملل)، چاپ اول، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی، 1369
-اقبال، عباس: مطالعاتی در باب بحرین و جزایر و سواحل خلیج فارس؛ به ضمیمه یک نقشه، طهران، چاپخانه مجلس، 1328
-الشرباصی، احمد: ایام الکویت، ط 1، مصر، دار الکتاب العربی، 1953
-القناعی، یوسف بن علی: صفحات من تاریخ الکویت السیاسی، بیروت، دار و مکتبه الهلال، 1962
-امیر ابراهیمی، عبدالرضا: خلیج فارس، بی جا، پژوهشگاه علوم انسانی، بی تا
-جعفری ولدانی، اصغر: تحولات مرزها و نقش ژئوپلیتیک آن در خلیج فارس، چاپ اول، تهران، قومس، 1374
- جعفری ولدانی، اصغر (1369): روابط عراق و کویت، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، مرکز مطالعات خلیج فارس
جعفریان، رسول: اطلس شیعه، چاپ اول، انتشارات سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح،389 1
-حیدری، سیدجعفر، نهضت ابوسعید گناوه ای، تهران، موسسه خدمات فرهنگی رسا،1360
-دکمجیان، هرایر: اسلام در انقلاب جنبش های معاصر، ترجمه دکتر حمید احمدی، چاپ سوم، تهران، سازمان انتشارات کیهان، 1377
-سعید، نعمت: النظم السیاسیه فی الشرق الاوسط، ط 1، بغداد، شرکه الطبع و النشر الاهلیه، 1968
فولر، گراهام و فرانکه، رند رحیم: شیعیان عرب مسلمانان فراموش شده، چاپ اول، ترجمه خدیجه تبریزی، قم، انتشارات شیعه شناسی، 1384
کاظمی کرهرودی، حسین: ریشه های تاریخی و اجتماعی جنبش های اسلامی معاصر، چاپ دوم، بی جا، انتشارات گویه، 1381
کویت، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه: تهران، وزارت امور خارجه، مرکز چاپ و انتشارات، 1390
-گروه تحقیق مرکز مطالعات و پژوهش های کویت: کویت از پیدایش تا بحران، ترجمه و ویزایش از موسسه فرهنگی تحقیقاتی ایران و اسلام، چاپ اول، تهران، قصیده سرا، 1381
-لوتسکی، ولادیمیری باریسوویچ: تاریخ جدید کشورهای عربی، ترجمه رفیع رفیعی، چاپ اول، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1379.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط