نويسنده: علي خالقي
نگاهي به انديشه ي سياسي ابن ادريس حلّي
در نظر ابن ادريس حاکمان اسلامي براي تدبير امور مردمان و تأمين مصالح عمومي ايشان نصب شده اند. (1) بنابراين بايد وجه اهتمام آنان تأمين مصالح عموم مردم در زمينه هاي مختلف باشد تا به فرموده نبي اکرم ( صَلَّي اللهُ عَلَيهِ و آله ) در رديف مسلمانان و حاکمان ايشان قرار گيرند. (2)وضع احکام و مقررات لازم و تبيين قوانين و مقررات ديني در زمينه هاي مختلف زندگي ( امور عبادي، سياسي، اجتماعي و اقتصادي ) و اجراي اين مقررات و ايجاد جامعه اي امن و با نظم براي رشد انساني، يکي از حقوق اوليه مردم، بر عهده ي حاکمان خود است. بر اين اساس است که ابن ادريس افتاء، قضاء، اجراي حدود، اقامه جمعه و جماعت، برقراري نظم و امنيت و دفاع از مرزهاي بلاد اسلامي را از جمله وظايف سلطان اسلام دانسته است.
علاوه بر اين امور که نهادي ترين وظايف حاکمان اسلامي را بيان مي کند، مي توان به برخي اصول اخلاقي نيز اشاره کرد که ابن ادريس حاکمان اسلامي را به عنوان زمامدار مردم مسلمان به رعايت آنها ملزم ساخته است:
اجتناب از تکبر
يکي از اموري که وي در رفتار با مردم به حاکمان اسلامي توصيه مي کند خودداري از تکبّر و خود بزرگ بيني است. وي در اين زمينه مي گويد:المستحب ان لا يکون الحاکم متکبّراً. (3)
اجتناب از زورگويي و ظلم و ستم
وي هم چنين توصيه مي کند که حاکمان از رفتار جبّارانه و زورگويانه با مردم اجتناب کنند و در اين خصوص مي نويسد:المستحب ان لا يکون الحاکم جبّاراً، عسوفاً... (4)
رعايت انصاف و عدالت
برخورد حاکمان با مردم بايد از روي عدالت و انصاف باشد، چرا که خداوند متعال همه مومنان را در رفتار با يکديگر به رعايت عدالت و انصاف فرا خوانده و مي فرمايد: ( إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسَانِ وَ إِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَى ). (5)ابن ادريس مراد از عدل در اين آيه را رعايت عدل و انصاف در ميان خلق مي داند. (6) خداوند متعال در آيات ديگر نيز مومنان را از ظلم و ستم منع کرده و مي فرمايد: ( وَ مَنْ يَظْلِمْ مِنْکُمْ نُذِقْهُ عَذَاباً کَبِيراً ) (7) يا ( وَ إِنَّ الْفُجَّارَ لَفِي جَحِيمٍ ). (8)
بنابراين حاکمان اسلامي به طريق اولي بايد عدل و انصاف را درباره مردم رعايت کنند تا در رديف سلاطين عادل حق قرار گيرند.
تقسيم مساوي بيت المال در ميان مردم
سلطان اسلام بايد در تقسيم و توزيع فيء، صدقات و ساير اموال عمومي، مساوات را درباره آنان رعايت کند و هيچ گونه تبعيضي ميان آنها قايل نشود، زيرا همه مسلمانان سهم مساوي از بيت المال دارند. (9) او در اشاره به اين موضوع مي نويسد:و ينبغي للامام اَن يسوّي بين المسلمين في القسمة لا يفضل احداً منهم لشرفه او علمه او زهده علي من ليس کذلک في قسمة الفيء. (10)
سزاوار است که امام مسلمين در هنگام تقسيم فيء ميان مسلمانان مساوات را در بين آنان رعايت کند و به واسطه شرف، علم، زهد و غيره بين آنها برتري قايل نشود.
دوري نکردن از مردم
يکي ديگر از حقوقي که او براي مردم قائل شده آن است که به راحتي بتوانند به حاکمان خود دسترسي پيدا کنند. لازمه ي اين کار آن است که حاکمان مردم را از وصول و دسترسي به خود، با قرار دادن نگهبان و تشريفات منع نکنند و بين خود و مردم حجاب قايل نشوند. وي در اين باره به روايتي از پيامبر ( صَلَّي اللهُ عَلَيهِ و آله ) استناد کرده و مي نويسد: رسول خدا ( صَلَّي اللهُ عَلَيهِ و آله ) مي فرمايد:من وليّ شيئاً من امور الناس، فاحتجب دون حاجتهم و فاقتهم، احتجب الله دون خلّته وفاقته و فقره؛ (11)
کسي که متولي چيزي از امور مردم شود و بين خود و نياز آنان حاجب قرار دهد، خداوند متعال نيز ميان او و نيازهايش حاجب قرار مي دهد.
بنابراين لازم است که حاکمان کاري کنند که مردم به راحتي و سهولت به آنها دسترسي داشته و نيازهايشان را ابزار کنند.
پي نوشت ها :
1. همان، سرائر، ج2، ص 100. « امام يقوم بمصالح المسلمين فانه منصوب لذلک ».
2. قال النبي ( صَلَّي اللهُ عَلَيهِ و آله ): « من اصبح لا يهتم بامر المسلمين فليس من المسلمين » ( سرائر، ج3، ص 642 ).
3. همان، سرائر، ج2، ص 180-181.
4. همان.
5. نحل (16) آيه ي 90.
6. همان، منتخب التبيان، ج 2، ص 59.
7. فرقان (25) آيه ي 19.
8. انفطار (82)، آيه ي 14.
9. ابن ادريس، سرائر، ج1، ص 495.
10. همان، ج2، ص 9-10.
11. همان، سرائر، ج2، ص 156.
خالقي، علي؛ ( 1386 )، انديشه سياسي ابن ادريس حلّي، قم: مؤسسه بوستان کتاب ( مرکز چاپ و نشر دفتر تبليغات اسلامي حوزه ي علميّه ي قم )، چاپ اوّل