نويسنده: دکتر ارسيا تقوا
پخش شايعه يعني بهره بردن از ارزش آن پيش از اين که آن ارزش از دست برود.
هر روزه در هر اجتماع موضوع هاي بي شماري پيش مي آيند که قابليت تبديل به شايعه را دارند، اما تنها بخشي از اين موضوع ها وارد چرخه ي تمام و کمال شايعه پراکني مي شوند. منصفانه نيست اگر شانس را عامل گزينش اين رخداد به عنوان يک شايعه بدانيم. هر چند نتوان علل و ريشه هاي دامن زدن به شايعه اي را به طور کامل تبيين کرد، اما يافته هاي اجتماعي و روان شناختي نشان داده که شايعه ها بي دليل پخش نمي شوند. شايعه ها به طور معمول پيام نهفته اي دارند که حضورشان را معني مي بخشد. طيفي از نيت هاي مختلف را براي شايعه پراکنان برشمرده اند که برخي از آن ها از اين قرارند: ايجاد بدبيني در جامعه، افزايش نگراني در مردم، ترور شخصيت، ايجاد فضاي ناسالم اجتماعي، رو در رو قرار دادن اقشار مختلف مردم، اطمينان آفريني و حمايت عاطفي، فرافکني و خودشيريني.شايد پسر جواني که براي نامزدش داستان هايي ترسناک از محله اي مي گويد که دختر در آن به تنهايي تردد مي کند، نداند که علت اين همه حضور ذهن در به خاطر آوردن آن همه اخبار ترسناک از دزدي و آدم ربايي چيست، اما مي توان حدس زد که پسر جوان نگران نامزد خود است يا اين که بدش نمي آيد يادآوري کند که به رغم اين مخاطرات « چه خوب که من کنار تو هستم! » يا بهتر بگوييم « چه خوب که من را داري! »
شايعه: وسيله اي براي تنش زدايي و کاستن از اضطراب ناشي از ترس و وحشت
به هنگام موقعيت هاي دشوار آدمي سعي مي کند که به نحوي خود را آرام کند. صحبت کردن در شرايط خطير يکي از راه هايي است که بشر براي آرام سازي خود به آن متوسل مي شود. به اين ترتيب فرد، هم نگراني هاي خود را با ديگران قسمت مي کند و از بار آن مي کاهد و هم، اميد مي يابد که کسي پيدا شود و اخبار نگران کننده ي او را به نوعي تعديل و يا حتي تکذيب کند!کسي که مدام با روزنامه ها و ساير رسانه هاي جمعي تماس مي گيرد و درباره ي گسترش بيماري کشنده ي آنفلوآنزاي مرغي در ايران نقل خبر مي کند، شايد علاوه بر آن که به نقل شايعه مي پردازد به دنبال راهي است که ترس و نگراني خود را از يک بيماري کشنده با کساني در ميان گذارد، کساني که دسترسي اطلاعاتي بيشتري دارند.
شايعه هاي ناشي از ترس و وحشت، موجب بروز رفتارهايي هراس آلود در مخاطبان مي شوند و مردم را به تحريک وا مي دارند. در اين نوع شايعه، خطر واقعي، ملموس و فوري است و شنوندگان به شدت تمايل دارند در مورد آن کاري انجام دهند. مانند شايعه ي نزديک شدن دشمن به شهر، که به شدت حامل پيام خشونت و ترس است. در چنين حالتي، شايعه ها، خصيصه اي جنون آميز پديد مي آورند و افراد نيز از نظر رواني در اين مورد به شدت تلقين پذيرند.
افراد مي کوشند بخشي از مهم ترين اموال شان را بردارند و با
خانواده هاي شان از شهر دور شوند تا از گزند دشمن در امان بمانند. اين افراد با اين حرکت، خودشان به يک شايعه تبديل مي شوند و چون مردم آن ها را مضطرب و در حال فرار مي بينند، شايعه را حقيقت پنداشته و باور مي کنند و آنان نيز براي دور شدن از دشمن اقدام مي نمايند. در نتيجه، وحشت بر مردم حاکم مي شود. براي مثال در نهم خرداد سال 1367 همزمان با اعلام وضعيت قرمز در شهر مرزي ايلام، ديوار انبار کارخانه ي آرد شهر تخريب و شايعه ي بمباران شيميايي توسط دشمن به سرعت در شهر منتشر شد. اصل خبر که به وسيله ي خبرگزاري جمهوري اسلامي ايران مخابره شد اين چنين است: « به دنبال اعلام وضعيت قرمز در شهر ايلام و انتشار غبار سفيد رنگ مربوط به يک انبار آرد در اين شهر، شايعه ي بمباران شيميايي به شدت قوت گرفت و گروه هاي زيادي از مردم که طي چند روز اخير به شهر بازگشته بودند شهر را ترک کردند. »
شايعه: راهي براي برون ريزي خشم
امروزه ناپسند شمردن خشونت کلامي يا فيزيکي باعث نمي شود که آدم ها خشمگين نشوند. روان شناسان در سال هاي اخير تلاش کرده اند که تخليه ي خشونت از راه برون ريزي کلامي را به آدم ها ياد بدهند. اما اگر کسي که نسبت به او خشمگين هستيم رئيس ما باشد و يا در موقعيتي باشد که نتوانيم به طور مستقيم حرف مان را به او بزنيم چه!؟شايعه هايي که خشم و انزجار نسبت به فرد يا گروهي را نشان مي دهند شايد به اين نيت بال و پر گرفته اند که راه بهتري براي عنوان کردن عصبانيت ها نيافته اند. راهي که در آن مي توان خشم خود را نشان داد بدون آن که ملامت شويم که چرا عصباني شده ايم و يا اين که مورد پيگرد و مؤاخذه قرار بگيريم.
در فاصله سال هاي 82- 1978 شايعه اي در سراسر آمريکا پيچيد که رستوران هاي زنجيره اي مک دونالد را متهم مي کرد که کرم خاکي را با گوشت همبرگرهايش مخلوط مي کند. اين شايعه که به ظاهر خنده دار مي رسيد مدتها به طور جدي بر سر زبانها بود. شايد دامن زدن به اين شايعه حاکي از خشم عميق مردمي بود که مصرف غذاي پر چربي و شيرين داشت سلامت جسماني شان را به خطر مي انداخت. عادت غذايي ناسالمي که شرکتي همچون مک دونالد سردمدار اشاعه ي آن در دنيا بود. کرم ها در فضولات و آشغال زندگي مي کنند. رژيم غذايي معرفي شده از طريق مک دونالد هم که آشغال است، پس چون هر دو از يک قماش اند اشکالي ندارد که کنار هم قرار گيرند.
شايعه: راهي براي ترور شخصيت و تفرقه افکني
وقتي مردم از کسي متنفرند که داراي جايگاه و موقعيتي در اجتماع است، به سادگي نمي توانند او را تخطئه کنند. بدگويي از فردي سرشناس ممکن است باعث به دردسر افتادن خودشان شود، اما شايعه مي تواند ضمن نقل داستاني خنثي درباره ي شخص مورد نظر، اسباب به زير کشيدن او را فراهم آورد.در روزهاي اول حضور کمپاني هند شرقي در هندوستان، انگليسي ها براي محکم کردن جا پاي خود با توسل به شايعه هاي تفرقه افکنانه موفق شدند ميان صفوف فوج عظيم هندي ها تفرقه بيندازند. از جمله ترفندهايي که در اين راستا استفاده شد: خرافات، تأکيد بر حمله نکردن در ايام نحس، دشمن کردن قبيله ها با يکديگر، استفاده از ستون پنجم و تأکيد بر اختلاف هندوها و مسلمان ها بود. در آن ايام بين هندوها شايعه کرده بودند که مسلمانان به گاو مقدس هندوها توهين مي کنند و در ميان مسلمانان نيز شايعه شده بود که هندوها در برابر مساجد آن ها بساط عيش و طرب بر پا کرده اند.
شايعه: راهي براي ابراز تنفر از شرايط نابرابر
در شرايطي شايعه هاي زيادي با اين مضمون شنيده مي شوند که برخي از قدرتمداران با سوء استفاده از قدرت خود شرايط بهتري را براي خودشان فراهم مي کنند. بي اين که هيچ اهميتي براي ساير اقشار نيازمند قايل باشند. اين شايعه ها بيشتر اين موضوع را دنبال مي کنند که به رغم کمبودها و نيازمندي هاي موجود، قدرتمداران طوري اموال عمومي را به تصرف خود درآورده اند که حتي حاضرند متصرفات شان از بين برود اما آن را به غير خود ندهند. شايعه هايي همچون فيش حقوقي اضافي، سهميه ي خانه ي اضافي به رغم داشتتن خانه هاي سازماني و زمين و...، احتکار اجناس براي بالا بردن قيمت ها، سهميه هاي خاص براي ورود نور چشمي ها به دانشگاه تقسيم بندي آدم ها به خودي و غيرخودي از شمار شايعه هايي هستند که تنفر از بي عدالتي را نشان مي دهند.طبيعي است کساني بيشتر اين گونه شايعه ها را دنبال مي کنند که از فقدان نظام تقسيم عادلانه در تنگنا هستند.
شايعه پراکني با هدف جلب توجه و کسب وجهه
اگر حقيقت ندارد دست کم زيبا که هست! ضرب المثل ايتاليايي
شايعه پراکن هاي خبره همواره از مورد توجه ترين آدم هاي محيط خويش هستند و کسي که آرزوي شهرت دارد، مي تواند از اين راه مورد اقبال بسياري قرار بگيرد. شايعه پراکن هايي که داستان هاي تکراري، پر ملال و خسته کننده دارند خيلي زود عرصه را براي شايعه پراکن هاي پر طمطراق باز مي کنند.هابز مي گويد کساني که شايعه ها را بازگو مي کنند از کساني که صرفاً براي تفريح عموم قصه مي گويند وجهه ي بهتري دارند. شايد به اين دليل که موضوعات شايعه پردازان به روزتر، جذاب تر و هيجان انگيزتر است.
به علاوه، داستان گو هر قدر هم که بيشتر داستان بداند خود را فرد مهمي به حساب نمي آورد. اما شايعه پرداز خود را فردي مطلع و نزديک به منابع اطلاعاتي و سرويس هاي خبري معرفي مي کند.
اگر داستان گو براي خوشايند مخاطبانش شاخ و برگ هايي به داستان مي دهد، شايعه پرداز اين کار را براي جلب توجه بيشتر به خود و نه داستانش - انجام مي دهد. به اين ترتيب شايعه پرداز با سر زبان انداختن خبرش خود را بر سر زبان ها مي اندازد و اين گونه کسب وجهه مي کند.
طي سال هاي اخير که بازار توقيف کتاب ها داغ بود، برخي زمينه را مناسب ديدند تا علت عدم انتشار کتاب خود را عدم دريافت مجوز بدانند. حتي در مواقعي از توقيف چاپ کتابي خبر مي رسيد که در حال
گذراندن مسير اداري مرسوم کسب مجوز بود. از آن جا که از پيش اين نظر در افواه گرفته بود که کتاب ها صرفاً به دليل اختلافات عقيدتي رد مي شوند، اين شايعه انتظار کاذبي را نسبت به کتاب توقيف شده ايجاد مي کرد.
شايعه پردازان حرفه اي کلام وسوسه انگيري دارند. آيا مي توانيد وقتي در مترو يا جايي ديگر نشسته ايد و کسي اين گونه آغاز کلام مي کند گوش هاي خود را تيز نکنيد؟: « شنيده م ديروز جلسه ي مهمي در پنتاگون بوده! »، « مي دوني چرا ديشب ساعت 7 اعضاي دولت را براي جلسه ي اضطراري خواستن؟ »، « مي گن هيچ روزنامه اي جرئت نداره اين خبرو بده که... »، « از من نشنيده بگيرين يک هفته است به ارتش آماده باش دادن! »
توجه طلبان هميشه از عبارت هاي توجه برانگيز استفاده نمي کنند. گاه عبارت هاي فروتنانه اي به کار مي برند تا خبر خود را بي اهميت جلوه دهند. جالب اين جاست که اين تواضع به کارشان مي آيد و باعث مي شود مخاطب به اين دليل که مثل بقيه فيس و افاده ندارند، بيشتر جذب شان شود. عبارت هايي مثل: « خواهش مي کنم اجازه بدين از چيزي که مطمئن نيستم، صحبت نکنم! » و يا « چيزهايي که من شنيدم را همه ي حضار محترم بهتر از من مي دونن... » گاه برخي رسانه ها از علاقه ي پنهان مخاطبان به شنيدن شايعه ها سوء استفاده مي کنند. در اين حالت، خبري صد در صد واقعي را با آوردن عبارت هايي در آغاز آن به ظاهر شايعه جلوه مي دهند. مثلاً مي گويند: « شنيده مي شود... »، « مقامي که نخواست نامش فاش شود اعلام کرد... ».
شايعه: وسيله اي براي تحکيم ارتباط
دو نفر که در کنار هم قرار مي گيرند پس از رد و بدل کردن تعارفات معمول ممکن است از هر دري صحبت کنند، اما اين که از خودشان بگويند احتمالي بعيد است. آدمها دوست ندارند مکنونات خود را براي هر کسي بگويند، اما هر چه در گفت و گوي دو نفره صحبت از خود کاري سخت و دشوار است، صحبت از اشخاص ديگر سهل و آسان است. در اين صورت هر چه مي خواهند درباره ي فرد غايب مي گويند و با نسبت دادن احساس ها و آراء خود به ديگري خويش را از سرزنش ها و انتقادهاي احتمالي نيز مصون مي دارند. اتفاق جالبي که در اين ميان مي افتد تحکيم روابط آن هاست. وقتي دارند از کسي يا چيزي حرف مي زنند که در برابرشان نيست، حرف دل خود را نيز از قول او بيان مي کنند و شايد به همين دليل است که کم کم به نقاط اشتراکي مي رسند که حلقه ي مودّت ميان آنها را محکم مي سازد، فارغ از آن که اين اتفاق نظر تا چه اندازه ريشه در واقعيت داشته باشد. اين رابطه ي دو نفره مي تواند در مقياسي وسيع تر و در ميان افراد بيشتري تسري يابد. به نحوي که در يک جمع، ياد کردن از شايعه اي خاص مدخل ورود به هر ارتباط جمعي گردد. صحبت از فساد دولتي در ميان کساني که به اقتصاد باز و فارغ از نظارت دولتي معتقدند، گاه آن قدر طرفدار دارد که بسياري آن را رمز ورود به هر محفل اجتماعي مي دانند. طبيعي است در اين ميان آن که لباس هم رنگ با اين نحوه ي ارتباط پذيري را نپوشد، از امکان ورود کم تري به هر اجتماع برخوردار است!شايعه هاي آرزومندانه
هيچ کس به اندازه ي کسي که نمي خواهد بشنود کر نيست! ضرب المثل فرانسوي
برخي شايعه هاي برگرفته از آرزوهاي دور و دست نيافتني اشاعه دهندگان شان هستند. وقتي در عالم واقع دست يابي به آرزويي امکان پذير نباشد، شايعه ها همچون ميان بري هستند که لذت رسيدن به مقصود را به شايعه پراکني عطا مي کنند.براي برخي از مردم فرانسه انتخاب شدن رئيس جمهور سوسياليست فرانسوا ميتران در 1981 سخت دردناک بود. رأي دهندگاني که حاضر به قبول باخت نبودند و حوصله ي 7 سال ( طول هر دوره رياست جمهوري در فرانسه ) ديگر صبر کردن را نداشتند شايعه اي را گسترش دادند که برگرفته از رؤياي شان بود. آنها شايعه کردند ميتران به سرطاني کشنده مبتلاست. و هر مراجعه ي او به بيمارستان، سرماخوردگي، معاينه ي سالانه و يا حتي عدم حضور در جلسه اي را به اين شايعه مربوط مي ساختند.
در آمريکا پس از مرگ جيمز دين هنرپيشه ي سرشناس دهه ي پنجاه ميلادي تا سال ها هر از گاه شايعه ي زنده بودن وي بر سر زبانها بود.
در سال 1360 و در بحبوحه ي جنگ عراق با ايران شايعه ي مرگ صدام تا مدت ها بر سر زبانها بود.
ايجاد فضايي عاطفي
شايعه هاي ناراحت کننده اي که احساسات عمومي را جريحه دار مي کنند، به دليل تحريک کردن حس همدردي عمومي، همواره از شايعه هاي مورد توجه بهره برداران از اين شرايط بوده اند. در اين شرايط احساسي کسي به دنبال دلايل عقلاني نيست.شايعه ها با بزرگ نمايي اخباري معمولي فضايي هيجان زده و ملتهب پيش مي آورند.
برخي روزنامه ها براي مدتي خبر دردناکي را به شکلي فراگير تکرار مي کردند. نقل مکرر داستان نخ نما شده ي تعرض به دختري که بر حسب اتفاق آيفون منزل شان تصويري نبوده، چنان احساس دردناکي به وجود آورد که عده ي زيادي خريد آيفون تصويري براي خانه هاي شان را از هر کاري واجب تر و حياتي تر مي دانستند.
در اين ميان کسي نمي پرسد که آيا معترضان به نواميس تنها مانع شان براي ورود به خانه ها آيفون تصويري است؟ و آيا وجود آيفون تصويري همه ي انگيزه هاي آنان را بر باد خواهد داد؟
اطمينان آفريني با شايعه
شايعه توضيحي براي خواسته هاي بيان نشدني است.( شيبوتاني )
به طور معمول زماني که خبري نگران کننده در هر جامعه اي انتشار مي يابد، بلافاصله متوليان امور با تکذيب شايعه به رفع نگراني عمومي مي پردازند. زمان هايي پيش مي آيد که اين اطمينان بخشي عده اي را مجاب نمي کند. در اين حالت و با گسترش شايعه، اين افراد به محک زدن و يا تحريک سيستم هاي حمايتي اجتماعي مي پردازند. اين امر يا به دليل نگران تر بودن اين عده نسبت به بقيه است و يا به علت توضيحات ناکافي مسئولين.در اين شرايط مخاطبان با دامن زدن به شايعه هاي نگران کننده به مسئولان پيام مي فرستند که اطمينان بخشي هايي تازه و مطمئن کننده عرضه کنند.
در اوج جنگ سرد ميان دو ابر قدرت وقت آمريکا و شوروي شايعه اي در آمريکا گسترش يافت که تا مدت ها سر زبان ها بود. مي گفتند شوروي ها قادرند مسير شهاب سنگ هاي عظيم الجثه را جوري تغيير بدهند که به خاک ايالات متحده اصابت کند. گر چه عملي نبودن چنين کاري براي عده اي مشخص بود اما هر بار که مي خواستند مسئولين چتر حمايتي تازه اي بر سرشان پهن کنند، اين شايعه نيز در مي گرفت!
پس زمينه هاي شايعه هاي نوين
ديدگاه هايي که در پس زمينه ي شايعه ها توطئه اي مي جويند، انگيزه هاي موجود در اين زمينه را نيز از جنس دسيسه ها مي بينند. بر طبق يک تقسيم بندي، هفت زمينه ي پنهان براي شايعه ها مطرح شده است. اين زمينه ها به خصوص در بازار سياست طرفدار دارد: زمينه ي اول همان دست هاي پنهاني است. اعتقاد به اين که در پس هر ماجرا فرد يا گروهي قرار دارد که سر رشته ي بازي به دست اوست و سياست مداران بازيچه ي دست هاي قدرت هاي پنهان هستند. داستان فراماسون ها در فرانسه، مافيا در آمريکا و انگليسي ها در ايران همواره عده ي زيادي را به خود جلب مي کند.کاپفرر در توضيح آمادگي براي پذيرش اين نظر مي آورد: از نظر بسياري از مردم، پذيرفتن دولت هاي مشروعي که از طريق رأي گيري آزاد تعيين مي شوند قابل تحمل نيست. اين مردم ناچارند قدرت عظيمي را در پشت صحنه تصور کنند. از نظر اين افراد، سياستمداران تنها ماسک هايي اند که قدرت در پشت آن ها قرار دارد. بدين ترتيب، اين شايعه ها در واقع شرحي هستند بر جنگ قدرت، و بيانگر ترس از استبدادطلبان.
بستر دوم شايعه سازي ها توافق هاي محرمانه است. اين شايعه ها مدعي اند که دشمنان سياسي در ظاهر با يکديگر بد هستند ولي پشت پرده داراي ملاقات ها و برنامه ريزي هاي مشترکي اند. هرگونه مصالحه، امتياز دادن و کوتاه آمدن در بحث ها را به اين ترتيب تفسير مي کنند.
صحبت هايي را که در زمينه ي جزاير سه گانه ي جنوبي ايران با کشورهاي همسايه رد و بدل شده بعضي ها با اين پيش زمينه تفسير مي کنند.
بستر يا زمينه ي سوم شايعه ها ثروت است. ثروت هاي زياد را باد آورده و ناشي از روش هاي نامشروعي چون قاچاق، رشوه و دزدي و اختلاس مي دانند. اين گونه شايعه ها به مخاطبان القا مي کنند که زمامداران سياسي، غرق تجملات، ثروت اندوزي و زد و بندهاي مالي اند. اين شايعه ها براي تغيير نگرش مردم نسبت به زمامداران حکومتي، به آن ها القا مي کنند که حکومتيان با بهره گيري از رانت هاي سياسي، سالانه ميليون ها دلار ثروت باد آورده را به جيب مي زنند.
زمينه ي چهارم و پنجم، بيماري ها و مسائل جنسي اند. زمينه ي چهارم بسيار شايع است، زيرا مردم دوست دارند بدانند که هنرپيشگان و سياست مداران شان در چه حالي هستند. از آن جا که اغلب مردم پزشکان را محرم راز بيمار مي دانند، انتظار دارند وقتي پزشکي چيزي را مطرح مي کند بسيار مهم و مناسب شايعه باشد، زيرا اطلاعات محرمانه است. در مورد مسائل جنسي نيز سياست مداران همواره مورد توجه بوده اند. مردم از سياست مداران رفتاري معقولانه، انساني و زيرکانه را انتظار دارند و هر شايعه اي حاکي از همجنس گرايي يا رابطه با دختري جوان به راحتي مي تواند حيثيت شخص را لکه دار کند. مثل داستان هايي که به دنبال رابطه ي نامشروع رئيس جمهور سابق آمريکا کلينتون و منشي اش درگرفت.
ششمين و هفتمين موضوع نيز داراي پيش زمينه ي خيانت هستند.
يکي با عنوان گفتار متضاد با کردار زمامداران، در اين حالت اعتقاد دبر اين است که سياست مدار حرف و عملي متفاوت از يکديگر دارد. به طور مثال به گروه سياسي خاصي خود را متمايل نشان مي دهد اما در عمل منافع جناح ديگر را تأمين مي کند. ديگري در مورد اصل و هويت واقعي فردي است که جاسوس، مهاجر و يا بيگانه تلقي مي شود. اين گونه مي توان شايعه هايي که درباره ي باراک اوباما نامزد انتخاباتي رياست جمهوري آمريکا مطرح شد را ذکر کرد.
منبع مقاله :
آتش پور، سيد حميد؛ (1388)، اعتياد به کار( روان شناسي معتادين به کار )، تهران: نشر قطره، چاپ اول